کمبود معلم در تاریخ معاصر ایران یکی از معضلات نظام آموزشی بوده و دولت برای حل این موضوع اقدامات زیادی انجام داده است. گرچه در اواخر دوره قاجار دارالمعلمین و سپس در اواسط دوره رضاشاه دانشسراهای تربیت معلم تأسیس گردید، اما تا پایان سلطنت وی، تعداد معلمان با تعداد مراکز آم چکیده کامل
کمبود معلم در تاریخ معاصر ایران یکی از معضلات نظام آموزشی بوده و دولت برای حل این موضوع اقدامات زیادی انجام داده است. گرچه در اواخر دوره قاجار دارالمعلمین و سپس در اواسط دوره رضاشاه دانشسراهای تربیت معلم تأسیس گردید، اما تا پایان سلطنت وی، تعداد معلمان با تعداد مراکز آموزشی و داوطلبان تحصیل همخوان نبود. با آغاز سلطنت محمدرضاشاه تا سقوط دکتر مصدق و آغاز انتقادات از دولت و ساختار وزارتخانهها، نظام آموزشی نیز مورد هدف قرار گرفت و تغییراتی در آن ایجاد گردید. در این دهه نیز دولت برای جبران کمبود معلم و افزایش تعداد دانشآموزان تدابیری برای تربیت معلم به کار گرفت که بررسی آن، مسئله مقاله پیشرو است. پژوهش حاضر با هدف تبیین وضعیت نظام آموزشی کشور و شناخت اقدامات دولتی برای تأمین معلمان در برهه زمانی سقوط رضاشاه تا سقوط دولت مصدق، انجام شده و بر اساس منابع اسنادی و کتابخانهای و با روش تحلیل تاریخی تدوین گردیده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که در کابینههای بعد از دوره رضاشاه توجه زیادی به موضوع تربیتِ معلم شد و با مصوبات مختلف، احتیاج به معلم تا حدودی مرتفع گردید. از طرفی این موضوع عامل مهمی در گسترش سواد و علاقه به تحصیل نزد عموم بود.
پرونده مقاله
دورۀ محمدرضاشاه در راه تعلیم و تربیت عشایر ایران، نوید بخش شروع مرحلۀ تازهای بود. تا این زمان حکومت پهلوی و وزارت فرهنگ بیشتر به توسعۀ آموزش در نقاط شهری تمرکز داشت و تا اواخر دهۀ 1320ش، اکثر عشایر کشور در بیسوادی مطلق به سر میبردند و حکومت برای تغییر این وضعیت، اصلا چکیده کامل
دورۀ محمدرضاشاه در راه تعلیم و تربیت عشایر ایران، نوید بخش شروع مرحلۀ تازهای بود. تا این زمان حکومت پهلوی و وزارت فرهنگ بیشتر به توسعۀ آموزش در نقاط شهری تمرکز داشت و تا اواخر دهۀ 1320ش، اکثر عشایر کشور در بیسوادی مطلق به سر میبردند و حکومت برای تغییر این وضعیت، اصلاحاتی به وجود آورد. تأسیس مدارس و مراکز آموزشی در مناطق عشایری و سپس ایجاد دانشسرای مخصوص عشایر با هدف تربیت و تأمین معلمانی از جنس خود آنان که با روحیات و خلقیات و فرهنگشان آشنایی بیشتری داشتند، از جملۀ این اقدامات بود که بررسی آن مسألۀ نوشتار حاضر است. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر متون اسنادی و کتابخانهای درصدد پاسخ به علل، روند و پیامدهای تأسیس دانشسراهای عشایری در حیات درونی جمعیت ایلی کشور است. یافتهها حاکی از آن است که علاوه بر تمایل عشایر به تعلیم و تربیت، رژیم پهلوی در راه تحقق برنامههای توسعه عمرانی، درصدد بود سطح سواد و میزان آگاهی عشایر کشور را افزایش داده و زان پس حیات فردی و اجتماعی آنان را در کنترل حکومت مرکزی و تحت تأثیر تعلیم و تربیت رسمی قرار دهد.
پرونده مقاله