ورود اسلام و به دنبال آن، فرهنگ اسلامی به مناطق آسیای غربی، از نکات درخورتامل تاریخ اسلام است. هرچند اسلام توسط نظامهای سیاسی وارد این مناطق شد، اما نمودهای فرهنگی چون: مذاهب و آموزه های اعتقادی از طریق انتقال و تعامل خرده فرهنگ های بازمانده از تمدنهای شرق نزدیک، توانست چکیده کامل
ورود اسلام و به دنبال آن، فرهنگ اسلامی به مناطق آسیای غربی، از نکات درخورتامل تاریخ اسلام است. هرچند اسلام توسط نظامهای سیاسی وارد این مناطق شد، اما نمودهای فرهنگی چون: مذاهب و آموزه های اعتقادی از طریق انتقال و تعامل خرده فرهنگ های بازمانده از تمدنهای شرق نزدیک، توانستند اثربخش و تحرک آفرین باشند. به نحوی که در مدت کوتاهی، آسیای صغیر یا آناتولی نه فقط از مهاجرت اقوام ترک ، بلکه از رهاوردی که مهاجران با خود آوردند، بهره برد و زمینه ساز پویشهای بزرگی در زمینه های سیاسی و فرهنگی گردید. این پژوهش با استفاده از منابع معتبر کتابخانه ای و بر پایه شیوه تحقیق اسنادی، برآن است تا به بررسی و تحلیل روند اسلام پذیری در ناحیه موسوم به آناتولی بپردازد و تبعات بعدی آن را از جهت نفوذ افکار و تعالیم شیعی در حد فاصل آناتولی تا شرق دریای مدیترانه ، که نواحی مرزی جهان اسلام بوده اند، مورد تامل قرار دهد. نتیجه پژوهش نشان می دهد که تاثیر تمدن و فرهنگ ایران بر اقوام مهاجر به آسیای صغیر و همزمانی پیوند تشیع و تصوف، در سده های 8و 9 ق/13 و 14 م، باعث شد تا علاوه بر تثبیت فرایند اسلام پذیری، صوفیگرائی متشیع نیز به عنوان بخشی از روند جذب در تمدن اسلامی، در غرب آسیا رواج یابد.
پرونده مقاله
تاریخ اسلام در طول حیات خود شاهد و ناظر ظهور فرق متعدد مذهبی بوده است، بسیاری از این فرقها عناصری مشترک درباره توجیه مبانی اعتقادی خویش با قرائتهای مختص به خود دارند؛ اما آنچه تا به حال کمتر بدان پرداخته شده است تأثیر عوامل بیرونی چون اوضاع اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اعت چکیده کامل
تاریخ اسلام در طول حیات خود شاهد و ناظر ظهور فرق متعدد مذهبی بوده است، بسیاری از این فرقها عناصری مشترک درباره توجیه مبانی اعتقادی خویش با قرائتهای مختص به خود دارند؛ اما آنچه تا به حال کمتر بدان پرداخته شده است تأثیر عوامل بیرونی چون اوضاع اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اعتقادی و اقتصادی جامعه و حکومت وقت بر نحوه بکارگیری این عناصر التقاطی در فرق مذهبی میباشد. در این نوشتار سعی شده است با پرداختن تأثیر این عناصر چون نحوه جذب موثرین و نخبگان حکومت و جامعه، باورهای دینی و اعتقادی ملموس روحانیون و افراد جامعه، نحوه جذب طبقات پایین و فرودستان بهعنوان مطالعه موردی به تفکر بابیت و بهاییت پرداخته شده است. در این بین تأثیر این عناصر را در تحول مفاهیم التقاطی بابیت تحت عنوان باب مهدویت تا ادعایی الهویت در بهاییت تحت یک منحنی فکری مورد نقد و بررسی و واکاوی قرار گرفته شده است.در این بین بکار گیری عناصر القاطی تصوف در دعوی الهویت بهائیت نقشی تعیین کننده داشته است. زیرا بواسطه بکارگیری آن فرقه بهائیت خواسته است توجیهی اعتقادی بر پایه باورهای فکری برخی فرق تصوف داشته باشد. مهمترین عناصر واگرفته از فرق صوفیانه را میتوان، هزاره گرایی، تناسخ، مقدس بودن اعداد و اعتقاد به نقطه را برشمرد.
پرونده مقاله