فهرست مقالات نگار ذیلابی


  • مقاله

    1 - آرابسک و تبار نبطی آن
    تاریخ و تمدن اسلامی , شماره 2 , سال 19 , تابستان 1402
    آرابسک (نقوش استیلیزه گیاهی و هندسی) گاه به عنوان شاخصه هنر اسلامی و از ابداعات تمدن اسلامی شمرده می‌شود؛ در مقابل این نظر، برخی از مورخان هنر، افزون بر خصوصیات دوره اسلامی، بر مآخذ پیش از اسلام آن، به ویژه مآخذ ساسانی و بیزانسی و انتقال سنت‌های فرهنگی پیشین هم اشاره ک چکیده کامل
    آرابسک (نقوش استیلیزه گیاهی و هندسی) گاه به عنوان شاخصه هنر اسلامی و از ابداعات تمدن اسلامی شمرده می‌شود؛ در مقابل این نظر، برخی از مورخان هنر، افزون بر خصوصیات دوره اسلامی، بر مآخذ پیش از اسلام آن، به ویژه مآخذ ساسانی و بیزانسی و انتقال سنت‌های فرهنگی پیشین هم اشاره کرده‌اند. در این پژوهش، علاوه بر این دو مأخذ، فرهنگ نَبَطی هم به‌مثابه گنجینه‌ای غنی از مضامین کهنِ تصویری، به عنوان مأخذی دیگر در زمینه نقش‌مایه‌های گیاهی آرابسک اسلامی لحاظ شده‌است. پرسش اصلی این پژوهش این است که بن‌مایه‌ها و نقوش گیاهی در آثار نَبَطی چه بوده و بر اساس شباهت‌های نقوش نبطی و اسلامی تا چه حد می‌توان نقوش نبطی را به عنوان مأخذی برای آرابسک اسلامی به‌شمار آورد؟ در این پژوهش با رویکردی بر پایه تاریخ فرهنگی و شواهد متنوع، به‌ویژه آثار مادی و گزارش‌های باستان‌شناسان و شباهت‌هاى آشکار فرهنگى موجود، نشان داده‌ایم که نقش‌مایه‌های نبطی را هم می‌توان در شمار خاستگاه‌هاى آرابسک به‌شمار آورد و بر این اساس و باتوجه به تعدد تبارهای تاریخی آرابسک، دیدگاه‌های ذات‌گرایانه و قدسى‌مدارانه سنت‌گرایان در محدود ساختن دامنه تفسیری این نقوش به هنر اسلامی، بازنگری جدی شده‌است. پرونده مقاله

  • مقاله

    2 - تحلیل برون دینی گزارههای نکوهش‌گرایانه درباره زنان در نهج‌البلاغه
    تاریخ و تمدن اسلامی , شماره 5 , سال 14 , زمستان 1397
    روایات ملامت‌گرایانه درباره زنان در نهج‌البلاغه، عمدتا با خارج‌سازی متن از زمینه تاریخی خود با شرایط و دیدگاه‌های مدرن امروزی قیاس می‌شود که در تقابل با دیدگاه‌های مدافع حقوق زنان، به عنوان بخشی از سنت اسلامی- شیعی ناسازگار با این دیدگاه‌های مدرن، تلقی می‌گردد. در این پ چکیده کامل
    روایات ملامت‌گرایانه درباره زنان در نهج‌البلاغه، عمدتا با خارج‌سازی متن از زمینه تاریخی خود با شرایط و دیدگاه‌های مدرن امروزی قیاس می‌شود که در تقابل با دیدگاه‌های مدافع حقوق زنان، به عنوان بخشی از سنت اسلامی- شیعی ناسازگار با این دیدگاه‌های مدرن، تلقی می‌گردد. در این پژوهش افزون بر این‌که نشان داده شده بسیاری از گزاره‌های نکوهش‌گرایانه مربوط به زنان در نهج‌البلاغه فاقد اسناد معتبر است؛ این نتیجه به‌دست می‌آید که محتوای این گزاره‌ها با انبوهی از گزاره‌های مشابه در متون ادبی سده چهارم به بعد انطباق دارد و این دیدگاه‌های ملامت‌گرانه درباره زنان، با توجه به اقتضائات و شرایط فرهنگی مقارن با عصر تدوین نهج‌البلاغه در سده چهارم، قابل فهم، پذیرفتنی و هم‌سو با ذهنیت‌های عامی است که در بسیاری از متون ادبی و تاریخی عصر تدوین نهج‌البلاغه و پس از آن تا سده‌های متمادی، بازتاب و استمرار یافته است. بر اساس این فرضیه از منظری برون‌‌دینی، این گزاره‌های نکوهش‌گرایانه از الحاقات متأخر در عصر تدوین نهج‌البلاغه تلقی شده و بر این مبنا با تأکید بر روش هم‌سنجی بینامتنی (ارزیابی متون مشابه) و با رویکرد تاریخ فرهنگی جدید، زیر شاخه تاریخ ذهنیت، تلاش شده است، شواهد، زمینه‌ها و نیز ذهنیت‌های فرهنگی درباره زنان، در نهج‌البلاغه و شروح آن و متون متنوع ادبی و تاریخی تا سده هفتم بررسی و تحلیل شود و شباهت‌ها و افق‌های هم‌تراز این متون با این گزاره‌های نهج‌البلاغه نمایان گردد. پرونده مقاله