ارزیابی نظر ساکنان در بهرهگیری از رویکردهای توسعهی میانافزا (مطالعه موردی: بناهای جدید جویبارِ اصفهان(*
محورهای موضوعی : معماریالهام امین الرعایا 1 , مقدی خدابخشیان 2 *
1 - کارشناسی ارشد معماری، گروه معماری، دانشکده معماری، واحد اصفهان (خوراسگان)، دانشگاه آزاد اسلامی، اصفهان، ایران.
2 - استادیار، گروه معماری، دانشکده معماری، واحد اصفهان (خوراسگان)، دانشگاه آزاد اسلامی، اصفهان، ایران
کلید واژه: نظر ساکنان, رویکردهای بناهای میانافزا, بناهای جدید, بافت جویباره, توسعهی میانافزا,
چکیده مقاله :
جویبارِ از محلات تاریخی اصفهان و دارای کالبدی متفاوت با محلات شهر است. نوع مداخله در این بافت تاریخی حائز اهمیت است. پژوهش حاضر جهت ارزیابی رویکردهای توسعه ی میانافزار ازنظر ساکنان محله شکلگرفته است. شیوهی پژوهش کیفی، کمی و ازنظر هدف کاربردی و شیوهی گردآوری اطلاعات میدانی، کتابخانهای است. تصاویر مربوط به معماری بناهای میانافزار در بافتهای تاریخی، از طریق پرسشنامه ای به روش دلفی مورد آزمون قرار گرفت. سپس تصاویر دارای بیشترین امتیاز موردنظرسنجی از تعداد ۳۴۰ نفر ساکنان محله، در نرمافزار SPSS آنالیز شد. در بررسی پایایی متغیرها مشخص شد که ساکنان محله خواستار ساختار مدرن در بافت هستند. یافتهها نشان داد که نظر ساکنان در مورد رویکردهای ساختمانهای جدید نا آشکار و آیینهای تا رویکرد معماری خنثی (درجهی صفر) به ترتیب از بیشترین امتیاز تا کمترین امتیاز بوده است که بایستی بهصورت ترکیبی تخصصی برای جلوگیری از خدشه دار شدن بافت با ارزش مورداستفاده قرار گیرد.
Interventions in historical contexts are taking place with different approaches throughout Iran and the world. The present study was designed to answer the question of what approaches should be taken in relation to residents’ viewpoints in the Jobebara neighborhood of Isfahan, which is a historical context. For this reason, after reviewing a variety of strategies, the residents’ opinion and their democratic intervention and social participation were selected as the appropriate research strategies, which was tested through a questionnaire of residents’ opinions on the subject under investigation. The method of the present study is a combination of qualitative and quantitative methods so that the interpretation and analysis of various books and articles related to the field of interfacial development are placed alongside the quantitative method (questionnaire) in the field of analysis, and evaluation of interfacial structures and also for the purpose of the application. The data collection methods in this study are library and field research, because the researcher first studied library resources and then field studies, interviewed specialists in the field and residents in the context by drawing visual questionnaires on the subject of research. To identify infill buildings, all approaches to infill buildings include ten methods including, maximal contrast, and stylistic approach, stylistic maximum likelihood and new synergy approach, facade approach, ornamental approach, deductive approach, and line design, neutral or zero degrees, unstable architecture coexistence, style and fantasy, subtle or mirrored building approach, contextual architecture with continuity approach, hybrid approach were analyzed and then co-integration and integration approaches were analyzed. Finally, integrated approaches were decreased to 5 approaches, the approach of conflict and contrast maximum and candid style, approach parallels maximum style and synergy between the new and old approach, preservation of the facade approach, neutral or degree zero architectural approaches, and creating subtle or mirror new buildings, respectively. In developing the questionnaire, a growing number of images related to the architecture of infill buildings in historical contexts of different parts of Iran and the world, especially the city of Isfahan, including Jouyebra, were tested by the Delphi method and based on five selected approaches in this field. The scores on both questionnaires were scored on a Likert scale (score scale), in which each image was scored from very low to very high (1-5). Then, the highest-rated images and their questions were surveyed by 360 residents, and finally, 340 people were accepted and analyzed by the IBM SPSS Statistics 25 software. Investigating the reliability of the variables under examination in the historical texture of the river. It was found that the inhabitants of the neighborhood generally wanted a completely new and modern construction in their texture, compared to being in harmony with the existing texture. This means that most residents were unenthusiastic in the texture of their neighborhood and were looking for modernity. For this reason, the findings showed that residents’ views of reflective and mirrored approaches to new buildings to the neutral or zero degree architecture approaches ranged from highest to lowest, respectively.
_||_
ارزیابی نظر ساکنان در بهرهگیری از رویکردهای توسعهی میانافزا
(مطالعه موردی: بناهای جدید جویباره اصفهان(*
مهندس الهام امینالرعایا**، دکتر مقدی خدابخشیان***
چکیده:
جویباره از محلات تاریخی اصفهان و دارای کالبدی متفاوت با محلات شهر است. نوع مداخله در این بافت تاریخی حائز اهمیت است. پژوهش حاضر جهت ارزیابی رویکردهای توسعهی میانافزا از نظر ساکنان محله شکل گرفته است. شیوهی پژوهش کیفی، کمی و از نظر هدف کاربردی و شیوهی گردآوری اطلاعات میدانی، کتابخانهای است. تصاویر مربوط به معماری بناهای میانافزا در بافتهای تاریخی، از طریق پرسشنامهای به روش دلفی مورد آزمون قرار گرفت. سپس تصاویر دارای بیشترین امتیاز مورد نظرسنجی از تعداد 340 نفر ساکنان محله، در نرمافزار SPSS آنالیز شد. در بررسی پایایی متغیرها مشخص شد که ساکنان محله خواستار ساختار مدرن در بافت هستند. یافتهها نشان داد که نظر ساکنان در مورد رویکردهای ساختمانهای جدید ناآشکار و آئینهای تا رویکرد معماری خنثی(درجهی صفر) به ترتیب از بیشترین امتیاز تا کمترین امتیاز بوده است، که بایستی به صورت ترکیبی تخصصی برای جلوگیری از خدشهدار شدن بافت باارزش مورد استفاده قرار گیرد.
واژه های کلیدی
رویکردهای بناهای میانافزا، توسعهی میانافزا، بناهای جدید، بافت جویباره، نظر ساکنان
*این مقاله برگرفته از پایان نامه کارشناسی ارشد معماری الهام امین الرعایا با عنوان «طراحی مجموعه اقامتی – توریستی با رویکرد میانافزا در اصفهان» است که به راهنمایی خانم دکتر مقدی خدابخشیان در گروه معماری دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان(خوراسگان) انجام شده است.
**کارشناسی ارشد معماری، گروه معماری، دانشکده معماری، واحد اصفهان(خوراسگان)، دانشگاه آزاد اسلامی، اصفهان، ایران.
e.aminoroaya.68@gmail.comEmail:
***استادیار،گروه معماری، دانشکده معماری، واحد اصفهان(خوراسگان)، دانشگاه آزاد اسلامی، اصفهان، ایران.)مسئول مکاتبات).
Meg.kh@khuisf.ac.ir Email:
مقدمه
امروزه بافتهای تاریخی و هستههای قدیمی شهرها نارساییهای متعددی را تحمل میکنند و به دلیل دخالتهای بیمورد و غیرکارشناسانه، روند نوسازی و توسعه داخل بافتها روز به روز بدتر شده که نهایتا ممکن است به نابودی کامل آنها منجر شود. همچنین باید قبول کرد که عدم توجه به مشارکت مردم و نظرسنجی از آنها در موضوع چگونه ساختن یکی از مسائل و مشکلات معاصر در این بافتهاست. این نیاز با طرح موضوع نوسازی بافتهای فرسوده شهری در کشور ابعاد وسیعتری به خود میگیرد. استفاده از مصالح، بناهای جدید و بازسازیهای ناهماهنگ با بافت تاریخی، نه تنها با زمینهی تاریخی خود سازگار نیستند، بلکه یکپارچگی و هویت کالبدی بافت تاریخی را مخدوش مینمایند (ابویی و جعفری، 1394). احداث بناهای جدید نباید عامل ویرانی بناهای قدیمی شود. بنابراین میتوان برای حفظ و تداوم بافت تاریخی و همچنین ایجاد ساختمانهای جدید، با الهام و بهرهگیری از سبک، فرم، حجم، رنگ، نما، تناسبات، کاربری، موقعیت قرارگیری، مقیاس، جزئیات و مصالح ساختمانهای اطراف (قدیری، 1385، 15 و 16؛ شاهتیموری و مظاهریان، 1391) حداکثر ارتباط و پیوستگی را بین ساخت و سازهای جدید با بافت مجاور آنها با حداقل آسیب بصری تأمین کرد (قره بگلو و همکاران، 1398). بناهای میانافزا، ساخت و سازهای جدید در درون بافت تاریخی هستند، که باید روح زمان و حاضر را القا و بیان کنند، در صورتی که طرح آنها باید زمینهی تاریخی که در دل آن قرار گرفته است را مورد توجه قرار دهد (قدیری، 1385، 16-15). به همین دلیل است که رویکردها و دیدگاههای مختلفی در معماری میانافزا در زمینهی طراحی و همنشینی عناصر جدید در مجاورت ساختارهای تاریخی شکل گرفته است (مسعود و بیگزاده شهرکی، 1392، 102). محلهی جویبارهی اصفهان محلهای است که در دل شهر اصفهان قرار گرفته (مؤمنی و همکاران، 1389) و به عنوان اصلیترین هستهی پیدایش این شهر شناخته شده است (شفقی، 1381، 453؛ هنرفر، 1350، 17؛ پورزرگر، 1394؛ شهرداری اصفهان، 1398). اما امروزه این محله با وجود دارا بودن بافتهای باارزش و تاریخی، به دلیل مشکلات فراوانی از جمله نبودن امکانات لازم برای سکونت در بافت، مهاجرت افراد بومی و ساکنان اصیل محله، تخریب و از بین رفتن بیش از حد ساختمانهای موجود و همچنین بناهای تاریخی و غیره، به عنوان یکی از بافتهای آسیبپذیر شهر محسوب میشود، که با توجه به مفهوم توسعهی میانافزا و اهمیتدادن به فضاهای خالی و غیره، میتواند در برابر این تهدیدها حفاظت شود و در جهت رفع بخش عمدهای از نیازهای شهری مورد توجه قرار گیرد. توجه به راهحلهای مناسب برای رفع مشکلاتی نظیر آسیبهای اجتماعی و کالبدی و ناهنجارهای ناشی از امکانات نامناسب و احیای فضاهای از دسترفته و ایجاد حیات جدید با توجه به تفکر و فرهنگ منطقه و با توجه به نظر ساکنان میتوان گامی مهم در جهت ساماندهی و پویایی بافتهای تاریخی شهر از جمله جویباره لحاظ نمود. بنابراین در این تحقیق پژوهشگر برای شناسایی روش مناسب مداخله در بافتهای تاریخی و واجد ارزش در شهر اصفهان (بافت جویباره)، از طریق مطالعات کتابخانهای و میدانی انواع رویکردها به نظرسنجی از کاربران پرداخته است.
به همین دلیل هدف این مقاله به طور کلی استفاده از راهکارهای توسعهی میانافزا و بهرهگیری نظر کاربران در چگونگی شکلگیری بناهای میانافزا در بافت تاریخی جویبارهی اصفهان است، که با استفاده از راهکارهایی برای توسعهی میانافزا و همچنین با توجه به نظر کاربران در مورد بناهای میانافزا میتوان ساخت و سازهای جدید را در بافت جویباره لحاظ نمود.
پیشینه پژوهش
مطالعات جدیدی در مورد معماری بناهای میانافزا در ایران و جهان صورت گرفته است که در اینجا به برخی مقالات و پژوهشهای انجام شده اشاره می شود. رضویان و صمدی1 (2016): امروزه یکی از مسائل توسعهی شهرهای مدرن توسعهی شهر به صورت افقی با استفاده از توسعهی میانافزا میباشد. به همین دلیل در این مقاله منطقهی 8 تبریز به شناسایی پتانسیلهایی شامل کیفیت ساختمان، دسترسی، نفوذپذیری و غیره، در این مناطق (میانافزا) پرداخته و با روش تجزیه و تحلیل شبکهی ANP مناطقی را که دارای بیشترین پتانسیل در این زمینه هستند را برگزیده است. مؤمنی و کیهانفر2 (2016): عواملی چون عدم توجه به سازماندهی ویژهی بافتها، کمبود دانش و آگاهی در مورد ارزشهای فرهنگی و اقتصادی بافتهای تاریخی، بازسازی و غیره، باعث شده تا بافتهای تاریخی به ویرانه و همچنین به عنوان محلههای ارزان قیمت در مرکز شهر تبدیل شوند. بر همین اساس در این مقاله به بررسی رویکردهای جدید (توسعهی میانافزا)، جهت بهبود، نوسازی، بهسازی و بازسازی در مناطق شهری به خصوص (مناطق 3 و 1 اصفهان) پرداخته تا براساس روشهای تحلیلی مانند نرمافزارArc Gis ، به منظور اهمیت توسعهی درونی (میانافزا) و پتانسیلهای داخلی بافتهای تاریخی، راهکارها و شاخصهای بازسازی شهری پایدار را ارائه دهند. مهدیزاده سرادج3 (2016): راهکارهای بسیاری برای توسعه در مجاورت ساختمانهای تاریخی و جلوگیری از تخریب آنها وجود دارد. بنابراین با بررسی نمونههایی از مداخله در ایران و جهان طبق نظرات کاربران و متخصصان در این زمینه راهکارهایی برای توسعهی سازگار و همچنین اصولی برای طراحی معماری جدید در زمینهی تاریخی در ایران انتخاب شد. خلف4 (2015): میراث ساخته شده و شیوههای ساخت سنتی آنها نه تنها برای جوامع معاصر ارزشمند هستند، بلکه حفاظت از آنها در برابر محیطزیست نیز بسیار حائز اهمیت میباشند، بنابراین با بررسی یک سری معیارها در طراحی و همچنین بررسی مداخلات معاصر در مکانهای تاریخی، توانست به هدفی منطقی برای تغییر معماری در مکانهای تاریخی دسترسی پیدا کند (ایجاد رابطهای سازگار بین معماری جدید و قدیم). ستوده و ذاکری وانعبدالله5 (2013): متخصصانی که در ایجاد زمینه تاریخی دخیل هستند، به طورکامل، جوامع در چنین مناطق تاریخی یا ساکنان آنها را نادیده میگیرند. این تحقیق همچنین به بررسی امتیازات ترجیحی ساکنانی که در شرایط تاریخی شهری با توجه به کیفیت طراحی میانافزا و ارتباط آنها با محیط اطراف تاریخی، زندگی میکنند میپردازد و اطلاعات این تحقیق نشان میدهد که بهترین راهکارهای طراحی از دیدگاه ساکنان عبارتند از «تکرارالگویی»، «اختراع در سبک» که ترجیح میدهند به درجهای بیشتر از ساختمانهای جدید در زمینههای تاریخی برسند. ستوده و ذاکری وانعبدالله (2012): توسعهی حفاظت تاریخی به عنوان یک رشته تخصصی، تا حدی باعث ایجاد شکاف میانرشتهای از حفظ و تمرین معماری شده است و همچنین ظهور ساختمانهای جدید و ارتباط آن با محیط اطراف آن یک مشکل جدی است که در بسیاری از نقاط مسئله مهمی است. این تحقیق به بررسی دقیقتر در مورد استفاده از سازگاری و طراحی کنتراست برای افزودن جدید به ساختمانهای تاریخی و تعیین عوامل مؤثر بر طراحی معماری در زمینههای تاریخی میپردازد. اطلاعات بهدست آمده از این تحقیق نشان میدهد که سازگاری، هماهنگی بصری، معانی و ابزار طراحی معماری مناسب برای رسیدن به ایده تناسب زیباییشناسی هنگام برخورد با چنین محیطزیست شهری بسیار مهم است. خدابخشیان (1399): مداخلات در بافتهای تاریخی با رویکردهای گوناگون در سراسر جهان در حال انجام است، به طوری که پس از بررسی انواع مداخلات و همچنین با توجه به نقش کاربران در انواع توسعه، ابتدا از طریق پرسشنامهای تصاویر مربوط به بافتهای گوناگون از جمله جلفا با انواع گونههای مداخلات از طریق آزمون خبرگان و سپس نظر ساکنان جلفا مورد بررسی قرار گرفت و سپس از طریق نرم افزار SPSS آنالیز شد. به طوریکه در بررسی متغیرهای انواع بناهای میانافزا مشخص شد که ساکنان جلفا با وجود ارتباط بین یه سری معیارهای مرتبط با بافت و رویکردهای طراحی، با طراحی بنای جدید موافقتر هستند. همچنین یافتهها نشان داد که ترجیح ساکنان جلفا دربارهی رویکردهای مطابقت کامل بنا تا تضاد کامل به ترتیب از بیشتر به کمتر بوده است. عبدالحمیدی و همکاران (1398): یکی از راهکارهای مهم برای بازگرداندن سرزندگی به بافتهای تاریخی، وجود بناهای میانافزا در دل این بافتهاست. به طوریکه از طریق مصاحبه با متخصصان (فن دلفی و (ANP الگوهای معماری میانافزا متناسب با بافت تاریخی را شناسایی و سپس با استفاده از نرمافزار سوپر دسیژن و با تکیه بر فن سوات6 مشخصههای کالبدی- فضایی ارزیابی شد. همچنین یافتهها نشان میدهد که معماری میانافزا در بافتهای تاریخی باید همپیوند با زمینه بوده و در بافت تاریخی قورخانه با شناخت ویژگیهای کالبدی- فضایی، تجدید حیات بافت با انتخاب طیفی از الگوهای معماری میانافزا شامل تشابه، نماسازی تزئینی و زمینهگرایی مداخلهای موفقتر را به همراه دارد. نائینی و سهیلی (1398): با استفاده از چهار راهکار برجستهی طراحان در برخورد با زمینههای تاریخی که شامل: تکرار عین به عین زمینه، مداخلهی خلاقانه در سبک، ارجاع انتزاعی و مخالفت عمدی با زمینه است، طراحی بناهای میانافزا با توجه به دیدگاههای متخصصان و همچنین دیدگاههای شهروندان مورد بررسی قرار میگیرد. به طوریکه یافتهها نشان میدهد که معماران راهکار مخالفت عمدی با زمینه و شهرسازان و متخصصان مرمت، راهکار تکرار عین به عین زمینه را به عنوان استراتژی ترجیحی طراحی بناهای میانافزا در بافتهای تاریخی انتخاب میکنند. همچنین مهمترین ویژگی طراحی از دیدگاه متخصصان معماری، ایجاد نوآوری و پیچیدگی در زمینه و از دیدگاه متخصصان شهرسازان و مرمت دلپذیر و خوشایند بودن در زمینه میباشد. فیروزی و همکاران (1391): بین مشارکت مردم، رضایتمندی سکونتی و ساماندهی بافتهای فرسوده در راستای توسعهی درونزا و پایدار شهری رابطه وجود دارد و متغیر بهرهمندی از تسهیلات دولتی بر ساماندهی بافت در راستای توسعهی درونزا و پایدار شهری تأثیرگذار نیست و در نهایت حرکت در مسیر توسعهی درونزا و پایداری بافتهای فرسوده بدون توجه به پتانسیلهای انسانی، گروهی و رضایتمندی سکونتی امری غیر قابل اجراست. با توجه به مطالعات و پژوهشهایی که در مورد معماری بناهای میانافزا در سالهای مختلف صورت گرفته است، هیچگونه مطالعات و پژوهشی در مورد معماری بناهای میانافزا و ایجاد ساختارهای جدید در محلهی جویبارهی اصفهان انجام نشده است. همچنین لازم به ذکر است که در اکثر مطالعات و پژوهشهای انجام شده، بحث مشارکت مردمی و نظرخواهی از ساکنین نیز در ایجاد ساختارهای جدید در بافتهای تاریخی به عنوان توسعهی میانافزا با توجه به معیارها و رویکردهایی و با استفاده از پرسشنامه و نرمافزارهایی که به عنوان معیار اصلی در این مطالعات و پژوهشها می باشند، بیان شده است.
توسعهیمیانافزا
توسعهی میانافزا در راستای عملیکردن رشد هوشمند، برای اولین بار در سال 1976 و در کنفرانس هبیتات7 در کانادا8 با اصرار به استفاده از فرصتها و ظرفیتهای توسعهی شهر در درون، اما در مقیاس پایینتر از رشد هوشمند، مورد توجه قرار گرفت (داداشپور و همکاران، 1393). سه سال بعد نیز معنای توسعهی میانافزا برای اولین بار در سال 1979 توسط انجمن املاک و مستغلات آمریکا9 به طور رسمی تعریف و در جهت اهداف اقتصادی به کار گرفته شد (Hudnut, 2001)، همچنین اولین سندی که به طور روشن به توسعهی پایدار اشاره میکند، پس از برگزاری کنفرانس برانتلند10 در سال 1989 در گزارش جهانی محیط زیست و توسعه11 منتشر شد. یک سال بعد و تحت تأثیر از این سند نیز در سال 1990 گزارش سبز12 تهیه شد و در سال 1993 در دستور کار 21 سران منتشر گردید. این اسناد به دلیل اینکه با محوریت موضوع توسعهی پایدار تهیه شده است، همگی تأثیر گرفته از الگوهایی هستند که بعد از دههی 1970 مبنی بر توسعهی درونزا شکل یافته است. ولی هرکدام بخشی از این معنا را توسعه دادند که در این روند معنای توسعهی میانافزا تغییر یافت و تکامل پیدا کرد (APA, 2007, 456). اما با گذشت زمان، عواملی چون ضرورت توجه به بحرانها و مسائل زیستمحیطی و اعمال راهکارهای پیشگیرانه و همچنین رویکرد جدید توسعهی شهری تحت عنوان توسعهی پایدار شهری که طبق مفاد دستور کار 21، توسعهی شهرها فقط باید در درون پهنهها و گسترههای موجود شهری ایجاد شوند، نگرش به محلههای قدیمی به خصوص فضاهای رهاشدهای که در نوشتارهای نوشهرگرایی با نام «سطوح میانافزا» خوانده میشوند، نه تنها به عنوان یادمان فرهنگ و تاریخ گذشته قلمداد گردید، بلکه حتی بهتر از آن، به عنوان سرمایهای محلی که میتواند پاسخگوی نیازهای حال و آینده ساکنان باشد نیز برشمرده شد (رفیعیان و همکاران، 1389). سطوح میانافزا، شکلی از توسعهی شهری است که بر روی زمینهای خالی، رهاشده و بدون استفاده در داخل محدودهای از بافت موجود در یک منطقهی شهری شکل میگیرد (Falconer & Frank, 1990). به عبارتی دیگر سطوح میانافزا توسعهای است که شکافهای موجود در محلههای داخل شهری را پر کرده و در استفاده از ظرفیتهای موجود شهر و محافظت از زمینهای بکر و همچنین جلوگیری از توسعهی پراکندهی شهری نقشی حیاتی دارد, 2001, 4) Kienitz). این توسعه محلهها را از آن حیث دارای اهمیت میداند که به سبب استقرارشان در درون شهرها، دارای تأسیسات یا تجهیزات زیرزمینی و روزمینی و دسترسی مناسب به مراکز خدماتی و همچنین دارای قابلیتها و پتانسیلهایی همچون اراضی داخل شهری اعم از بایر یا دایر و یا دارای قابلیت استفادهی مجدد هستند و میتوانند بستر توسعهی پایدار باشند (رفیعیان و همکاران، 1389). همچنین این نوع از توسعه ارزش اقتصادی فضا و جامعه را با استفاده از زیرساختهای موجود، افزایش سهولت پیادهروی در مکانی خاص با ایجاد محیطهای جذاب و امن ویژهی پیادهروی و ایجاد گزینههای جدید برای ایجاد نواحی دارای کاربری مختلط و بازارهای محلی و ایجاد صرفهی اقتصادی در نواحی خاص، افزایش میدهد و هزینههای خود را نیز تأمین میکند, 2001, 4) Kienitz).
انواع سطوح توسعهی میانافزا
متغیرهای زیادی برای قطعه زمینی که بتوان آن را زمین میانافزا نامید، دخالت دارند، اما باید سه عامل در همهی شرایط و وضعیتها مشترک باشند، که این سه عامل به شرح زیر میباشند:
زمینهای خالی یا زمینهایی محدود که در مدتی طولانی، کمتر مورد بهرهبرداری قرار گرفتهاند. قطعه زمینهای خالی و کماستفاده که در میان سطوح ساختهشدهی شهری محدود و محصور شدهاند و توسعه نیافتهاند، و بخشی از این سطوح نیز به علت برنامههای ناموفق نوسازی شهری و یا تفکیک نامناسب زمین بوجود آمدهاند. امکان بهرهمندی از خدمات و امکانات شهری همچون سیستم شبکههای آب، فاضلاب، برق و مانند اینها در محل مرتبط باشند و در این صورت ظرفیت زیرساختها حتما نباید جوابگوی توسعههای جدید، مخصوصاً در مقیاس وسیع و در پروژههای دارای تراکم بالا باشد. از انواع دیگر قطعات با قابلیت توسعهی مجدد میتوان به زمین قهوهای13 اشاره کرد، که به دلیل کاربریهای گذشتهی خود - همچون صنعتی و یا معدنی – متروکه مانده و به آلودگیهای مختلف آب و خاک دچار شده و همچنین از نظر محیط زیست تنزل یافته است (رفیعیان و همکاران، 1389). به عبارت دیگر، زمینهای قهوهای زمینهایی هستند که سابقاً توسعه یافته و استفادهی مجدد از آنها به علت مسائل فیزیکی، محیطی یا قانونی و حقوقی محدود گشته است (نوفل و کلبادی، 1392).
فواید و موانع توسعهی میانافزا
در خصوص توسعهی میانافزا بهویژه در مقایسه با رشد پراکندهی حومهها، فواید (مزایا) و موانع (چالشها)ی زیادی ارائه شده است که مربوط هستند به مباحث اجتماعی، اقتصادی، کالبدی، محیط زیست که در این میان فواید و موانع اجتماعی بیش از بقیه مرتبط با موضوع پژوهش میباشد. (جدول 1)
مشارکت و ابعاد آن
مشارکت عبارت است از باز توزیع قدرت که افراد را قادر به مداخله در فرآیندههای سیاسی و اجتماعی مینماید (مهدوینژاد، 1393، 135). از دیدگاه سازمان ملل نیز مشارکت برای حضور مردم در فرآیند تصمیمگیری و برای رشد آگاهیهای اجتماعی و رفع نیازهای آنان در فرآیند مداخلات است (مهدوینژاد و همکاران، 1391، 22-21). ابعاد مشارکت در مداخله در بافتهای تاریخی و فرسودهی شهری را میتوان به دو دستهی عمده مشارکت اقتصادی و مشارکت اجتماعی- برنامهریزی مشارکتی تقسیم کرد، که در این میان عوامل، معیارها و راهکارها، نتایج مشارکت اجتماعی - برنامهریزی مشارکتی بیشتر از مشارکت اقتصادی مورد توجه قرار گرفته و به اختصار بیان شده است. (جدول 2).
جدول 1. فواید (مزایا) و موانع (چالش ها)ی توسعهی میانافزای (اجتماعی)(ماخذ: داداشپور و همکاران، 1393؛ رفیعیان و همکاران، 1389).
فواید(مزایا) | موانع(چالشها) |
اجتماعی | |
رعایت عدالت اجتماعی. | احتمال عدم مشارکت مردم (دولت محلی) در طرح به دلیل عدم آگاهی کافی. |
ارتقای هویت شهری و کاهش نرخ جرم و جنایت. | تقابل منافع شهرداری و توسعهدهندگان. |
افزایش حس تعلق اجتماعی. | مشکلات سیستماتیک جامعه. |
ارتقای امنیت. | مخالفت جامعه. |
تجدید حیات اجتماعی درونی محلههای شهرها. | ------- |
جدول 2. عوامل، معیارها و راهکارها، نتایج ابعاد مشارکت اجتماعی – برنامهریزی مشارکتی در مداخله در بافتهای تاریخی و فرسودهی شهری (منبع: پورزرگر، 1390؛ مهدوینژاد، 1393، 136).
عوامل و معیارهای مشارکت اجتماعی- برنامهریزی مشارکتی | |
مشارکت اکثر مردم در تصمیمگیری برای توسعهی شهری و توجه به نیازهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نواحی مختلف شهر. | |
نیازهای محلههای شهر و اینکه کدام محله نیاز بیشتری دارد. | |
توجه بیشتر به طرحهای کوچک و محلهای و ناحیهای در داخل شهرهای بزرگ. | |
ایجاد شوراهای محلی در داخل محلههای شهری، توجه بیشتر به گروههای کم درآمد و رسیدگی به مخروبههای بخش قدیمی شهر به منظور شکوفایی شرایط رشد و توسعهی اقتصادی و اجتماعی. | |
راهکارهای مشارکت اجتماعی- برنامهریزی مشارکتی | نتایج مشارکت اجتماعی- برنامهریزی مشارکتی |
نظرسنجی مشارکتی در بازشناخت چالشهای بافت هدف | تحول و دگرگونی اعتبار یک مکان و باززندهسازی غرور اجتماعی ساکنان |
بهبود و افزایش سرمایهی اجتماعی معیارها و شبکههایی که عملکرد جمعی را امکانپذیر میسازند | تغییر نگرش و ادراک ساکنان از محل سکونت خویش |
تشویق مشارکت بخشهای خصوصی- عمومی و گروههای داوطلبانه در برنامهریزی بافت | تقویت اعتماد به نفس، امید و اشتیاق در ساکنان
|
افزایش زمینههای دستیابی به سطوح بالاتر آموزش | ابزار صریحتر ایدهها و نیازهای فردی و جمعی |
ادغام ایدههای فرهنگی در برنامههای آینده | افزایش فعالیتهای داوطلبانه |
نظریههای شهرسازی مشارکتی
نظریههای متعددی در زمینهی برنامهریزی مشارکتی و شهرسازی از نیمهی دوم دههی 1960 به این سو مطرح گردیده است که به پنج دسته نظریهی جیمز میجلی14، نظریهی شریارنشتاین15، نظریهی اسکات دیویدسون16، نظریهی دیوید دریکسل17، نظریهی میانجیگری18و غیره، تقسیم میشوند و این پنج دسته به عنوان تأثیرگذارترین نظریههای شهرسازی مشارکتی میباشند. به طوریکه تعدادی از عوامل و معیارهای* نظریهی دیوید دربکسل و نظریهی میانجیگری بیش از بقیه نظریهها مورد توجه قرار گرفته و مرتبط با موضوع پژوهش میباشند (مهدوینژاد، 1393، 139-137؛ حبیبی و سعیدیرضوانی، 1384). (جدول 3).
همان طور که در (جداول1،2،3) مشاهده میشود، در این پژوهش با توجه به مبحث فواید و موانع اجتماعی، مشارکت اجتماعی- برنامهریزی مشارکتی و همچنین توجه به نظریههای شهرسازی مشارکتی، مشارکت مردم و ساکنین موجود در بافت یکی از معیارها و عوامل مهم در مداخله در بافتهای تاریخی و فرسودهی شهری محسوب میشوند که به منظور سازماندهی و احیای بافت فرسودهی تاریخی و همچنین ایجاد سرزندگی، افزایش حس تعلق اجتماعی و برقراری امنیت کافی برای ساکنین موجود در محلهی جویباره با طرح پرسشنامهای میتوان نظر ساکنین موجود در بافت را در مورد ایجاد بنای جدید در بافت تاریخی جویباره خواستار بود.
جدول 3. نظریههای شهرسازی مشارکتی (منبع: مهدوینژاد، 1393، 139-137؛ حبیبی و سعیدیرضوانی، 1384).
نظریهی جیمز میجلی (1986): بر پایهی پاسخ دولتها به مشارکت | شیوهی ضد مشارکت، شیوهی مشارکت هدایت شده، شیوهی مشارکت فزآینده، شیوهی مشارکت واقعی. شیوهی مشارکت واقعی: دولت به طور کامل از مشارکت اجتماعی حمایت میکند و از طریق ساز و کارهای مناسب برای ورود مؤثر اجتماعات محلی در تمام زمینهها تلاش میکند. |
نظریهی شری ارنشتاین (1996) | مشارکت شهروندی را با تعبیر قدرت شهروندی به کار گرفت و برای آن از استعارهی نردبان مشارکت استفاده کرد که به این صورت بیان شده است: محرومیت از مشارکت، مشارکت جزئی، قدرت شهروندان. |
نظریهی اسکات دیویدسون (1998) | - گردونهی مشارکت را برای بحث مشارکت شهروندی طراحی کرده است و به سطوح چهارگانهی مشارکت تقسیم مینماید: 1- اطلاعرسانی: حداقل ارتباطات، اطلاعات محدود، اطلاعات با کیفیت بالا. 2- مشاوره: مشاورهی محدود، توجه به مشتری، مشاورهی واقعی. 3- مشارکت: تصمیمگیری غیرمتمرکز محدود، همکاری، هیأت مشاورهی کارآمد. 4- مقتدرسازی(توانمندسازی): نظارت واگذارشده، نظارت مستقل، نظارت تفویضشده. وی معتقد است، هرچند برای سطوحی که برای مشارکت بیان میکند، تقدم و تأخر و ترتیب خاصی قائل نیست، به همین دلیل از استعارهی گردونه به جای نردبان استفاده میکند. |
نظریهی دیوید دریکسل (2002) | - مشارکت را بر سه عامل مبتنی میداند: 1- توسعه با اولویت ساکنان محلی باشد؛*2- مردم ساکن در محدودهی مداخله، دقیقترین اطلاعات را در مورد آن محدوده دارند؛*3- مردمی که بیشترین تأثیرات را از مشارکت میپذیرند، بیشترین سهم مشارکت را در تصمیمگیری دارند.* - همچنین اشکال مشارکت را به این صورت بیان کرده است: عدم مشارکت: دستکاری و تقلب، تزئین، مساوات طلبی. مشارکت: مشاوره، بسیج اجتماعی، مسئولیت پذیری مردم(کودکان)، سهیمشدن در تصمیمات. |
نظریهی میانجیگری (2004) | - به سفارش دفتر معاون نخستوزیر بریتانیا انجام شد و مشارکت را به سه گونهی زیر تقسیمبندی کرده است و همچنین معتقد است هرآنچه تاکنون اتفاق افتاده است مشارکت عمومی است نه برنامهریزی مشارکتی: 1- مشارکت عمومی فرآیندی است که به وسیلهی برنامهریزان هدایت میشود و برنامهریزان میکوشند از طریق پیشبینی و برآورد نیازهای مردمی به برنامهای متناسب با سیاستهای ملی برسند. در این شیوه جریان اطلاعات اغلب از سوی برنامهریزان به سمت مردم است. 2- مشاوره عمومی*: فرآیندی است که از طریق آن، مردم از طرحی که به وسیلهی برنامهریزان یا دولت تهیه کردند، آگاه و سپس دعوت میشوند تا نظر خود را در مورد طرح از پیش تدوینشده بیان دارند. 3- برنامهریزی مشارکتی*: مجموعهای از فرآیندهایی است که از طریق آن، گروهها و تمایلات متنوع باهم تعامل میکنند، تا برای تهیهی یک برنامه و نحوهی اجرای آن به توافق برسند. برنامهریزی مشارکتی در قالب عناصری چون تعهد، مذاکره، پیش میانجیگری، میانجیگری تحقق مییابد. |
معیارهای و نظریههای مشارکت مردمی
معیارهای نظریههای مشارکت مردمی براساس سه وجه فکری و فلسفی، برنامهریزی و مدیریتی گرفته شده، که در اینجا نظرخواهی از شهروندان بیش از بقیه مورد توجه قرار گرفته است (حبیبی و سعیدیرضوانی، 1384). (شکل 1). نظریههای مشارکت مردمی را میتوان با توجه به شرایط ایران به سه دسته مشارکت شعاری، محدود، مشارکت واقعی تقسیم کرد. در مشارکت شعاری، نیت اصلی، تأمین منافع مراجع برنامهریزی است در حالی که پشتوانهی فکری و فلسفی این دیدگاه مطلقگرایانه است. در مشارکت محدود، نیت اصلی، تأمین منافع مردم تا جایی که با منافع دولت و مراجع برنامهریزی تضاد پیدا نکند است. دامنهی این نوع مشارکت محدود است و به تأمین اعتبار مالی طرحها و اظهارنظر از مردم در بعضی موارد برنامهریزی محدود میشود و پشتوانهی فکری فلسفی آن دیدگاههای کارگرگرایانه و فنسالارانه است. در مشارکت واقعی، نیت اصلی، تأمین حداکثر منافع مردم و جلب رضایت آنها است. حق اظهارنظر، حق اعتراض و مخالفت با طرح و حق نظارت بر خواستههای خود، از جمله عواملی است که در این نوع از مشارکت برای مردم دیده میشود و پشتوانهی فکری اینگونه از مشارکت، دیدگاههای مردم سالاری لیبرال19و مشارکت مستقیم (نه صرفا مشارکت نمایندگان) است (حبیبی و سعیدیرضوانی، 1384).
شکل 1. معیارهای نظریههای مشارکت مردمی
انواع مداخلهها در بافتهای تاریخی
مداخلههای شهری را میتوان براساس روشها و نظریههای شهرسازان مختلف در قرون متفاوت به چهار دستهی مداخله نوگرایانه (متآثر از نظریههای شهرسازان قرن نوزدهم نظیر اوئن20، فوریه21، ریچاردسون22، کابه23و پرودون24)، مداخله فرهنگگرایانه (متآثر از نظریههای شهرسازان قرن نوزدهم نظیر راسکین25، موریس26، سیته27و ریمون آنون28)، مداخلهی فرانوگرایانه (متآثر از نظریههای شهرسازی دههی شصت قرن بیستم میلادی به بعد)، مداخلهی مردمگرایانه(متآثر از نظریههای شهرسازی مشارکتی آخرین دهههای قرن بیستم میلادی) تقسیم کرد. به طوریکه در مداخلهی مردمگرایانه عواملی چون، بالابردن میزان مشارکت مردم در تغییرات سازمان فضایی شهر، مورد ملاک قرار دادن نظر، همکاری مردم و ساکنان محدودههای مورد مطالعه برای هر نوع مداخله، مد نظر قرار دادن نظریهی تداوم در تکامل (سر در گذشته و روبه آینده)، اندیشیدن به درک فضای شهری به جای خلق آن، اندیشیدن به برنامهریزی بیشتر از طراحی، بیشترین نقش را ایفا میکنند (حبیبی و همکاران، 1386، 94-93).
ساخت و سازهای جدید29در بافتهای تاریخی
افزودن ساختارهای جدید در یک محیط تاریخی موضوع جدیدی نیست، ولی پیشنهاد آن به عنوان روشی برای توسعهی کارآمد شهری، در قرن 20 میلادی مطرح و در آن بر الزام استفادهی حداکثری از امکانات موجود داخل بافت شهری تأکید شد (قره بگلو و همکاران، 1398). ساخت و سازهای جدید در بافتهای تاریخی از جمله نیازهای ضروری تداوم حیات بافتهای شهری است، که به لحاظ حفظ و تداوم حیات کالبدی، اجتماعی و اقتصادی بافت و نیز به منظور بهبود وضعیت زندگی و سطح رفاه اجتماعی و هماهنگی با سایر نیازها دارای ضرورتی انکارناپذیر میباشد، اما در صورتی که این ضرورت دارای رویکرد مناسبی نباشد، باعث آسیب به منظر و سیمای کلی شهرهای تاریخی میگردد (مسعود و بیگزاده شهرکی، 1392، 12). ساخت و سازهای جدید، مانند اضافهکردن به یک ساختمان تاریخی، یک ساختمان جداگانه یا یک میانافزا، یک مداخلهی مدرن است که به ناچار تغییرات در محیط شهری ایجاد میکند .(Khalaf, 2015)
بناهای میانافزا30
منظور از «بناهای میانافزا» ساخت و سازهای جدیدی هستند که در درون بافت موجود شهرها و در میان سایر بناهای تاریخی ساخته میشوند. به عبارت دیگر اگر فضاهایی خالی، در میان دانههای تشکیلدهندهی بافت موجود وجود داشته باشند، ساخت و سازهای جدیدی که این فضاهای خالی31را پر میکنند و در میان دانههای موجود در بافت قرار میگیرند، بناهای میانافزا نامیده میشوند (مسعود و بیگزاده شهرکی، 1392، 25).
رویکردهای مختلف دربارهی بناهای میانافزا در زمینههای تاریخی
نحوهی ساخت و سازهای بناهای میانافزا در بافتهای تاریخی و همچنین توجه به زمینه در بافتهای تاریخی و ارزشمند، به ویژه در کنار تکبناها و آثار برجستهی تاریخی از اهمیت ویژهای برخوردار است و به همین دلیل طیف گستردهای از انواع روشها و دیدگاههای مختلفی در زمینهی طراحی و همنشینی عناصر جدید در مجاورت ساختارهای تاریخی وجود دارد (قدیری، 1385، 17؛ مسعود و بیگزاده شهرکی، 1392، 102). این رویکردها به 10 رویکرد تضاد و تباین بیشینهای32و صراحت سبکی، رویکرد تشابه بیشینهای33و سبکی و همافزایی جدید و قدیم34، رویکرد حفظ نما35، رویکرد نماسازی تزئینی36، رویکرد قیاسی37و خطوط وحدتبخش در طراحی38، رویکرد معماری خنثی39 یا درجهی صفر40، رویکرد همنشینی معماری ناپایدار، سبک و فانتزی41، رویکرد ایجاد ساختمانهای ناآشکار42 و یا آئینهای43، معماری زمینهگرا44 با رویکرد تداوم، رویکرد ترکیبی45 تقسیم میشوند (قدیری، 1385، 19-17؛ مسعود و بیگزاده شهرکی، 1392، 103). بنابراین برخی از دیدگاههای شاخص و مهم در این زمینه به اختصار بیان شده است: رویکرد تضاد و تباین بیشینهای و صراحت سبکی: در این رویکرد طراحان سعی دارند بنای جدید را تعمداً از بافت اطراف متمایز نمایند (قدیری، 1385، 43). طرفداران دیگر نیز استدلال میکنند که طرح جدید در بسترتاریخی باید کاملا در زمینه خود جدید را از قدیمی تشخیص دهد(Sotoudeh & Zakari Wan Abdullah, 2013). رویکرد تشابه بیشینهای و سبکی و همافزایی جدید و قدیم: در این رویکرد بیشتر میزان شباهت بین ساختارهای جدید و زمینهی تاریخی مورد تأکید قرار گرفته و همچنین استفادهی کامل از الگوهای معماری، فضاهای شهری و ساختارهای کالبدی و حتی مصالح و شیوههای اجرا(فنون و تکنیکهای ساخت و ساز) به عنوان ابزاری در جهت هماهنگی بیشتر میان جدید و قدیم و تداوم کالبد و فضای قدیم نیز مورد توجه قرار میگیرد (مسعود و بیگزاده شهرکی، 1392، 105). همچنین این رویکرد با استفاده از جزئیات قدیمی یا اصول هندسی، روح یا کل را میتواند منعکسکند (Sotoudeh & Zakari Wan Abdullah, 2012). رویکرد حفظ نما: این رویکرد در ایجاد ساختارهای جدید در پشت نماهای تاریخی، به خصوص آن دسته از بناهای سنتی و تاریخی نقش دارند که دارای دیوارهای باربر بیرونی هستند، بنابراین برای بناهایی با دیوار غیرباربر امروزی کاربرد ندارد (قدیری، 1385، 17و20). همچنین این رویکرد را میتوان تلاشی برای استفادهی مجدد از نمای ساختمان و بهرهمند شدن از ارزشهای بناهای تاریخی در نظر گرفت اما نه به روشی صادقانه(Mehdizadeh Saradj, 2016). رویکرد معماری خنثی یا درجهی صفر: این رویکرد نسبت به محیط پیرامون خود به صورتی کاملاً خنثی و فاقد هماهنگ (مسعود و بیگزاده شهرکی، 1392، 112) و با بیتوجهی مطلق (قدیری، 1385، 30) ایجاد میشود، البته نه اینکه هیچ تأثیری بر زمینهی تاریخی نداشته باشد، بلکه با زمینهی تاریخی و مؤلفههای تشکیلدهنده به معماری و شهرسازی آن هیچ نسبت معناداری برقرار نمیکند و با وجود خنثیبودن اثر به تشتت و آشفتگی سیمای کلی بافت منجر میگردد (مسعود و بیگزاده شهرکی، 1392، 112). رویکرد ایجاد ساختمانهای ناآشکار و یا آئینهای: این رویکرد در ایجاد ساختاری است که خود را در بین ساختمانهای اطراف پنهان کند و نمودی نداشته باشد (قدیری، 1385، 19). به عبارت دیگر این رویکرد میتواند اثر جدبد و میانافزای خود را به گونهای ایجاد کند که چندان قابل رویت نبوده و امکان دیدهشدن بنای تاریخی یا درک فضای شهری را بدون خدشه در آن، فراهم نماید (مسعود و بیگزاده شهرکی، 1392، 115). همچنین این رویکرد ساخت و سازههای جدید با شکاف در مجاورت بناهای معماری است که هدف آن ارتقاء کیفیت محیط اطراف است (Mehdizadeh Saradj, 2016).
دلیل انتخاب جویباره به عنوان زمینه تحقیقی
جویبارهی اصفهان یکی از قديميترين هستههاي مركزي شهر اصفهان و نیز جز قدیمیترین محلات اصفهان محسوب میشود. همچنین این محور تاریخی با توجه به اسناد و مدارك و نقشههاي تاريخي به عنوان يك محور شهري بوده است، زیرا عناصر ارزشمند و تاریخی نظیر مساجد، بازارچهها، كسبه، حمام، كاروانسراها و خانهها و غیره، در حاشيهی اين محور تاريخي قرار داشته است )شهرداری اصفهان، 1398). (شکل 2).
شکل 2. موقعیت سایت مورد نظر در نقشهی محور تاریخی جویبارهی اصفهان(منبع: عمرانی، 1384، 383).
امروزه محلهی جویبارهی اصفهان در برابر مشکلات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و غیره، همچنین دخالتهای بیمورد انسانی در ساخت و سازهای جدید و توجه نکردن به مفهوم توسعهی میانافزا باعث شده که این بافت تاریخی و با ارزش به یک بافت آسیبپذیر در شهر تبدیل شود. بنابراین پژوهشگر با ارزیابی رویکردهای بناهای میانافزا و ارائهی راهکارهایی در جهت شکلگیری توسعهی بناهای میانافزا در جویبارهی اصفهان براساس نظر ساکنان سعی بر این دارد که این بافت تاریخی و با ارزش را به هویت تاریخی و اصیل خود باز نزدیک کند.
روش پژوهش و مراحل انجام آن
از آنجا که یافتههای پژوهش حاضر امکان استفاده برای طراحی در بافت جویباره را فراهم میسازد، نوع روش تحقیق در این پژوهش ترکیبی از کیفی و کمی میباشد و از نظر هدف، کاربردی است. به طوریکه از روش کیفی برای تفسیر و تحلیل کتب و مقالات گوناگون در ارتباط با زمینهی توسعهی میانافزا استفاده شده است و از روش کمی (پرسشنامه) در زمینهی تحلیل و ارزیابی بناهای میانافزا بهره گرفته شده است. روشهای گردآوری اطلاعات در این پژوهش کتابخانهای و میدانی میباشد.، چرا که پژوهشگر در ابتدا به مطالعهی منابع کتابخانهای و سپس به مطالعات میدانی، مصاحبه با متخصصان در این حوزه و ساکنان موجود در بافت با طرح پرسشنامههایی به صورت تصویری در زمینهی موضوع پژوهش پرداخته است. برای شناسایی بناهای میانافزا که این بناها نیز موضوع پژوهش هست، ابتدا تمام رویکردهای بناهای میانافزا شامل 10 رویکرد مورد تحلیل و ارزیابی قرار داده شد و پس از تجزیه و تحلیل آنها رویکردهای هماهنگ باهم ادغام گشت و در نهایت رویکردهای ادغام شده به تعداد 5 رویکرد تقلیل یافت. (جدول 4). در این پژوهش 2 پرسشنامه تهیه شد. پرسشنامهی اول به روش دلفی توسط 8 نفر متخصص رشتهی معماری، شهرسازی و مرمت در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری با 70 تصویر از معماری بناهای میانافزا در بافتهای تاریخی نقاط مختلف ایران و جهان، و براساس 5 رویکرد انتخاب شده در این زمینه. (جدول 4)، تعدادی از تصاویر از سایتهای داخلی و خارجی انتخاب شده و تعدادی از تصاویر داخلی توسط پژوهشگر عکاسی شده و همهی این تصاویر براساس ارزیابی متخصصان نسبت به جایگاه هریک براساس معیارها و عوامل موجود در یکی از دستههای پنجگانه رویکردهای میانافزا جای داده شد. نحوهی امتیازدهی در هر دو پرسشنامه براساس مقیاس لیکرت46 (مقیاس امتیازی) به گونهای بود که به هر تصویر از خیلیکم تا خیلیزیاد(5-1) امتیاز داده میشد. (جدول 5). پرسشنامهی دوم که براساس تصاویری که بیشترین امتیازها را توسط متخصصین به خود اختصاص داده بودند، با تعداد 15 تصویر (3 تصویر از هر یک از رویکردهای پنجگانه) با بیشترین امتیاز و شامل معماری بناهای میانافزا در بافتهای تاریخی نقاط مختلف ایران و جهان بودند توسط ساکنان سایت مورد نظرسنجی قرار داده شد. لازم به ذکر است، مبنای انتخاب تصاویر در بعضی از رویکردها(رویکرد تضاد و تباین بیشینهای و صراحت سبکی) با توجه به رای متخصصان و براساس مقیاس لیکرت، خیلیزیاد(5)، و بعضی دیگر(رویکرد تشابه بیشینهای و سبکی و همافزایی جدید و قدیم، رویکرد حفظ نما، رویکرد معماری خنثی یا درجهی صفر، رویکرد ایجاد ساختمانهای جدید ناآشکار و یا آئینهای) با توجه به رای متخصصان و براساس مقیاس لیکرت، خیلیزیاد(5)، زیاد(4) بود، و بقیه تصاویر که دارای امتیازهایی نظیر متوسط (3)، کم (2)، خیلی کم (1) بودند، کلا غیرقابل قبول ارزیابی شدند و مبنای پرسشنامه قرار نگرفتند. نرمافزار SPSS Statistics 25 IBM برای آنالیز دادهها مورد استفاده قرار گرفت. پرسشنامهی دوم که توسط ساکنان سایت نظرسنجی شده به دلیل مشکلاتی در این محله از قبیل عدم مشارکت ساکنان، آگاهی، تحصیلات، سن، شغل، نوع فرهنگ و غیره، ساکنان موجود در محله با وجود اطلاعات و تفاسیری که پژوهشگر از این پرسشنامه در اختیار آنها قرار میداد، باز هم بسیاری از آنها فقط علاقهی خود به ساختارهای مدرن را مبنای امتیاز قرار میدادند و این عوامل و همچنین شرایط کنونی ناسازگار و ناهماهنگ محله باعث شد که مردم کلا خواستار ساخت و ساز کاملا جدید و مدرن در بافت خود باشند، تا اینکه ساخت و سازهایی هماهنگ و یکپارچه با بافت موجود خود شکل بگیرند، به عبارتی اکثر ساکنان علاقه و دلبستگی خاصی به بافت محلهی خود نداشته و به دنبال تجدد بودند. اما با توجه به مبحث رویکردهای بناهای میانافزا و ارزش تاریخی بافت جویباره، نمیتوان فقط به نظر ساکنان اکتفا کرد، لذا همانطور که قبلا توضیح داده شد، بافت تاریخی جویباره جز قدیمیترین محلات اصفهان محسوب میشود و همچنین عناصر ارزشمند و تاریخی بسیاری در اطراف این محور تاریخی وجود داشته و هنوز هم بسیاری از آنها موجود و پا برجا هستند. با توجه به مبحث (مشارکت مردمی در ایجاد ساخت و سازهای جدید) نظر ساکنان در بافت را، به خصوص (بافت جویباره) با توجه به مشکلاتی که در این محله در پیش توضیح داده شد به خصوص شرایط کنونی محله، نمیتوان نادیده گرفت.
جدول 4. شیوهی ادغام رویکردها.
رویکردهای هماهنگ با رویکرد ادغام | دلیل ادغام | رویکرد ادغام |
رویکرد نماسازی تزیینی. رویکرد قیاسی و خطوط وحدتبخش در طراحی. رویکرد معماری زمینهگرا با رویکرد تداوم. | استفاده از عناصر و الگوهای معماری و همچنین هماهنگبودن با بافت اطراف. | رویکرد تشابه بیشینهای و سبکی و همافزایی جدید و قدیم. |
رویکرد همنشینی معماری ناپایدار، سبک، فانتزی. | مستقل و متمایز بودن با ساختمانهای اطراف. | رویکرد تضاد و تباین بیشینهای و صراحت سبکی. |
رویکرد ترکیبی. | به کار بردن و ترکیب چند رویکرد با همدیگر و در کل به دلیل همپوشانی و ارتباط نزدیکی که با هم دارند. | رویکرد حفظ نما، رویکرد معماری خنثی یا درجهی صفر، رویکرد ایجاد ساختمانهای جدید ناآشکار و یا آئینهای، و ... |
در نتیجه 5 رویکرد | ||
رویکرد تضاد و تباین بیشینهای و صراحت سبکی. | ||
رویکرد تشابه بیشینهای و سبکی و همافزایی جدید و قدیم. | ||
رویکرد حفظ نما. | ||
رویکرد معماری خنثی یا درجهی صفر. | ||
رویکرد ایجاد ساختمانهای جدید ناآشکار و یا آئینهای. |
جدول 5. نحوهی امتیازدهی براساس لیکرت.
خیلیکم | کم | متوسط | زیاد | خیلیزیاد |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 |
محاسبه حجم نمونه
برای انجام این پژوهش نمونهگیری تصادفی انتخاب شده است. براساس آمار سال 1398 از سایت اینترنتی شهرداری اصفهان جمعیت ساکنان در محدودهی مورد مطالعه (محلهی جویباره) که با قابلیت دسترسی از شمال به خیابان کمال، از طرف جنوب به خیابان ولیعصر، از شرق به خیابان صغیر و از غرب به خیابان علامهمجلسی، واقع شده (شکل2)، جمعیت 3625 نفری برای این بافت تخمین زده شده است، به طوریکه براساس آن حجم نمونه 340 نفر با استفاده از فرمول کوکران47 بدست آمده است. باتوجه به اینکه این پرسشنامهها برخلاف پرسشنامههای دیگر تصویری بودند و توزیع نمیشدند و در همان زمان توسط ساکنان انجام میشدند و به طور کلی نتایج معلوم میشد، پژوهشگر 360 پرسشنامه را مورد بررسی قرار داد، که از بین این 360 پرسشنامه مورد بررسی قرار گرفته توسط ساکنان، 20 پرسشنامه توسط افرادی که بدون توجه به تصاویر پرسشنامه و اطلاعات پژوهشگر با نظرخواهی از دیگران و به طور کلی به عنوان یک رفع تکلیف انجام میشد، حذف و غیر قابلقبول ارزیابی کرد و به طور کلی 340 پرسشنامه را قابلقبول و مبنای انجام پژوهش قرار داد.
محاسبه پایایی پرسشنامه
به منظور اندازهگیری پایایی یا ثبات درونی پرسشنامه، تعداد 340 پرسشنامه در میان حجم نمونه مورد بررسی قرار گرفت که در نهایت میزان آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و با استفاده از نرم افزار SPSS محاسبه گردید. نتایج حاصل از پایایی متغیر مورد نظر پژوهش به صورت کلی در (جدول 6) آورده شده است:
جدول 6. نتایج پایایی متغیر مورد نظر پژوهش
متغیر | ضریب آلفای کرونباخ |
کل پرسشنامه | 714/0 |
همانطور که در (جدول 6) مشاهده میشود، متغیر مورد نظر تحت بررسی در این پژوهش ضریب آلفای بالاتر از 70/0 داشته و به صورت معنادار سنجیده شده است. بنابراین پرسشنامه دارای پایایی لازم میباشد.
آمار توصیفی مورد استفاده در پرسشنامه
در نمونهگیری انجام شده در این پژوهش نسبت جنسیت، وضعیت تأهل، سن ساکنان، شغل، تحصیلات به صورت کلی در (جدول 7) آورده شده است:
جدول 7. نسبت جنسیت، وضعیت تأهل، سن ساکنان، شغل، تحصیلات.
جنسیت(مرد، زن) | ||||||||
مرد: 152نفر (45%) | زن: 188 نفر (55%) | |||||||
وضعیت تأهل(متآهل، مجرد) | ||||||||
متأهل: 248 نفر (73%) | مجرد: 92نفر (27 %) | |||||||
سن ساکنان | ||||||||
30-20 سال | 40-30 سال | 60-40 سال | بالای 60 سال | |||||
79 نفر (3/23%) | 111 نفر (6/32%) | 117 نفر (4/34%) | 33 نفر (7/9%) | |||||
شغل | ||||||||
خانه دار | کارمند | دانشجو | شغل آزاد | |||||
164 نفر (3/48%) | 29 نفر (5/8%) | 27 نفر (9/7%) | 120 نفر (3/35%) | |||||
تحصیلات | ||||||||
زیردیپلم | دیپلم | فوقدیپلم | لیسانس | فوق لیسانس | دکتری | |||
121 نفر (6/35%) | 125 نفر (7/36%) | 34 نفر (10%) | 48 نفر (2/14%) | 3 نفر (9/0%) | 9 نفر (6/2%) |
آمارهای توصیفی برای هریک از رویکردهای طراحی در بافت تاریخی جویباره
با توجه به پنج رویکرد طراحی در بافت تاریخی ارائه شده که در پرسشنامه از طریق تصاویر به هر رویکرد مورد بررسی قرار گرفته شده، درجهی ترجیح برای هر رویکرد مطابق (جدول 8) بدست آمده است:
جدول 8. نتایج پایایی متغیر مورد نظر پژوهش.
متغیر | میانگین | انحراف معیار | درجه ترجیح |
رویکرد تضاد و تباین بیشینهای و صراحت سبکی | 5118/3 | 81501/0 | متوسط |
رویکرد تشابه بیشینهای و سبکی و همافزایی جدید و قدیم | 5961/3 | 65445/0 | متوسط |
رویکرد حفظ نما(پوستهسازی) | 7892/3 | 80661/0 | متوسط |
رویکرد معماری خنثی یا درجهی صفر | 9549/2 | 75296/0 | پایین |
رویکرد ساختمانهای جدید ناآشکار و آئینهای | 9294/3 | 80696/0 | متوسط |
همانطور که در (جدول 8) مشاهده میشود، 5 متغیر مورد نظر تحت بررسی در این پژوهش با توجه به مقیاس لیکرت (مقیاس امتیازی) دارای امتیازهای متفاوتی هستند، بنابراین این متغیرها به ترتیب از بیشترین امتیاز تا کمترین امتیاز عبارتاند از: رویکرد ساختمانهای جدید ناآشکار و آئینهای. رویکرد حفظ نما(پوستهسازی). رویکرد تشابه بیشینهای و سبکی و همافزایی جدید و قدیم. رویکرد تضاد و تباین بیشینهای و صراحت سبکی. رویکرد معماری خنثی یا درجهی صفر.
براساس تحلیلهای صورت گرفته در این مقاله میتوان نتیجه گرفت که جویبارهی اصفهان نیز مانند بسیاری دیگر از محلات تاریخی اصفهان نیازمند حفاظت و مداخلهی واقعگرایانهای است که ضمن حفظ ارزشهای تاریخی، باید نیازهای امروز را هم برطرف کند. در نهایت برای توسعهی میانافزا در بافتهای تاریخی میتوان با مشارکت ساکنان و همچنین با توجه به نظریهها و رویکردهای بناهای میانافزا، برای جلوگیری در جهت خدشهدار شدن اصالت بناها و بافتهای تاریخی و نیز بازگرداندن بافتهای تاریخی به شرایط اولیه، همواره گامی نو تجلی نمود. بر همین اساس با توجه به دیدگاه و نگرش مردمگرایانه یا به عبارتی مشارکت مردمی با استفاده از پرسشنامههایی، نظر ساکنان جویباره دربارهی چگونگی بناهای میانافزا در بافت تاریخی از طریق تصاویر مربوط به این نوع بناها در نقاط مختلف ایران و جهان به همراه سوالات مرتبط با موضوع مورد آزمون و ارزیابی قرار گرفت. در این آزمون نظر ساکنان جویباره دربارهی رویکردهای مورد آزمون قرار گرفته به ترتیب رویکرد ساختمانهای جدید ناآشکار و یا آئینهای، رویکرد حفظ نما، رویکرد تشابه بیشینهای و سبکی و همافزایی جدید و قدیم، رویکرد تضاد و تباین بیشینهای و صراحت سبکی و در نهایت در کمترین میزان گزینه رویکرد معماری خنثی یا درجهی صفر بود. بنابراین رویکرد ساختمانهای جدید ناآشکار و یا آئینهای با بالاترین امتیاز در اولویت طراحی در بافت جویباره قرار گرفت. انتخاب این رویکرد توسط ساکنان جویباره به علت شرایط ناسازگار و ناهماهنگ کنونی محله بود. به طوریکه در کل ساخت و سازهای کاملا جدید و مدرن را به ساخت و سازهای هماهنگ و یکپارچه با بافت موجود خود ترجیح میدادند. بنابراین با توجه به مطالعات و بررسیهای انجام شده، ساخت و سازهای کاملا جدید و بی توجه به بافت اصلی نمیتوانند به تنهایی در این بافت شکل بگیرند، زیرا نه تنها با محیط اطراف بافت سازگاری و هماهنگی خاصی ندارند، بلکه باعث خدشهدار شدن اصالت بناها و بافت تاریخی نیز میشوند و در کل بیشتر به عنوان یک بنای کاملا مستقل و متمایز با بافت به شمار میآیند. برهمین اساس ساخت و سازهای جدید در این بافت باید ترکیبی از این رویکردها به خصوص - رویکرد تشابه بیشینهای و سبکی و همافزایی جدید و قدیم (استفاده از عناصر و الگوهای معماری موجود در بافت) – رویکرد حفظ نما (پوستهسازی) باشد و با توجه به نظر ساکنان رویکرد ایجاد ساختمانهای جدید ناآشکار و یا آئینهای را نیز باید در مواردی خاص به صورت تخصصی و کاربردی لحاظ نمود. همچنین برای توسعهی میانافزا در بافت تاریخی جویباره، به جای عدم استفاده از فضاهای خالی و رهاشده، و نیز تخریب بناهای با ارزش و تاریخی و تبدیل آنها به کاربریهای غیرمرتبط و یا ساختمانهای کاملا جدید، مدرن و ناهماهنگ با بافت، میتوان با نوسازی، بهسازی و نیز حفظ و تداوم بناهای با ارزش، تاریخی و همچنین گسترس آنها، با استفاده از فضاهای خالی و رهاشده به خصوص در اطراف بناهای تاریخی ساختارها، کاربریهای جدید و سازگارتری را با توجه به تاریخیبودن بافت جویباره، لحاظ نمود. چنانچه به صورت تخصصی دخالتهای مناسب با بافت انجام بگیرد میتواند در نگرش ساکنان در باب موضوع به مرور زمان تغییر ایجاد نموده و دلبستگی بیشتری به بافت محله به وجود آورد و شاید در مراحل بعدی نتایج نظرسنجیها در ارائه طراحیهای مناسب بافت به سمت حفظ و هماهنگی پیش رود.
پی نوشتها
1. Razavian & Samadi
2. Momeni & Keyhanfar
3. Mehdizadeh Saradj
4. Khalaf
5. Sotoudeh & Zakari Wan Abdullah
6. SWOT
7. Habitat
8. Canada
9. RERC(Real Estate Research Corporation)
10. Brantland
11. WCED(World Commission on Environment and Development)
12. CEC(Commission for Environmental
Cooperation)
13. زمین قهوهای به سطوحی گفته میشود که به هر دلیلی از جریان توسعه بازماندهاند و بدون استفاده رها شدهاند.
14. James Midgley
15. Sherry Arnstein
16. Scott Davidson
17. David Driskell
18. Mediation
19. Liberal
20. Owen
21. February
22. Richardson
23. Cobbe
24. Proudhon
25. Ruskin
26. Maurice
27. Sete
28. Raymond Anne
29. New Constructions
30. Infill Buildings
31. Blank
32. Contrast
33. Similarity
34. Integration
35. Facadism
36. Urban Decorative Facade
37. Analogy
38. Harmony & Unity
39. Neutral Architecture
40. Zero Degree
41. Deride & Temporary
42. Invisible
43. Mirror
44. Contextual Architecture
45. Complex Approach
46. Likert Scale
47. Cochran
فهرست مراجع
1. ابویی، رضا؛ جعفری، نسیم. (1394). نقد جایگاه بناهای میانافزا در محوطههای تاریخی از منظر اسناد بینالمللی. مجلهی صفه، 25(1)، 138-119.
2. پورزرگر، محمد رضا. (1394). باززندهسازی و احیاء بافت فرسوده با رویکرد حفظ هویت مسکن نمونه موردی محلهی جویبارهی اصفهان. نشریهی علمی باغ نظر، 12(37)، 52-41.
3. پورزرگر، محمد رضا.(1390). خانه، سنت و باززندهسازی محلهی جوباره در اصفهان. مجلهی هویت شهر، 5(9)، 117-105.
4. حبیبی، محسن؛ سعیدی رضوانی، هادی. (1384). شهرسازی مشارکتی؛ کاوشی نظری در شرایط ایران. نشریهی هنرهای زیبا، 4(24)، 24-15.
5. حبیبی، کیومرث؛ احمدپور، احمد؛ مشکینی، ابوالفضل. (1386). بهسازی و نوسازی بافتهای کهن شهری. (چاپ اول). تهران: انتخاب.
6. خدابخشیان، مقدی. (1399). ارزیابی آرای ساکنین محله در چگونگی بناهای میانافزا در بافت تاریخی جلفای اصفهان. نشریهی علمی مرمت و معماری ایران، 2(22)، 66-51.
7. داداشپور، هاشم؛ تقوایی، علیاکبر؛ قانع، نرگس. (1393). بررسی ظرفیت توسعهی میانافزا در فضاهای موقوفهی شهری (مطالعهی موردی: ناحیهی3 منطقهی 2 شهر یزد). مجلهی مطالعات شهر ایرانی اسلامی، 4(15)، 78-63.
8. رفیعیان، مجتبی؛ براتی، ناصر؛ آرام، مرضیه. (1389). سنجش ظرفیت توسعهی فضاهای بدون استفاده در مرکز شهر قزوین با تأکید بر رویکرد توسعهی میانافزا. مجلهی نامهی معماری و شهرسازی، 3(5)، 61-45.
9. شاهتیموری، یلدا؛ مظاهریان، حامد. (1391). رهنمودهای طراحی برای ساختارهای جدید در زمینهی تاریخی. نشریهی هنرهای زیبا، 17(4)، 40-29.
10. شفقی، سیروس. (1381). جغرافیای اصفهان. (چاپ اول). اصفهان: دانشگاه اصفهان.
11. شهرداری اصفهان. (1398). سازمان نوسازی و بهسازی، محورهای گردشگری، محور تاریخی، فرهنگی، گردشگری جویباره. Retrieved May 5, 2019, from https://new.isfahan.ir/Index.aspx?page_=dorsaetoolslandscape&lang=1&tempname=gardeshgarynosazi&sub=14&PageID=4&PageIDF=36&BlockName=tool_dorsaetoolslandscape_sample_gardeshgarynosazi_block11202&isPopUp=false.
12. شهرداری اصفهان. (1398). معرفی مناطق اصفهان، منطقه سه شهرداری اصفهان، محلهی جویباره. Retrieved May 5, 2019, from https://mun3.isfahan.ir/fa/node/5799.
13. عبدالحمیدی، مهسا؛ جلیلی صدرآباد، سمانه؛ دولت آبادی، فریبرز. (1398). انتخاب الگوهای معماری میانافزا، مناسب در بافت تاریخی، با تمرکز بر خوانش ویژگیهای کالبدی- فضایی(نمونه مطالعاتی بافت تاریخی منطقه قورخانه تهران). فصلنامهی مدیریت شهری، 18(55)، 276- 255.
14. عمرانی، مرتضی. (1384). در جستجوی هویت شهری اصفهان. (چاپ اول). تهران: وزارت مسکن و شهرسازی.
15. قدیری، بهرام. (1385). ساختارهای جدید در محیطهای تاریخی. (چاپ اول). تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی.
16. قره بگلو، مینو؛ نژادابراهیمی، احد؛ اردبیلچی، ایلقار. (1398). معماری میانافزا: رویکردی میان رشتهای برای طراحی در بافت تاریخی. نمونهی موردی: مجموعه تجاری مشروطه در بافت تاریخی بازار تبریز. نشریهی علمی باغ نظر، 16(76)، 68-57.
17. فیروزی، محمد علی؛ سجادیان، ناهید؛ صحرایی، نسا. (1391). ساماندهی بافتهای فرسوده در راستای توسعهی درونزا و پایدار شهری(مطالعه موردی: کوی یوسفی اهواز). فصلنامهی جغرافیا و برنامهریزی شهری چشمانداز زاگرس، 4(13)، 130-115.
18. مسعود، محمد؛ بیگزاده شهرکی، حمیدرضا. (1392). بناهای میانافزا در بافتهای تاریخی. (چاپ اول). تهران: انتشارات آذرخش.
19. مؤمنی، مهدی؛ بیکمحمدی، حسن؛ مهدیزاده، زهره. (1389). تحلیلی بر طرحهای احیاء و نوسازی بافتهای فرسوده (نمونه موردی محله جویباره اصفهان). مجلهی مطالعات و پژوهشهای شهری و منطقهای، 2(7)، 52- 31.
20. مهدوینژاد، محمدجواد. (1393). اصول و مبانی معاصرسازی«معماری معاصر در بافتهای کهن، ارزشمند و تاریخی». (چاپ اول). تهران: مرکز نشر آثار علمی دانشگاه تربیت مدرس.
21. مهدوینژاد، محمدجواد؛ آقاییمهر، محمدمعین؛ کریمیمشاور مهرداد؛ رفیعی، امیررضا. (1391). بررسی تطبیقی تجارب مداخله در پهنههای فرسودهی شهری و ارائهی راهبردهای مبتنی بر مشارکت مردم. تهران: مرکز مطالعات و برنامهریزی شهر تهران.
22. نائینی، شکوفه سادات؛ سهیلی، جمالالدین. (1398). استراتژی ترجیحی طراحی بناهای میانافزا در بافت های تاریخی از دیدگاه متخصصان معماری، شهرسازی و مرمت. مجلهی معماری و شهرسازی آرمان شهر، 12(27)، 118-111.
23. نوفل، علیرضا؛ کلبادی، پارین. (1392). باز توسعهی زمینهای قهوهای، رهیافتی به سوی توسعهی محلی پایدار. نشریهی معماری و شهرسازی ایران، 4(1)، 146-133.
24. هنرفر، لطف الله. (1350). گنجینه آثار تاریخی اصفهان. (چاپ اول). اصفهان: ثقفی.
25. American Planning Association (APA). (2007). Planning and Urban Design Standards(1st ed). Hoboken, New Jersey (New York): John Wiley and Sons Inc.
26. Falconer, M k. Frank, J E. (1990). Sufficiency of infrastructure capacity for infill development. Journal of Urban Planning and Development, 116(3), 137 – 148.
27. Hudnut, W. (2001). Comment on J. Terence Farris`s Barriers to using urban infill development to achieve smart growth. Housing Policy Debate, 12(1 (, 31– 40.
28. Kienitz, R. (2001). Managing Maryland Growth:Models And Guidelines For Infill Development. Baltimore, Maryland: Maryland Department of Planning.
29. Khalaf, R .W. (2015). The reconciliation of heritage conservation and development: The success of criteria in guiding the design and assessment of contemporary interventions in historic places. Arch net- IJAR, International Journal of Architectural Research, 9(1), 77 – 92.
30. Mehdizadeh Saradj, F. (2016). Compatible development solutions in the context of historical settings in iran. Urbanism, 7(4), 285 - 300.
31. Momeni, F. Keyhanfar, M. (2016). Sustainable urban regeneration with a physical infill development approach: A case study on Isfahan central region. Journal of History Culture and Art Research, 5(4), 355 – 372.
32. Razavian, M. Samadi, R. (2016). Infill development: An approach to the optimal and intelligent development of cities – case study: Zone 8 of tabriz. Journal of Geography and Natural Disasters, 6(3), 1 – 11
33. Sotoudeh, H. Zakari Wan Abdullah, W. (2013). Evaluation of fitness of design in urban historical context: From the Perspectives of Residents. Frontiers of Architectural Research, 2(1), 85 – 93.
34. Sotoudeh, H. Zakari Wan Abdullah, W. (2012). Affected variables on successful infill design in urban historic context. Arts and Design Studies, 3)9), 7 – 12.