رابطهی عقل و دین به عنوان یکی از قدیمیترین مباحث کلامی و کُهنترین چالشهای فکری در میان فلاسفه، متکّلمان، حکیمان و فقیهان مسلمان (و حتی غیر مسلمان) موضوعی است که هم چنان مهمّترین مشغلهی فکری و فلسفی در حوزهی زندگی اعتقادی، اخلاقی و سیاسی- اجتماعی به شمار میرود. ب چکیده کامل
رابطهی عقل و دین به عنوان یکی از قدیمیترین مباحث کلامی و کُهنترین چالشهای فکری در میان فلاسفه، متکّلمان، حکیمان و فقیهان مسلمان (و حتی غیر مسلمان) موضوعی است که هم چنان مهمّترین مشغلهی فکری و فلسفی در حوزهی زندگی اعتقادی، اخلاقی و سیاسی- اجتماعی به شمار میرود. به لحاظ تاریخی پیدایش فِرَق مختلف در قلمرو تمدن اسلامی قبل از هر چیز ریشه در رویکردهای عقلانی به دیانت و به عبارتی دیدگاههای آنان نسبت به رابطهی عقل و دین، عقل روحی، عقل و ایمان، عقل و شرع و عناوین مشابه آن دارد. بر همین اساس مذاهب کلامی شیعی، معتزلی و اشعری با تفاسیر عقلانی متفاوت و بعضاً متعارض نسبت به دیانت اسلام ظهور نموده و اندیشههای جالب و جذابی از خود بر جای نهادهاند. مقاله حاضر ضمن بررسی مختصر جایگاه تاریخی هر کدام از فرق کلامی مذکور سعی دارد تا وجوه عمدهی اختلاف و افتراق آنان در موضوع مورد نظر را تجزیه و تحلیل نماید.
پرونده مقاله