فهرست مقالات کامران قدسی


  • مقاله

    1 - تحلیل رمان «تنگسیر» و «فارس‌‌آغا» از منظر ادبیات اقلیمی
    پژوهش های نقد ادبی و سبک شناسی , شماره 2 , سال 11 , تابستان 1399
    ادبیات اقلیمی که به شاخصه‌های جغرافیای طبیعی و انسانی منطقه خاص نویسنده یا شاعر تکیه می‌کند، در ادبیات فارسی و عربی، از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. آثار صادق چوبک در حوزه‌ مکتب جنوب و مارون عبود نیز در لبنان، از دیدگاه ادبیات اقلیمی شایان ‌بررسی هستند. در این پژوهش، ضم چکیده کامل
    ادبیات اقلیمی که به شاخصه‌های جغرافیای طبیعی و انسانی منطقه خاص نویسنده یا شاعر تکیه می‌کند، در ادبیات فارسی و عربی، از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. آثار صادق چوبک در حوزه‌ مکتب جنوب و مارون عبود نیز در لبنان، از دیدگاه ادبیات اقلیمی شایان ‌بررسی هستند. در این پژوهش، ضمن ارائه تعریفی اجمالی از ادبیات اقلیمی و پرداختن به پیشینه و جایگاه آن در دو ادب فارسی و عربی، با تکیه‌بر روش تحلیل محتوای کیفی، شاخصه‌های ادبیات اقلیمی در رمان تنگسیر و فارس‌‌آغا را بررسی و تحلیل می‌کنیم. پس از بررسی و تحلیل دو اثر مذکور، درنهایت به این نتیجه رسیدیم که هم‌زیستی دو نویسنده با مردم منطقه خاص و تأسی از محیط زندگی آنان، در ارائه تصویری معتنابه از عناصر طبیعی و انسانی منطقه مذکور مؤثر بوده است. هر دو نویسنده در ورای عناصر اقلیمی، به دنبال دفاع از طبقه ستم‌کش، نقد سیاست‌‌های اقتصادی حاکم بر جامعه و تکیه‌بر آداب‌ورسوم اصیل و بومی است که در تقابل با دنیای جدید در معرض انقراض هستند. پرونده مقاله

  • مقاله

    2 - همسانى و ناهمسانى‏ هاى عنصر "پیرنگ" در داستان‏ هاى قرآنى
    پژوهش های نقد ادبی و سبک شناسی , شماره 5 , سال 3 , زمستان 1391
    تجزیه و تحلیل عناصر داستان هاى قرآنى، این حقیقت را آشکار مى سازد که مؤلّفه "پیرنگ"، به عنوان سامان دهنده اصلى روایت، در تمام داستان هاى قرآنى نیز تقریبا در تمام داستان هاى قرآنى وجود دارد. در این جُستار تلاش شده تا از طریق مقایسه و تطبیق میان "پیرنگ"هاى مستقلّ داستان ها چکیده کامل
    تجزیه و تحلیل عناصر داستان هاى قرآنى، این حقیقت را آشکار مى سازد که مؤلّفه "پیرنگ"، به عنوان سامان دهنده اصلى روایت، در تمام داستان هاى قرآنى نیز تقریبا در تمام داستان هاى قرآنى وجود دارد. در این جُستار تلاش شده تا از طریق مقایسه و تطبیق میان "پیرنگ"هاى مستقلّ داستان هاى قرآنى، تقسیم بندى ویژه اى به دست آید تا راه شناخت مفاهیم ادبى و هنرى قرآن را بیش از پیش هموار سازد. از این رو ابتدا به معرّفى اجمالى عنصر "پیرنگ" در ادبیات داستانى و سپس به تقسیم بندى شکلى و ظاهرى "پیرنگ"، در داستان هاى قرآنى پرداخته ایم. در این نوع تقسیم بندى، "پیرنگ"هاى قرآن به انواعى چون بسیط و مرکّب، منظّم و نامنظّم و گسسته و پیوسته تفکیک مى شوند. پس از آن، داستان ها را با توجّه به اجزاى درون ساختارىِ "پیرنگ"، باهم مقایسه و وجود یا عدم هریک از اجزا را در آن ها بررسى نموده ایم. سرانجام سخن کوشیده ایم تا معلوم شود عدم حضور اجزاى ناکارآمد، باعث شده تا بافت درونى "پیرنگ" انسجام بیش ترى بیابد؛ امرى که علاوه بر جذب مخاطب، در حکمت آموزى آن نیز مؤثّر بوده است پرونده مقاله