تاریخ قدسی صوفیانه و ستیزهای اجتماعی ایران قرون میانه: وحدت باطنی خلفای اربعه در ادبیات صوفیانه خراسان قرن ششم هجری
محورهای موضوعی : فصلنامه تاریخمحمدرضا سعیدی 1 , زهیر صیامیان 2 , سینا فروزش 3
1 - دانشجوی دکترا، تاریخ اسلام، گروه تاریخ، دانشکده علوم انسانی ، واحد علوم و تحقیقات،دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
2 - استادیار گروه تاریخ، دانشکده ادبیات وعلوم انسانی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران.
3 - استاد یار گروه تاریخ، دانشکده علوم انسانی ، واحد علوم و تحقیقات ،دانشگاه ازاد اسلامی، تهران ، ایران
کلید واژه:
چکیده مقاله :
قرن ششم هجری زمانه برآمدن مشایخ بزرگ صوفیه و تولید ادبیات صوفیانه به زبان فارسی است که به شکل گیری طریقیت ها و آئین های تصوف و توسعه خانقاه ها به عنوان نهادهای اجتماعی در ایران قرون میانه منجر می شود. در خراسان این دوران، مذاهب جامعه اسلامی از اهل سنت و شیعیان دچار اختلافات عقیدتی وستیزهای اجتماعی بودند جریان های صوفی تلاش کردند با ارائه مفاهیم باطنی از مسائل دین اسلام، توجه را از اختلافات عقیدتی ظاهری دور ساخته و باورهای جامعه مسلمانان را به حقیقت باطنی و وحدت بخش این مفاهیم جلب کنند و از این اختلافات فرقه ای بکاهند. از جمله این مسائل اختلافی بین فرق اسلامی، موضوع خلافت، امامت و جایگاه خلفای راشدین اربعه از نظر مشروعیت سیاسی و افضلیت عقیدتی بود. با اینکه نظریه تربیع درباره خلفای راشدین پیشتر در باورهای فرقه ای مطرح شده بود اما جریان های تصوف با توجه به مبانی فکری شان تلاش کردند با ارائه تعریف متفاوتی از این مساله، جایگاه دیگری برای خلفای راشدین در تفکر و فرهنگ اسلامی صوفیانه درنظر بگیرند.. از آنجا که یکی از باورهای صوفیان، تاویل گرایی و باطن گرایی بوده به نظر می رسد ادبیات صوفیانه با ارائه معانی باطنی از باورها و عملکرد خلفای راشدین در تاریخ صدر اسلام سعی کردند جامعه مسلمانان را از اختلافات ظاهری بنابر باورهای صوفیانه به سوی همگرایی اجتماعی و وحدت امت که از مفاهیم باطنی عرفانی نشات می گیرد، سوق دهد؛ لذا در چنین نظام معنایی است که خلفای راشدین نه در لباس خلافت و سیاست و افضلیت که در لباس ریاضت و صفاوت و وحدت در یک مسیر به دنبال حقیقت عرفانی در سیر و سلوک الهی می باشند.
The end of the fifth century AH in the history of Khorasan with The end of the fifth century, throughout the sixth and seventh centuries AH is one of the most important periods in the history of Sufism. The emergence of many great Sufi elders, the establishment of the oldest organized methods, the formation of some rituals, the growth and development of monasteries as formal social institutions, are prominent features of this period. While the religions of the society were facing each other among the Sunnis and Shiites, the Sufi currents tried to reduce these sectarian differences by presenting unifying concepts. Among these issues were the differences between the Islamic sects, the issue of the caliphate, the Imamate, and the position of my Rashidun caliphs in terms of political legitimacy and ideological superiority, but the Sufi currents tried to define the issue differently by offering a different definition of the issue. Rashidun caliphs should be considered Sufis in Islamic thought and culture. The problem of the present research is what was the position of the personality of the Rashidun caliphs in the Sufi currents of the sixth century AH in Khorasan? The position of the Rashidun caliphs in the Sufi currents seems to be convergently defined, given that Sufism and mysticism have always been the inspiration and unifier of Muslims. In the present study, the typology of religious and social concepts of the life of the four caliphs in Sufi literature has been studied in a semantic way.
_||_