هدف اصلی پژوهش حاضر ، تحلیل جامعه شناختی رابطه سلامت اجتماعی با حمایت اجتماعی جانبازان استان آذربایجان شرقی بود . روش تحقیق ، پیمایش و ابزار جمع آوری داده ها ، پرسشنامه بود . جامعه آماری ، جانبازان استان آذربایجان شرقی به تعداد 24340 بود و 294 جانباز به شیوه نمونه گیری تصادفی سیستماتیک انتخاب شدند . بر اساس یافته ها ، میانگین سلامت اجتماعی آنها 45/56 درصد و حمایت اجتماعی ادراک شده 8/72 درصد بود . نتیجه آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که بین حمایت اجتماعی ادراک شده و سلامت اجتماعی جانبازان استان آذربایجان شرقی رابطه معنادار و مثبت وجود داشت . همچنین بین سلامت اجتماعی و درصد جانبازی ، سن ، مدت حضور جانبازان در جنگ رابطه معنادار وجود نداشت ، اما تفاوت معناداری بین سلامت اجتماعی جانبازان برحسب سواد آنها وجود داشت ، جانبازان دارای تحصیلات زیر دیپلم ، بیشترین تفاوت میانگین را با سایر گروه ها داشتند . در تبیین نتایج تحقیق حاضر می توان گفت ، ایجاد روابط اجتماعی با اعضای جامعه و دریافت حمایت اجتماعی از سوی خانواده و اطرافیان ، باعث ارتقای سلامت اجتماعی جانبازان می شود . اگر پیوند افراد با گروه و حمایت قوی تر باشد، احتمال انزوا و بخطر افتادن سلامتی آنان کاهش می یابد . پرونده مقاله

هدف اصلی مطالعه حاضر، تحلیل جامعهشناختی سیاسی تحولات سیاسی حکومت قاجار از دیدگاه نظریه گردش نخبگان ویلفردو پارتو بود. در این مقاله سئوالات پژوهشی زیر مورد بررسی قرار گرفته است: تحولات سیاسی سلسله قاجار از دیدگاه نظریه گردش نخبگان ویلفردو پارتو چگونه قابل تحلیل است؟ نقش نخبگان در ایجاد تحولات دوره قاجاریه چه بود؟ روش تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از - کیفی به شیوه اسنادی و کتابخانهای و ابزار جمعآوری دادهها، فیش و یادداشت ، نظر گردآوری دادهها برداری بود. پارتو گردش نخبگان در تاریخ جوامع را عاملی ضروری و طبیعی در جهت پیشرفت معرفی مینماید. تحلیل جامعهشناختی سیاسی تحولات سیاسی حکومت قاجار نشان داد، عدم وجود گردش نخبگان در جامعة دورة قاجار که موجب عدم تعادل نظام سیاسی و پاسخ مناسب به تحولات سیاسی و اجتماعی شد، علاوه بر این که ناکارآمدی نخبگان رسمی را به اثبات رساند، راه را برای ورود نخبگان جدید در حوزة سیاسی بست. با سقوط حکومت تزار در روسیه، حکومت قاجار نیز که متکی بر ساختار سیاسی ملوكالطوایفی بود، دچار از هم پاشیدگی اجتماعی گردید. پرونده مقاله

هدف تحقیق حاضر شناسایی چالشهای توسعه اجتماعی در استان آذربایجانشرقی میباشد .روش تحقیق حاضر کیفی بوده و از رویکرد نظریه زمینهای به عنوان روش عملیاتی پژوهش استفاده شده است . به منظور جمعآوری دادههای مورد نیاز از ابزار مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شده است .برای این نفر از متخصصان و شهروندان استان آذربایجانشرقی مصاحبه انجام شد. یافتههای تحقیق 22 کار، با حاکی از این است که چالشهای شناسایی شده در استان بر گیرنده مقولههای چالشهای ساختاری (با چالشهای فرهنگی، ،) زیرمقولههای تمرکزگرایی در تصمیمگیریهای استانی و ضعف در تخصیص بودجه اجتماعی (با زیرمقولههای خلاء مشارکتی و شکاف دانش )و چالشهای مدیریتی (با زیرمقولههای انتصابهای نادرست، به کارگیری یافتههای آمایش سرزمین، مدیریت ضعیف گذارها )و در نهایت چالش- های عاملیتمحور (با زیرمقولههای فردگرایی و عدم مشارکت گروهی، برخورداری از شخصیت اقتدار- طلب، تنگ نظری در تعاملات اجتماعی، عدم احساس تعلق شهری) میباشند .در مقاله حاضر، هسته میباشد. این مفهوم انعکاس مسائل و چالشهای »مدیریت توسعه اجتماعی« مرکزی به دست آمده مدیریتی گزارش شده در فرایند توسعه در حوزههای مختلف استان است. پرونده مقاله