هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی نقش مؤلفههای تئوری انتخاب در کارآفرینی می باشد. پژوهش حاضر از نظر هدف به صورت کاربردی_توسعهای و از نظر روش انجام به صورت توصیفی از نوع همبستگی است. جامعۀ آماری این تحقیق شامل دانشجویان کاردانی و کارشناسی دانشگاههای فردوسی و علمی کاربردی مشهد چکیده کامل
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی نقش مؤلفههای تئوری انتخاب در کارآفرینی می باشد. پژوهش حاضر از نظر هدف به صورت کاربردی_توسعهای و از نظر روش انجام به صورت توصیفی از نوع همبستگی است. جامعۀ آماری این تحقیق شامل دانشجویان کاردانی و کارشناسی دانشگاههای فردوسی و علمی کاربردی مشهد می باشد که با توجه به تعداد بیش از ۱۰۰۰ نفر، غیرقابلشمارش بوده؛ لذا حجم نمونه براساس جدول مورگان و به روش نمونهگیری تصادفی طبقهای ۳۸۴ نفر تعیین گردید. بهمنظور گردآوری دادهها از پرسشنامههای سنجش کارآفرینی (اسکاربوروف و زیمرر، 2006) و سنجش نیازها براساس تئوری انتخاب (صاحبی، 1380) استفاده شده است. پایایی پرسشنامۀ کارآفرینی 87/0 و ابعاد تئوری انتخاب 91/0 براساس ضریب آلفای کرونباخ برآورد شده و روایی آنها توسط اساتید و خبرگان موردتأیید می باشد. تجزیهوتحلیل دادهها در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی از طریق نرمافزارهای اس پی اس اس و لیزرل انجام پذیرفته است. نتایج بهدستآمده حاکی از این بود که بین مؤلفههای تئوری انتخاب و کارآفرینی رابطۀ مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین بیشترین رابطه بین مؤلفۀ نیاز به بقا با کارآفرینی به میزان ۷۱۹/. مشاهده می شود. برای بررسی میزان و درجۀ تأثیر هر یک از مؤلفههای تئوری انتخاب بر کارآفرینی، از معادلۀ ساختاری استفاده و مدل طراحیشده تأیید گردید.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر مدل بهرهوری مدیران آموزشوپرورش استان لرستان صورت گرفته است. روش تحقیق به صورت تلفیقی (کیفی_کمی) و از نظر هدف کاربردی می باشد. جامعۀ آماری در مرحلۀ کیفی شامل 12 نفر از خبرگان و در مرحلۀ کمی شامل کلیه مدیران مدارس دوره دوم متوسطه چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر مدل بهرهوری مدیران آموزشوپرورش استان لرستان صورت گرفته است. روش تحقیق به صورت تلفیقی (کیفی_کمی) و از نظر هدف کاربردی می باشد. جامعۀ آماری در مرحلۀ کیفی شامل 12 نفر از خبرگان و در مرحلۀ کمی شامل کلیه مدیران مدارس دوره دوم متوسطه آموزشوپرورش استان لرستان به تعداد 411 نفر بودند. برای تعیین حجم نمونۀ کیفی از روش اشباع نظری و در بخش کمی از جدول کرجسی_مورگان، تعداد 199 نفر (102 مرد و 97 زن) به عنوان نمونۀ آماری تعیین و با روش نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامۀ محقق ساختهای بود که اعتبار آن توسط اساتید و پایایی آن با آزمون آلفای کرونباخ بررسی و مقدار 82/0 به دست آمد. برای تجزیهوتحلیل دادهها نیز از نرمافزارهای Spss26 و معادلات ساختاری lisrel استفاده شد. نتایج بخش کیفی با پانل دلفی نشان داد که 7 مؤلفۀ عوامل انگیزشی، عوامل مدیریتی، عوامل محیطی، عوامل توانمندسازی، عوامل مقبولیت، عوامل نوآوری و عوامل سازمانی و 62 شاخص برای بهرهوری مدیران شناسایی شد. نتایج معادلات ساختاری نیز نشان داد که بار عاملی عوامل انگیزشی 84/0، عوامل مدیریتی 79/0، عوامل محیطی 80/0، عوامل توانمندسازی 72/0، عوامل مقبولیت 83/0، عوامل نوآوری 69/0 و عوامل سازمانی 85/0 هستند. همچنین تمام شاخصهای برآورد مدل اندازهگیری نشان از برازش مناسب مدل بودند.
پرونده مقاله
هدف پژوهش حاضر تعیین رابطۀ بین سکوت سازمانی و فراموشی سازمانی با عملکرد کاری کارکنان وزارت علوم، تحقیقات و فناوری است. جامعۀ آماری پژوهش شامل 670 نفر از کارکنان وزارت علوم، تحقیقات و فناوری می باشد که با استفاده از جدول مورگان، تعداد 244 نفر بهصورت نمونهگیری تصادفی طب چکیده کامل
هدف پژوهش حاضر تعیین رابطۀ بین سکوت سازمانی و فراموشی سازمانی با عملکرد کاری کارکنان وزارت علوم، تحقیقات و فناوری است. جامعۀ آماری پژوهش شامل 670 نفر از کارکنان وزارت علوم، تحقیقات و فناوری می باشد که با استفاده از جدول مورگان، تعداد 244 نفر بهصورت نمونهگیری تصادفی طبقهای انتخاب گردید. روش تحقیق از نوع توصیفی_همبستگی است. برای جمعآوری اطلاعات از پرسشنامههای استاندارد عملکرد کاری هرسی و بلانچارد (1998)، سکوت سازمانی واکولا و بورادوس (2005) و پرسشنامۀ فراموشی سازمانی مشبکی و همکاران (1391) استفاده شد که روایی و پایایی آنها مورد تأیید قرار گرفت. اطلاعات گردآوریشده با استفاده از نرمافزار آماری SPSS و آمار توصیفی و استنباطی مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند. با استفاده از آزمون رگرسیون نشان داده شد که بین سکوت سازمانی و فراموشی سازمانی با عملکرد کاری کارکنان، رابطۀ مثبت معناداری وجود دارد. همچنین سکوت سازمانی و فراموشی سازمانی تقریباً 46 درصد از تغییرات در میزان عملکرد کارکنان را پوشش میدهند. با افزایش سکوت سازمانی خاموش، سکوت سازمانی مطیعانه و سکوت سازمانی دوستانه عملکرد کاری کارکنان کاهش و با افزایش فراموشی هدفمند و فراموشی تصادفی، عملکرد کاری کارکنان کاهش مییابد.
پرونده مقاله
توانمندسازی روانشناختی مدیران آموزشوپرورش و اجرای برنامههای مرتبط با آن، یکی از ابزارهای مهم ایجاد تغییر و تحول در نظام آموزشی است. این ابزار به صورت مستقیم و غیرمستقیم منجر به بالا رفتن بهرهوری و توسعۀ نیروی انسانی میشود. الگوی علمی این پژوهش براساس مصاحبۀ کیفی صو چکیده کامل
توانمندسازی روانشناختی مدیران آموزشوپرورش و اجرای برنامههای مرتبط با آن، یکی از ابزارهای مهم ایجاد تغییر و تحول در نظام آموزشی است. این ابزار به صورت مستقیم و غیرمستقیم منجر به بالا رفتن بهرهوری و توسعۀ نیروی انسانی میشود. الگوی علمی این پژوهش براساس مصاحبۀ کیفی صورت گرفته با مدیران و نخبگان آموزشوپرورش انتخاب شد. روش نمونهگیری به دو صورت هدفمند و گلوله برفی میباشد. درنهایت با مراجعه به خبرگان، تعداد 18 مصاحبۀ کیفی صورت گرفت. با استفاده از تکنیک گراندد تئوری به شناسایی مؤلفههای توانمندسازی روانشناختی مدیران آموزشوپرورش شهرستان مشهد پرداخته شد که ضرورت هر یک از مؤلفههای مدل استخراجشده برای توانمندسازی روانشناختی بررسی گردیده. پژوهش حاضر با روش کدگذاری در سه مرحلۀ باز، محوری و انتخابی تحلیل شد. نتایج نشان دادند که مجموع تعداد گره های کدهای بدون تکرار، 140 مورد می باشند که طبق تشابهات مفهومی ترکیب و 124 گره (کدهای مشترک) استخراج شدند. بر اساس شهود و درک پژوهشگران از موضوع موردبررسی و با توجه به وجه اشتراک، آنها در قالب 2 مؤلفه اصلی (رویکردهای ساختاری و رویکردهای مدیریتی) و 10 مؤلفه فرعی در قالب گره درختی دستهبندی شدند. درنهایت مؤلفه های اصلی و فرعی تشکیلدهنده توانمندسازی روانشناختی مدیران مدارس آموزشوپرورش شهرستان مشهد بیان شده اند.
پرونده مقاله
هدف کلی پژوهش حاضر، طراحی و اعتباربخشی برنامۀ درسی زاید در آموزش متوسطه دوم شاخۀ کاردانش می باشد. این پژوهش از نظر هدف به صورت کاربردی است که با رویکرد ترکیبی و طرح اکتشافی متوالی انجام پذیرفت. در بخش کمی توصیفی از نوع پیمایشی استفاده گردید. جامعۀ آماری پژوهش در بخش کی چکیده کامل
هدف کلی پژوهش حاضر، طراحی و اعتباربخشی برنامۀ درسی زاید در آموزش متوسطه دوم شاخۀ کاردانش می باشد. این پژوهش از نظر هدف به صورت کاربردی است که با رویکرد ترکیبی و طرح اکتشافی متوالی انجام پذیرفت. در بخش کمی توصیفی از نوع پیمایشی استفاده گردید. جامعۀ آماری پژوهش در بخش کیفی شامل متخصصان برنامهریزی درسی و خبرگان آموزش فنی حرفهای شاخۀ کاردانش به تعداد ۱۸ و در بخش کمی شامل مدیران، معاونان و هنرآموزان مدارس کاردانش شهر مشهد به تعداد ۲۷۵۰ نفر بودند. در بخش کیفی از روش نمونهگیری هدفمند استفاده شد. با در نظر گرفتن قانون اشباع، تعداد ۱۱ نفر و در بخش کمی براساس فرمول کوکران، تعداد ۳۳۷ نفر با روش نمونهگیری طبقهای بهعنوان نمونه انتخاب شدند. جهت جمعآوری دادهها از پرسشنامۀ محقق ساخته مربوط برنامۀ درسی زاید با ۸۸ سؤال استفاده گردید. درنهایت روایی صوری و محتوایی ابزار به تأیید متخصصان رسید و پایایی ترکیبی و آلفای کرونباخ آنها نیز ۸۶۵/. محاسبه شد که مورد تأیید قرار گرفت. جهت تجزیهوتحلیل دادهها از آزمونهای تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی با استفاده از نرمافزارهای آموس و Spss۲۴ استفاده شد. نتایج نشان دادند که برنامۀ درسی زاید دارای ۶ بُعد محتوا، ویژگیهای ساختاری، فضای آموزشی، ویژگیهای فراگیران، ویژگیهای یاددهندگان و فرایندهای آموزشی میباشد. همچنین بُعد فضای آموزشی از بیشترین و بُعد فرایندهای آموزشی از کمترین بار عاملی برخوردار هستند.
پرونده مقاله
هدف اصلی پژوهش حاضر عبارت است از بررسی تأثیر رهبری توانمندساز بر رفتار ایمنی با توجه به نقش میانجی تسهیم دانش و جو ایمنی کارکنان شرکت آب و فاضلاب روستایی استان گیلان میباشد؛ لذا سؤال اصلی بدین صورت است: آیا رهبری توانمندساز بر رفتار ایمنی با توجه به نقش میانجی تسهیم دا چکیده کامل
هدف اصلی پژوهش حاضر عبارت است از بررسی تأثیر رهبری توانمندساز بر رفتار ایمنی با توجه به نقش میانجی تسهیم دانش و جو ایمنی کارکنان شرکت آب و فاضلاب روستایی استان گیلان میباشد؛ لذا سؤال اصلی بدین صورت است: آیا رهبری توانمندساز بر رفتار ایمنی با توجه به نقش میانجی تسهیم دانش و جو ایمنی کارکنان شرکت آب و فاضلاب روستایی استان گیلان تأثیر دارد؟ پژوهش حاضر از نظر روش اجرا به صورت توصیفی_همبستگی و به لحاظ جمعآوری دادهها از نوع میدانی است که ابزار جمعآوری دادهها، پرسشنامه میباشد. جامعه آماری شامل کلیۀ کارکنان شرکت آب و فاضلاب روستایی استان گیلان به تعداد 420 نفر بوده که حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران، 219 نفر تعیین شد. همچنین روش تصادفی ساده برای نمونهگیری استفاده گردید. درنهایت دادهها با استفاده از نرمافزارهای SPSS22 و SMART PLS3 مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند. قابل ذکر است که 6 فرضیه در این پژوهش مطرح گردید. نتایج بر طبق آن ها نشان دادند که (1) رهبری توانمندساز بر جو ایمنی و تسهیم دانش کارکنان شرکت آب و فاضلاب روستایی استان گیلان تأثیر دارد. (2) رهبری توانمندساز بر رفتار ایمنی کارکنان شرکت آب و فاضلاب روستایی استان گیلان تأثیر ندارد. (3) جو ایمنی بر رفتار ایمنی کارکنان شرکت آب و فاضلاب روستایی استان گیلان تأثیر دارد. (4) رهبری توانمندساز از طریق جو ایمنی و تسهیم دانش بر رفتار ایمنی کارکنان شرکت آب و فاضلاب روستایی استان گیلان تأثیر دارد.
پرونده مقاله
پژوهش حاضر با هدف شناسایی فرایندهای مدل برنامه درسی مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی براساس رویکرد چندفرهنگی انجام پذیرفت. روش پژوهش از نظر هدف بهصورت کاربردی و از نظر شیوۀ گردآوری دادهها بهصورت توصیفی_پیمایشی میباشد. جامعه آماری این پژوهش در بخش کمی و کیفی متشکل کلیه ک چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف شناسایی فرایندهای مدل برنامه درسی مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی براساس رویکرد چندفرهنگی انجام پذیرفت. روش پژوهش از نظر هدف بهصورت کاربردی و از نظر شیوۀ گردآوری دادهها بهصورت توصیفی_پیمایشی میباشد. جامعه آماری این پژوهش در بخش کمی و کیفی متشکل کلیه کارکنان سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی به تعداد حدود 340 نفر میباشد. حجم نمونه در بخش کیفی با استفاده از اصل اشباع نظری، تعداد 14 نفر تعیین شد. در بخش کمی نیز با استفاده از فرمول کوکران و خطای 05/0 تعداد 181 نفر بهعنوان نمونه تعیین شدند. روش نمونهگیری در بخش کیفی روش نمونهگیری در بخش کیفی بهصورت هدفمند میباشد. در بخش کمی روش نمونه گیری نیز از روش نمونهگیری تصادفی_طبقهای استفاده شد. ابزار تحقیق در بخش کیفی شامل مصاحبه نیمه سازمانیافته بود که بهعنوان مطالعات اکتشافی از آن استفاده شد. ابزار تحقیق در بخش کمی عبارت است از پرسشنامه محققساخته 90 سؤالی که با مرور مبانی نظری، مبانی عملی و نتایج مصاحبههای اکتشافی (با کدگذری باز و محوری متون مصاحبه اکتشافی) تدوین گشت. نتایج نشان دادند که پس از تحلیل عاملی اکتشافی از مجموع 30 مقوله اولیه با 90 مفهوم که از مبانی نظری و مصاحبه استخراج شدند، 90 مفهوم در 15 مقوله قرار گرفتند. مقولهها در شرایط گوناگون عبارتاند از شرایط علّی، شرایط زمینهای، شرایط مداخلهگر، راهبردها و پیامدها. نتایج پژوهش حاضر حاکی از اهمیت شناسایی فرایندهای مدل برنامه درسی مطالعات اجتماعی بوده که براساس آن پیشنهاد میگردد از نتایج این پژوهش در بهبود برنامه درسی مطالعات اجتماعی دوره ابتدایی بر اساس رویکرد چندفرهنگی استفاده شود.
پرونده مقاله
امروزه مدیران بانکی، لزوم آموزشهای مرتبط با مشتری مداری را با توجه به اهمیت مشتریان در سیستم بانکداری و لزوم جذب و نگهداشت آنها، کاملاً احساس میکنند. در این راستا آموزش تعامل با مشتریان یکی از آموزشهایی که است که باید مورد توجه قرار گیرد؛ از این رو پژوهش حاضر با چکیده کامل
امروزه مدیران بانکی، لزوم آموزشهای مرتبط با مشتری مداری را با توجه به اهمیت مشتریان در سیستم بانکداری و لزوم جذب و نگهداشت آنها، کاملاً احساس میکنند. در این راستا آموزش تعامل با مشتریان یکی از آموزشهایی که است که باید مورد توجه قرار گیرد؛ از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مؤلفههای مدیریتی در آموزش تعامل با مشتریان در بانک سامان اجرا گردید. پژوهش حاضر از نظر هدف به صورت کاربردی است که به روش آمیخته (کیفی_کمی) اجرا گردید. مؤلفه و شاخصهای مدیریتی آموزش تعامل با مشتریان بانک شناسایی در بخش کیفی با استفاده از نظرات 15 نفر از خبرگان و اساتید رشتههای علوم اقتصادی، ریاضی، مدیریت، مدیریت آموزشی، تعلیم و تربیت به روش گراندد شناسایی شدند. در مرحله کمی نیز با استفاده از یافتههای بخش کیفی و جمعبندی نظرات خبرگان، پرسشنامهای محقق ساخته طراحی گردید. جامعه آماری پژوهش در بخش کمی متشکل از کلیه کارکنان شعب بانکهای سامان شهر تهران به تعداد 3000 نفر میباشند که 341 نفر بهعنوان نمونه آماری به روش تصادفی طبقهای انتخاب شدند. دادههای بهدستآمده با استفاده از روشهای آمار استنباطی مانند آزمون t، تحلیل عاملی تائیدی و الگوی معادلات ساختاری مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند. یافتهها نشان میدهند که در فرایند آموزش تعامل با مشتریان در بانک سامان، 21 کد و 5 شاخص (1) آموزشی، (2) حرفهای، (3) تجربه و دانش قبلی، (4) عمومی و (5) تخصصی به ترتیب دارای بیشترین نقش هستند. نتایج نیز نشان میدهند که مؤلفههای مدیریتی به خصوص مؤلفۀ مدیریت آموزشی در فرایند آموزش نیروی انسانی و مقوله آموزش تعامل با مشتریان در بانک سامان دارای نقش و اهمیت بالایی هستند.
پرونده مقاله