مدیریت سود و ساختار مالکیت: شواهدی از شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران
محورهای موضوعی : پژوهشنامه اقتصاد و کسب و کارسیده محبوبه جعفری 1 , محمود بهرامیان 2 , ریحانه لاریجانی 3
1 - هیات علمی دانشگاه آزاداسلامی واحد تهران جنوب
2 - کارشناس ارشد حسابداری دانشگاه علامه طباطبایی
3 - دانشجوی دکتری اقتصاددانشگاه تبریز
کلید واژه: مدیریت سود, ساختار مالکیت, حاکمیت شرکتی, کیفیت سود,
چکیده مقاله :
در چهارچوب نظریۀ نمایندگی، تعارض منافع بین مدیران و سهامداران، ناشی از آن است که اهداف این دو گروه الزاماً همسو نیستند. مدیریت سود ازطریق اقلام تعهدی حسابداری، نمونهای از انحراف مدیران از منافع سهامداران است که ممکن است، اعتبار گزارشهای مالی را تضعیف کند و از این طریق، منافع سهامداران را به خطر بیندازد؛ و حتی باعث اخلال در بازار اوراق بهادار شود. ساختار مالکیت از سویی میتواند برای مدیریت سود انگیزه ایجاد کند و از سوی دیگر، میتواند مدیریت سود را محدود کند. در این مقاله، درپی پاسخ به این پرسش هستیم که آیا تفاوت در ساختار مالکیت و به بیان مشخصتر، تمرکز مالکیت، میزان مدیریت سود را دستخوش تغییر میکند؟ برای این منظور، بهطور تجربی و با استفاده از یک مدل رگرسیونی، رابطۀ بین تمرکز مالکیت و مدیریت سود را در نمونهای از شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران، طی سالهای 1391 و 1392 بررسی میکنیم. در این بررسی، نشان داده میشود که بین مدیریت سود و برخی از معیارهای تمرکز مالکیت، رابطهای معنادار و غیرخطی وجود دارد. از مهمترین یافتههای بررسی حاضر که نتایج سیاستی قابلتوجهی دارد، این است که بین درصد سهام شناور آزاد شرکت و اقلام تعهدی اختیاری شرکتی رابطۀ غیرخطی بهشکل حرف یو انگلیسی برعکس وجود دارد. یعنی، ابتدا با افزایش درصد سهام شناور آزاد شرکت، اقلام تعهدی اختیاری افزایش پیدا میکند. پس از آنکه درصد سهام شناور آزاد شرکت سطح بیشینهای را رد کرد، با افزایش این متغیر، اقلام تعهدی اختیاری کاهش مییابد. این موضوعی است که باید چرایی آن بهصورت نظری تبیین شود.
According to the agency theory, there exists a conflict of interests between managers and stockholders since their objectives are not necessarily in line. To manage earnings through accounting accrual is an example of managers’ deviation from interests of stockholders which could undermine the credibility of financial reports and thereby, jeopardize the interests of stockholders and even disrupt the securities market. The ownership structure can, on the one hand, create incentives to earnings management and, on the other hand, limit it. In this article, it has been attempted to answer the question that whether any difference in the ownership structure or, in any sense of the word, ownership concentration leads to a change in earnings management. To this end, through empirical method and regression model, we have investigated the relationship between ownership concentration and earnings management in some companies registered in Tehran Stock Exchange during the years 2011 and 2012.Our study shows a meaningful and non-linear relationship between earnings management and some criteria of ownership concentration. Most important findings of our study, that could have a great impact on policymaking, suggest a non-linear relation between the percentage of free float shares of a company and the discretionary accruals of that company which could be diagramed as the English letter U upside down. Namely, first, an increase in the percentage of free float shares of a company raises the discretionary accruals. Then, as the free float shares exceeds the maximum level, further increase in this variable would result in a decrease in discretionary accruals. This is the issue that should theoretically be explained.
_||_