یکی از پیامدهای سیاست شاهصفی اول و از نشانههای ضعف دوران سلطنت وی، وقوع شورشهای داخلی، از جمله شورشهای ایالت گرجستان است. شورشهای گرجستان (شورش موراوی در 1039هـ. ق. و شورش تیموراز (طهمورث) در 1042 هـ. ق) با بهرهگیری از زمینههای تاریخی، عوامل سیاسی و اجتماعی و شرا چکیده کامل
یکی از پیامدهای سیاست شاهصفی اول و از نشانههای ضعف دوران سلطنت وی، وقوع شورشهای داخلی، از جمله شورشهای ایالت گرجستان است. شورشهای گرجستان (شورش موراوی در 1039هـ. ق. و شورش تیموراز (طهمورث) در 1042 هـ. ق) با بهرهگیری از زمینههای تاریخی، عوامل سیاسی و اجتماعی و شرایط حاکم بر گرجستان در دوران بعد از شاهعباس اول، علیه دولت صفویه وقوع یافتند.
عاملین شورش (موراوی و تیموراز (طهمورث)، مرگ شاهعباس اول و حاکمیت ضعیف شاه جوان و بیتجربه نوهاش (شاهصفی) را فرصت مناسبی برای استقلالطلبی، جداییخواهی و تأمین دیگر خواستههای خود دانستند و با تحریک احساسات مردم ایالت گرجستان و وعده استقلال به آنها و درخواست حمایت از عثمانی، بخش قابل توجهی از تلاشهای نظامی شاهصفی و سپاه صفوی را به خود مشغول ساخته و زمینه دخالت دولت عثمانی در تحولات داخلی ایران و گرجستان و سرانجام تیرگی مناسبات و رویارویی دهساله دو کشور همسایه را در دوره شاهصفی فراهم نمودند.
در این مقاله، ضمن پرداختن به دلایل اهمیت گرجستان در دوره صفویه، علل و زمینههای شورشهای گرجستان (موراوی در 1039 هـ. ق و تیموراز (طهمورث) در 1042 هـ. ق)، اقدامات شورشیان، ماهیت و خاستگاه این شورشها و سرنوشت شورشیان بر اساس رهیافت تاریخی و به روش توصیفی- تحلیلی با استناد بر گزارشهای مورخان رسمی صفوی و تحقیقات جدید، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.
پرونده مقاله