بررسی ناکامیِ جمهوری خواهی و کامیابی سلطنت مطلقه در ساخت واقعیت اجتماعی با تأکید بر مشروح مذاکرات مجلس دوم تا پنجم شورای ملی
محورهای موضوعی : باحث معرفتی و روش­ شناختی تاریخ پژوهیسعید وحیدی 1 , مرتضی منشادی 2 , رضا سرحدی قهری 3
1 - دانش آموخته کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد
2 - دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد
3 - دانشجوی دکترای علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد
کلید واژه: مشروطیت, درونی سازی, جمهوریت, بیرونی سازی, عینی سازی,
چکیده مقاله :
رژیم سیاسی برای تبدیلشدن به واقعیت، نیازمند گذار از سه مرحله بیرونی سازی، عینی سازی و درونی سازی است. پس از پیروزی مشروطهخواهی در ایران و تحولات پس از آن، غوغای جمهوریخواهی با سرعتی شگفتانگیز بروز کرد و خاموش شد. اکثر پژوهشها این رخداد را، ابزار سیاسی گروهی علیه هیئت حاکمه تفسیر کردهاند و کمتر از دیدگاهی معرفتشناختی به توضیح و تحلیل آن پرداختهاند. از این منظر اگرچه نخبگان فکری ایران، افعال ذهنی خود را در خصوص شکلهای متفاوت حکومت، بهویژه جمهوری بیرونی سازی کردند و بعدها جمهوری بهعنوان یک رژیم سیاسی موردحمایت گروهی از بازیگران سیاسی قرار گرفت ولی نتوانست از مرحله بیرونی سازی فراتر برود. پژوهش حاضر با روش جامعهشناسی معرفت و کاربست الگوی برگر و لاکمن به دنبال پاسخگویی به این سؤال است که دلایل ناکامی جمهوریخواهی در ایرانِ دوره مشروطه چه بود؟ فرضیه پژوهش حاضر به این قرار است که جمهوری بهعنوان یک واقعیت اجتماعی برساخته نشد، زیرا هرجومرج، عدم امنیت، تجربه زیسته و عدم کار آیی نهادهای مشروطه مانع از توافق بین الاذهانی نخبگان ایران برای گذار جمهوری از مرحله بیرونی سازی به مراحل عینی سازی و درونی سازی گردید.
The realities are based on the community. The political regime requires a transition from the three stages of externalization, objectification, and internalization to becoming reality. In political history of Iran, the familiarity of Iranians with the European political systems, especially after the Constitutional Revolution, was the beginning of the idea of reforming and changing the political system among the Iranian elites. After the victory of constitutionalism in Iran and its subsequent developments, the "Republican rapture" erupted at an amazing pace. Most researches have interpreted this incident, a group political tool against the governing board, and have been less concerned with explaining and analyzing it than an epistemological view. From this point of view, although the Iranian intellectual elites erred their mental acts about different forms of government, especially the republic, and later the Republic as a political regime was blamed for a group of political actors but could not go beyond the stage of extermination. The present study uses an analytical-descriptive method and the application of the Burger model to answer this question, what were the reasons for the failure of Republicanism? The hypothesis of the present study is that the republic did not reach an agreement between intellectuals between the intellectual and political elites and was not created as a social reality, because chaos, insecurity, living experience and lack of work of constitutional institutions prevented an agreement between the elites of Iran for The Republic's transition from the stage of extrusion to the stages of objectification and internalisation.
_||_