طراحی الگوی زیرساختی پیادهسازی مدیریت دانش در شرکتهای دولتی استان گیلان
محورهای موضوعی : توانمندسازی سرمایه انسانیامیر شعبانپور 1 * , محمد طالقانی 2 , صاحب بدری 3
1 - دانش آموخته دوره دکتری حرفه ای کسب و کار (DBA) ، سازمان مدیریت صنعتی (واحد گیلان)
2 - گروه مدیریت صنعتی، دانشکده مدیریت و حسابداری، واحد رشت، دانشگاه آزاد اسلامی، رشت، ایران
3 - عضو هیأت علمی سازمان مدیریت صنعتی
کلید واژه: عوامل تکنولوژی, عوامل سازمانی, پیادهسازی مدیریت دانش, زیرساخت فرهنگی, زیرساخت مدیریت دانش,
چکیده مقاله :
هدف این پژوهش شناسایی عوامل زیر ساختی موثر بر پیادهسازی مدیریت دانش در شرکتهای دولتی استان گیلان است. برای اجرای پژوهش حاضر، ابتدا از طریق بررسی پیشینههای پژوهش شاخصهای زیرساختی پیادهسازی مدیریت دانش استخراج و با استفاده از نظرات خبرگان تعدیل و در نهایت تبدیل به پرسشنامهی این تحقیق شده و نمونهای به حجم 384 نفر از کارشناسان و مدیران شرکتهای دولتی استان گیلان آنرا پاسخ دادهاند. با استفاده از تکنیک تحلیل عاملی اکتشافی، 5 عامل زیرساختی شناسایی شد. نامگذاری و چگونگی روابط بین آنها بر اساس مبانی نظری در پانلهای گروه دلفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و در نتیجه مدل مفهومی پژوهش ارائه شد. برای آزمون و ارزیابی مدل، از تکنیک معادلات ساختاری استفاده شده است. از 5 عامل شناسایی شده، عامل انگیزه با ضریب 13/0، عامل بلوغ سازمانی با ضریب 25/0، عامل ساختاری با ضریب 32/0 و عامل فنی با ضریب 23/0بر پیادهسازی مدیریت دانش تاثیری معنیدار دارند. معیار GOF برابر با 43/0 شده است که نشان میدهد مدل مفهومی زیرساختی پیادهسازی مدیریت دانش در شرکتهای دولتی استان گیلان با تناسب بالا و برازش قوی تأیید شده است.
The purpose of this research is to identify the infrastructural factors affecting the implementation of knowledge management in public companies of Gilan province. In order to carry out this research, firstly, by examining the background of the research, the infrastructural indicators of the implementation of knowledge management were extracted and adjusted using the opinions of experts, and finally it became the questionnaire of this research, and a sample of 384 experts and managers of state-owned companies in Gilan province answered it. . Using the exploratory factor analysis technique, 5 infrastructure factors were identified. Naming and how the relationships between them were analyzed based on theoretical foundations in Delphi group panels, and as a result, the conceptual model of the research was presented. To test and evaluate the model, the technique of structural equations has been used. Of the 5 identified factors, motivation factor with a coefficient of 0.13, organizational maturity factor with a coefficient of 0.25, structural factor with a coefficient of 0.32 and technical factor with a coefficient of 0.23 have a significant impact on the implementation of knowledge management. The GOF criterion is equal to 0.43, which shows that the infrastructural conceptual model of knowledge management implementation in public companies of Gilan province has been confirmed with high fit and strong fit.
استراوس، انسلم؛ کربین، جولیت (1398)، مبانی پژوهش کیفی (فنون و مراحل تولید نظریة زمینه¬ای)، ترجمة ابراهیم افشار، نشر نی، چاپ اول
احمدی اصل، فرهاد؛ امرانی، ابراهیم؛ ملکی آوارسین، صادق (1399)، سنجش وضعیت مدیریت دانش در فرماندهی انتظامی آذربایجان شرقی، نشریه علمی مدیریت دانش سازمانی، 308)صص141-173
خدیور، آمنه و عبدالوند، ندا و نظری سالاری، لیلا (1395)، ارایه مدلی به منظور تحلیل موانع به کارگیری هوش تجاری در صنعت گردشگری ایران با رویکرد روش های آمیخته، نشریه پژوهش های نوین در تصمیم گیری، دوره 1، شماره 1،
ساعی، رضا (1396)، مدیریت دانش در سازمان های دولتی.شبکه اینترنتی آفتاب
نقی پور ایوکی. سمانه و باقری، مهدی و احقر، قدسی (1399)، طراحی الگوی مدیریت دانش در اداره کل آموز ش و پرورش استان هرمزگان، مجله راهبردهای آموزش در علوم پزشکی، دوره 13، شماره 4، صص316-324
جهاندیده، محمدعلی و رضوی، سید محمدحسین و حسینی، سید عماد (1397)، تبیین الگوی بهینه پیاده سازی مدیریت دانش در تربیت بدنی آموزش و پرورش کشور، نشریه پژوهشهای معاصر در مدیریت ورزشی، سال هشتم، شناره 16
جهانگیری، حسین و بافنده زنده، علیرضا و علوی متین، علیرضا و ایرانزاده، سلیمان (1399)،طراحی مدل مدیریت دانش سازمان بسیج استان آذربایجان شرقی با استفاده از نظریه داده بنیاد، نشریه علمی مدیریت راهبردی دانش سازمانی، سال سوم شماره سوم، صص33-85
اخوان، آفرین و همکاران (1391) ارائه مدلی جهت بررسی تأثیر راهبردهای مدیریت دانش بر عملکرد دانشگاه مدیریت ایران فصلنامه علوم مدیریت ایران، 7 (37)، صص115- 137
حسنی سعادت، حجت و ملک زاد، غلامرضا و عرفانیان خانزاده، حمید (1394)، شناسایی عوامل مؤثر بر پیادهسازی مدیریت دانش مبتنی بر راهبردهای کسب و کار، فصلنامه رشد فناوری شماره 45، سال 12، 35-26.
فرج پهلو، عبدالحسین و خجسته فر، مرجان. (1390). کاربرد مدل مطالعه زیرساختهای مدیریت دانش در سازمانها در مراکز اطلاعرسانی: مطالعه موردی مرکز منطقهای اطلاعرسانی علوم و فنّاوری. پژوهشنامه پردازش و مديريت اطلاعات، ۲۷ (۱)، ۲۰۷-۲۳۱.
فضل الهی، سیف الله و کریمیان، حسین (1391)، وضعیت استقرار مدیریت دانش در دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم از دیدگاه اعضای هیئت علمی. فصلنامة پژوهش و برنامه ریزی درآموزش عالی، سال 5، شماره 17، صص77-96
قاید، محمد (1390)، مطالعه و بررسی چگونگی پیاده سازی مدیریت دانش در شرکت گاز استان بوشهر و ارائة راهکارها. پایاننامة کارشناسی ارشد دانشگاه تهران - پردیس قم
رازینی، روح الله و سینا، میلاد (1397)، ارائه دستهبندی جامع از عوامل کلیدی مؤثر در استقرار مدیریت دانش سازمانی، فصلنامه مدیریت راهبردی دانش سازمانی دانشگاه جامع امام حسین (ع)، سال اول، شماره 1، صص133-168
رضایی نور جلال و شاه حسینی، محمد علی و خسروی، سروش (1393)، ارائه مدل مفهومي براساس عوامل مؤثر بر پياده سازي سيستم مديريت دانش در گروه شرکتهاي همکاران سيستم، مدیریت توسعه فناوری، دوره 1، شماره 4، صص79-104
رکنی جو، سید محمد و جعفری، سیدمحمدباقر و یزدانی، حمیدرضا و الوانی، سیدمهدی (1396)، واکاوی موانع پیاده سازی موفق مدیریت دانش در دانشگاه ها، مدیریت فرهنگ سازمانی، دوره 15، شماره2، صص445-464
عسگری، ناصر و خیراندیش، مهدی وغلامی، مهرداد و خلعتبری معظم، مریم (1392)، تأثیر توانمندسازی روانشناختی کارکنان بر توسعة ظرفیت خلق دانش در سازمان. مدیریت فناوری اطلاعات، دورة 9.شمارة 1، صفحات107-126
گران مهدی، مروتی و شریف آبادی، علی و زنجیرچی، محمود (1394)، ارائه مدلی از عوامل موثر بر پیاده سازی سیستم مدیریت دانش با استفاده از مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM ) مورد مطالعه: پارک علم و فناوری یزد، هشتمین کنفرانس ملی و دومین کنفرانس بین المللی مدیریت دانش،تهران،https://civilica.com/doc
نجف بیگی، رضا؛ صرافی زاده، اصغر و طاهری لاری، مسعود. (1390). طراحی الگوی زیرساختی مورد نیاز به منظور پیاده سازی مدیریت دانش در سازمان. پژوهشنامه مدیریت تحول، 3 (5)، 148-180.
فاضلی، فاطمه و صفانیا، علی محمد و حسینی، سید عماد و امیرنژاد، سعید (1395) ارتباط عوامل ساختاری و فرهنگی سازمان با استقرار موفقیت آمیز مدیریت دانش در سازمان های ورزشی منتخب کشور ایران پژوهشنامه مدیریت ورزشی و رفتار حرکتتی، دوره 12 و شماره 24. 52-39.
کشانجی، بهزاد و خسروانجم، داود و پهلوانی، داود و پورقلی، امیر (1397)،طراحی مدل موفقیت پیاده سازی مدیریت دانش در سطح سازمانی با رویکرد مدلسازی ساختاری تفسیری (ISM) مورد مطالعه: بانک تجارت، فصلنامه مدیریت صنعتی، دوره 13 شماره 4،صص47-62
پیرایش، رضا؛ مطلبی، محمد قادر و آقاجانلو، نرگس (1398)، عوامل مؤثر بر استقرار مدیریت دانش در پیشبرد افزایش خلاقیت سازمانی در بین کارکنان نیروی انتظامی استان زنجان، دانش انتظامی زنجان،شماره 32، صص31-52
Gloet, M., & Samson, D. (2020). Knowledge management and systematic innovation capability. In Disruptive Technology: Concepts, Methodologies, Tools, and Applications (pp. 1198-1218). IGI Global
Acharya, A. and Mishra, B. (2017). Exploring the relationship between organizational structure and knowledge retention: A study of the Indian infrastructure consulting sector. Journal of Knowledge Management, 21 (4), pp.961-985.
Becerra-Fernandez, I. and Sabherwal, R. (2014). Knowledge Management: Systems and Processes. New York, NY: Routledge.
Bahrami, H. R., Esfahani, M. J., & Arani, Z. M. (2012). Feasibility of implementing knowledge management based on the basic model of knowledge building: A case study in Payam-e Noor University, Iran. Innovations Development, 1 (7), 11506-11511.
Benassi, M. Bouquet, P. and Cuel, R. (2002). Success and Failure Criteria for Knowledge Management Systems. Vol. 0212-32. EDAMOK Project, ITC-IRST
Berger, P.D., Maurer, R.E. and Celli, G.B. (2018). Experimental Design with Applications in Management, Engineering, and the Sciences. Second Edition. Cham, Switzerland: Springer.
Besic, C., Krnjevic-Miskovic, Z., & Djordjevic, D. (2013). The role of knowledge in the development process of competitive ability of domestic companies on the global market. No. 7 Int'l J. Econ. & L., 3, 1.
Bose, R. & Sugumaran V. (2013). “Application of knowledge management technology in customer relationship management”, Knowledge and Process Management, 10 (1), 3-17.
Chung, J. Ch., & Jing, W. H. (2007). How organizational climate and structure affect knowledge management—the social interaction perspective. International Journal of Information Management, 27, 104–118.
Cummings, J., (2016), Knowledge Sharing: A Review of the Literature, The World Bank Washington, D. C., available in http: //worldbank.org;oed
Davenport T. and Volpel S. (2001), 'The rise of knowledge towards attention management', Journal of Knowledge Management,5 (3), pp. 212–221.
Du, R., Ai, S., and Ren, Y., (2017), Relationship between Knowledge Sharing and Performance: A Survey in Xi An.
Frey, P., Lindner, F., Muller, A. and Wald, A. (2009). Project knowledge management organizational design and success factors- An empirical study in Germany. Proceedings of the 42nd Hawaii International Conference on System Sciences, pp. 1-14.
Haq, M., & Anwar, S. (2016) A systematic review of knowledge management and knowledge sharing: Trends, issues, and challenges. Cogent Business & Management, 3, 1-17.
Hooff, B., and Ridder, J., (2014), “Knowledge Sharing in Context: The Influence of Organizational Commitment, Communication Climate and CMC Use on Knowledge Sharing”, Journal of Knowledge Management, Vol. 8, No.6.
Lee, Joosung. (2018). The Effects of Knowledge Sharing on Individual Creativity in Higher Education Institutions: Socio-Technical View, Adm. Sci. 2018, 8 (2),21.
Lee, H., & Choi, B. (2003). Knowledge management enablers, processes , and organizational performance : an integrative view and empirical examination. Journal of Management Information Systems, 20 (1)
Patil, M. R., & Mulimani, C. F. (2020). Improving Police Efficiency. Our Heritage, 68 (1), 813819.
Milovanović, S. (2011)'Aims and Critical Success Factors of Knowledge management System Projects', Economics and Organization Vol. 8, No 1, pp.31-4
Krauth, J. (2000). Experimental Design: A Handbook and Dictionary for Medical and Behavioral Research. London: UK: Elsevier.
Marfo, K. (2016). Context and the Advancement of a global Science of Human Development: A Commenbtary. Monographs of the Society for Research in Child Development, 81 (1), 172-182.
Rastogi, P.N. (2000). Knowledge management and intellectual capital – the new virtuous reality of competitiveness. Human systems management, 19 (1), 39-49.
Podsakoff, P.M. and Podsakoff, N.P. (2019). Experimental designs in management and leadership research: Strengths, limitations, and recommendations for improving publishability. The Leadership Quarterly, 30 (1), 11-33.
Temel, S., & Vanhaverbeke, W. (2020). Knowledge Risk Management During Implementation of Open Innovation. In Knowledge Risk Management (pp. 207-227). Springer, Cham.
Wu, J. Du, H. Li, X. and Li, P. (2010) 'Creating and Delivering a Successful Knowledge Management Strategy', in M. Russ (Ed.) ,Knowledge Management Strategies for Business Development (pp. 261-276). Hershey, PA: Business Science Reference
Waltz, E. (2003), Knowledge Management in the Intelligent Enterprise, Artech House Inc
Webster, M. and Sell, J. (2014). Laboratory Experiments in the Social Sciences. Second edition. London: U: Elsevier.
Wong, K. (2005). Critical success factors for implementing knowledge management in small and medium enterprises. Industrial management & Data systems, 105 (3), 261-279
Zouari, M., & Dakhli, S. (2018). A Multi-Faceted Analysis of Knowledge Management Systems. Procedia Computer Science, 138: 646–654.
Zaim, H., Muhammed, S., & Tarim, M. (2019). Relationship between knowledge management processes and performance: critical role of knowledge utilization in organizations. Knowledge Management Research & Practice, 17 (1), 24-38.
مجله توانمندسازی سرمایه انسانی دوره 6، شماره 3، پائیز 1402 صص. 309-324 |
طراحي الگوي زيرساختي پيادهسازي مديريت دانش در شرکتهای دولتی استان گیلان
امیر شعبانپور*1، محمد طالقانی2، صاحب بدری3
تاریخ دریافت: 25/04/1401
تاریخ پذیرش: 01/03/1402
چكيده
هدف این پژوهش شناسایی عوامل زیر ساختی موثر بر پیادهسازی مدیریت دانش در شرکتهای دولتی استان گیلان است. برای اجرای پژوهش حاضر، ابتدا از طریق بررسی پیشینههای پژوهش شاخصهای زیرساختی پیادهسازی مدیریت دانش استخراج و با استفاده از نظرات خبرگان تعدیل و در نهایت تبدیل به پرسشنامهی این تحقیق شده و نمونهای به حجم 384 نفر از کارشناسان و مدیران شرکتهای دولتی استان گیلان آنرا پاسخ دادهاند. با استفاده از تکنیک تحلیل عاملی اکتشافی، 5 عامل زیرساختی شناسایی شد. نامگذاری و چگونگی روابط بین آنها بر اساس مبانی نظری در پانلهای گروه دلفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و در نتیجه مدل مفهومی پژوهش ارائه شد. برای آزمون و ارزیابی مدل، از تکنیک معادلات ساختاری استفاده شده است. از 5 عامل شناسایی شده، عامل انگیزه با ضریب 13/0، عامل بلوغ سازمانی با ضریب 25/0، عامل ساختاری با ضریب 32/0 و عامل فنی با ضریب 23/0بر پیادهسازی مدیریت دانش تاثیری معنیدار دارند. معیار GOF برابر با 43/0 شده است که نشان میدهد مدل مفهومی زیرساختی پیادهسازی مدیریت دانش در شرکتهای دولتی استان گیلان با تناسب بالا و برازش قوی تأیید شده است.
کلید واژهها: پیادهسازی مدیریت دانش، زیرساختهای فنی، ساختاری، سازمانی، فرهنگی و مرتبط با کارکنان
مقدمه
دنیای نوین، عصر تحولات و تغییرات شگرف در دانش و فناوریها است. عصری که ساختار فکری آن آکنده از عمق بخشیدن به اطلاعات و توجه به مشارکت نیروی انسانی خلاق و دانشگرا و استفاده از ابزاری به نام دانش برای رویارویی و مقابله با عوامل عدم اطمینان، حفظ موقعیت و ایجاد خلاقیت و نوآوری به منظور گسترش عرصه رقابت است. در این عصر، مزیت رقابتی پایدار و اصلی در سرمایههای دانشی نهفته بوده و دانش بهعنوان یک بخش سودمند و مهمترین منبع کلیدی در محیط اقتصاد جهانی مطرح است. لذا یکی از دغدغهها و عوامل بالندگی و بهرهوری سازمانها، مدیریت دانش است (نقی پور ایوکی و همکاران، 1399). امروزه دانش و اطلاعات در شرکتهای دولتی که سرمایههای فکری و داراییهای نامشهود در آنها بسیار با اهمیت میباشد، نقش حیاتی دارند. مدیریت دانش در هر سازمان، نوعی مزیتی رقابتی برای آن محسوب میشود (ضیم و همکاران4، 2019) و بر فرآیندهای خلق و اشاعه و بهرهگیری از دانش متمرکز است (پاتیل و همکاران5، 2019).
فرآیند اوج گرفتن نقش دانش، نوآوری و فناوریهای جدید در به وجود آوردن مزیتهای راهبردی و اهمیت یافتن ارزش منابع دانش در اداره سازمانها موجب شده تا بهره بردن از آنها در زمینههایی مانند مدیریت و رهبری سازمانها بیش از پیش افزایش یابد. تحقیق آزمایشی و بهطور خاص آزمایشگاهی در علوم رفتاری بهویژه در حوزه مدیریت و اقتصاد، یکی از شیوههای نوین تولید و توسعه دانش بهشمار میرود (برگر و همکاران، 2018). مدیریت دانش اگرچه از دیرباز مورد توجّه دانشمندان این رشتهها قرارگرفته، اما امروزه نقش و کاربرد ویژهای در سازمانها یافته است (پدساکوف و پدساکوف، 2019).
در عصر حاضر که تولید کالاها و ارایه خدمات به شدت دانش مدار شدهاند، دانش یک نوع دارایی کلیدی برای کسب مزیت رقابتی به شمار میرود. کسب این مزیت رقابتی به توانایی سازمان در به کارگیری موثر دانش موجود برای ایجاد داراییهای دانشی جدید و عمل کردن بر اساس آنها بستگی دارد (اوا6 و همکاران، 2016). لذا دانش سازمانی باید در جهت محصولات، خدمات و فرآیند سازمان به کار گرفته شود (کشانچی و همکاران، 1397). زمانی که نوآوری و خلاقیت راه پیروزی در جهان امروز است، سازمان باید بتواند دانش مناسب را در جای مناسب به کارگیرد. اگر شرکتهای دولتی به راحتی نتوانند شکل صحیح دانش را در جای مناسب آن مشخص کنند، در عرصههای رقابتی با مشکل مواجه خواهند شد (مارتینسونز و همکاران7، 2017). ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ داﻧﺶ ﺷﯿﻮه ﺟﺪﯾﺪي ﺑﺮاي ﺗﻔﮑﺮ در ﻣﻮرد ﺳﺎزﻣﺎن و ﺗﺴﻬﯿﻢ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻓﮑﺮي و ﺧﻼﻗﺎﻧﻪ ﺳﺎزﻣﺎن اﺳﺖ. ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ داﻧﺶ ﺑﻪ تلاشهایی اﺷﺎره دارد ﮐﻪ ﺑﻄﻮر ﺳﯿﺴﺘﻤﺎﺗﯿﮏ ﺑﺮاي ﯾﺎﻓﺘﻦ، ﺳﺎﻣﺎﻧﺪﻫﯽ و ﻗﺎﺑﻞ دﺳﺘﺮس ﻧﻤﻮدن ﺳﺮﻣﺎﯾﻪﻫﺎي ﻓﮑﺮي ﺳﺎزﻣﺎن و ﺗﻘﻮﯾﺖ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﯾﺎدﮔﯿﺮي ﻣﺴﺘﻤﺮ و ﺗﺴﻬﯿﻢ داﻧﺶ در ﺳﺎزﻣﺎن ﺻﻮرت ﻣﯽﮔﯿﺮد. ﺑﺎ اﻓﺰاﯾﺶ ﺗﺎﮐﯿﺪ دوﻟﺖ ﺑﺮ اﯾﺠﺎد ﺟﺎﻣﻌﻪ داﻧﺸﯽ و اوﻟﻮﯾﺖ ﺣﺮﮐﺖ ﺑﻪ ﺳﻮي اﻗﺘﺼﺎدﻫﺎي داﻧﺶ ﻣﺤﻮر در ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻫﺎي ﺗﻮﺳﻌﻪاي، ﻣﺴﺌﻠﻪ ﻣﻬﻤﯽ ﮐﻪ ﺑﻮﺟﻮد آﻣﺪه درك اﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮع اﺳﺖ ﮐﻪ ﭼﮕﻮﻧﻪ از داﻧﺶ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﯾﮏ ﻣﻨﺒﻊ ﻣﻬﻢ رﻗﺎﺑﺘﯽ اﺳﺘﻔﺎده ﮐﻨﯿﻢ (فاضلی دینان، 1395).
سازمانهای پيشرو به كمك ابزارهاي مديريتي و فناوریهای نوين از فرصتهای ايجاد شده در جهت نيل به اهداف سازماني بهرهبرداری مینمایند و مديريت دانش يكي از اين ابزارهاست. مديريت دانش، فرآيند ايجاد ارزش از داراییهای نامرئي سازمان است. اين دارايي ناملموس، يا دانش بهعنوان يك عامل اساسي و منبع حياتي سازمانها محسوب میشود و مزیّتهای رقابتي آينده به شكل توانايي سازمانها در مديريت دانش جلوهگر شده و سرمایههای فيزيكي و مالي، جاي خود را به سرمایههای فكري و ذهني میدهند.
اجراي اثربخش مديريت دانش مستلزم توجه به زیرساختها يا عوامل كليدي است كه نقش كاتاليزور داشته و موجب تسهيل و توانمندي آن میشوند. بنابراين، سازمانها هنگام طراحي و اجراي مديريت دانش بايستي از زیرساختهای مورد نیاز آن اطمينان حاصل كنند (نجف بيگي و همکاران، 1390). مدیریت دانش میتواند با یکپارچهسازی سرمایههای دانمی سازمانها در بخشهای مختلف و تأثیرگذاری مستقیم بر مفاهیمی مانند مشتری مداری، یادگیری سازمانی، ارتقاء فرهنگ سازمانی، رهبری و تصمیمگیری هوشمندانه، باز طراحی فرآیندها، تولید دانش جدید و تبدیل دانش ضمنی به صریح، زمینه ارتقاء سطح فعالیتها و رسیدن به اهداف مورد نظر را به همراه داشته باشد (کبد8، 2014). سازمانها بدون بسترهای لازم در استفاده از مدیریت دانش نمیتوانند بهرهای از این کارکردها داشته باشند و ضروری است عوامل موثر بر پیادهسازی مدیریت دانش شناسایی شود (ژو و کوادوس9، 2012). این پژوهش در نظر دارد با شناسایی عوامل زیرساختی موثر بر پیادهسازی مدیریت دانش در شرکتهای دولتی استان گیلان یک مدل کاربردی از آن را ارائه نماید.
چهارچوب نظری پژوهش
مدیریت دانش از موضوعات درحال ظهور گفتمان علمی و حرفهای در بسیاری از زمینههای دانش از جمله علوم شناختی، جامعه شناسی، علوم مدیریت، علوم اطلاعات، مهندسی دانش، هوش مصنوعی و اقتصاد است (کبد، 2014). پیتر دراکر در کتاب «جامعه پسا سرمایهداری» عنوان میکند که امروزه، مهمترین منابع اقتصادی، سرمایه یا منابع طبیعی و نیروی کار نیست؛ بلکه این منبع اقتصادی بنیادی، دانش هست و خواهد بود (رضایی و همکاران، 1394). مدیریت دانش، برقراری ارتباط میان افرادی است که با هم بیندیشند و زمانی را برای اشتراک افکار و دیدگاههایی که به نظر میرسد برای دیگر اعضا گروه مناسب است، اختصاص دهند (حسنی، ملک زاد و عرفانیان، 1394).
ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ داﻧﺶ داراي ﺗﻌﺎرﻳﻒ ﻣﺘﻌﺪدي ﺑﻮده و ﺑﻪ دﻟﻴﻞ ﻣﻔﻬﻮم چند بعدی آن، ﺗﻌﺮﻳﻒ جامعی از آن نیز خالی از اشکال نمیباشد (لی و چو10، 2003). میﺗﻮان ﮔﻔﺖ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻧﻮع ﻧﮕﺎه ﺻﺎﺣﺐ ﻧﻈﺮان اﻳﻦ ﺗﻌﺎرﻳﻒ از ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﻣﺘﻤﺎﻳﺰ ﻣﻲﮔﺮدﻧﺪ. ﺑﻌﻀﻲ از اﻳﻦ ﺗﻌﺎرﻳﻒ ﺑﺮ ﻓﺮآﻳﻨﺪﻫﺎي ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ داﻧﺶ ﻣﺘﻤﺮﻛﺰ بوده و ﺑﺮﺧﻲ نیز ﺑﺮ اﻫﺪاف آن ﺗﻮﺟﻪ دارﻧﺪ. مایرز (2000) معتقد است در سالهای اخیر، چالشهای اصلی مدیریت توسط برنامة مدیریت مبتنی بر دانش و همچنین استفاده از سرمایههای فکری و قابلیتهای منابع انسانی تحت تاثیر قرار گرفته است. برای بهرهمندی موفق و اثربخش از مدیریت دانش در ابتدا لازم است عوامل زیرساختی موثر بر پیادهسازی مدیریت دانش شناسایی شوند. پژوهشهای مختلف از منظرهای گوناگونی عوامل زیر ساختی موثر بر پیادهسازی مدیریت دانش را مورد بررسی قرار دادهاند و با تنوع عوامل تأثیرگذار مواجه هستیم. در این جا برخی از این عوامل که در پیشینه پژوهش ارائه شده است:
وانگ و همکاران (2016)، در مطالعهای که بر روی شرکتهای کوچك و متوسط انجام دادند، به این نتیجه رسیدند که چهار عامل فرهنگ سازمانی، ساختار، فناوری و نیروی انسانی در موفقیت استقرار مدیریت دانش در شرکت های کوچك و متوسط تایوان حائز اهمیت می باشند. البته برخی از عوامل زیرساختی موثر بر پیادهسازی مدیریت دانش توسط محققین مختلف شناسایی شده است. این مفاهیم به حوزههای متفاوتی تقسیم میگردد. از آن جمله فرهنگ سازمانی، عوامل مدیریتی، منابع انسانی، عوامل سازمانی، آموزش، رهبری، الگوپردازی، فناوری اطلاعات و... را در بر میگیرد (فاضلی، 1395).
وجود فرهنگ دانشگرا و زیربنای انسانی مناسب، مهمترین دلیل موفقیت پیادهسازی مدیریت دانش در سازمانها است. در مدل ارائه شده توسط توماس آلن، دو جزء فرهنگ سازمانی شامل «فرهنگ تسهیم» و «فرهنگ یادگیری مستمر»در استقرار مدیریت دانش دارای اهمیت کلیدی ذکر شدهاند (به نقل از جهاندیده و همکاران، 1397).
زواری و داخلی (2018) چهار بعد فناوری، منابع انسانی، فرآیند و زمینه را عوامل مؤثر بر موفقیت سیستم مدیریت دانش معرفی میکنند. هاک و انوار (2016) سیستمهای انگیزشی و پاداش، ساختار سازمانی، روابط اجتماعی، فرهنگ سازمانی، بستر فناوری اطلاعات و حمایت مدیران ارشد را عوامل تأثیرگذار بر موفقیت پیادهسازی سیستم مدیریت دانش میدانند. دانس (2014) در مطالعه ای به ارزیابی مدیریت دانش در سازمانهای غیردولتی خدمات اجتماعی پرداخت که از عواملی همچون حمایتهای سازمانی، تعهد مدیران و تعامل اجتماعی، در موفقیت استقرار مدیریت دانش در سازمانهای مذکور نام برد. همچنین تعامل اجتماعی در بین کارمندان، همواره بهعنوان مهمترین عامل در موفقیت مدیریت دانش معرفی شده است.
ساعی (1396) عوامل اقدامات منابع انسانی، زیرساخت فناوری اطلاعات، ساز و کار خلق و توسعه دانش و اسناد بالادستی را در پیادهسازی مدیریت دانش مؤثر میدانند. یافتههای پژوهش رکنی جو و همکاران (1396) نشان میدهد، فناوریهای اطلاعات دو قابلیت عمده را برای مدیریت دانش فراهم میکنند، نخست، به وسیلة آشکارکردن دانش می توانند نوعی سیستم خبره یا پشتیبانی تصمیم ایجاد کنند؛ دوم، IT کمک میکند افراد با تخصصهای خاص از فعالیت یکدیگر مطلع شوند و امکان ارتباط سریع آنها فراهم شود (رکنی جو و همکاران، 1396). خدیور و درتاج (1395) استفاده از فناوری رایانش ابری را زمینهساز استقرار مناسب سیستم مدیریت دانش میدانند. گران، مروتی و زنجیرچی (1394) عوامل فناوری اطلاعات، فرهنگ سازمانی، منابع انسانی، ساختار سازمانی، رهبری و حمایت رهبری، اهداف، آموزش کارکنان، ارزیابی عملکرد، فرآیندهای دانشی، حمایتها و اقدامات انگیزشی و یادگیری سازمانی برای پیادهسازی موفق مدیریت دانش را مورد مطالعه قرار دادند. مدیران سازمانهای پیشرو و دانش محور، فناوری اطلاعات را به عنوان نیروی محرکه و عامل کارساز و مؤثر در پیشرفت و موفقیت مدیریت دانش به کار میگیرند، به عبارتی یکی از عوامل موفقیت مدیریت دانش، فناوری است (داونپورت و همکاران، 1998). رضایی نور و همکاران (1393) در مدل مفهومی خود به تأثیر عوامل فرهنگ سازمانی، آگاهی کارکنان، ساختار، سیستم انگیزش، کارگروهی کارکنان، راهبرد مدیریت دانش، پشتیبانی مدیریت ارشد، مهندسی فرآیندهای سازمان و ساختاردهی به دانش در استقرار سیستم مدیریت دانش پرداختند.
توربان و همکاران (2005) فناوری اطلاعات و ارتباطات واسطهای است که امکان بیان طیف گستردهای از اطلاعات، اندیشه ها، مفاهیم و پیامها را فراهم میکند. یافتههای پژوهش ایمانی کیا و همکاران (1396)، نشان میدهد، اگر سازمانی از قابلیت های فناوری اطلاعات برای جستجو، ذخیره و انتقال اطلاعات استفاده نکند، در جمع آوری، رده بندی، سازماندهی و اشاعه اطلاعات، با مشکل مواجه میشود. فناوریهایی مانند سیستم مدیریت اسناد، اینترنت، اینترانت، موتورهای جستجو و... میتوانند نقش اساسی در مدیریت دانش ایفا کنند. البته فناوری اطلاعات قلب مدیریت دانش نیست و دانش را به وجود نمیآورد، بلکه فقط نقش یک پشتیبان را ایفا میکند.
چونگ و جینگ (2007) در یافتههای پژوهش خود، اشاره میکنند که ساختار سازمانی باید به اندازة کافی برای پیادهسازی مدیریت دانش انعطاف پذیر، مسطح و دارای ویژگیهای یادگیری محور و پروژه محور باشد. فضاهای باز به کارکنان اجازه میدهد تا مذاکرات دوجانبه برای طوفان مغزی را هدایت کنند.
رازینی و همکاران (1397) بر این باورند که یکی از ابزارهایی که برای اجرا در سازمان نیازمند چارچوب است، استقرار مدیریت دانش است. باید اذعان کرد که تبیین نظری از جایگاه مدیریت دانش، الزاماً به معنی توفیق مدیریت دانش در این شرکتها نخواهد بود. احمدی اصل و همکاران (1399)، اشاره نمودهاند که هفت عامل فرهنگ سازمانی، مدیریت منابع انسانی، ساختار و مؤلفههای سازمانی، فناوری اطلاعات، مؤلفهها و فرآیندهای مدیریت دانش، راهبردها و چشم اندازها و مؤلفههای محیطی و زیر مؤلفههای شناسایی شده هر یک را مورد توجه قرار داده آنها را به کار بستهاند. فرهنگ سازمانی در آسانسازی فرآیند خلق دانش در سازمان نقش مهمی ایفا میکند. فرهنگ سازمانی از طریق تأثیرگذاری بر شیوههای رایج یادگیری و تسهیم دانش، فرآیندهای دانشی را تحت تأثیر قرار میدهد. رابطه دوسویه ساختار و فرهنگ سازمان موجب میشود که ساختار در کنار فرهنگ سازمان به عاملی حیاتی در موفقیت فرآیندهای دانشی سازمان بدل شود. ساختار و مؤلفههای سازمانی میتوانند مشوق یا مانع موفقیت مدیریت دانش باشند. پرداختن به مدیریت دانش بدون ساختار مناسب و حمایتی امکان پذیر نیست. میزان تمرکز، رسمیت، چگونگی جریان اطلاعات بین واحدها، وضعیت اسناد و مدارک محرمانه سازمان و... عوامل ساختاری مهمی هستند که وضعیت و ویژگی آنها به طور مستقیم بر خلق، انتقال، ذخیره سازی و به کارگیری دانش در سازمان تأثیر میگذارد (احمدی اصل و همکاران، 1399).
عوامل زیرساختی پیادهسازی مديريت دانش نیازمند نگرشی همه جانبه و فراگیر به عوامل مختلف سازمانی بوده و در نتیجه در حاضر چالش اصلی سازمانها میباشد. درک مديريت دانش و چگونگی پیادهسازی آن و اداره آن به يک روش کارساز بزرگترين آرزوی سازمانها است. اما اينکه چگونه اين امر عملی میشود از طريق شناسايی عوامل زیرساختی موثر بر پیادهسازی مدیریت دانش، امکان پذير است که در اين مقاله به آن پرداخته میشود.
بیان مساله تحقیق
روﻳﻜﺮد دوﻟﺖ در ﺑﺮﻧﺎﻣﻪهای ﺗﻮﺳﻌﻪ و ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﭼﺸﻢ اﻧﺪاز ﺑﻴﺴﺖ ﺳﺎﻟﻪ، اوﻟﻮﻳﺖ دادن ﺑﻪ داﻧﺎﻳﻲ ﻣﺤﻮري و ﺣﺮﻛﺖ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ اﻗﺘﺼﺎد داﻧﺶ ﻣﺤﻮر اﺳﺖ. داﻧﺎﻳﻲ ﻣﺤﻮري و ﺣﺮﻛﺖ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ اﻗﺘﺼﺎد داﻧﺶ ﻣﺤﻮر، ﻣﺸﺮوط ﺑﻪ فراهم نمودن زیرساخت های لازم و ﺑﺎ ﻣﺤﻮرﻳﺖ داﻧﺎﻳﻲ میباشد، زﻳﺮا ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎي ﺗﺤﻮل ﺑﺪون زﻳﺮﺳﺎﺧﺖﻫﺎي ﻻزم اﻣﻜﺎن ﺗﺤﻘﻖ ﻧﻤﻲﻳﺎﺑﻨﺪ. اﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮع در بند 16 سیاستهای ﻛﻠﻲ ﻧﻈﺎم اداري ﻛﺸﻮر (داﻧﺶ ﺑﻨﻴﺎن ﻛﺮدن ﻧﻈﺎم اداري از ﻃﺮﻳﻖ ﺑﻪﻛﺎرﮔﻴﺮي اﺻﻮل ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ داﻧﺶ و ﻳﻜﭙﺎرﭼﻪﺳﺎزي اﻃﻼﻋﺎت) ﻣﺼﻮﺑﻪ ﻓﺮوردﻳﻦ1389 ﻣﻄﺮح ﺷﺪه اﺳﺖ. پژوهشگر در این تحقیق با بررسی پژوهشهای قبلی و مستندات علمی موجود و همچنین استفاده از نظریات خبرگان مربوطه، به شناسایی عوامل زیرساختی موثر بر پیادهسازی مدیریت دانش و ارتباط بین این عوامل پرداخته تا الگوی مناسب برای پیادهسازی سیستم مدیریت دانش را ارائه نماید. لذا ﻣﺴﺌﻠﻪ اصلی تحقیق حاضر این اﺳﺖ ﻛﻪ ﻋﻮاﻣﻞ زﻳﺮﺳﺎﺧﺘﻲ مورد نیاز برای ﭘﻴﺎدهﺳﺎزي ﻣﺪﻳﺮﻳﺖ داﻧﺶ کدامند؟
از این رو هدف اصلی این پژوهش، شناسایی عوامل موثر بر طراحی مدل زیرساختی مناسب به منظور پیادهسازی مدیریت دانش در شرکتهای دولتی استان گیلان است.
سؤالات پژوهش
1-عوامل زیرساختی به منظور پیادهسازی مدیریت دانش در شرکتهای دولتی استان گیلان کدامند؟
2-مدیریت دانش به چه میزان در شرکتهای دولتی استان گیلان قابل پیادهسازی میباشد؟
3-الگوی مناسب پیادهسازی مدیریت دانش در شرکتهای دولتی استان گیلان چگونه است؟
اهمیت پژوهش
وقوع دوبارهکاریها و موازیسازی در حوزههای کاری مشابه کارکنان، تناقض در رویکردها و یا درک متفاوت از سیاست های سازمان، فقدان آگاهی از چشم انداز یکپارچه سازمانی، از دست رفتن دانش و بینش کارکنان باتجربه، خروج آنها از سازمان، عدم توانایی مناسب و کافی و تسهیم بهترین تجارب و نوآوریها به صورت انفرادی، فقدان زمینههای کار گروهی و کسب تجارب و ارزشهای مشترک و از دست رفتن زمان و هزینههای ناشی از آن، همگی از دلایلی است که استفاده از مدیریت دانش را بیش از پیش ضروری مینماید.
روش شناسی پژوهش
روش پژوهش حاضر، آمیخته از نوع اکتشافی11 است. تحقيقات اکتشافي با هدف کشف و آگاهي یافتن از مسأله يا موقعيت مورد نظر انجام ميگيرند. بهعبارت ديگر در اين نوع مطالعات پژوهشگر در پي يافتن، کشف و آشکارسازي روابط موجود به جاي پيشبيني آنهاست. تحقيقات اکتشافي سه هدف را دنبال ميکنند: الف- کشف متغيرهاي معتبر در موقعيت ميداني ب- کشف روابط بين متغيرها و ج- ايجاد زمينه براي تحقيقات بعدي (خاکي، 1392). محقق نخست به جمع آوری دادههای کیفی از متون و پیشینههای پژوهش و با استفاده از نظرات گروه دلفی میپردازد و سپس بر اساس مبانی نظری مدل مفهومی تحقیق ارائه میشود. محقق در گام بعدی ميتواند به واسطه گردآوری دادههای کمی، روابط پیشنهادی را در مدل مفهومی مورد آزمون قرار دهد.
در این پژوهش، به دلیل اینکه پژوهشگر عوامل و شاخصهای مدل زیرساختی موثر بر پیادهسازی مدیریت دانش شرکتهای دولتی استان گیلان را در اختیار ندارد، ابتدا از طریق مبانی نظری (پیشینه، مصاحبه و هم اندیشی گروه دلفی و...)، شاخصهای زیرساختی پیادهسازی مدیریت دانش شرکتهای دولتی استان گیلان را شناسایی و تحلیل میکند. شاخصهای شناسایی شده به کمک روش کمی تحلیل عاملی اکتشافی به عوامل زیرساختی تبدیل و بر اساس مبانی نظری و هم اندیشی گروه دلفی، این عوامل نامگذاری و به صورت مدل مفهومی ارائه میگردد. سرانجام مدل مفهومی ارایه شده به کمک روش کمی معادلات ساختاری مورد ارزیابی قرار گرفته و روابط میان عوامل مدل مورد تجزیه و تحلیل شده و مناسب بودن مدل در جامعه مورد مطالعه مورد آزمون و ارزیابی قرار میگیرد.
جامعه و نمونه آماری: جامعه آماری پژوهش حاضر، مدیران و کارشناسان شرکتهای دولتی استان گیلان میباشندکه تعداد تقریبی آنان حدود 900 نفر میباشد. برای بدست آوردن حجم نمونه آماری تحقیق از جدول مورگان استفاده شده است. براساس جدول مورگان حجم نمونه 384 نفر در بدست آمد که برای اطمینان بیشتر تعداد390 پرسشنامه جهت پاسخگویی در میان مدیران و کارشناسان شرکتهای دولتی استان گیلان بهصورت تصادفی ساده توزیع و جمعآوری شد. ضمن اینکه سطح تحلیل در این پژوهش ادراک و برداشت هر مدیر یا کارشناس در نمونه تحقیق میباشد.
ابزار و روشهای جمع آوری اطلاعات: در پژوهش حاضر، برای گردآوری دادهها و اطلاعات مورد نیاز از تلفیق روشهای كتابخانهاي12و ميداني13 استفاده شده است. اطلاعات مربوط به مبانی نظری و پیشینههای پژوهش، با مطالعه کتابها، مقالات منتشره در پایگاههای اطلاعات علمی، مجلات علمی و مجموعه مقالات کنفرانسهای بین المللی و داخلی گردآوری شده است. ضمناً این بخش از دادههای ثانویه به منظور مرور ادبيات تحقيق و همین طور طراحی پرسشنامه مورد استفاده قرار میگیرد.
در شیوه جمع آوری اطلاعات به صورت میدانی، توجه پژوهشگر به کاوش در نمونههای عینی و حضور در صحنه عملی پژوهش بوده و با تفحص در محدوده خاص (نمونه پژوهش) اطلاعات جمع آوری شده است. این شیوه جمع آوری اطلاعات، نوعی زمینهیابی پیمایشی است که ابزار مناسب را طلب میکند. پژوهشگر در بخش کیفی، با برگزاری پانل و از طریق هم اندیشی در گروه دلفی به موضوع اصلی تحقیق پرداخته است. در ادامه و در بخش کمی تحقیق، پژوهشگر با طراحی و توزیع پرسشنامه به دنبال جمع آوری دادههای دست اول14پیرامون عوامل تشکیل دهنده مدل زیرساختی موثر بر پیادهسازی مدیریت دانش در شرکت های دولتی استان گیلان و روابط موجود میان آنها در قالب یک مدل پیشنهادی است. بنابراین، چه به صورت هم اندیشی در گروه دلفی و چه به هنگام توزیع و جمعآوری پرسشنامهها در بین مدیران و کارشناسان، پژوهشگر خود به میدان عمل پا نهاده و مستقیماً درگیر فرآیند گردآوری دادهها شده است. با این توضیح، شیوه به کار گرفته شده برای روش جمع آوری اطلاعات از نوع میدانی است.
بدین ترتیب، ﺑﺮاي جمع آوری دادههای پژوهش ابتدا با مراجعه به متون مربوطه و پیشینههای پژوهش، شاخصهای متعددی برای عوامل زیرساختی مورد نیاز پیادهسازی مدیریت دانش برای شرکتهای دولتی استان گیلان استخراج شده و سپس این شاخصها در پانل گروه دلفی مورد بحث و تجزیه و تحلیل قرار گرفت و با توجه به شناختی که گروه دلفی از شرکتهای دولتی استان گیلان دارند و همچنین با توجه به شناخت آنان در زمینه مدیریت دانش، تعداد 21 شاخص برای شناسایی عوامل زیرساختی مورد نیاز برای پیادهسازی مدیریت دانش در شرکتهای دولتی مناسب تشخیص داده شد. ضمناً 6 شاخص نیز برای ارزیابی وضعیت موجود پیادهسازی مدیریت دانش مشخص گردید.
ابزار جمع آوری دادهها: 1- هم اندیشی در گروه تخصصی دلفی جهت گزینش شاخصهای مدل از بین شاخص هایی که از پیشینه پژوهش استخراج شده است. 2- پرسشنامهای متشکل از سه بخش ساخته شد. بخش اوّل اطلاعات جمعیتشناختی، بخش دوّم مرکب از 21 پرسش که از دهها شاخص جمع آوری شده از متون و از طریق هم اندیشی گروه10 نفره دلفی و بخش سوم متشکل از 6 پرسش برای ارزیابی میزان فراهم بودن بسترهای زیرساختی برای پیاده نمودن مدیریت دانش تخصیص داده شده است.
روش تجزیه و تحلیل داده ها: برای تجزیه و تحلیل دادهها به شرح زیر عمل شده است:
1-پس از توزیع پرسشنامهها بین اعضای نمونه پژوهش و جمعآوری پرسشنامههای تکمیل شده، برای شناسایی و استخراج عوامل زیرساختی موثر بر پیادهسازی مدیریت دانش، از تکنیک تحلیل عاملی اکتشافی15به کمک نرم افزاز SPSS استفاده شده است. تحلیل عاملی را میتوان به عنوان یک تکنیک کاهش دهنده دادهها تلقی نمود زیرا تعداد زیادی از متغیرهای اندازه گیری شده همپوش16را به مجموعه کوچکتری از عوامل کاهش میدهد.
2-عوامل استخراج شده، در پانل اعضای10 نفره گروه دلفی، برای نامگذاری آنها ارائه شد و از طریق هم اندیشی برای هر دسته از شاخصها، متناسب با شاخصها و مبتنی بر تئوریهای مربوطه یک عنوان مناسب انتخاب گردید. این عناوین همان عوامل موثر بر پیادهسازی مدیریت دانش هستند.
3-گروه دلفی در گام بعدی با توجه به مبانی نظری و مدلهای مختلف پیادهسازی مدیریت دانش از این عوامل یک مدل مفهومی اوّلیه ارائه نمودند.
4- در آخرین گام، مراحل تجزیه و تحلیل دادهها، به کمک نرم افزار SmartPLS و با تکنیک ﻣﺪلﯾﺎﺑﯽ ﻣﻌﺎدﻻت ﺳﺎﺧﺘﺎري برای ارزیابی مدل مفهومی در شرکتهای دولتی استان گیلان و آزمون روابط بین عوامل انجام شد. در واقع از طریق تحلیل عاملی تأییدی17 و در چارچوب تکنیک مدل سازی معادلات ساختاری18 انجام شد. رویکرد معادلات ساختاری به بررسی مدل پیشنهادی پژوهش و رابطه بین عوامل پیادهسازی مدیریت دانش آن میپردازد. معادلات ساختاری، ابزاری قدرتمند در دست پژوهشگر است که وی را در چگونگی تدوین مبانی و چارچوب نظری پژوهش در قالب الگوی اندازهگیری و ساختاری یاری میرساند. علاوه بر آن،این تکنیک با بهره گیری از دادههای تجربی امکان آزمون مدل تدوین شده را به عنوان یک کل فراهم نموده و با شاخصهایی که در اختیار محقق قرار میدهد، وی را در اصلاح و بهبود مدل تعیین شده راهنمایی میکند (محمدی و همکاران، 1399).
یافتههای پژوهش
ﯾﺎﻓﺘﻪﻫﺎي ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ در دو ﺑﺨﺶ ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ و ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ ﺑﻪ ﺷﺮح زﯾﺮ اراﺋﻪ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ:
الف. یافتههای توصیفی
نتایج بدست آمده نشان میدهد که 84.9 درصد (326 نفر) از پاسخ دهندگان مرد و 15.1 درصد (58 نفر) از پاسخ دهندگان زن هستند. 14.8درصد (57 نفر) از پاسخ دهندگان مجرد و 85.2 درصد (327 نفر) از پاسخ دهندگان متأهل هستند. میزان تحصیلات 24 درصد (92 نفر) از پاسخ دهندگان فوق دیپلم، 35.7 درصد از پاسخ دهندگان (137 نفر) ليسانس، 40.4 درصد از پاسخ دهندگان (155 نفر) فوق ليسانس و بالاتر هستند. سن 12.2درصد (47 نفر) از پاسخ دهندگان بین 25 تا 35 سال، 41.1 درصد (158 نفر) بین 36 تا 45 سال، 44درصد (169 نفر) بین 46 تا 55 سال، 2.6 درصد (10 نفر) بالای 55 سال میباشد.
متغیر | ميانگين | انحراف معيار | چولگی | کشیدگی | كمترين مقدار | بيشترين مقدار | تعداد |
پیادهسازی مديريت دانش
| 3.171 | 0.476 | 0.311- | 0.712 | 1.67 | 4.50 | 384 |
با توجه به نتایج جدول 1، چولگی و کشیدگی کلیه متغیرها در بازه 2+ و 2- قرار دارد؛ لذا متغیرها دارای توزیع نرمال بوده و میتوان از آزمونهای پارامتریک استفاده کرد.
ب. یافتههای استنباطی
سؤال اوّل: عوامل زيرساختي مورد نیازبه منظور پيادهسازي مديريت دانش در شرکتهای دولتي استان گیلان کدامند؟
برای پاسخ به این سؤال، از مدل آماری تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شده است. در این پردازش 5 عامل با کل ارزش ویژه 811/68 درصد شناسایی شدهاند. این 5 عامل به عنوان زیرساختهای مؤثّر بر پیادهسازی مدیریت دانش در شرکتهای دولتی استان گیلان، در جواب سوال اوّل لحاظ شده اند. عوامل شناسایی شده با شاخص های مربوطه و با ارزش ویژه هر متغیر در جدول (2) آمده است.
عامل یکم، نیروی انسانی با انگیزه برای تسهیم دانش
جدول 2. شاخص های عامل یکم (انگیزه و فرهنگ سازمانی)
ردیف | شاخص ها | ارزش ویژه |
14 | فرهنگ یادگیری در میان کارکنان وجود دارد. | .685 |
15 | فرهنگ همکاری در میان کارکنان وجود دارد. | .694 |
16 | فرهنگ سازمانی تسهیلگر روابط سازمان است. | .832 |
17 | فرهنگ تسهیم دانش در میان سازمان وجود دارد. | .728 |
18 | نیروي انسانی در سازمان دارای انگیزه زیادی است. | .722 |
19 | نیروي انسانی در سازمان دارای اراده زیادی هستند. | .756 |
20 | نیروي انسانی در سازمان دارای توانمندی زیادی هستند. | .747 |
عامل دوّم، همسویی مدیریت دانش با اهداف شرکت
جدول 3. شاخص های عامل دوّم (همسویی مدیریت دانش با اهداف شرکت) (عامل ساختاری)
ردیف | شاخص ها | ارزش ویژه |
1 | مدیریت استراتژیک دانش در سازمان وجود دارد. | .769 |
2 | اهداف مدیریت دانش پروژهها با اهداف مدیریت دانش سازمان همسو است. | .834 |
3 | تکنولوژي مدیریت دانش در سازمان ما مناسب و همسو با عناصر سازمانی است. | .728 |
7 | کانالهاي ارتباطی در ارتباط با انتقال دانش وجود دارد. | .596 |
21 | نیروي انسانی در سازمان دارای تعهد زیادی هستند. | .723 |
عامل سوّم، فناوری مناسب برای انتقال دانش
جدول 4. شاخص های عامل سوّم فناوری انتقال دانش (زیرساخت فنی)
ردیف | شاخص ها | ارزش ویژه |
---|---|---|
4 | از سیستمهای خبره فناوری برای انتقال دانش در سازمان استفاده می گردد. | .667 |
5 | ساختار دانشی در مقابل ساختار غیردانشی وجود دارد. | .773 |
6 | سیستم پاداش بر مبنای دانش افراد وجود دارد. | .511 |
12 | تعامل با سایر سازمانها وجود دارد. | .624 |
عامل چهارم: بلوغ سازمانی برای جذب دانش
جدول 5. شاخص های عامل چهارم (بلوغ سازمانی) (زیرساخت سازمانی)
ردیف | شاخص ها | ارزش ویژه |
8 | طرحهاي آموزشی در سازمان اجرا می گردد. | .543 |
9 | متدلوژي مدیریت سازمان دارای بلوغ است. | .706 |
10 | ظرفیت جذب دانش در سازمان بالاست. | .745 |
عامل پنجم: روشهای مدوّن اجرای مدیریت دانش
جدول 6. شاخص های عامل پنجم (روشهای مدوّن اجرای مدیریت دانش) (زیرساخت مرتبط با کارکنان)
ردیف | شاخص ها | ارزش ویژه |
11 | ابتکارات سازمانی بسیار بالاست. | .804 |
13 | روشهاي مدون به منظور اجراي فرآیندهاي مدیریت دانش در سازمان وجود دارد. | .801 |
برای رتبه بندی عوامل موثر بر پیادهسازی مدیریت دانش در شرکتهای دولتی استان گیلان، میتوان از ارزش ویژه عوامل شناسایی شده استفاده نمود. نتایج تحلیل عاملی عوامل موثر بر پیادهسازی مدیریت دانش در شرکتهای دولتی استان گیلان، 5 عامل است که ارزش ویژه هر کدام، میزان اهمیت آن عامل را نشان میدهد. الویت بندی این 5 عامل با توجه به مقادیر ویژه آنها به شرح جدول (7) می باشد.
جدول 7. الویت بندی عوامل با توجه به مقادیر ویژه آنها
ترتیب | عوامل مؤثّر بر پیاده سازی مدیریت دانش در شرکتهای دولتی استان گیلان | ارزش ویژه |
1 | انگیزه نیروی انسانی و فرهنگ مناسب برای تسهیم دانش | 196/19 |
2 | همسویی مدیریت دانش با اهداف شرکت | 749/16 |
3 | فناوری مناسب برای انتقال و پاداش مبتنی بر دانش | 364/11 |
4 | بلوغ سازمانی برای جذب دانش | 655/10 |
5 | روشهای مدون اجرای دانش | 848/6 |
کل | عوامل مؤثّر بر پیاده سازی مدیریت دانش | 811/68 |
سؤال دوم: مدیریت دانش به چه میزان در شرکتهای دولتی استان گیلان قابل پیادهسازی میباشد؟
برای پاسخ به این سؤال از پاسخ پرسشهای 21 تا 27 پرسشنامه استفاده شده است. نتایج حاصل در خروجی نرم افزار SPSS به شرح جدول (8) می باشد:
جدول 8. امتیاز شاخصهای پیاده سازی مدیریت دانش در شرکت های دولتی استان گیلان
ردیف | شاخص های مدیریت دانش | میانگین | انحراف معیار | آماره T | P-value |
Q22 | در سازمان ما یک ساختار دانشی مبنی بر تبادل دانش با اعضای سازمان و گاهی برای تامینکنندگان ایجاد شده است. | 3.01 | .88 | .12 | .908 |
Q23 | در سازمان ما یک ساختار دانشی برای تسهیم دانش با مشتریان ایجاد شده است. | 2.62 | .93 | -7.10 | .000 |
Q24 | در سازمان ما یک ساختار دانشی بر اساس تواناییها و ظرفیتهای افراد ایجاد شده است و نه صرفاً بر اساس تکنولوژی. | 3.10 | .86 | 2.24 | .025 |
Q25 | در این سازمان، یک روش دوستانه برای استفاده کنندگان از سیستم دانشی ایجاد شده است. | 3.34 | .99 | 6.68 | .000 |
Q26 | در این سازمان، سیستم مدیریت دانش را به زیر ساختهای تکنولوژی اطلاعات (کامپیوتر، اینترنت، وب سایت، شبکههای داخلی) توسعه دادهاند. | 3.50 | .90 | 10.74 | .000 |
Q27 | در این سازمان، از قابلیتهای تکنولوژی اطلاعات در اجرای این سیستم دانشی استفاده میگردد. | 3.47 | .84 | 10.97 | .000 |
NM | پیاده سازی مدیریت دانش | 3.17 | .48 | 7.06 | .000 |
جدول فوق نشان میدهد که میانگین تمامی شاخصهای مربوط به امتیاز پیادهسازی مدیریت دانش به استثنای شاخص 23 (در سازمان ما یک ساختار دانشی برای تسهیم دانش با مشتریان ایجاد شده است.) بیشتر از متوسط نظری (3) شده است. میانگین امتیاز کل پیادهسازی مدیریت دانش از دیدگاه پاسخ دهندگان 17/3 و بزرگتر از 5 شده و بیانگر آن است که وضعیت موجود پیادهسازی مدیریت دانش در شرکتهای دولتی استان گیلان در حد متوسطی قرار دارد. همچنین مقدار انحراف معیار جواب ها در ستون مربوطه نشان میدهد که مقدار تمامی آنها از یک کمتر شده و این میزان بیانگر آن است که پاسخدهندگان از انسجام نسبی در پاسخ به این پرسشها برخوردار بودهاند و پاسخها پراکندگی زیادی ندارند. ستون ارزش آزمون (value- P) نیز نشان میدهد که تمامی شاخصهای پیادهسازی مدیریت دانش در شرکتهای دولتی استان گیلان به استثنای شاخص 22 (در سازمان ما یک ساختار دانشی مبنی بر تبادل دانش با اعضای سازمان و گاهی برای تأمینکنندگان ایجاد شده است) در سطح 01/0 در جامعه معنیدار هستند.
سؤال سوم پژوهش: الگوی مناسب جهت پیادهسازی مدیریت دانش در شرکتهای دولتی استان گیلان چگونه است؟
پس از بحث و بررسی در گروه 10 نفره خبرگان (گروه دلفی)، تقدّم و تأخّر عوامل تأثیرگذار بر پیادهسازی مدیریت دانش بهصورت شکل (1) ارائه شده است:
به جهت همگنکردن پرسشهای هر عامل آزمون همگن بودن انجام شده و به عبارتی این آزمون به بررسی تحلیل عاملی تأییدی پرسشهای متغیرهای پژوهش میپردازد. بنابراین در شکل شماره (2) بارهای عاملی هریک از سؤالات پرسشنامه آورده شده است.
شکل 2. میزان ارتباط بین سازه ها و ضرایب شاخص های هر یک از سازه ها
پرسشهایی که بارهای عاملی آنان بیشتر از 5/0 میباشند، در مدل اندازهگیری بیرونی باقی مانده و تأیید میشوند و پرسشهایی که بارهای عاملی آنان کمتر از 5/0 هستند، (Q20-Q23-Q27 ) از مدل نهایی حذف میشوند.
روایی همگرا برای شاخص متوسط واریانس استخراج شده (AVE )
جدول (9) روایی همگرا و ضریب تعیین را نیز توصیف میکند.
جدول 9. روایی همگرا (خلاصه عوامل مربوط به اندازهگیری مدل)
متغیرها | روایی همگرا |
---|---|
انگیزه | 0.565 |
بلوغ | 0.598 |
روش اجرا | 0.681 |
همسویی | 0.654 |
پاداش | 0.668 |
پیاده سازی | 0.331 |
جدول 9، نشان میدهد که برای تمامی متغیرها به استثنای پیادهسازی، میانگین واریانس استخراجی یا ضریب پایایی اشتراکی بیشتر از 4/0 شده و این امر بدین معنا است که متغیر پنهان مورد نظر حداقل 40درصد واریانس مشاهده پذیرهای خود را تبیین میکند. بنابراین روایی همگرای مدل اندازهگیری مورد تأیید قرار گرفته و این موضوع نشان میدهد که پرسشهای هر عامل با یکدیگر همگرایی لازم را دارند و به عبارتی، پرسشهای اندازهگیری کننده هر متغیر با یکدیگر همبستگی دارند.
روایی واگرا (آزمون فورنل و لارکر- روایی تشخیصی)
در رابطه با روایی واگرا آزمون فورنل و لارکر مورد بررسی قرار میگیرد. این روایی براساس پژوهش هنسلر و همکاران (2009) به بررسی عدم هم خطی بحرانی پرسش های هر متغیر میپردازد. طبق این معیار، یک متغیر پنهان در مقایسه با سایر متغیرهای پنهان، باید پراکندگی بیشتری را در بین مشاهده پذیرهای خود داشته باشد. جذر میانگین واریانس استخراج شده هر متغیر پنهان باید بیشتر از حداکثر همبستگی آن متغیر با دیگر متغیرهای پنهان مدل باشد.
جدول 10. بررسی روایی واگرا مربوط به آزمون فورنل و لارکر
| انگیزه | بلوغ | روش اجرا | همسویی | پاداش | پیاده سازی |
---|---|---|---|---|---|---|
انگیزه | 0.752 |
|
|
|
|
|
بلوغ | 0.300 | 0.773 |
|
|
|
|
روش اجرا | 0.144 | 0.091 | 0.825 |
|
|
|
همسویی | 0.263 | 0.634 | 0.134 | 0.809 |
|
|
پاداش | 0.345 | 0.554 | 0.184 | 0.668 | 0.818 |
|
پیاده سازی | 0.367 | 0.619 | 0.114 | 0.664 | 0.624 | 0.576 |
براساس جدول 10، میتوان گفت که مقادیر روی قطر اصلی که همان جذر میانگین واریانس استخراجی هستند، تماماً بیشتر از اعداد هر ردیف بوده و بنابراین بین متغیرها روایی واگرا وجود دارد و به عبارتی میتوان گفت که بین سؤالات هر عامل نسبت به سوالات عامل دیگر واگرایی و یا عدم هم خطی وجود دارد.
آزمونهای مدل ساختاری
الف. شاخص ضریب تعیین (R2 ): معیار اصلی ارزیابی متغیرهای مکنون درون زا در مدل مسیر تأییدی، ضریب تعیین است. مقادیر بالای 33/0قابل قبول بوده و جدول (11) نشان میدهد که ضریب تمامی متغیرهای مکنون به استثنای عوامل روش اجرا، پاداش مبتنی بر دانش، بالای 33/0 شده است.
متغییر | ضریب تعیین R2)) | ضریب تعیین اصلاح شده |
بلوغ | 0.443 | 0.437 |
روش اجرا | 0.021 | 0.018 |
همسویی | 0.446 | 0.444 |
پاداش | 0.119 | 0.117 |
پیاده سازی | 0.557 | 0.552 |
ب. ضرایب معناداری T (مقادیر T-value)
برای بررسی برازش مدل ساختاری پژوهش، از چندین معیار استفاده میشود؛ که اوّلین و اساسیترین معیار، ضرایب معناداری T است. برازش مدل ساختاری با استفاده از ضرایبT. به این صورت است که این ضرایب باید از قدر مطلق 96/1و یا 58/2 بیشتر باشند تا بتوان در سطح اطمینان 95% یا 99% معنادار بودن آنها را تأیید کرد.
البته باید توجه داشت که اعداد T فقط صحت روابط را نشان میدهند (داوری و رضازاده، 1396). خروجی Smart PLS در مورد ضرایب معنی داری T به شرح شکل (3) است. همانطور که در شکل بالا مشاهده میشود، بیشترین آمارهی اعداد معناداریt (T-Values) مربوط به مسیر نگرش به پاداش، با مقدار 8/66؛ و کمترین ضریب معناداری، مربوط به مسیر Q26، با مقدار 475/0میباشد.
شکل 3. مدل اندازهگیری پژوهش در حالت معناداری ضرایب
ج. معیار GOF
این معیار، طبق فرمول زیر محاسبه میشود
GOF=
بطوریکه Communalities نشانه میانگین مقادیر اشتراکی متغیر های پنهان مرتبه اوّل بوده و مقدار R2 نیز میانگین سازههای درونزای مدل است و تزاس و همکاران (2009)، سه مقدار 1%. 25% و 36% را به ترتیب برای برازش کلی مدل در حد ضعیف، متوسط و قوی معرّفی نمودهاند (داوری و رضازاده، 1396). همچنین میتوان این معیار را از طریق محاسبه میانگین هندسی، میانگین مقداراشتراک و R2 بدست آورد.
در مدل تحقیق حاضر، GOF=. مقدار بدست آمده برای معیارGOF برازش مناسب و قوی مدل کلی را تأیید میکند.
با توجه به نتایج بدست آمده الگوی روابط بین عوامل تأثیرگذار بر پیادهسازی مدیریت دانش به شرح شکلهای (4) و (5) خواهد بود.
شکل 4. مدل اندازهگیری پژوهش با ضرایب عوامل
شکل 5. مدل عوامل زیرساختی جهت پیادهسازی مدیریت دانش در شرکتهای دولتی استان گیلان
درباره این مدل موارد زیر قابل نقد و بررسی است:
اوّلاً- این مدل براساس شاخص های مختلف تحلیل مسیر و معادلات ساختاری مورد تأیید قرار گرفته است.
ثانیاً- برازش مدل کلی، با معیار GOF برابر 43/0 شده که بیشتر از 36/0 و با درجه قوی ارزیابی شده است.
ثالثاً- مدل نشان میدهد که عوامل بلوغ سازمانی، پاداش مبتنی بر مدیریت دانش و همسویی مدیریت دانش با اهداف سازمان و انگیزه کارکنان بر پیادهسازی مدیریت دانش تأثیر دارند.
بحث و نتیجه گیری
براساس نتایج حاصل سازمانهای دولتی میتوانند از طریق افزایش انگیزه یادگیری توسط اشاعه فرهنگ یادگیری، فرهنگ تسهیم دانش، تسهیل کسب دانش در سازمان و استفاده از پاداش برای کسب و ارتقا دانش در سازمان، زمینههای لازم را برای پیادهسازی دانش در میان کارکنان ایجاد کنند. اجرای اینگونه سیاستها در سازمان موانع پیادهسازی مدیریت دانش را کاهش خواهد داد. همچنین سیاستهای اجرایی شده توسط دو ابزار انگیزه و پاداش مبتنی بر دانش منجر به بلوغ سازمانی در زمینه اجرا ی طرحهای مدیریت دانش شده و منجر به همسویی اهداف مدیران و کارکنان در زمینه پیادهسازی مدیریت دانش میگردد. بنابراین مدیران در سازمان میتوانند با ایجاد انگیزه و اهدای پاداش مبتنی بر دانش به کارکنان، زمینه بلوغ سازمانی و همسویی در ارتباط با ایجاد ساختار دانشی، تسهیم دانش با مشتریان، تبادل دانش و ایجاد سیستم مدیریت دانش را فراهم آورده که در نهایت این عوامل منجر به پیادهسازی مدیریت دانش خواهند شد.
پیشنهادات مبتنی بر نتایج پژوهش
قابلیتهایی که میتواند به عوامل زیرساختی موثر بر پیادهسازی مدیریت دانش در شرکتهای دولتی استان کمک نماید، در قالب پیشنهاداتی برای مدیران، در این بخش منعکس شده است: تعدادی از پیشنهادهای کاربردی برجسته برآمده از مقولههای مدل طراحی شده، ارائه میگردد: پیادهسازی مدیریت دانش فقط با اجرای دستوری فرآیندهای آن تحقق نمییابد بلکه بر اساس مدل پیشنهادی، در اجرای موفق راهبردهای مدیریت دانش، شرایط سه گانه با عناوین عوامل فرهنگ سازمانی و انگیزه، عوامل فناوری، عوامل بلوغ سازمانی و عوامل همسویی با اهداف می باشند. لذا مسئولین محترم شرکتهای دولتی استان گیلان برای تحقق پیامدهای مدیریت دانش در شرکتهای خود، باید علاوه بر ایجاد ساختار اجرایی فرآیندها، ساز وکارهای موثر بر اجرای موفق آن را نیز طبق مدل پیشنهادی فراهم نمایند.همچنین مدیران بهعنوان گردانندگان اصلی شرکتها میتوانند نقش مهمی در بروز موثر بودن پیاده سازی مدیریت دانش داشته باشند. چرا که اصولا بدون فراهم نمودن بستر فرهنگی موثر، پیادهسازی مدیریت دانش ناممکن است. بدین منظور قابلیتهایی که میتواند به مدیریت دانش شرکت های دولتی استان کمک نماید، در قالب پیشنهادات برای مدیران در این بخش منعکس گشته است:
1-برای ایجاد هر تحولی در سازمان، باید سیستم انگیزشی مناسب تعریف شده و تلاش شود تا قبل از اقدامات مورد نیاز برای پیادهسازی مدیریت دانش، تا جایی که ممکن است نزد ذینفعان انگیزههای متعالی مشترک و خود آگاهانهای ایجاد گردد تا مبنای درک و تعهد به ضرورت انجام تغییرات باشد.
2- ترویج و توسعه فرهنگ یادگیری و همکاری بین کارکنان میتواند منجر به توسعه فرنگ سازمانی و در نتیجه بسترساز مناسب برای پیادهسازی مدیریت دانش شود.
3-عامل زیرساختهای فناوری با ضریب 23/0 بر پیادهسازی مدیریت دانش تاثیر دارد. لذا پیشنهاد میشود با توسعه سیستم های خبره فناوری برای انتقال دانش و سیستم پاداش بر مبنای دانش افراد در شرکت تحول یابد.
4- همسویی با اهداف شرکت با ضریب 32/0 بیشترین تأثیر را بر پیادهسازی مدیریت دانش در شرکتهای دولتی استان نشان میدهد، لذا پیشنهاد میشود برای پیادهسازی موفق مدیریت دانش، همسویی مدیریت دانش با هداف و استراتژی شرکت و همچنین همسوییهای لازم با فرهنگ و ساختار سازمانی در دستور کار قرار گیرد.
5- عامل بلوغ سازمانی با ضریب 25/0 بر پیادهسازی مدیریت دانش ایفای نقش میکند، بنابراین برای پیادهسازی موفق مدیریت دانش در شرکتهای مورد مطالعه، ضروری است که دورههای آموزش برای این کار برنامهریزی و اجرا شود.
1-عوامل زیرساختی شناسایی شده برای پیادهسازی مدیریت دانش تنها 56 درصد واریانس پیادهسازی مدیریت دانش را تبیین میکنند. به عبارت دیگر حدود 44درصد از واریانس پیادهسازی مربوط به عواملی است که در این مطالعه دیده نشده است.
2- یکی از محدوديتهاي عمده در تحقيقات علوم انساني، حضور متغيرهايي است كه مي توانند در نتايج تحقيق تأثير داشته باشند ولي در این تحقیق دیده نشده است. حضور متغيرهايي مانند اهميت بازار داخلي، مديريت کیفیت، اندازه شركت، تفاوتهاي فرهنگي و موقعيت جغرافيايي، نوع محصول و مواردي از اين دست نيز وجود دارند كه میتوانند توسط محققان بعدی در دستور کار مطالعات آتی قرار گيرند.
منابع
استراوس، انسلم؛ کربین، جولیت (1398)، مبانی پژوهش کیفی (فنون و مراحل تولید نظریة زمینه¬ای)، ترجمة ابراهیم افشار، نشر نی، چاپ اول
احمدی اصل، فرهاد؛ امرانی، ابراهیم؛ ملکی آوارسین، صادق (1399)، سنجش وضعیت مدیریت دانش در فرماندهی انتظامی آذربایجان شرقی، نشریه علمی مدیریت دانش سازمانی، 308)صص141-173
خدیور، آمنه و عبدالوند، ندا و نظری سالاری، لیلا (1395)، ارایه مدلی به منظور تحلیل موانع به کارگیری هوش تجاری در صنعت گردشگری ایران با رویکرد روش های آمیخته، نشریه پژوهش های نوین در تصمیم گیری، دوره 1، شماره 1،
ساعی، رضا (1396)، مدیریت دانش در سازمان های دولتی.شبکه اینترنتی آفتاب
نقی پور ایوکی. سمانه و باقری، مهدی و احقر، قدسی (1399)، طراحی الگوی مدیریت دانش در اداره کل آموز ش و پرورش استان هرمزگان، مجله راهبردهای آموزش در علوم پزشکی، دوره 13، شماره 4، صص316-324
جهاندیده، محمدعلی و رضوی، سید محمدحسین و حسینی، سید عماد (1397)، تبیین الگوی بهینه پیاده سازی مدیریت دانش در تربیت بدنی آموزش و پرورش کشور، نشریه پژوهشهای معاصر در مدیریت ورزشی، سال هشتم، شناره 16
جهانگیری، حسین و بافنده زنده، علیرضا و علوی متین، علیرضا و ایرانزاده، سلیمان (1399)،طراحی مدل مدیریت دانش سازمان بسیج استان آذربایجان شرقی با استفاده از نظریه داده بنیاد، نشریه علمی مدیریت راهبردی دانش سازمانی، سال سوم شماره سوم، صص33-85
اخوان، آفرین و همکاران (1391) ارائه مدلی جهت بررسی تأثیر راهبردهای مدیریت دانش بر عملکرد دانشگاه مدیریت ایران فصلنامه علوم مدیریت ایران، 7 (37)، صص115- 137
حسنی سعادت، حجت و ملک زاد، غلامرضا و عرفانیان خانزاده، حمید (1394)، شناسایی عوامل مؤثر بر پیادهسازی مدیریت دانش مبتنی بر راهبردهای کسب و کار، فصلنامه رشد فناوری شماره 45، سال 12، 35-26.
فرج پهلو، عبدالحسین و خجسته فر، مرجان. (1390). کاربرد مدل مطالعه زیرساختهای مدیریت دانش در سازمانها در مراکز اطلاعرسانی: مطالعه موردی مرکز منطقهای اطلاعرسانی علوم و فنّاوری. پژوهشنامه پردازش و مديريت اطلاعات، ۲۷ (۱)، ۲۰۷-۲۳۱.
فضل الهی، سیف الله و کریمیان، حسین (1391)، وضعیت استقرار مدیریت دانش در دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم از دیدگاه اعضای هیئت علمی. فصلنامة پژوهش و برنامه ریزی درآموزش عالی، سال 5، شماره 17، صص77-96
قاید، محمد (1390)، مطالعه و بررسی چگونگی پیاده سازی مدیریت دانش در شرکت گاز استان بوشهر و ارائة راهکارها. پایاننامة کارشناسی ارشد دانشگاه تهران - پردیس قم
رازینی، روح الله و سینا، میلاد (1397)، ارائه دستهبندی جامع از عوامل کلیدی مؤثر در استقرار مدیریت دانش سازمانی، فصلنامه مدیریت راهبردی دانش سازمانی دانشگاه جامع امام حسین (ع)، سال اول، شماره 1، صص133-168
رضایی نور جلال و شاه حسینی، محمد علی و خسروی، سروش (1393)، ارائه مدل مفهومي براساس عوامل مؤثر بر پياده سازي سيستم مديريت دانش در گروه شرکتهاي همکاران سيستم، مدیریت توسعه فناوری، دوره 1، شماره 4، صص79-104
رکنی جو، سید محمد و جعفری، سیدمحمدباقر و یزدانی، حمیدرضا و الوانی، سیدمهدی (1396)، واکاوی موانع پیاده سازی موفق مدیریت دانش در دانشگاه ها، مدیریت فرهنگ سازمانی، دوره 15، شماره2، صص445-464
عسگری، ناصر و خیراندیش، مهدی وغلامی، مهرداد و خلعتبری معظم، مریم (1392)، تأثیر توانمندسازی روانشناختی کارکنان بر توسعة ظرفیت خلق دانش در سازمان. مدیریت فناوری اطلاعات، دورة 9.شمارة 1، صفحات107-126
گران مهدی، مروتی و شریف آبادی، علی و زنجیرچی، محمود (1394)، ارائه مدلی از عوامل موثر بر پیاده سازی سیستم مدیریت دانش با استفاده از مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM ) مورد مطالعه: پارک علم و فناوری یزد، هشتمین کنفرانس ملی و دومین کنفرانس بین المللی مدیریت دانش،تهران،https://civilica.com/doc
نجف بیگی، رضا؛ صرافی زاده، اصغر و طاهری لاری، مسعود. (1390). طراحی الگوی زیرساختی مورد نیاز به منظور پیاده سازی مدیریت دانش در سازمان. پژوهشنامه مدیریت تحول، 3 (5)، 148-180.
فاضلی، فاطمه و صفانیا، علی محمد و حسینی، سید عماد و امیرنژاد، سعید (1395) ارتباط عوامل ساختاری و فرهنگی سازمان با استقرار موفقیت آمیز مدیریت دانش در سازمان های ورزشی منتخب کشور ایران پژوهشنامه مدیریت ورزشی و رفتار حرکتتی، دوره 12 و شماره 24. 52-39.
کشانجی، بهزاد و خسروانجم، داود و پهلوانی، داود و پورقلی، امیر (1397)،طراحی مدل موفقیت پیاده سازی مدیریت دانش در سطح سازمانی با رویکرد مدلسازی ساختاری تفسیری (ISM) مورد مطالعه: بانک تجارت، فصلنامه مدیریت صنعتی، دوره 13 شماره 4،صص47-62
پیرایش، رضا؛ مطلبی، محمد قادر و آقاجانلو، نرگس (1398)، عوامل مؤثر بر استقرار مدیریت دانش در پیشبرد افزایش خلاقیت سازمانی در بین کارکنان نیروی انتظامی استان زنجان، دانش انتظامی زنجان،شماره 32، صص31-52
Gloet, M., & Samson, D. (2020). Knowledge management and systematic innovation capability. In Disruptive Technology: Concepts, Methodologies, Tools, and Applications (pp. 1198-1218). IGI Global
Acharya, A. and Mishra, B. (2017). Exploring the relationship between organizational structure and knowledge retention: A study of the Indian infrastructure consulting sector. Journal of Knowledge Management, 21 (4), pp.961-985.
Becerra-Fernandez, I. and Sabherwal, R. (2014). Knowledge Management: Systems and Processes. New York, NY: Routledge.
Bahrami, H. R., Esfahani, M. J., & Arani, Z. M. (2012). Feasibility of implementing knowledge management based on the basic model of knowledge building: A case study in Payam-e Noor University, Iran. Innovations Development, 1 (7), 11506-11511.
Benassi, M. Bouquet, P. and Cuel, R. (2002). Success and Failure Criteria for Knowledge Management Systems. Vol. 0212-32. EDAMOK Project, ITC-IRST
Berger, P.D., Maurer, R.E. and Celli, G.B. (2018). Experimental Design with Applications in Management, Engineering, and the Sciences. Second Edition. Cham, Switzerland: Springer.
Besic, C., Krnjevic-Miskovic, Z., & Djordjevic, D. (2013). The role of knowledge in the development process of competitive ability of domestic companies on the global market. No. 7 Int'l J. Econ. & L., 3, 1.
Bose, R. & Sugumaran V. (2013). “Application of knowledge management technology in customer relationship management”, Knowledge and Process Management, 10 (1), 3-17.
Chung, J. Ch., & Jing, W. H. (2007). How organizational climate and structure affect knowledge management—the social interaction perspective. International Journal of Information Management, 27, 104–118.
Cummings, J., (2016), Knowledge Sharing: A Review of the Literature, The World Bank Washington, D. C., available in http: //worldbank.org;oed
Davenport T. and Volpel S. (2001), 'The rise of knowledge towards attention management', Journal of Knowledge Management,5 (3), pp. 212–221.
Du, R., Ai, S., and Ren, Y., (2017), Relationship between Knowledge Sharing and Performance: A Survey in Xi An.
Frey, P., Lindner, F., Muller, A. and Wald, A. (2009). Project knowledge management organizational design and success factors- An empirical study in Germany. Proceedings of the 42nd Hawaii International Conference on System Sciences, pp. 1-14.
Haq, M., & Anwar, S. (2016) A systematic review of knowledge management and knowledge sharing: Trends, issues, and challenges. Cogent Business & Management, 3, 1-17.
Hooff, B., and Ridder, J., (2014), “Knowledge Sharing in Context: The Influence of Organizational Commitment, Communication Climate and CMC Use on Knowledge Sharing”, Journal of Knowledge Management, Vol. 8, No.6.
Lee, Joosung. (2018). The Effects of Knowledge Sharing on Individual Creativity in Higher Education Institutions: Socio-Technical View, Adm. Sci. 2018, 8 (2),21.
Lee, H., & Choi, B. (2003). Knowledge management enablers, processes , and organizational performance : an integrative view and empirical examination. Journal of Management Information Systems, 20 (1)
Patil, M. R., & Mulimani, C. F. (2020). Improving Police Efficiency. Our Heritage, 68 (1), 813819.
Milovanović, S. (2011)'Aims and Critical Success Factors of Knowledge management System Projects', Economics and Organization Vol. 8, No 1, pp.31-4
Krauth, J. (2000). Experimental Design: A Handbook and Dictionary for Medical and Behavioral Research. London: UK: Elsevier.
Marfo, K. (2016). Context and the Advancement of a global Science of Human Development: A Commenbtary. Monographs of the Society for Research in Child Development, 81 (1), 172-182.
Rastogi, P.N. (2000). Knowledge management and intellectual capital – the new virtuous reality of competitiveness. Human systems management, 19 (1), 39-49.
Podsakoff, P.M. and Podsakoff, N.P. (2019). Experimental designs in management and leadership research: Strengths, limitations, and recommendations for improving publishability. The Leadership Quarterly, 30 (1), 11-33.
Temel, S., & Vanhaverbeke, W. (2020). Knowledge Risk Management During Implementation of Open Innovation. In Knowledge Risk Management (pp. 207-227). Springer, Cham.
Wu, J. Du, H. Li, X. and Li, P. (2010) 'Creating and Delivering a Successful Knowledge Management Strategy', in M. Russ (Ed.) ,Knowledge Management Strategies for Business Development (pp. 261-276). Hershey, PA: Business Science Reference
Waltz, E. (2003), Knowledge Management in the Intelligent Enterprise, Artech House Inc
Webster, M. and Sell, J. (2014). Laboratory Experiments in the Social Sciences. Second edition. London: U: Elsevier.
Wong, K. (2005). Critical success factors for implementing knowledge management in small and medium enterprises. Industrial management & Data systems, 105 (3), 261-279
Zouari, M., & Dakhli, S. (2018). A Multi-Faceted Analysis of Knowledge Management Systems. Procedia Computer Science, 138: 646–654.
Zaim, H., Muhammed, S., & Tarim, M. (2019). Relationship between knowledge management processes and performance: critical role of knowledge utilization in organizations. Knowledge Management Research & Practice, 17 (1), 24-38.
[1] دانشآموخته دوره دکتری حرفهای کسب و کار (DBA)، سازمان مدیریت صنعتی، واحد گیلان
[2] عضو هیئت علمی گروه مدیریت صنعتی، واحد رشت، دانشگاه آزاد اسلامی، رشت، ایران
[3] عضو هیئت علمی سازمان مدیریت صنعتی
ایمیل نویسنده مسئول: amirshabanpour4@gmail.com
[4] Zaim et al
[5] . Besic et al
[6] . Ou et al
[7] . Martinsons et al
[8] . Kebede
[9] . Xu & Quaddus
[10] . Lee & Choi
[11] . Exploratory
[12] . Bibliography Method
[13] . Survey Method
[14] . Primary data
[15] Exploratory factor analysis
[16] . overlapping
[17] Confirmatory Factor Analysis
[18] . Structural equation modeling (SEM)