پژوهش در برنامه ریزی درسی
,
شماره1,سال
17
,
بهار
1399
پژوهش حاضر با هدف شناسایی مسائل موجود بر دانشپژوهی تدریس اعضای هیئتعلمی به واکاوی پدیده سایش با توجه به بافت حاکم بر دانشگاههای ایران پرداخته است. این پژوهش در پارادایم تفسیرگرایی با رویکرد کیفی و بر اساس روش پژوهش نظریة دادهبنیاد (مبنایی)، با 19 عضو هیئتعلمی دارای چکیده کامل
پژوهش حاضر با هدف شناسایی مسائل موجود بر دانشپژوهی تدریس اعضای هیئتعلمی به واکاوی پدیده سایش با توجه به بافت حاکم بر دانشگاههای ایران پرداخته است. این پژوهش در پارادایم تفسیرگرایی با رویکرد کیفی و بر اساس روش پژوهش نظریة دادهبنیاد (مبنایی)، با 19 عضو هیئتعلمی دارای مرتبه استادیاری و در دو حوزة علوم انسانی و مهندسی دانشگاههای جامع شهر تهران از طریق مصاحبههای عمیق نیمه ساختارمند به صورت هدفمند و با استفاده از راهبردهای نمونهگزینی با حداکثر تنوع انجام شده است. تحلیل دادههای حاصل درسه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی صورت پذیرفت. بر اساس یافتهها، پدیدة سایش در آموزش عالی ایران دارای ابعاد کلامی و اجتماعی است. این پدیده به دلیل شرایط سازمانی و فردی ظهور یافته (عوامل علّی) و به واکنشهایی چون اجتناب و تقابل (راهبرد) منجر شده است. این واکنشها تحت تأثیر پاسخ مسئولان، تابآوری (شرایط مداخلهگر)، ساختار و فرهنگ دانشگاهی (شرایط زمینهای) بروز پیدا کرده و به آسیبپذیری شغلی، فردی و اجتماعی (پیامد) منجر شدهاند. نتایج بیانگر آن است که، کارکرد آموزش در این بستر در سه سطح تدریس خوب (مبتنی بر تجربة فردی)، تدریس عالمانه (مبتنی بر تلفیق دانش محتوایی و پداگوژی) و دانشپژوهی آموزشی (نشر دانش مدرسی) تعریف شده است. از منظر اعضای هیئتعلمی با توجه به گسترة پدیدة سایش، فرایندهای تدریس مبتنی بر تجربة شخصی انجام میشود و بهطور سازماندهیشده، برنامههای توانمندسازی و نشر دانش مدرسی، پیشبینی نشده است.
پرونده مقاله
پژوهش در برنامه ریزی درسی
,
شماره5,سال
17
,
زمستان
1399
پژوهش حاضر با مرور وضعیت کنونی برنامه درسی عمومی دانشگاهی که از بعد هدف تربیت شهروند مسئول را بر عهده دارد به ارائه الگویی جهت طراحی برنامه درسی میانرشتهای در این حوزه پرداخته است. پژوهش در پارادایم آمیخته اکتشافی با رویکرد (کیفی-کمی) انجام شد. در بخش کیفی، مطالعه و ش چکیده کامل
پژوهش حاضر با مرور وضعیت کنونی برنامه درسی عمومی دانشگاهی که از بعد هدف تربیت شهروند مسئول را بر عهده دارد به ارائه الگویی جهت طراحی برنامه درسی میانرشتهای در این حوزه پرداخته است. پژوهش در پارادایم آمیخته اکتشافی با رویکرد (کیفی-کمی) انجام شد. در بخش کیفی، مطالعه و شناسایی زمینههای تربیت شهروند جهانی در برنامه درسی دانشگاهی در ایران مدنظر بود. از روش تحلیل محتوای کیفی از نوع تحلیل تماتیک (موضوعی) در دو سطح اسناد انتخابی و سرفصلهای مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی استفاده شد. ابزار جمعآوری اطلاعات، تحلیل محتوا، فیشبرداری و چکلیست بود. برای تحلیل دادهها از روش تحلیل اسنادی استفاده شد. در بخش کمی، از روش تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی استفاده و جامعۀ آماری، متخصصان حوزۀ علوم تربیتی دارای مدرک دکتری بهعنوان اعضای هیئتعلمی دانشگاههای (سراسری دولتی و آزاد اسلامی) شهر تهران به تعداد 145 نفر بود. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامه محقق ساخته با پایایی به ضریب آلفای کرونباخ 91/0 و روایی محتوا، سازه است. برای تجزیهوتحلیل دادهها از آزمون خیدو و فریدمن استفاده شد. بر اساس یافتهها در بخش کیفی سیستم برنامهدرسی عمومی، متمرکز و نوع سازماندهی آن نیز مبتنی بر رویکرد هنجاری دیسیپلین محوری است. اکثر مطالب مرتبط با مؤلفههای جهانیشدن، اغلب ارتباط غیرمستقیم دارند و از وجوه ایجابی، خنثی و سلبی، وجه خنثی غالب است. ازاینرو، الگوی برنامه درسی شهروند جهانی مبتنی بر رویکرد میانرشتهای در پنج گام اصلی که مشتمل بر عناصر اصلی برنامه درسی (اهداف، محتوا، روشهای تدریس و ارزشیابی) بر اساس سه مؤلفه دانش، مهارت و نگرش در دو سطح کلان و خرد طراحی شد. در سطح کلان، رویکرد برنامه درسی تلفیقی (ادغام) و در سطح خرد رویکردهای (عمودی، وسیع و آموزشی) استفاده شد.
پرونده مقاله
ابتکار و خلاقیت در علوم انسانی
,
شماره5,سال
9
,
زمستان
1398
زمینه: دانشگاه به عنوان یک نهاد اجتماعی، مسئول شکوفایی استعدادها، خلاقیتها، توانمندی هر چه بیشتر نیروی انسانی دانشگاهی و فراهم کردن میدان برای بروز عاملیت تک تک افراد جامعه است. هدف: این مطالعه با هدف واکاوی تجربیات بازیگردانان دانشگاهی (اعضای هیات علمی) به عنوان عاملا چکیده کامل
زمینه: دانشگاه به عنوان یک نهاد اجتماعی، مسئول شکوفایی استعدادها، خلاقیتها، توانمندی هر چه بیشتر نیروی انسانی دانشگاهی و فراهم کردن میدان برای بروز عاملیت تک تک افراد جامعه است. هدف: این مطالعه با هدف واکاوی تجربیات بازیگردانان دانشگاهی (اعضای هیات علمی) به عنوان عاملانی خلّاق؛ حلقه مفقودهی چرخه خلاقیت در نظام آموزش عالی ایران صورت گرفت. روش: این پژوهش درپارادایم تفسیری با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی انجام شد. مشارکتکنندگان شامل 19 عضو هیات علمی دانشگاههای جامع شهر تهران که به صورت هدفمند و با استفاده از راهبردهای نمونهگزینی با حداکثر تنوع انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از مصاحبه عمیق بدون ساختار و جهت تحلیل دادهها از راهبرد هفت مرحلهای کلایزی استفاده شد. یافتهها:تحلیل دادههای مصاحبه به ایجاد یک مقوله اصلیخلاقیت اعضای هیات علمی و دو مقوله فرعی که شامل عواملسازمانی و فردی انجامید. در حوزه عوامل سازمانی آنچه باعث مشغولیت ذهنی و عدم بروز خلاقیت؛ مشکلات مربوط به قوانین و زیر ساختها،ساختار سازمانی، فرهنگ سازمانی و مدیریت ناکارآمداست و در حوزه عوامل فردی؛ خلق و خو، انگیزش، ذهن فعال ودانش و تخصص است. نتیجهگیری: نتایج این مطالعه بر مسایل پیشروی مغفول ماندن نقش عاملیت و جایگاه فرد در ساختار آموزش عالی ایران که موجب عدم بروز خلاقیت و شکوفایی استعدادها میشود، تاکید میکند.رشد و ظهور خلاقیت مستلزم وجود چند عامل به هم پیوسته مانند تمرکززدایی، استقلال دانشگاهی، تغییر سیاست فرهنگی به گونهای که تنوع فرهنگی، قومی و جنسیتی بعنوان سرمایه فرهنگی تلقی شود.
پرونده مقاله
سکوی نشر دانش
سند یا سکوی نشر دانش ،سامانه ای جهت مدیریت حوزه علمی و پژوهشی نشریات دانشگاه آزاد می باشد