فهرست مقالات لیلا شهریاری


  • مقاله

    1 - پیوند عقل و عشق در معنی دادن به زندگی، در مثنوی مولانا
    تفسیر و تحلیل متون زبان و ادبیات فارسی (دهخدا) , شماره 2 , سال 15 , تابستان 1402
    اگرچه مولانا در پاسخ به این پرسش که معنای زندگی چیست؟ به صراحت سخن نمی‌گوید، در عمل، تمام آن چه در مثنوی گفته به نوعی با زندگی و معنای آن سروکار پیدا می‌کند. زیرا مثنوی از آغاز تا انجام، مخاطبی ره گم‌کرده را در نظر دارد، که جای خالی معنا را در زندگی‌اش احساس می‌کند؛ اما چکیده کامل
    اگرچه مولانا در پاسخ به این پرسش که معنای زندگی چیست؟ به صراحت سخن نمی‌گوید، در عمل، تمام آن چه در مثنوی گفته به نوعی با زندگی و معنای آن سروکار پیدا می‌کند. زیرا مثنوی از آغاز تا انجام، مخاطبی ره گم‌کرده را در نظر دارد، که جای خالی معنا را در زندگی‌اش احساس می‌کند؛ اما مشغله‌های زندگی مادی، راه ورود او را به زندگی معنوی مسدود کرده است. از آنجا که هرکس به شیوه‌ای خاص به زندگی معنا می‌دهد، مولانا در خلال ارائه تصویری از مولفه‌های زندگی معنادار خود، می‌خواهد به مخاطب در، یافتن این مؤلفه‌ها کمک کند. امّا البته یافتن نشانه‌ها که در زندگی شکوهمند، ژرف و گستردۀ مولانا، با توجه به نظم پریشان مثنوی، آسان نیست. اما از آن جا که جهان بینی مولانا، از دو سرچشمۀ عقل و عشق آب بر می‌گیرد، او این دو را در جهت دادن به زندگی هر انسانی، مقوله‌هایی تعیین کننده به شمار می‌آورد. مقالۀ حاضر با این فرض آغاز می‌شود که عقل و عشق و ملایمات هر یک، به مثابۀ دو مقولۀ متقابل و متعامل که اصلی ترین مولفه‌های زندگی معنادار است، توانایی آن را دارند که اولاً هر معنایی را که در نهایت عاطفی یا عقلانی است، از صافی خود عبور دهند و ثانیاً گنجایش آن را دارند که هر اندیشۀ متقابلی به یاری آن‌ها تأویل گردد.این مقاله که داده‌هایش با روش کیفی تحلیل و توصیف شده با هدف نشان دادن پیوندپذیری عقل و عشق به مثابۀ دو مولفۀ اصلی زندگی مادی و معنوی انسان، نگارش یافته است. مهم ترین دستاورد این پژوهش این است که زندگی هر انسان، تنها می‌تواند در پیوند عقل و عشق، معنادار شود. زیرا عقل حوزۀ خردمندانه و عشق قلمرو عاطفی زندگی را به مثابۀ دو ساحت بنیادین وجود او، تکامل می‌بخشد. پرونده مقاله