مطالعه تجربی تأثیر استرس بر خرید وسواسی با نقش تعدیلگر جنسیت
محورهای موضوعی : مدیریت بازاریابیکامبیز حیدرزاده 1 , کبری نجفی 2 , نسرین سلیمانی 3
1 - دانشیار، گروه مدیریت بازرگانی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
2 - دانشجوی دکتری مدیریت بازرگانی، واحد قزوین، دانشگاه آزاد اسلامی، قزوین، ایران
3 - کارشناسیارشد مدیریت بازرگانی، واحد قزوین، دانشگاه آزاد اسلامی، قزوین، ایران
کلید واژه: خرید وسواسی, جنسیت, استرس,
چکیده مقاله :
فلسفه بازاریابی تمرکز بر نیازها و خواسته های مشتریان است. خرید وسواسی نوعی از خرید اجباری است که فراوانی آن در جوامع مختلف کم نیست. این نوع رفتار پیامد بی ثباتی هیجانی و عوامل روانشناختی است که باید در بازاریابی مورد توجه قرار گیرد. بنابراین، این پژوهش با هدف بررسی تأثیر استرس بر خرید وسواسی با نقش تعدیل گر جنسیت با طرح عاملی 2×2 و بر اساس سناریوی متنی انجام گرفته است. پژوهش در جامعه آماری دانشجویان و با مشارکت 240 نفر از دانشجویان زن و مرد بررسی شده است. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه مبتنی بر سناریو و با تحلیل واریانس دو طرفه و رگرسیون فرایندی تجزیه و تحلیل شده است. نتایج نشان می دهد گرایش به خرید وسواسی در موقعیت استرس زا به صورت معنادار بیشتر از موقعیت فاقد استرس است و گرایش به خرید وسواسی در زنان به صورت معنادار بیشتر از مردان است. همچنین نتایج بیانگر این است که جنسیت رابطه بین استرس و خرید وسواسی را تعدیل می کند. چنانچه زنان در موقعیت استرس زا قرار گیرند، خرید وسواسی افزایش می یابد در حالیکه خرید وسواسی مردان در چنین موقعیتی کاهش می یابد.
The philosophy of marketing is focusing on needs and demands of customers. Compulsive buying is a type of compulsory purchase that is abundant in various societies. This kind of behavior is result of emotional instability and psychological factors that should be considered in marketing. So, the study is done with aims to investigate the effect of stress on compulsive buying by moderating role of gender with a 2×2 factorial plane and based on textual scenario. Research has been investigated in statistical society of students and with participation of 240 male and female students. Research data has been analyzed using scenario-based questionnaire and by two-way analysis of variance and process regression. Results show that the tendency to compulsive buying in stressful situation significantly is higher than the stresses situation and tendency to compulsive buying in women is significantly higher than the men. Therefore, results also indicate that gender moderates the relationship between stress and compulsive buying. If women are in a stressful position, compulsive buying will increase, while compulsive buying will decrease in such a situation for men.
استورا، ج.ب. (1377). "تنیدگی یا استرس، بیماری جدید قرن"، ترجمه پریرخ دادستان، انتشارات رشد، صص. 70-60 و 128.
بحرینیزاد، م. و مقدمجزه، م. (1394). "تأثیر مادیگرایی مصرفکننده بر خرید وسواسی، خرید ناگهانی و استفاده نادرست از کارت اعتباری"، راهبردهای بازرگانی، دو فصلنامه علمی-پژوهشی دانشگاه شاهد، سال 27، دوره جدید شماره 7، 12-1.
باباییاهری، م.، اسفیدانی، م.ر. و فتحی پرشکوه، م. (1393). "عوامل تعیینکننده خرید وسواسی دانشجویان کارشناسیارشد رشتههای مدیریت و حسابداری دانشگاههای شهر تهران"، دومین همایش ملی رویکردی بر حسابداری، مدیریت و اقتصاد، 13-1.
پروینی، ا. و حاجی علیاکبری، ف. (1392). "بررسی عوامل تأثیرگذار بر خرید وسواسی در مشتریان فروشگاههای زنجیرهای (مورد مطالعه: فروشگاههای رفاه و شهروند تبریز)، دومین همایش علمی بررسی راهکارهای ارتقاء مباحث مدیریت، حسابداری، مهندسی صنایع.
رضاییآدریانی، م.، آزادی، آ.، احمدی، ف.ا. و واحدیان عظیمی، ا. (1386). "مقایسه میزان افسردگی، اضطراب، استرس و کیفیت زندگی دانشجویان پسر و دختر مقیم خوابگاههای دانشجویی، پژوهش پرستاری، دوره 2، شماره 4 و 5، صص. 38-31.
رستگار، ع.ع. و سیاهسرانی کجوری، م.ع. (1394). "بررسی تأثیر عوامل شخصیتی موثر بر اعتیاد به خرید با اثر تعدیلگری چشم و هم چشمی (مورد مطالعه: دانشجویان دانشگاه سمنان)"، مدیریت بازرگانی، دوره 7، شماره 3، صص. 720-699.
سلطانی، م.، امینالرعایا، م. و عطاری، ع. (1387). "اثر آموزش مدیریت استرس بر پیشرفت تحصیلی دانشآموزان دبیرستانهای دخترانه شهر تیران و کرون استان اصفهان". تحقیقات علوم رفتاری، 6 (1)، صص. 16-9.
شهبازی، م.، اخوانعلاف، ع.ر.، دانایی، ح. و حقطلب، ح. (1394). "بررسی تأثیر استرس و اضطراب بر رفتار خرید مصرف کننده، اولین کنفرانس ملی مدیریت"، نوآوری و کارآفرینی در شرایط اقتصاد مقاومتی، صص. 674-662.
طاهریکیا، ف. و نادری، آ. (1391). "شناسایی و ارزیابی عوامل تأثیرگذار بر خرید وسواسی (اعتیاد به خرید)"، (پژوهشگر) فصلنامه مدیریت، سال نهم، شماره 26، صص. 106-87.
علیپور، ر.، ابراهیمی، ع.ح.، امیدی، ر.، هداینی، آ.، رنجبر، ح. و حسینپور، س. (1394). "افسردگی، اضطراب، استرس و عوامل جمعیتشناختی مرتبط با آن در پرستاران شاغل در بیمارستان ولی عصر دانشگاه علوم پزشکی فسا در سال 1393"، مجله علمی پژوهان، دوره 13، شماره 4، 59-51.
مقدم جزه، محبوبه، بحرینی زاد، منیژه، رجبی، سوران. (1396). تبیین خرید وسواسی بر اساس عوامل روان شناختی، محیطی، مادی گرایی و استفاده از کارتهای اعتباری، فصلنامه علمی-پژوهشی تحقیقات بازاریابی نوین، سال هفتم، شماره سوم، شماره پیاپی (26)، صص. 40-21.
مرزآبادی، ا.آ. و سلیمی، س.ح. (1383). "بررسی استرسهای شغلی کارکنان یک واحد نظامی"، طب نظامی، شماره 6 (4). صص. 284-279.
هاشمى، ه. (1385). "بررسى رابطه رفتارهاى مدیریت زمان و استرس شغلى در سرپرستاران بخشهاى داخلى و جراحى بیمارستانهاى آموزشى وابسته به دانشگاه علوم پزشکى و خدمات بهداشتى درمانى شهید بهشتى، اصول بهداشت روانى، 29 و 30، صص. 56-51.
Annagur, B. & Tamam, L. (2011). “Depression Hastalarind Durtu control Bozukluklari EST Tunisair”, Noropsikiatri Arsivi, 48(1), PP. 22-30.
Black, D.W. (2001). “Compulsive Buying Disorder: Definition, Assessment”, Epidemiology and Clinical Management, CNS Drugs, 15, PP. 17-27.
Black, D.W. (2007). “A Review of Compulsive Buying Disorder”, World Psychiatry, 6 (1) (February): PP. 14-18.
Boundy, D. (2000). “When money is the drug, in I Shop Therefore I Am: Compulsive Buying and the Search for Self”, Edited by Benson AL. Northvale, NJ, Jason Aronson, 3-26.
Benmoyal-Bouzaglo, S. & Moschis, G.P. (2010). “Effects of family structure and socialization on materialism: a life course study in France”, Journal of Marketing Theory and Practice, 18(1), PP. 53-70.
Cassidi, T. (1999). “Cognition, Health and Stress”, Routledge, PP. 145-170.
Cole, L.A.D.S. (1995). “Comparing Scales to Measure Compulsive Buying: An Exploration of Their Dimensionality”. Paper presented at Advances in Consumer Research Conference, October, Provo, UT.
Coley, D.A. & Maxwell, S.E. (2003). “Testing meditational models with longitudinal data: questions and tips in the use of structural equation modelling”, Journal of Abnormal Psychology, Vol. 112 No. 4, PP. 558-577.
Christenson, G.A., Faber, R.J., dezwaan, M., Raymond, N.C., Specker, S.M, Eckern, M.D. & et al. (1992). “Compulsive Buying: Descriptive Characteristics and Psychiatric Comorbidity”, Unpublished manuscript. University of Minnesota.
Chan, K., Zhang, H. & Wang, I. (2006). “Materialism among adolescents in urban China”, Young Consumers, 7(2), PP. 64-77.
Dell'Osso, B., Altamura, A., Allen, A., Marazziti, D. & Hollander, E. (2006). “Epidemiologic and clinical updates on impulse control disorders: A critical review”, Eur Arch Psychiatry Clin Neurosci, 256 (8).
DeSarbo, W.S. & Edwards, E.A. (1996). “Typologies of compulsive buying behavior: a constrained cluster wise regression approach”, Journal of Consumer Psychology, 5(3): PP. 231-262.
Dittmar, H., Beattie, J. & Friese, S. (1995). “Objects, decisions considerations and self-image in men’s and women’s impulse purchases”, Journal of Economic Psychology, Vol. 16 No. 3, PP. 491-511.
Dittmar, H. & Drury, J. (2000). “Self-image–is it in the bag? A qualitative comparison between “ordinary” and “excessive” consumers”, Journal of Economic Psychology, 21(2), PP. 109-142.
Dittmar, H. (2005). “Compulsive buying-A growing concern? An examination of gender, age, and endorsement of materialistic values as predictors”, British Journal of Psychology, 96 (4), PP. 467-491.
Faber, R.J. & O'Guinn, T.C. (1992). “A clinical screener for compulsive buying”, Journal of Consumer Research, 19 (3), PP. 459-469.
Faber, R.J. & O’Guinn, T.C. (1989). “Classifying Compulsive Consumer: Advances in the Development of a Diagnostic Tool”, Advances in Consumer Research, Vol 16, PP. 738-744.
Frydenberg, E. & Lewis, R. (1996) “Measuring the concerns of Australian adolescents: developing a concise classificatory system”, Australian Educational Researcher, Vol. 23 No. 1, PP. 47-64.
Jaisoorya, T.S., Janardhan Reddy, Y.C. & Srinath, S. (2003). “The relationship of obsessive compulsive disorder to putative spectrum disorders: results from an Indian study”, Comprehensive Psychiatry, Vol. 44 No. 1, PP. 317-323.
Jalees, T. (2007), “Identifying determinants of compulsive buying behavior”, Market forces, vol. 3, no. 2, PP. 30-51.
Johnson, T. & Attmann, J. (2009). “Compulsive buying in a product specific context: clothing”, Journal of Fashion Marketing and Management: An International Journal, Vol. 13 No. 3, PP. 394-405.
Kesebir, D., Işitmez, S. & Gündoğar, D. (2012). “Compulsive buying in bipolar disorder: Is it a comorbidity or a complication?”, Journal of Affective Disorders, 136 (3), PP. 797-802.
Koran, L.M., Faber, R.J., Aboujaoude, E., Large, M.D. & Serpe, R.T. (2006). “Estimated prevalence of compulsive buying behavior in the United States”, American Journal of Psychiatry, 163 (1), PP. 1806-1812.
Kukar-Kinney, M., Scheinbaum, A.C. & Schaefers, T. (2016). “Compulsive buying in online daily deal settings: An investigation of motivations and contextual elements”, Journal of Business Research, 69 (2). PP. 691-699.
Kristel, O.V., Young, J. & Chambliss, C. (1997). “High school students’ perceptions of adolescent problems”, paper presented at the Second Annual Centennial Conference, Student Research Colloquium, Montgomery County, TX, 22 January.
Li, D., Jiang, Y., an, S., Shen, Z. & Jin, W. (2009). “The influence of money attitudes on young Chinese consumers' compulsive buying”, Young Consumers, 10(2), PP. 98-109.
Lejoyeux, M. & Weinstein, A. (2010). “Compulsive Buying”, the American Journal of Drug and Alcohol Abuse, PP. 1-6.
Leite, P., Rangé, B., Kukar-Kinney, M., Ridgway, N., Monroe, K., Ribas Junior, R. & Silva, A. (2013). “Cross-cultural adaptation, validation and reliability of the Brazilian version of the Richmond Compulsive Buying Scale”, Revista Brasileira de Psiquiatria, 35 (1), PP. 38-43.
Mattila, A.S. Wu, L. & Choi, C. (2016) “Powerful or powerless customers: the influence of gratitude on engagement with CSR”, Journal of Services Marketing, 30/5, PP. 519-528.
Maraz, A., Griffiths, M.D., & Demetrovics, Z. (2016). “The prevalence of compulsive buying: A meta-analysi”, Addiction, 111 (3), PP. 408-419.
Maraz, A., van den Brink, W. & Demetrovics, Z. (2015). “Prevalence and construct validity of compulsive buying disorder in shopping mall visitors”, Psychiatry Research, 228 (3), PP. 918-924.
Mueller, A., Mitchell, J.E., Crosby, R.D., Gefeller, O., Faber, R.J., Martin, A., Bleich, S., Glaesmer, H., Exner, C. & de Zwaan, M. (2010). “Estimated prevalence of compulsive buying in Germany and its association with sociodemographic characteristics and depressive symptoms”, Psychiatry Research, 180 (2), PP. 137-142.
Müller, A., Claes, L., Georgiadou, E., Möllenkamp, M., Voth, E.M., Faber, R.J. & de Zwaan, M. (2014). “Is compulsive buying related to materialism, depression or temperament? Findings from a sample of treatment-seeking patients with CB”, Psychiatry Research, 216 (1), PP. 103-107.
McQueen, P., Moulding, R. & Kyrios, M. (2014). “Experimental evidence for the influence of cognitions on compulsive buying”, Journal of Behavior Therapy and Experimental Psychiatry, 45, PP.496-501.
McElroy, S.L., Jr, P.E., Keck, G., Harrison, H.G., Jr. P., Smith, J.M. & Strakowski, S.M. (1994). “Compulsive Buying: A Report of 20 Cases”, Journal of Clinical Psychiatry, 55 (June), PP. 242-248.
Miltenberger, R., Redlin, J., Crosby, R., Stickney, M., Mitchell, J., Wonderlich, S., Faber, R. & Smyth, J. (2003). “Functional assessment of factors contributing to compulsive buying”, Journal of Behavior Therapy and Experimental Psychiatry, Vol. 34 No. 1, PP. 1-9.
Moschis, G. (2007). “Life course perspectives on consumer Behavior”, Journal of Academy of Marketing Science, 35 (2), PP. 295-307.
Moksnes, U.K., Moljord, I.E.O., Espnes, G.A. & Byrne, D.G. (2010). “The association between stress and emotional states in adolescents: the role of gender and self-esteem”, Personality and Individual Differences, Vol. 49 No. 5, PP. 430-5.
Neuner, M., Raab, G. & Reisch, L.A. (2005). “Compulsive Buying in Maturing Consumer Societies: An Empirical Re-Inquiry”, Journal of Economic Pcychology, Germany, Vol 26, PP. 509-522.
O’Guinn, T.C. & Faber, R.J. (1989). “Compulsive buying: A phenomenological exploration”, Journal of Consumer Research, 16 (2), PP. 147-157.
Park, C.W., Milberg, S. & Lawson, R. (1991). “Evaluation of Brand Extensions: The Role of Product Feature Similarity and Brand Concept Consistency”, Journal of Consumer Research, Vol. 18, PP. 185-193.
Quoquab, F., Norjaya Mohd, Y. & Shamsiah, B. (2013). “Compulsive Buying Behavior among Young Malaysian Consumers”, World Review of Business Research, 3 (2), PP. 141-154.
Ridgway, N.M., Kukar-Kinney, M. & Monroe, K.B. (2008). “An expanded conceptualization and a new measure of compulsive buying”, Journal of Consumer Research, 35 (4), PP. 622-639.
Rindfleisch, A., Burroughs, J.E. & Denton, F. (1997). “Family Structure, Materialism, and Compulsive Consumption”, Journal of Consumer Research, 23(March): PP. 312-325.
Roberts, J.A. & Roberts, C. (2012). “Stress, gender and compulsive buying among early adolescents”, Young Consumers, 13 (2), PP. 113-123.
Roberts, J.A. (1998). “Compulsive Buying Among College Students: An Investigation of Its Antecedents, Consequences, and Implications for Public Policy”, Journal of Consumer Affairs, 32 (2), PP. 295-319.
Roberts, J.A. & Eli, J. (2001). “Money Attitudes, Credit Card Use, and Compulswive Buying Among American College Students”, Journal of Consumer Affairs, 35 (2), PP. 213-240.
Roberts, J.A., Cesar, J. & Sepulveda, M. (1999). “Money Attitudes and Compulsive Buying: An Exploratory Investigation of the Emerging Consumer Culture in Mexico”, Journal of International Consumer Marketing, 11 (4), PP. 53-74.
Singh, R. & Nayak, J.K. (2014). “Peer interaction and its influence on family purchase decision: a study among Indian teenagers”, Vision- the Business Perspective, Vol. 18 No. 2, PP. 81-90.
Singh, R. & Nayak, J.K. (2016). “Parent-adolescent conflict and choice of conflict resolution strategy: familial holiday planning”, International Journal of Conflict Management, Vol. 27 No. 1, PP. 88-115.
Singh, R. & Nayak, J.K. (2017). “The Effects of Stress and Human Capital Perspective on Compulsive Buying: A Life Course Study in India”, Global Business Review, Vo. 17 No. 6, PP. 1454-1468.
Schmitz, J.M. (2005). “The Interface Between Impulse-control Disorders and Addictions: Are Pleasure Pathway Responses Shared Neurobiological Substrates?”, The Journal of Treatment & Prevention, 12: PP. 149-168.
Tajularipin Sulaiman, A.H., Vizata, M.S. & Kumar, S.A. (2009). “The level of stress among students in urban and rural secondary schools in Malaysia”, European Journal of Social Sciences, Vol. 10 No. 2, PP. 179-184.
Xu, Y., Marshall, R., Edvardsson, B. & Tronvoll, B. (2014). “Show you care: initiating co-creation in service recovery,” Journal of Service Management, 25 (3), PP. 369-387.
Yeo, L.S., Ang R.P., Chong, W.H. & Huan, V.S. (2007). “Gender differences in adolescent concerns and emotional well-being: perceptions of Singaporean adolescents’students”, The Journal of Genetic Psychology, Vol. 168, No. 1, PP. 63-80.
Valence, G., d'Astous, A. & Fortier, L. (1988). “Compulsive buying: Concept and measurement”, Journal of Consumer Policy, 11(4), PP. 419-433.
Vaillant, G.E. (1977). “Adaptation to life. Boston”, MA: Little, Brown.
_||_استورا، ج.ب. (1377). "تنیدگی یا استرس، بیماری جدید قرن"، ترجمه پریرخ دادستان، انتشارات رشد، صص. 70-60 و 128.
بحرینیزاد، م. و مقدمجزه، م. (1394). "تأثیر مادیگرایی مصرفکننده بر خرید وسواسی، خرید ناگهانی و استفاده نادرست از کارت اعتباری"، راهبردهای بازرگانی، دو فصلنامه علمی-پژوهشی دانشگاه شاهد، سال 27، دوره جدید شماره 7، 12-1.
باباییاهری، م.، اسفیدانی، م.ر. و فتحی پرشکوه، م. (1393). "عوامل تعیینکننده خرید وسواسی دانشجویان کارشناسیارشد رشتههای مدیریت و حسابداری دانشگاههای شهر تهران"، دومین همایش ملی رویکردی بر حسابداری، مدیریت و اقتصاد، 13-1.
پروینی، ا. و حاجی علیاکبری، ف. (1392). "بررسی عوامل تأثیرگذار بر خرید وسواسی در مشتریان فروشگاههای زنجیرهای (مورد مطالعه: فروشگاههای رفاه و شهروند تبریز)، دومین همایش علمی بررسی راهکارهای ارتقاء مباحث مدیریت، حسابداری، مهندسی صنایع.
رضاییآدریانی، م.، آزادی، آ.، احمدی، ف.ا. و واحدیان عظیمی، ا. (1386). "مقایسه میزان افسردگی، اضطراب، استرس و کیفیت زندگی دانشجویان پسر و دختر مقیم خوابگاههای دانشجویی، پژوهش پرستاری، دوره 2، شماره 4 و 5، صص. 38-31.
رستگار، ع.ع. و سیاهسرانی کجوری، م.ع. (1394). "بررسی تأثیر عوامل شخصیتی موثر بر اعتیاد به خرید با اثر تعدیلگری چشم و هم چشمی (مورد مطالعه: دانشجویان دانشگاه سمنان)"، مدیریت بازرگانی، دوره 7، شماره 3، صص. 720-699.
سلطانی، م.، امینالرعایا، م. و عطاری، ع. (1387). "اثر آموزش مدیریت استرس بر پیشرفت تحصیلی دانشآموزان دبیرستانهای دخترانه شهر تیران و کرون استان اصفهان". تحقیقات علوم رفتاری، 6 (1)، صص. 16-9.
شهبازی، م.، اخوانعلاف، ع.ر.، دانایی، ح. و حقطلب، ح. (1394). "بررسی تأثیر استرس و اضطراب بر رفتار خرید مصرف کننده، اولین کنفرانس ملی مدیریت"، نوآوری و کارآفرینی در شرایط اقتصاد مقاومتی، صص. 674-662.
طاهریکیا، ف. و نادری، آ. (1391). "شناسایی و ارزیابی عوامل تأثیرگذار بر خرید وسواسی (اعتیاد به خرید)"، (پژوهشگر) فصلنامه مدیریت، سال نهم، شماره 26، صص. 106-87.
علیپور، ر.، ابراهیمی، ع.ح.، امیدی، ر.، هداینی، آ.، رنجبر، ح. و حسینپور، س. (1394). "افسردگی، اضطراب، استرس و عوامل جمعیتشناختی مرتبط با آن در پرستاران شاغل در بیمارستان ولی عصر دانشگاه علوم پزشکی فسا در سال 1393"، مجله علمی پژوهان، دوره 13، شماره 4، 59-51.
مقدم جزه، محبوبه، بحرینی زاد، منیژه، رجبی، سوران. (1396). تبیین خرید وسواسی بر اساس عوامل روان شناختی، محیطی، مادی گرایی و استفاده از کارتهای اعتباری، فصلنامه علمی-پژوهشی تحقیقات بازاریابی نوین، سال هفتم، شماره سوم، شماره پیاپی (26)، صص. 40-21.
مرزآبادی، ا.آ. و سلیمی، س.ح. (1383). "بررسی استرسهای شغلی کارکنان یک واحد نظامی"، طب نظامی، شماره 6 (4). صص. 284-279.
هاشمى، ه. (1385). "بررسى رابطه رفتارهاى مدیریت زمان و استرس شغلى در سرپرستاران بخشهاى داخلى و جراحى بیمارستانهاى آموزشى وابسته به دانشگاه علوم پزشکى و خدمات بهداشتى درمانى شهید بهشتى، اصول بهداشت روانى، 29 و 30، صص. 56-51.
Annagur, B. & Tamam, L. (2011). “Depression Hastalarind Durtu control Bozukluklari EST Tunisair”, Noropsikiatri Arsivi, 48(1), PP. 22-30.
Black, D.W. (2001). “Compulsive Buying Disorder: Definition, Assessment”, Epidemiology and Clinical Management, CNS Drugs, 15, PP. 17-27.
Black, D.W. (2007). “A Review of Compulsive Buying Disorder”, World Psychiatry, 6 (1) (February): PP. 14-18.
Boundy, D. (2000). “When money is the drug, in I Shop Therefore I Am: Compulsive Buying and the Search for Self”, Edited by Benson AL. Northvale, NJ, Jason Aronson, 3-26.
Benmoyal-Bouzaglo, S. & Moschis, G.P. (2010). “Effects of family structure and socialization on materialism: a life course study in France”, Journal of Marketing Theory and Practice, 18(1), PP. 53-70.
Cassidi, T. (1999). “Cognition, Health and Stress”, Routledge, PP. 145-170.
Cole, L.A.D.S. (1995). “Comparing Scales to Measure Compulsive Buying: An Exploration of Their Dimensionality”. Paper presented at Advances in Consumer Research Conference, October, Provo, UT.
Coley, D.A. & Maxwell, S.E. (2003). “Testing meditational models with longitudinal data: questions and tips in the use of structural equation modelling”, Journal of Abnormal Psychology, Vol. 112 No. 4, PP. 558-577.
Christenson, G.A., Faber, R.J., dezwaan, M., Raymond, N.C., Specker, S.M, Eckern, M.D. & et al. (1992). “Compulsive Buying: Descriptive Characteristics and Psychiatric Comorbidity”, Unpublished manuscript. University of Minnesota.
Chan, K., Zhang, H. & Wang, I. (2006). “Materialism among adolescents in urban China”, Young Consumers, 7(2), PP. 64-77.
Dell'Osso, B., Altamura, A., Allen, A., Marazziti, D. & Hollander, E. (2006). “Epidemiologic and clinical updates on impulse control disorders: A critical review”, Eur Arch Psychiatry Clin Neurosci, 256 (8).
DeSarbo, W.S. & Edwards, E.A. (1996). “Typologies of compulsive buying behavior: a constrained cluster wise regression approach”, Journal of Consumer Psychology, 5(3): PP. 231-262.
Dittmar, H., Beattie, J. & Friese, S. (1995). “Objects, decisions considerations and self-image in men’s and women’s impulse purchases”, Journal of Economic Psychology, Vol. 16 No. 3, PP. 491-511.
Dittmar, H. & Drury, J. (2000). “Self-image–is it in the bag? A qualitative comparison between “ordinary” and “excessive” consumers”, Journal of Economic Psychology, 21(2), PP. 109-142.
Dittmar, H. (2005). “Compulsive buying-A growing concern? An examination of gender, age, and endorsement of materialistic values as predictors”, British Journal of Psychology, 96 (4), PP. 467-491.
Faber, R.J. & O'Guinn, T.C. (1992). “A clinical screener for compulsive buying”, Journal of Consumer Research, 19 (3), PP. 459-469.
Faber, R.J. & O’Guinn, T.C. (1989). “Classifying Compulsive Consumer: Advances in the Development of a Diagnostic Tool”, Advances in Consumer Research, Vol 16, PP. 738-744.
Frydenberg, E. & Lewis, R. (1996) “Measuring the concerns of Australian adolescents: developing a concise classificatory system”, Australian Educational Researcher, Vol. 23 No. 1, PP. 47-64.
Jaisoorya, T.S., Janardhan Reddy, Y.C. & Srinath, S. (2003). “The relationship of obsessive compulsive disorder to putative spectrum disorders: results from an Indian study”, Comprehensive Psychiatry, Vol. 44 No. 1, PP. 317-323.
Jalees, T. (2007), “Identifying determinants of compulsive buying behavior”, Market forces, vol. 3, no. 2, PP. 30-51.
Johnson, T. & Attmann, J. (2009). “Compulsive buying in a product specific context: clothing”, Journal of Fashion Marketing and Management: An International Journal, Vol. 13 No. 3, PP. 394-405.
Kesebir, D., Işitmez, S. & Gündoğar, D. (2012). “Compulsive buying in bipolar disorder: Is it a comorbidity or a complication?”, Journal of Affective Disorders, 136 (3), PP. 797-802.
Koran, L.M., Faber, R.J., Aboujaoude, E., Large, M.D. & Serpe, R.T. (2006). “Estimated prevalence of compulsive buying behavior in the United States”, American Journal of Psychiatry, 163 (1), PP. 1806-1812.
Kukar-Kinney, M., Scheinbaum, A.C. & Schaefers, T. (2016). “Compulsive buying in online daily deal settings: An investigation of motivations and contextual elements”, Journal of Business Research, 69 (2). PP. 691-699.
Kristel, O.V., Young, J. & Chambliss, C. (1997). “High school students’ perceptions of adolescent problems”, paper presented at the Second Annual Centennial Conference, Student Research Colloquium, Montgomery County, TX, 22 January.
Li, D., Jiang, Y., an, S., Shen, Z. & Jin, W. (2009). “The influence of money attitudes on young Chinese consumers' compulsive buying”, Young Consumers, 10(2), PP. 98-109.
Lejoyeux, M. & Weinstein, A. (2010). “Compulsive Buying”, the American Journal of Drug and Alcohol Abuse, PP. 1-6.
Leite, P., Rangé, B., Kukar-Kinney, M., Ridgway, N., Monroe, K., Ribas Junior, R. & Silva, A. (2013). “Cross-cultural adaptation, validation and reliability of the Brazilian version of the Richmond Compulsive Buying Scale”, Revista Brasileira de Psiquiatria, 35 (1), PP. 38-43.
Mattila, A.S. Wu, L. & Choi, C. (2016) “Powerful or powerless customers: the influence of gratitude on engagement with CSR”, Journal of Services Marketing, 30/5, PP. 519-528.
Maraz, A., Griffiths, M.D., & Demetrovics, Z. (2016). “The prevalence of compulsive buying: A meta-analysi”, Addiction, 111 (3), PP. 408-419.
Maraz, A., van den Brink, W. & Demetrovics, Z. (2015). “Prevalence and construct validity of compulsive buying disorder in shopping mall visitors”, Psychiatry Research, 228 (3), PP. 918-924.
Mueller, A., Mitchell, J.E., Crosby, R.D., Gefeller, O., Faber, R.J., Martin, A., Bleich, S., Glaesmer, H., Exner, C. & de Zwaan, M. (2010). “Estimated prevalence of compulsive buying in Germany and its association with sociodemographic characteristics and depressive symptoms”, Psychiatry Research, 180 (2), PP. 137-142.
Müller, A., Claes, L., Georgiadou, E., Möllenkamp, M., Voth, E.M., Faber, R.J. & de Zwaan, M. (2014). “Is compulsive buying related to materialism, depression or temperament? Findings from a sample of treatment-seeking patients with CB”, Psychiatry Research, 216 (1), PP. 103-107.
McQueen, P., Moulding, R. & Kyrios, M. (2014). “Experimental evidence for the influence of cognitions on compulsive buying”, Journal of Behavior Therapy and Experimental Psychiatry, 45, PP.496-501.
McElroy, S.L., Jr, P.E., Keck, G., Harrison, H.G., Jr. P., Smith, J.M. & Strakowski, S.M. (1994). “Compulsive Buying: A Report of 20 Cases”, Journal of Clinical Psychiatry, 55 (June), PP. 242-248.
Miltenberger, R., Redlin, J., Crosby, R., Stickney, M., Mitchell, J., Wonderlich, S., Faber, R. & Smyth, J. (2003). “Functional assessment of factors contributing to compulsive buying”, Journal of Behavior Therapy and Experimental Psychiatry, Vol. 34 No. 1, PP. 1-9.
Moschis, G. (2007). “Life course perspectives on consumer Behavior”, Journal of Academy of Marketing Science, 35 (2), PP. 295-307.
Moksnes, U.K., Moljord, I.E.O., Espnes, G.A. & Byrne, D.G. (2010). “The association between stress and emotional states in adolescents: the role of gender and self-esteem”, Personality and Individual Differences, Vol. 49 No. 5, PP. 430-5.
Neuner, M., Raab, G. & Reisch, L.A. (2005). “Compulsive Buying in Maturing Consumer Societies: An Empirical Re-Inquiry”, Journal of Economic Pcychology, Germany, Vol 26, PP. 509-522.
O’Guinn, T.C. & Faber, R.J. (1989). “Compulsive buying: A phenomenological exploration”, Journal of Consumer Research, 16 (2), PP. 147-157.
Park, C.W., Milberg, S. & Lawson, R. (1991). “Evaluation of Brand Extensions: The Role of Product Feature Similarity and Brand Concept Consistency”, Journal of Consumer Research, Vol. 18, PP. 185-193.
Quoquab, F., Norjaya Mohd, Y. & Shamsiah, B. (2013). “Compulsive Buying Behavior among Young Malaysian Consumers”, World Review of Business Research, 3 (2), PP. 141-154.
Ridgway, N.M., Kukar-Kinney, M. & Monroe, K.B. (2008). “An expanded conceptualization and a new measure of compulsive buying”, Journal of Consumer Research, 35 (4), PP. 622-639.
Rindfleisch, A., Burroughs, J.E. & Denton, F. (1997). “Family Structure, Materialism, and Compulsive Consumption”, Journal of Consumer Research, 23(March): PP. 312-325.
Roberts, J.A. & Roberts, C. (2012). “Stress, gender and compulsive buying among early adolescents”, Young Consumers, 13 (2), PP. 113-123.
Roberts, J.A. (1998). “Compulsive Buying Among College Students: An Investigation of Its Antecedents, Consequences, and Implications for Public Policy”, Journal of Consumer Affairs, 32 (2), PP. 295-319.
Roberts, J.A. & Eli, J. (2001). “Money Attitudes, Credit Card Use, and Compulswive Buying Among American College Students”, Journal of Consumer Affairs, 35 (2), PP. 213-240.
Roberts, J.A., Cesar, J. & Sepulveda, M. (1999). “Money Attitudes and Compulsive Buying: An Exploratory Investigation of the Emerging Consumer Culture in Mexico”, Journal of International Consumer Marketing, 11 (4), PP. 53-74.
Singh, R. & Nayak, J.K. (2014). “Peer interaction and its influence on family purchase decision: a study among Indian teenagers”, Vision- the Business Perspective, Vol. 18 No. 2, PP. 81-90.
Singh, R. & Nayak, J.K. (2016). “Parent-adolescent conflict and choice of conflict resolution strategy: familial holiday planning”, International Journal of Conflict Management, Vol. 27 No. 1, PP. 88-115.
Singh, R. & Nayak, J.K. (2017). “The Effects of Stress and Human Capital Perspective on Compulsive Buying: A Life Course Study in India”, Global Business Review, Vo. 17 No. 6, PP. 1454-1468.
Schmitz, J.M. (2005). “The Interface Between Impulse-control Disorders and Addictions: Are Pleasure Pathway Responses Shared Neurobiological Substrates?”, The Journal of Treatment & Prevention, 12: PP. 149-168.
Tajularipin Sulaiman, A.H., Vizata, M.S. & Kumar, S.A. (2009). “The level of stress among students in urban and rural secondary schools in Malaysia”, European Journal of Social Sciences, Vol. 10 No. 2, PP. 179-184.
Xu, Y., Marshall, R., Edvardsson, B. & Tronvoll, B. (2014). “Show you care: initiating co-creation in service recovery,” Journal of Service Management, 25 (3), PP. 369-387.
Yeo, L.S., Ang R.P., Chong, W.H. & Huan, V.S. (2007). “Gender differences in adolescent concerns and emotional well-being: perceptions of Singaporean adolescents’students”, The Journal of Genetic Psychology, Vol. 168, No. 1, PP. 63-80.
Valence, G., d'Astous, A. & Fortier, L. (1988). “Compulsive buying: Concept and measurement”, Journal of Consumer Policy, 11(4), PP. 419-433.
Vaillant, G.E. (1977). “Adaptation to life. Boston”, MA: Little, Brown.
مطالعه تجربی تاثیر استرس بر خرید وسواسی با نقش تعدیلگر جنسیت
چکيده
فلسفه بازاریابی تمرکز بر نیازها و خواستههای مشتریان است. خرید وسواسی نوعی از خرید اجباری است که فراوانی آن در جوامع مختلف کم نیست. این نوع رفتار پیامد بیثباتی هیجانی و عوامل روانشناختی است که باید در بازاریابی مورد توجه قرار گیرد. بنابراین، اين پژوهش با هدف بررسی تاثیر استرس بر خرید وسواسی با نقش تعدیلگر جنسیت با طرح عاملی 2×2 و بر اساس سناریوی متنی انجام گرفته است. پژوهش در جامعه آماري دانشجویان و با مشاركت 240 نفر از دانشجويان زن و مرد بررسي شده است. دادههاي پژوهش با استفاده از پرسشنامه مبتني بر سناريو و با تحليل واريانس دو طرفه و رگرسيون فرایندی تجزيه و تحليل شده است. نتايج نشان میدهد گرايش به خريد وسواسي در موقعيت استرسزا به صورت معنادار بيشتر از موقعيت فاقد استرس است و گرايش به خريد وسواسي در زنان به صورت معنادار بيشتر از مردان است. همچنین نتایج بیانگر این است که جنسيت رابطه بین استرس و خرید وسواسی را تعدیل میکند. چنانچه زنان در موقعیت استرس زا قرار گیرند، خرید وسواسی افزایش مییابد در حالیکه خرید وسواسی مردان در چنین موقعیتی کاهش مییابد.
کليدواژهها: استرس، جنسیت، خرید وسواسی
مقدمه
رفتار مصرفکننده و رفتار خرید یکی از مباحث اصلی بازاریابی است که تحت تاثیر عوامل گوناگونی از جمله عوامل فرهنگی، اجتماعی، شخصی، و روانشناختی قرار دارد. خرید افراد دارای الگوهای متعددی است که آن نیز متاثر از ویژگیهای فردی و اجتماعی همانند میزان تحصیلات، وضعیت اقتصادی، روابط عاطفی و محیط اجتماعی است (شهبازی و همکاران، 1394، 662). یكی از موضوعات مورد علاقه محققین مطالعه شاخهای از رفتار مصرف کننده است که به خرید وسواسی1 شهرت یافته است. این نوع از خرید بر انتخاب کالاهای اغلب بیفایده و کالاهای غیرضروری استوار است (لجویکس و ونستین2، 2010). در طول 30 سال گذشته، خرید وسواسی به موضوع مهمی در تحقیقات رفتار مصرفکننده تبدیل شده است (کومار-کِنی3 و همکاران، 2016). این نوع خرید عواقبی مانند، مشکلات مالی و روانپریشی به همراه دارد و به عنوان یك وابستگی رفتاری توصیف شده است. خریداران وسواسی با توجه به مطالعات انجام شده بیماران افسرده هستند که هیج احساسی به تبلیغات و بازاریابی ندارند (لجویکس و ونستین، 2010). به همین دلیل، این رفتار توجه روانشناسان، روانپزشکان، اقتصاددانان، جامعه شناسان، محققان بازاریابی و متخصصان را برانگیخته است (مقدم جزه و همکاران، 1396، 23).
مطالعات نشان میدهند که خرید وسواسی معمولا در پاسخ به وقایع یا احساسات منفی بروز داده میشود و یك احساسی از راحتی و آزادسازی استرس و تنش را به خریدار وسواسی میدهد. این رفتار خرید به طور معمول با نشانهها و علایمی مانند اختلال افسرده کننده اصلی و اساسی، شروع اختلال خوردن و آشامیدن، اختلال رفتاری وسواس گونه بروز میکند (مک کوئین4 و همکاران، 2014، 496). ریدوای5 و همکاران (2008) خرید وسواسی را تمایل مصرفکنندگان به خرید و نبود کنترل بر خرید تعریف کردند. خرید وسواسی میتواند به عنوان یك رفتارخرید مكرر توصیف شود که معمولاً از احساسات و هیجانات منفی پدیدار میشوند. افراد برای کاهش استرس اقدام به خریدهای وسواسی میکنند تا تنش و استرس خود را کاهش دهند. در حقیقت، استرس، واکنشهای هيجانی منفی و نامناسبی هستند که در جوامع امروز بسیار مشهود است. مطالعات پیشین آشكار کردهاند که مصرف کنندگان وسواسی در انجام خرید به صورت افراطی عمل میکنند که اغلب باعث بالا آمدن میزان بدهی میشوند. چنین رفتار خریدی ممكن است چندین احساس منفی نظیر حس گناهكار بودن، شرمندگی، پشیمانی و مانند اینها را ایجاد کند. بنابراین، خرید وسواسی به یك نگرانی رو به رشد در جهان تبدیل شده است (کوکاب6 و همکاران، 2013، 141). در واقع، خرید وسواسی به عنوان یک پدیده جهانی، در بسیاری از کشورها مانند ایالات متحده (کوران7 و همکاران، 2006)، کانادا (والنس8 و همکاران، 1988)، آلمان (مالر9 و همکاران، 2010)، انگلیس (دیتمار10، 2005)، برزیل (لیت11 و همکاران، 2013) و ایران (مثل رستگار و سیاه سرانی کجوری، 1394؛ طاهری کیا و نادری، 1391) مورد مطالعه قرار گرفته است. بنابراین درک این مشکل و کمک به آنهایی که از این مشکل رنج میبرند نه تنها بشردوستانه است، به نفع جامعه نیز هست (مقدم جزه و همکاران، 1396، 23). طبق مطالب بیان شده بررسی رفتار خرید وسواسی بسیار مهم تلقی میشود و شناسایی خریداران وسواسی و اقدامات خرید آنها و نگرانیهایی که میتواند در این امر دخیل باشد میتواند جز مسائل مهمی باشد که این پژوهش به بررسی آن میپردازد و بازاریابان و مدیران باید به طور جدی به آن توجه نمایند.
بیان مساله
خريد وسواسي يك خريد رقابتي و مزمن است كه از پاسخ ابتدايي به اتفاقهاي منفي و يا احساس منفي ناشي ميشود. در ادبيات جديدتر خريد وسواسي به عنوان خر يد تكراري مزمن است كه نه تنها به فرد، بلكه به خانواده و جامعه او نيز ميتواند آسيب برساند و منجر به ولخرجي، بدهي شديد و ورشكستگي شود (پروینی و حاجی علی اکبری، 1392). لذا تحقیق درباره خرید وسواسی از جمله پژوهشهای اصلی و مهم شمرده میشود؛ زیرا سبک زندگی و محیط کاری افراد، بر خرید آنان بدون توجه به پیامدهای اقتصادی منفی آن تاثیرگذار است. مشکل اساسی این است که خریداران وسواسی درباره پیامدهای منفی خرید افراطی مانند بدهی، ورشکستگی، عدم موفقیت در کنترل خریدشان و کاهش روابط بین فردی نمیاندیشند (فابر و اوگیون 12، 1989). بر طبق آمار و ارقام موجود، کشور ایران یک کشور جوان بوده و بخش عمده جمعیت آن را قشر جوان تشکیل میدهد. بنابراین، اهمیت سلامت دانشجویان بیش از پیش مشخص میشود. سلامت روانی یکی از ابعاد مهم سلامت دانشجویان است. این گروه به دلیل شرایط سنی و موقعیت خاص اجتماعی در معرض استرسهای فراوان هستند. مطالعات نشان داده است میزان شیوع اختلالات و بیماریهای روانی در بین دانشجویان در حال افزایش است (رضایی آدریانی و همکاران، 1386، 32). وانگ13 و همکاران (2017) نیز نشان دادند که اختلالات روانشناختی و رفتارهای مصرفی در میان جوانان بیشتر دیده میشود. نتایج تحقیقات نیونر14 و همکاران (2005) افزایش چشمگیری از خرید وسواسی را در دهههای اخیر نشان میدهد. خرید وسواسی میتواند به عنوان پاسخ اولیه مصرفکننده برای جبران استرس، سرخوردگی، ناامیدی، عدم اعتماد به نفس و کمبود استقلال در زندگی خود از طریق خرید تعریف گردد (همان). در حقیقت، خرید وسواسی نوعی اختلال است که افراد به منظور کاهش نگرانی، اضطراب و استرس تمایل زیادی به خریدهای غیرضروری پیدا میکنند. بررسیهای نظامند در ادبیات خرید وسواسی نشان میدهد شیوع خرید وسواسی در میان بزرگسالان از 4/3 درصد تا 9/6 درصد متغیر است، این در حالیست که خرید وسواسی در میان دانشجویان بیشتر بوده و از 2 درصد تا 16 درصد متغیر است (ماراز و همکاران، 2016). والنس و همکاران (1988) در مطالعه خود نشان دادند که درصد خرید وسواسی در بین زنان دانشجوی اماراتی بیشتر است (والنس و همکاران، 1988) و در بیشتر مقالات منتشر شده میزان خرید وسواسی 4/44 درصد گزارش شده است. اگر چه کوران و همکاران (2006) در مطالعه خود نشان دادند درصد مشابهی از مردان و زنان به خرید وسواسی روی میآورند (5/5 درصد مرد و 6 درصد زن) اما بسیاری از محققان معتقدند که زنان در مقایسه با مردان تمایل بیشتری به خرید وسواسی دارند (ماراز و همکاران، 2016). رابرتز و رابرتز (2012) در مطالعه خود نشان دادند که افراد از خريد وسواسي به عنوان سازوكار مقابله با عوامل استرس زاي بزرگ و كوچك استفاده ميکنند.
از آنجا که شرکتها همواره به دنبال سود هستند و برای تحصیل سود باید احتیاجات و نیاز مشتری را مورد توجه قرار دهند، بنابراین موضوع رفتار مصرف کننده مطرح میشود که یکی از مباحث و شاخه های مهم بازاریابی است. در حوزه رفتار مصرف کننده، انواع خریدها مطرح میشود که شامل خریدهای برنامه ریزی شده و خرید برنامهریزی نشده (تفننی و وسواسی) است. یکی از دلایل مطالعه در مورد رفتارهاي مصرفي غيرمعمول اين است كه اين رفتارها پيامدهاي شديد هم براي فرد مبتلا شده و هم براي ديگران دارد. خريداران مصرفي كه مقدار غيرقابل كنترلي از بدهي بالا ميآورند، ميتوانند مشكلات اقتصادي هم براي خودشان و هم براي خانوادهشان ايجاد كنند. بنابراين، درك اين رفتار خرید و كمك به افرادی كه از اين مشكل رنج ميبرند به نفع خود شخص و جامعه است. در این راستا پژوهش حاضر یک پژوهش کاربردی است که نتیجه آن میتواند در زمینه پیشگیری و درمان اختلال خرید وسواسی کارا و مفید باشد (مقدم جزه و همکاران، 1396، 23). لذا، هدف مقاله حاضر الف) بررسي تأثير استرس بر خرید وسواسی و ب) تاثیر جنسیت بر خرید وسواسی ج) بررسی اثر متقابل جنسیت و استرس بر خرید وسواسی است. اين پژوهش در تلاش است با شناسایی نقش این عوامل در خرید وسواسی راهکارهای مناسبی برای حوزه بازاریابی ارائه نماید.
مبانی نظری پژوهش
خرید وسواسی
وسواس يك ايده، فكر، تصور، احساس يا حركت مكرر يا مضر است كه با نوعي احساس اجبار و ناچاري ذهني و علاقه به مقاومت در برابر آن همراه است. بيمار هر چند به بيهودگي كار يا افكار خود، آگاه است اما نميتواند از قيد آن رهايي يابد (بحرینی زاد و مقدم جزه، 1394، 5). یكي از انواع خريدي كه مصرف كننده به آن توجه زيادي دارد و يك مسأله اجتماعي عمده محسوب ميشود خريد وسواسي ميباشد كه جنبه تاريك15 رفتار مصرف كننده ناميده ميشود (طاهری کیا و نادری، 1391، 88). رفتار خرید وسواسی مورد توجه بسیاری از پژوهشگران روانشناسی بازاریابی16 قرار گرفته است (چان17 و همکاران، 2006). از دیدگاه جانسون و آتمان18 (2009) خرید وسواسي يكي از شكلهاي غيرطبيعي رفتار مصرف كننده است كه دانشمندان در يك دهه اخير به آن توجه كردهاند. از نظر باندی19 (2000) خریداران وسواسی خریدارانی هستند که به خرید و خرج کردن عادت کردهاند. دیتمار و دراری20 (2000) بیان کردند خریداران وسواسی در مقایسه با خریداران عادی بر این باورند که با خرید اقلام گران قیمت خرید احساس شادی و موفقیت میکنند. خرید وسواسی ویژگیهای مقاومت ناپذیری، ناگهانی بودن، بی احساسی قبل از شروع به خرید اجناس و کنترل ناپذیری را دارد که به دلایل ناراحتی، مشکلات اجتماعی یا شغلی تأمل برانگیز است. اشخاص با رفتار خرید وسواسی اغلب اقلامی که نیاز ندارند یا نمیتوانند هزینه آن را پرداخت کنند خواهند خرید (دلوسو21 و همکاران، 2006). خريد وسواسي رفتار مصرف ناكارآمد است. خريد بيش از حد و وسواس گونه اغلب به دليل نياز به فرار از احساس يا شرايط ناخوشايند به وقوع ميپيوندد. در مقابل، انجام خريد ممكن است احساس اضطراب و گناه را به دليل مشكلات مالي به وجود آورد. حالت بحراني خريد وسواس گونه، در مقايسه با مصرف بيش از حد يا خريد آني، رفتار خريد كنترل نشده و مداوم است كه بازخوردهاي تكراري و منفي از آن دريافت ميشود. در خريد وسواسي به جاي اينكه نياز به خريد توجيه منطقي شود، تسليم دربرابر خريد يا تصميم گيري براي خريد جديد صورت ميگيرد. چنين رفتاري، خريد اقلام غيرضروري را به دنبال دارد كه موجب ناراحتي و تشويش روحي، تحول در روابط خانوادگي و اجتماعي، مشكلات شغلي، مشكلات مالي و حقوقي براي خريدار ميشود (فابر و اوگین، 1992؛ اوگین و فابر، 1989).
استرس
امروزه استرس، به یکی از مهم ترین مسائل مورد مطالعه روانشناسان، روانپزشکان و متخصصان علوم رفتاری در سراسر جهان تبدیل شده است (مرزآبادی و سلیمی، 1383، 279). استرس یکی از موضوعاتی است که علیرغم پیشرفت علم و تکنولوژی همیشه با بشر همراه بوده و هیچ گاه انسان نتوانسته است که به طور کامل خود را از آن دور کند. انتشار بیش از یکصدهزار مقاله و کتاب در زمینه بررسی، کنترل و مدیریت استرس و اختصاص بیش از سه درصد بودجه ملی کشورها برای مقابله با اثرات استرس و کنترل آن (استورا، 1377) نشان دهنده اهمیت استرس میباشد. استرس از لحاظ پزشکي به عنوان ميزان «فرسايش جسم» توصيف شده است. استرس در واقع جزء جدا نشدني از زندگي انسان است (علیپور و همکاران، 1394، 53). استرس واكنش بدنى، ذهنى و شيميايى بدن در برابر رويدادهايى است كه موجب ترس، هيجان، دستپاچگى، احساس خطر يا خشم میشود. استرس هر نوع محرك يا تغيير در محيط داخلي و خارجي است كه ممكن است باعث اختلال در تعادل حياتي گردد و در شرايط خاص، بيماري زا باشد (سلطانی و همکاران، 1387). در حقيقت، تقريباً هر فعاليت فردى درجاتى از استرس را شامل میشود. برخى مواقع خوشايند، برخى مواقع ملايم و گاهى نيز پرتنش است. عملاً برخى از قسمتهاى زندگى همه انسانها با استرس طى مىشود كه آنها را در رويارويى با محيط دچار مشكل میکند (هاشمی، 1385).والیانت22 (1977) بیان کرده است هر فرد مجموعهای از استراتژیهای مقابلهای را برای تعدیل استرسهای زندگی به کار میگیرد. بنابراین، بر اساس مطالعات پیشین میتوان اینگونه بیان کرد که بسیاری از افراد برای رهایی از استرسهای زندگی به خرید اقلام غیرضروری روی میآورند تا از این طریق احساسات منفی به وجود آمده را (حتی به صورت موقت) به احساسات مثبت تبدیل کنند. اهمیت استرس نه فقط به خاطر خسارتهای اقتصادی آن است بلکه به خاطر اثرات منفی آن بر سلامت جسم و روان افراد میباشد (کسیدی، 1999؛ استورا، 1377).
پیشینه تجربی پژوهش
اگرچه ادبیات به طور گستردهای خرید وسواسی را به عنوان یک رفتار نامطلوب برای فرد و جامعه تلقی میکند، اما خریداران وسواسی نتایج مثبت موقتی مانند کاهش استرس و تنش را تجربه خواهند کرد (اسمیتز23، 2005؛ رینفلیچ24 و همکاران، 1997). تحقیقات دیگری (مثل کریستنسن و همکاران، 1992؛ مک الوری25 و همکاران، 1994) نیز نشان دادند که خریداران وسواسی با خرید استرس و تنش خود را کاهش میدهند.
یافتههای اوگیون و فابر (1989) نشان میدهد که خرید وسواسی در پاسخ به احساسات و رویدادهای منفی اتفاق میافتد. یک مطالعه میان نوجوانان نشان داد که اضطراب همبستگی مثبت با خرید وسواسی دارد (والنس و همکاران، 1988). تحقیقات اضطراب را عامل مهم و تعیین کننده خرید وسواسی نشان دادند. عواملی مانند محیط خانوادگی، ژنتیک، متغیرهای موقعیتی، تبلیغات و فرهنگ پیشآیندهای اضطراب توصیف شدند. خرید وسواسی تلاشی برای کاهش اضطراب و استرس در میان افراد محسوب شده است (رابرتز و رابرتز26، 2012، 115). کسبیر27 و همکاران (2012) در مطالعه خود نشان دادند بین خرید وسواسی و افسردگی، اضطراب، خشم، فعالیت بدنی، خستگی و وسوسه ارتباط وجود دارد. بعضی از مصرف کنندگان با رفتن به مراکز خرید و از طریق مشاهده کالاها در پشت ویترین، تنش روحی شان را کاهش میدهند و به آرامش دست مییابند. در حقیقت، آنان فشار موجود در محل کار را از طریق شرایط به وجود آمده از طریق خرید کاهش میدهند و کالاها را بدون انگیزه واقعی خریداری مینمایند (بابایی اهری و همکاران، 1393، 3). به عبارتی این قبیل مصرفکنندگان در هنگام مواجهه با استرس سعی میکنند با خرید استرس خود را کمتر میکنند. در تحقیقی نشان داده شده است که خريد آني با عاملي خارجي (مانند نزديكي محصول به صندوق ثبت سفارش) برانگيخته میشود، اما خريد وسواسي با عاملي دروني (مانند استرس يا اضطراب) تحريك ميشود؛ درنتيجه خريد و هزينه كردن راه فرار از عوامل دروني به حساب ميآيد. خريد وسواسي زماني اعتياد به خريد را به دنبال دارد كه هزينه كردن براي تسكين استرس و اضطراب، به نيازي هميشگي تبديل شود (دساربو و ادواردز28، 1996). جالیس29 (2007) در مطالعه خود نشان داده است که خریداران وسواسی معمولا خرید را راهی برای فرار از هیجانات منفی مانند استرس، اضطراب و سرخوردگی تلقی میکنند. در مطالعه دیگری نیز بلک30 (2007) بیان کرده است سطح بالایی از استرس و اضطراب منجر به خرید وسواسی میشود. همچنین شهبازی و همکاران (1394) در مطالعه خود نشان دادند استرس و اضطراب بر رفتار خرید مصرف کنندگان تاثیر دارد. با توجه به مطالب ارائه شده فرضیه زیر ارائه میشود:
فرضیه 1: تاثیر استرس بر خرید وسواسی به صورت مثبت است.
قابل توجه ترين ويژگـي جمعيـت شـناختي در ميـان خريداران وسواسي، جنسيت است؛ خريد وسواسي به نظـر ميرسد در ميان زنان بيشتر از مردان شايعتر باشد. بيشتر مطالعات نشان ميدهد كه بين 80 تا 95 درصد خريـداران وسواسی، زنان هستند (بلک، 2001). ايـن امـر احتمـالاً با توجه به ايـن واقعيـت اسـت كـه در دوران كنـوني، خريـد كردن اتكاي زيادي به جنسيت دارد. بايد خاطر نشان كـرد كه تفاوتهاي جنسيتي در تمـام ايـن اخـتلالات در حـال حاضر دستخوش تغيير است. مطالعات پیشین نشان دادند که سطح استرس درک شده در میان زنان و مردان متفاوت است. زنان عموماً سطح بالاتری از استرس را در مقایسه با مردان ادراک میکنند (تاجولاریپین31 و همکاران، 2009). یو32 و همکاران (2007) دریافتند که دختران سطح بالاتری از استرس احساسی و تشویش را نسبت به پسران تجربه میکنند و از این رو وسواس در فطرت آنها وجود دارد. دختران بیشتر از خود رفتار وسواسی بروز می دهند (اوگین و فابر، 1989، کولی و ماکسول33، 2003). یک تفاوت نسبی بین وسواس زنان و مردان وجود دارد (جایسوریا34 و همکاران، 2003).
در کل، این مطالعات آشکار ساختهاند که نوجوانان دختر در مقایسه با نوجوانان پسر در اغلب زمینهها بیشتر نگران شدهاند (فریدنبرگ و لویز35، 1996) و اوایل نوجوانی شروع یک دوره مهمی از آشفتگی هیجانی برای دختران است. یک مطالعه از نوجوانان نروژی (1508 =n) نشان داد که دختران نمرات بالاتری در همه ارزیابیهای استرس و حالتهای هیجانی دریافت کردند (ماکسنز36 و همکاران، 2010). مطالعات زیادی نشان میدهند تفاوتهای جنسیتی قابل توجهی در خرید وسواسی وجود دارد به طوریکه بیشتر خریداران وسواسی را زنان تشکیل میدهد (آناگار و تامام37، 2011؛ ماراز و همکاران، 2015؛ مالر38 و همکاران، 2014)، اما بعضی از مطالعات چنین تفاوتهای جنسیتی را پیدا نکرده است (کوران و همکاران، 2006؛ مالر و همکاران، 2010). مطالعه رابرتز و رابرتز (2012) دریافت که نوجوانان برای کنار آمدن با استرس، به خرید وسواسی روی میآورند. همچنین مشخص شد جنسیت باعث تعدیل این رابطه نمیشود. نتایج مطالعه آنهانشان میدهد که خرید وسواسی یک راهبرد به منظور غلبه بر استرس است. علاوه بر این، مطالعهای بر روی نوجوانان هندی توسط سینق و نایاک39 (2014) انجام شده که درباره احساساتی که بر دختران در هنگام خرید غلبه میکند بحث کرده است. در مطالعهای دیگر که توسط سینق و نایاک ( 2016 و 2017) انجام شد، آنها دریافتند که دختران بیشتر درباره احساسات و عواطفشان نگران هستند. محققان استدلال کردهاند که زنان با درجات بالایی از استرس، از خرید به عنوان یک استراتژی مقابلهای40 استفاده میکنند (جانسون و آتمان، 2009؛ میلتنبرگر41 و همکاران، 2003، ژانگ و شروم42، 2009). دیتمار و همکاران (1995) همچنین جنبههای عاطفی زنان و مردان درباره خرید را بررسی و مورد مقایسه قرار دادند. بر اساس نتایج، زنان نسبت به مردان بیشتر خرید وسواسی انجام میدهند و به خرید به عنوان ابزاری در جهت مقابله با احساسات و عواطف منفی روی میآورند. کریستل43 و همکاران (1997) نیز دریافتند که زنان نسبت به مردان استرس بالاتری را تجربه میکنند و خرید وسواسی بالاتری انجام میدهند. در مطالعهای که دیتمار و همکاران (1995) انجام دادند مشخص شد که به طور کلی مردان اجناس الکترونیکی، ابزاری و نیز تفریحی میخرند در حالی که زنان ترجیحاً اجناسی را میخرند که به جنبههای احساسی، ظاهری و نمادین خودشان مربوط هستند (دیتمار و همکاران، 1995). بدین ترتیب، زنان ممکن است بیشتر به سمت خرید وسواسی متمایل شوند؛ زیرا هم مردان و هم زنان تفاوتهای اساسی دارند. مطالعات بسیاری نشان دادهاند که تفاوتهای جنسیتی رابطه استرس و خرید وسواسی را تعدیل میکند. با توجه به مطالب ارائه شده فرضیههای زیر ارائه میشود:
فرضیه 2: رفتار خرید وسواسی در زنان نسبت به مردان بیشتر است.
فرضیه 3: جنسیت رابطه بین استرس و خرید وسواسی را تعدیل میکند.
با توجه به ادبیات پژوهش مدل مفهومی در قالب شکل 1 ارائه شد.
شکل 1: مدل مفهومی پژوهش
Source: (Roberts and Roberts, 2012)
روش شناسي
در اين پژوهش براي بررسي موضوع از طرح تجربي 2×2 استفاده شده است. استرس متغير مستقل پژوهش است كه طي دو سناريو با موقعيت استرسزا و موقعيت غيراسترسزا (عادي) مشخص شده است. جنسيت متغير تعديلگر است كه با دو وضعيت زن و مرد بيان شده است. پژوهش با طرح يك مرحلهای انجام گرفته و با توجه به موضوع پژوهش، از آنجا كه اجراي طرح پيش آزمون و پس آزمون مقدور نيست، جهت اطمينان از تاثير نقش استرس در رفتار مورد بررسي، از متغيرهاي كنترل دستكاري استفاده شده و ميزان تجربه استرس در دو موقعيت مورد بررسي قرار گرفته است (سناریوهای مطالعه در شکل 2 قابل مشاهده است).
براي كنترل عوامل مزاحم و غيرقابل كنترل ديگر مانند ويژگيهاي اقتصادي، اجتماعي، فردي و شخصيتي، موضوع پژوهش در جامعه آماري دانشجويان مطالعه شده است. مطالعات بسیار زیادی از جامعه دانشجویی برای تحقیقاتشان در مورد رفتار خرید وسواسی استفاده کردهاند (کل و شیرل44، 1995؛ رابرتز، 1998؛ رابرتز و جونز45، 2001؛ رابرتز و سپالودا46، 1999). بنابراین، جامعه آماري پژوهش حاضر را دانشجويان كارشناسي ارشد دانشگاه علوم و تحقيقات تهران و قزوين در سال 97 تشكيل داده است. نمونه آماري پژوهش 240 نفر از اعضاي جامعه آماري دانشجويان است كه جهت کنترل تاثیر احتمالی حجم نمونه در نتایج، تعداد هر يك از چهار وضعيت سناريو كنترل شده و براي هر سناريو تعداد 60 نمونه بر اساس مطالعات مشابه اختصاص يافته است. در مطالعات تجربیِ سناریو محور معمولا نمونه بین 30 تا 60 نفر گرفته میشود (ژو47 و همکاران، 2014؛ ماتیلا48 و همکاران، 2016؛ پارک49 و همکاران، 1991) که در این پژوهش جهت تعیین حجم نمونه به این قاعده استناد شده است. انتخاب نمونه و اختصاص آنان به هر يك از چهار وضعيت سناريو بر حسب نمونه گيري در دسترس (غیرتصادفی) انجام گرفته است.
دادههاي مورد نياز پژوهش با كاربرد پرسشنامه پاسخ بسته با پيوستار پنج درجه اي از كاملا مخالف تا كاملا موافق گردآوري شده است. ابزار سنجش شامل سه بخش است كه بخش اول مرتبط با متغير كنترل دستكاري در مورد تجربه استرس بر اساس سناريو طرح شده و داي دو گويه است. به بيان ديگر سنجش استرس مبتني بر سناريو است. بخش دوم پرسشنامه اقدام به سنجش گرايش خريد وسواسي با استفاده از ده سوال كرده است. بخش سوم مربوط به ويژگيهاي فردي است كه شامل جنسيت و گروه سني است. اين پرسشنامه از مطالعه رابرتز و رابرتز (2012) برگرفته شده است. اعتبار گرايش به خريد وسواسي با ضريب آلفاي كرونباخ به مقدار 939/0 و ضريب تركيبي به مقدار 948/0 و متغير كنترل و دستكاري با ضريب آلفاي كرونباخ به مقدار 898/0 و ضريب تركيبي 951/0 مورد تاييد قرار گرفته است. ميانگين واريانس مشترك گرايش به خريد وسواسي با مقدار 590/0 و متغير كنترل و دستكاري با مقدار 906/0 و روايي تشخيصي بر اساس توان دوم همبستگي به مقدار بين دو متغير با مقدار 054/0 كه كوچكتر از ميانگين واريانس مشترك گرايش به خريد وسواسي و متغير كنترل و دستكاري است، پشتيباني شده است.
پژوهش با تحليل واريانس دو طرفه و رگرسيون فرآيندي مورد تجزيه و تحليل قرار گرفته است. از تحليل رگرسيون فرايندي به عنوان ابزار تكميلي استفاده شده است، چرا كه تحليل واريانس دو طرفه از انجام جزئيات بخشي از تحليل برخوردار نيست و اين مشكل با رگرسيون فرآيندي پيشنهاد شده توسط هايس قابل تجزيه و تحليل است.
شرایط استرس بالا و پایین | فرض کنید به دلیل پایین بودن معدل ترم موفق به انتخاب پایان نامه نشدهاید و طبق مقررات باید برای بالا بردن معدل خود چند واحد اضافی از درسهایی که نمره پایین تری داشتهاید بردارید. در روز امتحان احساس میکنید که به خوبی از عهده پاسخها برنیامدهاید (شرایط استرس زا)/ از عهده پاسخها بر آمدهاید (شرایط فاقد استرس) و این موضوع شما را نگران و عصبی میکند (شرایط استرس زا)/ این موضوع شما را خوشحال میکند (شرایط فاقد استرس). حال فرض کنید در شرایط فوق قرار دارید و برای خرید به فروشگاهی میروید، سوالات درباره اینکه در چنین شرایطی چگونه پولتان را مدیریت میکنید است. لطفاً صادقانه به سوالات پاسخ دهید. |
شکل 2: سناریوی استرس بالا و پایین
تجزيه و تحليل نتايج
دادههاي پژوهش از دانشجويان زن و مرد كارشناسي ارشد دو دانشگاه گردآوري شده است كه حدود 33% زير 26 سال، حدود 48% بين 26 تا 30 سال و حدود 19% بالاي 30 سال سن دارند. تعداد زنان و مردان در اين پژوهش به نسبت مساوي انتخاب شده است. تركيب جنسيت و گروه سني نمونه آماري در نمودار شماره 1 مشخص شده است.
نمودار 1: درصد كل فراواني جنسيت و گروه سني نمونه آماري
خريد وسواسي در سناريوی اول (مرد و استرس پايين) با ميانگين 5917/2 و انحراف معيار 41305/0 و واريانس 171/0 داراي چولگي منفي و كشيدگي مثبت و در سناريوی دوم (مرد و استرس بالا) با ميانگين 3583/2 و انحراف معيار 44959/0 و واريانس 202/0 داراي چولگي منفي و كشيدگي مثبت است. خريد وسواسي در سناريوی سوم (زن و استرس پايين) با ميانگين 8733/2 و انحراف معيار 55230/0 و واريانس 305/0 داراي چولگي مثبت و كشيدگي منفي و در سناريوی چهارم (زن و استرس بالا) با ميانگين 4300/3 و انحراف معيار 81642/0 و واريانس 667/0 داراي چولگي و كشيدگي منفي است.
جدول 1: شاخصهاي توصيفي گرايش به خريد وسواسي به تفكيك سناريوهاي پژوهش
جنسيت | استرس | تعداد | ميانگين | انحراف معيار | واريانس | چولگي | كشيدگي |
مرد | پايين | 60 | 5917/2 | 41305/0 | 171/0 | 902/0- | 146/2 |
مرد | بالا | 60 | 3583/2 | 44959/0 | 202/0 | 538/0- | 252/0 |
زن | پايين | 60 | 8733/2 | 55230/0 | 305/0 | 133/0 | 239/0- |
زن | بالا | 60 | 4300/3 | 81642/0 | 667/0 | 118/0- | 460/0- |
نتايج آزمون مقدماتي و مفروضههاي آزمون: با توجه اينكه هدف مطالعه، بررسي ميزان گرايش به خريد وسواسي بر اساس سناريو يعني موقعيت استرس زا است، در نتيجه مهم است كه نمونه آماري خود را طبق سناريو در وضعيت تشريح شده تصور و تجسم نمايند. براي اطمينان از اين موضوع از متغير كنترل و دستكاري50 استفاده شده است. بنابراين ضرورت دارد كه وضعيت سناريوها در رفتار گرايش به خريد وسواسي بازتاب داشته و نمونه آماري آن را واقعي قلمداد نمايند. براي سنجش ميزان استرس اعضای چهار سناريو از آزمون مقايسه ميانگين چند جامعه مستقل51 (تحليل واريانس يك طرفه) استفاده شده است. سطح معنيداري كوچكتر از 05/0 حاكي از وجود تفاوت معنادار ميزان استرس در بين چهار سناريو است. پس آزمون توكي52 نشان داده است كه ميزان استرس درك شده مردان و زنان در دو سناريوی فاقد موقعيت استرسزا تفاوت معناداري ندارند، در حاليكه از ميزان استرس پايين تري نسبت به زنان و مردان داراي موقعيت استرس زا برخوردارند. ميزان استرس در سناريوی داراي موقعيت استرسزای زنان به صورت معنادار بيشتر از ميزان استرس در سناريوی داراي موقعيت استرسزاي مردان است.
براي كاربرد تحليل واريانس، نياز به تبيين توزيع نرمال متغير وابسته در بين اعضاي چهار سناريو و همساني واريانس متغير وابسته در بين چهار سناريو است. طبق نتايج آزمون كالموگروف – اسميرنف كه سطح معني داري آزمون گرايش به خريد وسواسي در چهار سناريو بزرگتر از 05/0 است، از نرمال بودن متغير وابسته و طبق نتايج آزمون لون (f= 1.367, p= 0.257) كه سطح معني داري آزمون گرايش به خريد وسواسي در چهار سناريو بزرگتر از 05/0 است، از همساني واريانس متغير وابسته پشتيباني شده است. بنابراين نتايج تحليل واريانس قابل اتكا است.
نتايج پژوهش بر اساس تحليل واريانس: هدف مطالعه بررسي تاثير متغير مستقل موقعيت استرسزا (مقياس اسمي دو وجهي) بر متغير وابسته گرايش به خريد وسواسي با تعديل نقش جنسيت است. با استناد به نتايج آزمون كلي، اثر اصلي متغير مستقل استرس بر گرايش به خريد وسواسي با آماره فيشر به مقدار 666/4 و سطح معنيداري 032/0 حمايت شده است و شاخص اتاي آن حاكي است كه مقدار 02/0 از تغييرات خريد وسواسي به وسيله موقعيت استرسزا قابل تبيين است. اثر اصلي متغير تعديل گر جنسيت بر گرايش به خريد وسواسي با آماره فيشر به مقدار 744/81 و سطح معنيداري 001/0 پشتيباني شده است و شاخص اتاي آن حاكي است كه مقدار 26/0 از تغييرات خريد وسواسي به وسيله جنسيت قابل تبيین است. اثر متقابل موقعيت استرسزا و جنسيت بر گرايش به خريد وسواسي با آماره فيشر به مقدار 855/27 و سطح معنيداري 001/0 تاييد شده است شاخص اتاي آن حاكي است كه 11/0 از تغييرات خريد وسواسي به وسيله تعامل موقعيت استرسزا و جنسيت قابل تبيین است. بنابراين استرس، جنسيت و تعامل استرس و جنسيت تاثير معناداري بر گرايش به خريد وسواسي ايجاد ميكند. طبق نتايج گرايش به خريد وسواسي در موقعيت استرسزا (894/2) به صورت معنادار بيشتر از موقعيت بدون استرس (732/2) است و گرايش به خريد وسواسي در زنان (152/3) به صورت معنادار بيشتر از مردان (475/2) است. به ترتيب بالاترين گرايش به خريد وسواسي به زنان در موقعيت استرسزا (430/3)، زنان در موقعيت بدون استرس (873/2)، مردان در موقعيت بدون استرس (592/2) و مردان در موقعيت استرسزا (358/2) اختصاص دارد.
جدول 2: نتايج آزمون اثرات اصلي و تعاملي متغيرهاي مستقل و تعديلگر بر خريد وسواسي
متغيرمستقل | درجه آزادي | مجذور ميانگين | آماره F | سطحمعنيداري | مجذور اِتا |
موقعيت استرسزا | 1 | 568/1 | 666/4 | 032/0 | 019/0 |
جنسيت | 1 | 473/27 | 744/81 | 000/0 | 257/0 |
موقعيت استرسزا* جنسيت | 1 | 362/9 | 855/27 | 000/0 | 106/0 |
خطا | 236 | 336/0 |
|
|
|
مجموع | 240 |
|
|
|
|
جدول 3: آزمون مقايسه ميانگين خريد وسواسي با توجه به وضعيت استرس و وضعيت جنسيت
(I) استرس/جنسيت | (J) استرس/جنسيت | تفاوت ميانگين (I-J) | خطاي استاندارد | سطح معني داري | فاصله اطمينان | |
دامنه پايين | دامنه پايين | |||||
بالا | پايين | 162/0 | 075/0 | 032/0 | 014/0 | 309/0 |
زن | مرد | 677/0 | 075/0 | 000/0 | 529/0 | 824/0 |
نمودار 2: مقايسه ميانگين خريد وسواسي براساس جنسيت و وضعيت استرس
نتايج تحليل رگرسيون فرآيندي: همانگونه كه از نتايج تحليل واريانس مشخص است، تاثير تعاملي متغير مستقل و تعديلگر به صورت كلي آزمون و بيان ميشود و به آزمون جزئيات بين گروهي و مقايسه بين آنها نميپردازد. در حاليكه كه اين مهم با مدل اول رگرسيون فرآيندي پيشنهاد شده توسط هايس قابل آزمون است. نتايج اين بخش از تحليل حاكي است كه تاثير استرس بر خريد وسواسي به مقدار 1617/0 داراي آماره نسبت بحراني به مقدار 1601/2 و سطح معنيداري 0318/0 است كه از تاثير معنادار آن حمايت شده است. تاثير جنسيت بر خريد وسواسي به مقدار 1408/0 داراي آماره نسبت بحراني به مقدار 6612/2 و سطح معنيداري 0083/0 است كه از تاثير معنادار آن حمايت شده است. همچنين تاثير تعاملي استرس و جنسيت بر خريد وسواسي به مقدار 3950/0 داراي آماره نسبت بحراني به مقدار 2778/5 و سطح معنيداري 0001/0 است كه از تاثير معنادار آن حمايت شده است. تاثير استرس بر خريد وسواسي زماني كه جنسيت زن است به مقدار 5567/0 داراي آماره نسبت بحراني به مقدار 2594/5 و سطح معنيداري 0001/0 است كه از تاثير مثبت و معنادار آن حمايت شده است، در حاليكه ضريب تاثير استرس بر خريد وسواسي زماني كه جنسيت مرد است به مقدار 2333/0- داراي آماره نسبت بحراني به مقدار 2045/2- و سطح معنيداري 0285/0 است كه از تاثير معكوس و معنادار آن پشتيباني شده است. اين نتايج بيانگر اين است كه در تجربه محيط و موقعيتهاي استرس زا، گرايش به خريد وسواسي در زنان افزايش و برعكس در مردان كاهش مييابد. نتايج تاثير استرس بر خريد وسواسي با تعديلگري جنسيت در جدول شماره 4 ارايه شده است.
جدول 4: نتايج آزمون ضريب تاثير استرس بر خريد وسواسي با تعديلگري جنسيت
متغير | ضريب تاثير | خطاي استاندارد | آماره t | احتمال خطا | فاصله اطمينان | |
دامنه پايين | دامنه بالا | |||||
ضريب ثابت | 7325/2 | 0529/0 | 6332/51 | 0000/0 | 6282/2 | 8368/2 |
استرس | 1617/0 | 0748/0 | 1601/2 | 0318/0 | 0142/0 | 3091/0 |
جنسيت | 1408/0 | 0529/0 | 6612/2 | 0083/0 | 0366/0 | 2451/0 |
استرس*جنسيت | 3950/0 | 0748/0 | 2778/5 | 0000/0 | 2476/0 | 5424/0 |
تاثير استرس بر خريد وسواسي با نقش تعديلگر جنسيت | ||||||
مرد | 2333/0- | 1058/0 | 2045/2- | 0285/0 | 4419/0- | 0248/0- |
زن | 5567/0 | 1058/0 | 2594/5 | 0000/0 | 3481/0 | 7652/0 |
بحث و نتيجهگيري
خرید وسواسی بر خلاف خيلي از مفاهيم شناخته شده نيست و در سطح جامعه کمتر به آن پرداخته ميشود. ادبيات و پيشينه پژوهش بيانگر اين است كه تسکين احساسات منفي انگيزه اصلي رفتار خريد وسواسي است كه در كوتاه مدت نتايج مثبت ايجاد ميكند، اما در بلندمدت پيامدهاي منفي به دنبال دارد. مطالعات علت خريد وسواسي را عزت نفس پايين، اضطراب و نياز به كاهش استرس دانستهاند. به اعتقاد موسچيس53 (2007) توضيحات روانشناسي در مورد خريد وسواسی بر استرس و فرايند مقابله به عنوان مکانيسمهاي زمينهاي، کنترل و تئوريهاي رفتاري تاکيد ميكند. استرس، زمينههاي رواني را مختل ميكند و پاسخهايي که جهت مقابله داده ميشود، نياز به کنترل احساسي و محيطي را به منظور تعادل رواني، منعکس ميكند. رفتارهاي اجباري که اغلب به صورت اعتياد به محصولات، فعاليتها و احساس منفي تصوير ميشود، به عنوان نتايج احتمالي رفتارهاي مقابلهاي به منظور تعديل کردن استرس اظهار ميشوند. مالر و همكاران (2010) ضمن اعتقاد به نقش مسائل روانشناسانه و خصوصا موقعيتي، شيوع اين رفتار را در زنان به دليل داشتن وقت آزاد بيشتر نسبت به مردان معرفي كردهاند. در اين پژوهش، شواهد گردآوري شده از دانشجويان نشان داده است كه گرايش به خريد وسواسي در موقعيت استرس زا در مقايسه با موقيعيت فاقد استرس از شدت بالاتري برخوردار است، و گرايش به خريد وسواسي در جامعه زنان در مقايسه با مردان شديدتر است. محققانی مانند بلک (2001)، ماراز و همکاران (2016)، ماراز و همکاران (2015)، و مالر و همکاران (2014) در مطالعه خود نشان دادند زنان نسبت به مردان بیشتر به خرید وسواسی روی میآورند. از طرف ديگر جنسيت تاثير استرس بر گرايش به خريد وسواسي را تعديل ميكند، به طوريكه در صورت وجود موقيعيت استرس زا، گرايش به خريد وسواسي در زنان افزايش و در مردان كاهش مييابد كه اين نتيجه مطابق با يافته پژوهش لي54 و همكاران (2009) در جامعه جوانان چين است. نتيجه يافته اين پژوهش در مورد تاثير استرس بر خريد وسواسي با نتيجه پژوهشهای بن مويال بوزاقلو و موسچيس55 (2010) در كشور فرانسه و رابرتز و رابرتز (2012)، کریستنسن و همکاران (1992) و مک الوری و همکاران (1994) و بلک (2007) مطابقت دارد. اين نتايج حاكي است كه گرايش به خريد وسواسي در جامعه آماري دانشجويان به شدت تحت تاثير جنسيت و موقعيت استرسزا قرار دارد و اين نتايج با تئوري هاي رفتار وسواسی قابل تبيين است.
پیشنهاد و محدودیتهای پژوهش
با توجه به اینکه استرس، رفتار خرید وسواسی را افزایش میدهد پیشنهاد میشود به منظور درك رفتار مصرفكننده و شناخت مشتريان، بازاريابان از عوامل مختلفي كه بر رفتار خریداران تأثير دارند آگاهی یابند و دریابند مصرف كنندگان چگونه درباره خريد خود تصميم ميگيرند و علتهای خرید آنها را تشخیص دهند و در صورتیکه خرید به صورت وسواسی است تلاش کنند با رفتارهای مناسب نسبت به کاهش استرس و بی ثباتی هیجانی مشتری اقدام کنند تا اگر ناراحتی و ترس و احساسات بدی نسبت به زندگی دارند که موجب خریدهای کنترل نشده و غیرضروری آنها شده کاهش دهند. در صورتیکه این قبیل خرید اتفاق افتاد و مشتری دچار پشیمانی از خرید خود شد و اقدام به عودت محصول خریداری شده کرد محصول فروش رفته را پس بگیرند.
با توجه به تاثیر استرس بر افزایش خرید وسواسی در زنان باید از راهکارهای کاهش استرس استفاده کرد. توجه به اقداماتی نظیر: ایجاد محیط آرامبخش، استفاده از موسیقی ملایم، ایجاد مکانی برای استراحت و نشستن افراد، وجود فروشندگان راهنما برای ایجاد آرامش و کمک به خریداران وسواسی و هدایت این خریداران به سمت سبکهای تصمیم گیری منطقی، استفاده از رنگهای آرام بخش و ملایم در دکوراسیون و محیط فروشگاه میتواند موجب آرامش مشتریان وسواسی شود و زمینه را برای کاهش خریدهای وسواسی فراهم کند.
از محدودیتهای این پژوهش کاربرد سناریو (استفاده از سناریوی دانشگاهی به منظور دستکاری سطوح استرس تعمیم پذیری این پژوهش را محدود کرده است)، عدم کنترل عوامل شخصیتی، عدم کنترل وضعیت اقتصادی، اجتماعی و خانوادگی و سایر ویژگیهای روانشناختی است. پژوهشهای آتی میتوانند با کنترل این عوامل اعتبار بیرونی را بهبود دهند.
با توجه به اهمیت خرید وسواسی در بازاریابی و شیوع آن در جوامع مختلف و از طرفی دیگر با توجه به شرایط اقتصادی و اجتماعی ایران که استرس بالایی را بر شهروندان تحمیل میکند به پژوهشهای آتی پیشنهاد میشود که در زمینه این موضوع تحقیقات بیشتری انجام دهند. در این راستا بررسی عوامل مختلف روانشناختی، اجتماعی، اقتصادی، و فرهنگی را نیز بر خرید وسواسی مورد بررسی قرار دهند؛ پیشنهاد میشود در پژوهشهای آتی تاثیر خرید وسواسی بر رفتارهای پس از خرید مانند؛ پشیمانی پس از خرید، و نارضایتی از خرید بررسی شود؛ این پژوهش بر اساس سناریو انجام گرفته و محققان آتی ميتوانند اين نمونه گیري را در بین آزمودنیهایی که تجربه یک رویداد استرسزای واقعی را داشتهاند و یا در سطح عادی مشتریان مورد بررسی قرار دهند.
منابع
استورا، جین بنجامین. (1377). تنیدگی یا استرس، بیماری جدید قرن، ترجمه پریرخ دادستان، انتشارات رشد، صفحات 70-60 و 128.
بحرینی زاد، منیژه، مقدم جزه، محبوبه، (1394). تأثير ماديگرايي مصرفكننده بر خريد وسواسي، خريد ناگهاني و استفاده نادرست از كارت اعتباري، راهبردهای بازرگانی، دو فصلنامه علمی-پژوهشی دانشگاه شاهد، سال بیست و سوم، دوره جدید شماره7، 12-1.
بابایی اهری، مهدی، اسفیدانی، محمدرحیم، فتحی پرشکوه، میترا. (1393). عوامل تعیین کننده خرید وسواسی دانشجویان کارشناسی ارشد رشته های مدیریت و حسابداری دانشگاه های شهر تهران، دومین همایش ملی رویکردی بر حسابداری، مدیریت و اقتصاد، 13-1.
پرويني، اعظم و حاجي علي اكبري، فيروزه. (1392). بررسي عوامل تاثير گذار بر خريد وسواسي در مشتريان فروشگاههاي زنجيره اي (مورد مطالعه: فروشگاههاي رفاه و شهروند تبريز)، دومين همايش علمي بررسي راهكارهاي ارتقا مباحث مديريت،حسابداري، مهندسي صنايع.
رضایی آدریانی، مرتضی، آزادی، آرمان، احمدی، فضل الله، واحدیان عظیمی، امیر. (1386). مقایسه میزان افسردگی، اضطراب، استرس و کیفیت زندگی دانشجویان پسر و دختر مقیم خوابگاههای دانشجویی، پژوهش پرستاری، دوره 2، شماره 4 و 5، 38-31.
رستگار، عباسعلی، سیاه سرانی کجوری، محمدعلی. (1394). بررسی تاثیر عوامل شخصیتی موثر بر اعتیاد به خرید با اثر تعدیل گری چشم و هم چشمی (مورد مطالعه: دانشجویان دانشگاه سمنان)، مدیریت بازرگانی، دوره 7، شماره 3، 720-699.
سلطاني، مرضيه، امين الرعايا، مهين، عطاري، عباس. (1387). اثر آموزش مديريت استرس بر پيشرفت تحصيلي دانش آموزان دبيرستان هاي دخترانه شهر تيران و كرون استان اصفهان. تحقيقات علوم رفتاري، 6 (1)، 16-9.
شهبازی، محمد، اخوان علاف، علیرضا، دانایی، حسن، و حق طلب، حامد. (1394). بررسی تاثیر استرس و اضطراب بر رفتار خرید مصرف کننده، اولین کنفرانس ملی مدیریت، نوآوری و کارآفرینی در شرایط اقتصاد مقاومتی، 674-662.
طاهري كيا، فریز، نادري، آرامه. (1391). شناسايي و ارزيابي عوامل تأثيرگذار بر خريد وسواسي (اعتياد به خريد)، (پژوهشگر) فصلنامه مديريت، سال نهم، شماره 26، 106-87.
علیپور، رضا، ابراهیمی، عبدالحمید، امیدی، رقیه، هداینی، آروین، رنجبر، حسام، حسین پور، سالار. (1394). افسردگی، اضطراب، استرس و عوامل جمعیت شناختی مرتبط با آن در پرستاران شاغل در بيمارستان ولي عصر دانشگاه علوم پزشکی فسا در سال 1393، مجله علمی پژوهان، دوره 13، شماره 4، 59-51.
مقدم جزه، محبوبه، بحرینی زاد، منیژه، رجبی، سوران. (1396). تبیین خرید وسواسی بر اساس عوامل روان شناختی، محیطی، مادی گرایی و استفاده از کارتهای اعتباری، فصلنامه علمی-پژوهشی تحقیقات بازاریابی نوین، سال هفتم، شماره سوم، شماره پیاپی (26)، 40-21.
مرزآبادی، اسفندیار آزاد، سلیمی، سیدحسین. (1383). بررسی استرس های شغلی کارکنان یک واحد نظامی، طب نظامی، شماره 6 (4). صفحات 284-279.
هاشمى، هايده. (1385). بررسى رابطه رفتارهاى مديريت زمان و استرس شغلى در سرپرستاران بخ شهاى داخلى و جراحى بيمارستان هاى آموزشى وابسته به دانشگاه علوم پزشكى و خدمات بهداشتى درمانى شهيد بهشتى، اصول بهداشت روانى، 29 و 30، 56-51.
Annagur, B., & Tamam, L. (2011). Depression Hastalarind Durtu control Bozukluklari Est Tunisair, Noropsikiatri Arsivi, 48(1), 22–30.
Black, D. W. (2001).Compulsive Buying Disorder: Definition, Assessment, Epidemiology and Clinical Management, CNS Drugs, 15, 17-27.
Black, D. W. (2007). A Review of Compulsive Buying Disorder, World Psychiatry, 6 (1) (February): 14-18.
Boundy D. (2000). When money is the drug, in I Shop Therefore I Am: Compulsive Buying and the Search for Self, Edited by Benson AL. Northvale, NJ, Jason Aronson, 3-26.
Benmoyal-Bouzaglo, S., & Moschis, G. P. (2010). Effects of family structure and socialization on materialism: a life course study in France, Journal of Marketing Theory and Practice, 18(1), 53-70.
Cassidi, Tonny. (1999). Cognition, Health and Stress, Routledge, p. 145-170.
Cole, Leslie add Dan Sherrell. (1995). Comparing Scales to Measure Compulsive Buying:An Exploration of Their Dimensionality. Paper presented at Advances in Consumer Research Conference, October, Provo, UT.
Coley, D.A. and Maxwell, S.E. (2003). Testing meditational models with longitudinal data: questions and tips in the use of structural equation modelling, Journal of Abnormal Psychology, Vol. 112 No. 4, pp. 558-577.
Christenson, G. A., R. J. Faber, M. deZwaan, N. C. Raymond, S. M. Specker, M. D. Eckern, and et al. (1992). “Compulsive Buying: Descriptive Characteristics and Psychiatric Comorbidity. Unpublished manuscript. University of Minnesota.
Chan, K., Zhang, H., & Wang, I. (2006). Materialism among adolescents in urban China. Young Consumers, 7(2), 64–77.
Dell'Osso, B., Altamura, A., Allen, A., Marazziti, D., & Hollander, E. (2006). Epidemiologic and clinical updates on impulse control disorders: A critical review. Eur Arch Psychiatry Clin Neurosci; 256 (8).
DeSarbo, W. S. & Edwards, E. A. (1996). Typologies of compulsive buying behavior: a constrained cluster wise regression approach, Journal of Consumer Psychology, 5(3): 231- 262.
Dittmar, H., Beattie, J. and Friese, S. (1995), Objects, decisions considerations and self-image in men’s and women’s impulse purchases, Journal of Economic Psychology, Vol. 16 No. 3, pp. 491-511.
Dittmar, H., & Drury, J. (2000). Self-image–is it in the bag? A qualitative comparison between “ordinary” and “excessive” consumers, Journal of Economic Psychology, 21(2), 109–142.
Dittmar, H. (2005). Compulsive buying—A growing concern? An examination of gender, age, and endorsement of materialistic values as predictors, British Journal of Psychology, 96 (4), 467–491.
Faber, R. J. & O'Guinn, T. C. (1992). A clinical screener for compulsive buying, Journal of Consumer Research, 19 (3), 459- 469.
Faber, R.J., O’Guinn, T.C., (1989), Classifying Compulsive Consumer: Advances in the Development of a Diagnostic Tool, Advances in Consumer Research, Vol 16, pp. 738-744.
Frydenberg, E. and Lewis, R. (1996), Measuring the concerns of Australian adolescents: developing a concise classificatory system, Australian Educational Researcher, Vol. 23 No. 1, pp. 47-64.
Jaisoorya, T.S., Janardhan Reddy, Y.C. and Srinath, S. (2003). The relationship of obsessive compulsive disorder to putative spectrum disorders: results from an Indian study, Comprehensive Psychiatry, Vol. 44 No. 1, pp. 317-323.
Jalees, T. (2007), ‘Identifying determinants of compulsive buying behavior’, Market forces, vol. 3, no. 2, pp. 30-51.
Johnson, T. and Attmann, J. (2009), Compulsive buying in a product specific context: clothing, Journal of Fashion Marketing and Management: An International Journal, Vol. 13 No. 3, pp. 394-405.
Kesebir, D., Işitmez, S., & Gündoğar, D. (2012). Compulsive buying in bipolar disorder: Is it a comorbidity or a complication?, Journal of Affective Disorders, 136 (3), 797–802.
Koran, L. M., Faber, R. J., Aboujaoude, E., Large, M. D., & Serpe, R. T. (2006). Estimated prevalence of compulsive buying behavior in the United States, American Journal of Psychiatry, 163 (1), 1806–1812.
Kukar-Kinney, M., Scheinbaum, A. C., & Schaefers, T. (2016). Compulsive buying in online daily deal settings: An investigation of motivations and contextual elements, Journal of Business Research, 69 (2), 691–699.
Kristel, O.V., Young, J. and Chambliss, C. (1997), “High school students’ perceptions of adolescent problems”, paper presented at the Second Annual Centennial Conference, Student Research Colloquium, Montgomery County, TX, 22 January.
Li, D., Jiang, Y., An, S., Shen, Z., & Jin, W. (2009). The influence of money attitudes on young Chinese consumers' compulsive buying. Young Consumers, 10(2), 98-109.
Lejoyeux Michel, Weinstein Aviv, (2010), Compulsive Buying, The American Journal of Drug and Alcohol Abuse, 1-6.
Leite, P., Rangé, B., Kukar-Kinney, M., Ridgway, N., Monroe, K., Ribas Junior, R., Silva, A. (2013). Cross-cultural adaptation, validation and reliability of the Brazilian version of the Richmond Compulsive Buying Scale, Revista Brasileira de Psiquiatria, 35 (1), 38–43.
Mattila, A. S. Wu, L. and Choi, C. (2016), Powerful or powerless customers: the influence of gratitude on engagement with CSR, Journal of Services Marketing, 30/5, 519–528.
Maraz, A., Griffiths, M. D., & Demetrovics, Z. (2016). The prevalence of compulsive buying: A meta-analysi, Addiction, 111 (3), 408–419.
Maraz, A., van den Brink, W., & Demetrovics, Z. (2015). Prevalence and construct validity of compulsive buying disorder in shopping mall visitors, Psychiatry Research, 228 (3), 918–924.
Mueller, A., Mitchell, J. E., Crosby, R. D., Gefeller, O., Faber, R. J., Martin, A., Bleich S, Glaesmer H, Exner C, de Zwaan, M. (2010). Estimated prevalence of compulsive buying in Germany and its association with sociodemographic characteristics and depressive symptoms, Psychiatry Research, 180 (2), 137–142.
Müller, A., Claes, L., Georgiadou, E., Möllenkamp, M., Voth, E. M., Faber, R. J., & de Zwaan, M. (2014). Is compulsive buying related to materialism, depression or temperament? Findings from a sample of treatment-seeking patients with CB, Psychiatry Research, 216 (1), 103–107.
McQueen Paul, Moulding Richard, Kyrios Michael, (2014). Experimental evidence for the influence of cognitions on compulsive buying, Journal of Behavior Therapy and Experimental Psychiatry, 45, 496-501.
McElroy, S. L., P. E., Jr. Keck, G. Harrison, H. G., Jr. Pope, J. M. Smith, and S. M. Strakowski. (1994). Compulsive Buying: A Report of 20 Cases, Journal of Clinical Psychiatry, 55 (June), 242-248.
Miltenberger, R., Redlin, J., Crosby, R., Stickney, M., Mitchell, J., Wonderlich, S., Faber, R. and Smyth, J. (2003), Functional assessment of factors contributing to compulsive buying, Journal of Behavior Therapy and Experimental Psychiatry, Vol. 34 No. 1, pp. 1-9.
Moschis, George, (2007). Life course perspectives on consumer Behavior, Journal of Academy of Marketing Science, 35 (2), 295–307.
Moksnes, U.K., Moljord, I.E.O., Espnes, G.A. and Byrne, D.G. (2010), The association between stress and emotional states in adolescents: the role of gender and self-esteem, Personality and Individual Differences, Vol. 49 No. 5, pp. 430-5.
Neuner, M., Raab, G., Reisch, L.A., (2005). Compulsive Buying in Maturing Consumer Societies: An Empirical Re-Inquiry, Journal of Economic Pcychology, Germany, Vol 26, pp. 509-522.
O’Guinn, T. C. & Faber, R. J. (1989). Compulsive buying: A phenomenological exploration, Journal of Consumer Research, 16 (2), 147– 157.
Park, C. W. Milberg, S. Lawson, R. (1991), Evaluation of Brand Extensions: The Role of Product Feature Similarity and Brand Concept Consistency, Journal of Consumer Research,Vol. 18, 185-193.
Quoquab Farzana, Yasin Norjaya Mohd, Banu Shamsiah, (2013). Compulsive Buying Behavior Among Young Malaysian Consumers, World Review of Business Research, 3 (2), 141-154.
Ridgway, N. M., Kukar-Kinney, M., & Monroe, K. B. (2008). An expanded conceptualization and a new measure of compulsive buying, Journal of Consumer Research, 35 (4), 622–639.
Rindfleisch, A., J. E. Burroughs, and F. Denton. (1997). Family Structure, Materialism, and Compulsive Consumption, Journal of Consumer Research, 23(March): 312-325.
Roberts, J. A., & Roberts, C. (2012). Stress, gender and compulsive buying among early adolescents, Young Consumers, 13 (2), 113-123.
Roberts ,James A. (1998). Compulsive Buying Among College Students: An Investigation of Its Antecedents, Consequences, and Implications for Public Policy, Journal of Consumer Affairs, 32 (2), 295-319.
Roberts , James A. ,and Eli Jones. (2001). Money Attitudes, Credit Card Use , and Compulswive Buying Among American College Students, Journal of Consumer Affairs, 35 (2), 213-240.
Roberts , James A., and Cesar J. Sepulveda M. (1999). Money Attitudes and Compulsive Buying: An Exploratory Investigation of the Emerging Consumer Culture in Mexico, Journal of International Consumer Marketing, 11 (4), 53-74.
Singh, R. and Nayak, J.K. (2014). Peer interaction and its influence on family purchase decision: a study among Indian teenagers, Vision- The Business Perspective, Vol. 18 No. 2, pp. 81-90.
Singh, R. and Nayak, J.K. (2016). Parent-adolescent conflict and choice of conflict resolution strategy: familial holiday planning, International Journal of Conflict Management, Vol. 27 No. 1, 88-115.
Singh, R. and Nayak, J.K. (2017). The Effects of Stress and Human Capital Perspective on Compulsive Buying: A Life Course Study in India, Global Business Review, Vo. 17 No. 6, 1454-1468.
Schmitz, J. M. (2005). The Interface Between Impulse-control Disorders and Addictions: Are Pleasure Pathway Responses Shared Neurobiological Substrates?. The Journal of Treatment & Prevention, 12: 149-168.
Tajularipin Sulaiman, A.H., Vizata, M.S. and Kumar, S.A. (2009). The level of stress among students in urban and rural secondary schools in Malaysia, European Journal of Social Sciences, Vol. 10 No. 2, pp. 179-184.
Xu, Y. Marshall, R. Edvardsson, B. Tronvoll, B. (2014). Show you care: initiating co-creation in service recovery, Journal of Service Management, 25 (3), pp. 369-387
Yeo, L.S., Ang R.P., Chong, W.H. and Huan, V.S. (2007). Gender differences in adolescent concerns and emotional well-being: perceptions of Singaporean adolescents’ students, The Journal of Genetic Psychology, Vol. 168, No. 1, pp. 63-80.
Valence, G., d'Astous, A., & Fortier, L. (1988). Compulsive buying: Concept and measurement, Journal of Consumer Policy, 11(4), 419–433.
Vaillant, G.E. (1977). Adaptation to life. Boston, MA: Little, Brown.
Wang, R., Liu, H., Jiang, J., & Song, Y. (2017). Will materialism lead to happiness? A longitudinal analysis of the mediating role of psychological needs satisfaction, Personality and Individual Differences, 105, 312–317.
Zhang, Y. and Shrum, L.J. (2009), The influence of self‐construal on impulsive consumption, Journal of Consumer Research, Vol. 35 No. 5, pp. 838-850.
Empirical Study about the Effect of Stress on Compulsive Buying With Moderating Role of Gender
Abstract
The philosophy of marketing is focusing on needs and demands of customers. Compulsive buying is a type of compulsory purchase that is abundant in various societies. This kind of behavior is result of emotional instability and psychological factors that should be considered in marketing. So, the study is done with aims to investigate the effect of stress on compulsive buying by moderating role of gender with a 2× 2 factorial plane and based on textual scenario. Research has been investigated in statistical society of students and with participation of 240 male and female students. Research data has been analyzed using scenario-based questionnaire and by two-way analysis of variance and process regression. Results show that the tendency to compulsive buying in stressful situation significantly is higher than the stresses situation and tendency to compulsive buying in women is significantly higher than the men. Therefore results also indicate that gender moderates the relationship between stress and compulsive buying. If women are in a stressful position, compulsive buying will increase, while compulsive buying will decrease in such a situation for men.
Keywords: Stress, Gender, Compulsive Buying
[1] Compulsive Buying
[2] Lejoyeux and Weinstein
[3] Kukar-Kinney
[4] McQueen
[5] Ridgway
[6] Quoquab
[7] Koran
[8] Valence
[9] Mueller
[10] Dittmar
[11] Leite
[12] Faber and O’Guinn
[13] Wang
[14] Neuner
[15] Dark Side
[16] Marketing Psychology
[17] Chan
[18] Johnson and Attmann
[19] Boundy
[20] Dittmar and Drury
[21] Dell'Osso
[22] Vaillant
[23] Schmitz
[24] Rindfleisch
[25] McElroy
[26] Roberts and Roberts
[27] Kesebir
[28] DeSarbo and Edwards
[29] Jalees
[30] Black
[31] Tajularipin
[32] Yeo
[33] Coley and Maxwell
[34] Jaisoorya
[35] Frydenberg and Lewis
[36] Moksnes
[37] Annagur and Tamam
[38] Müller
[39] Singh and Nayak
[40] Coping Strategy
[41] Miltenberger
[42] Zhang and Shrum
[43] Kristel
[44] Cole and Sherrell
[45] Roberts and Jones
[46] Roberts and Sepulveda
[47] Xu
[48] Mattila
[49] Park
[50] Manipulation Check
[51] One- way
[52] Tukey
[53] Moschis
[54] Li
[55] Benmoyal-Bouzaglo and Moschis