علم اقتصاد و اقتصاد اسلامی
محورهای موضوعی : آینده پژوهی
1 - استادیار دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران
کلید واژه:
چکیده مقاله :
در اواسط قرن نوزدهم در غرب دیدگاه عمومی از فلسفه علم عبارت بود از استدلال منطقی از حقایق مشهود و تعمیم آنها. ارزیابی دوبارۀ دیدگاه مزبور در اوایل قرن بیستم، فرضیۀ روش قیاس مبنی بر استدلال علمی را مورد توجه قرار داد. در متدولوژی علم عصر جدید تز ابطال پذیری نقش مهمی ایفا نمود و بدنسان، علم آن بخش از قضیۀ تلفیقی دربارۀ دنیای واقعی تلقی شده است که الاصول بتواند به وسیلۀ مشاهدات تجربی ابطال گردد. علم اقتصاد به مثابه یکی از علوم عصر جدید، با انسانها و اشیاء سر وکار دارد و از مشخصات و ویژگبهای علم عصر جدید، از قبیل ابطال پذیری و پیشگویی برخودار می باشد. علم اقتصاد از طریق تجربه وآزمایش های مکرر به ابطال تئوری های خویش می پردازد. اقتصاد اسلامی به تعبیر علم جدید، علمی نیست و از مشخصات و ویژگی های علمی برخوردار نمی باشد ( بجز مفاهیم تطبیقی) و متدولوژی متفاوتی را برای مطالعه اصول خود ارائه می دهد. در اقتصاد اسلامی، احکام و مفاهیم ثابت و متغیر و مفاهیم تطبیقی وجود دارد و با قبول تز تطبیقی اقتصاد اسلامی قادر خواخد بود که در زمینه هست ها و باید ها گفتگو نماید و ضمن ارائه بهترین سیستم اقتصادی که مطابق با فطرت بشر و فرامین الهی است، به تدوین مفاهیم و تئوری های تازه بپردازد، یا آنها را در استخدام خود درآورد و با کلیات و اخلاق اسلامی هماهنگ و سازگار نماید. مفاهیم تطبیقی اقتصاد اسلامی از مشخصات علمی برخوردار است و بر پایۀ اصول موضوعه به تبیین الگوهای رفتاری که خاصیت ابطال پذیری دارند، می پردازد.