صلح آپولونی ایمانوئل کانت یا جنگ دیونیسوسی فردریش نیچه
محورهای موضوعی : مجله پژوهش های سیاسی و بین المللیمحمد نصیری 1 , گارینه کشیشیان سیرکی 2 , سیدعلی مرتضویان فارسانی 3
1 - گروه علوم سیاسی، اندیشه سیاسی ، واحد تهران جنوب، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
2 - گروه علوم سیاسی ، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب، تهران، ایران
3 - گروه علوم سیاسی، واحد تهران مرکزی، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
کلید واژه: نیچه, کانت, جنگ, صلح, آزادی و جامعه,
چکیده مقاله :
ااگر آپولون را نماد نظام مندی، عقلانیت و نظم بدانیم،کانت قصد دارد با راهبردی نظاممند بر پایه عقلانیت صلح را در جهان حکمفرما کند.کانت معتقد است جنگ باید به عنوان آخرین راه حل با نهایت احترام برای زندگی و کرامت انسانی در نظر گرفته شود. جنگ تنها زمانی باید مورد استفاده قرار گیرد که تمام ابزارهای دیگر برای حل مناقشه به پایان رسیده باشد. از دیگر سو اگر دیونیسوس را نماد سرمستی، شور و شعف، تابو شکنی بدانیم، نیچه اخلاق را یک ساختار انسانی میدانست که در طول تاریخ از آن برای سرکوب و کنترل مردم استفاده شده است. بنابراین صلح نشانه ضعف و انحطاط و محصول ذهنیت گله است. قدرت واقعی از درگیری و مبارزه حاصل می شود. مبارزه با قاعدههایی که مدرنیته با نگاه عقلانیت محض بر زندگی انسان مسلط کرده است و محصول آن انسانی ماشینی شده است. نیچه صلح را بخش ضروری زندگی میدانست امابه شرطی که مبتنی بر قدرت باشد. فهم چیستی و صورتبندی نقد این دو اندیشمند بر صلح و جنگ و چگونگی تفسیر آنها از آن، مسأله محوری این مقاله است. نیچه معتقد بود که صلح به خودی خود یک هدف نیست، بلکه وسیلهای برای رسیدن به هدف است و استدلال کرد که صلح برای توسعه اشکال بالاتر فرهنگ و تمدن ضروری است، اما نباید آن را به قیمت خلاقیت و پیشرفت دنبال کرد. از آن سو کانت معتقد بود کشورها باید به سوی نظم جهانی صلح آمیزتری که در آن منازعات به جای خشونت از طریق گفتگو حل و فصل میشوند، تلاش کنند.
If we consider Apollo as a symbol of systematicity, rationality and order, Kant intends to rule peace in the world with a systematic strategy based on rationality. Kant believes that war should be considered as the last solution with the utmost respect for human life and dignity. to be War should only be used when all other means of conflict resolution have been exhausted. On the other hand, if we consider Dionysus as a symbol of drunkenness, passion and breaking taboos, Nietzsche considered morality as a human structure that has been used throughout history to suppress and control people. Therefore, peace is a sign of weakness and degeneration and a product of herd mentality. Real strength comes from conflict and struggle. Struggle with the rules that modernity has dominated human life with the view of pure rationality and its product has become a machine human. Nietzsche considered peace to be a necessary part of life, but on the condition that it is based on power. Understanding what and formulating the criticism of these two thinkers on peace and war and how they interpret it is the central issue of this article. Nietzsche believed that peace is not an end in itself, but a means to an end, and argued that peace is necessary for the development of higher forms of culture and civilization, but it should not be pursued at the expense of creativity and progress.
_||_