زمینه: معماری یکی از حوزه‌‌های تأتیرگذار انسانی است که ماهیت آن در هر صورت به طراحی و فرآیند طراحی باز می‌‌گردد و بنابراین نقش خلاقیت در ایعاد مختلف آن انکارناپذیر می‌‌باشد. طراحی نیز در مفهوم عام آن یک تلاش انگیزشی برای رفع نیازهای انسانی بوده که در مقیاس معماری و به صورت کلان با دو رکن اساسی فرم و عملکرد سر و کار داشته و چگونگی و چرایی رابطه این ارکان بنا به ماهیت معماری از دیرباز مطرح بوده است. لذا توجه به نقش بارز خلاقیت معمارانه در بازشناسی و بازتعریف این رابطه اساسی، حائز اهمیت می‌‌باشد. هدف: هدف اصلی این تحقیق، واکاوی چیستی رابطه فرم و عملکرد از یک سو و تبیین مولفه‌‌های موثر بر آن از سوی دیگر با بهره‌‌گیری از نگرشی مبتنی بر شناخت ابعاد و مراتب وجودی انسان به عنوان کاربر آثار معماری و تعیین نقش خلاقیت در این رابطه است. روش: تحقیق کیفی حاضر با استفاده از یک روش توصیفی و متعاقباً تحلیل محتوای کیفی تحت رویکردی تطبیقی - تفسیری به شناسایی متغیرهای اساسی موجود در نظریات مطرح در باره نسبت فرم و عملکرد معماری پرداخته و با استدلال منطقی و تفکر انتقادی، سعی بر تدقیق و بازتعریف روابط بین آنها داشته است. از آنجایی که نتایج این تحقیق با اتکا به فرآیندهای تحلیلی رهیافته به نظریات محققین و نظریه‌‌پردازان پیشین استوار می‌‌گردد، لذا می‌‌توان آن را یک فراتحلیل کیفی دانست که عطف به وجوه مورد تمرکز پژوهش، دارای ابعاد انسانشناختی است. نتیجه‌‌گیری: با توجه به قرابت محتوایی در مفاهیم طراحی و خلاقیت بویژه در حوزه‌‌های هنری از جمله معماری، به نظر می‌‌رسد که بتوان در تبیین جامع رابطه فرم و عملکرد از مفهوم خلاقیت بهره گرفته و نهایتا بر این مبنا، مدل مفهومی و متعاقباً نظریه‌‌ای ارائه نمود که نسبت به موارد پیشین دارای جامعیت بوده و کاستی‌‌‌‌های موجود در آنها را مرتفع سازد. با این مضمون که فرم بر مبنای خواهش‌‌های متعدد انسان خلق می‌‌شود و به واسطه تأمین عملکردها و فراعملکردها متناسب با ابعاد مختلف خلاقیت به کار رفته در حصول آن، ارضاء نیازهای اولیه و ثانویه بشر را در مراتب مختلف ممکن می‌‌نماید. پرونده مقاله

Creativity is one of the most prominent humankind properties, which has a particular worth in human communities and has been a pivotal subject of many scientific researches in various fields of knowledge. Environmental Psychology is a leading scientific area related to this topic that studies the relation between the physical environment and space users’ mentality including the creativity process. In this regard, this paper tracks the answer to the inquiry, “What are the environmental factors’ impacts on user’s creativity and the role of architecture in orientating them?”. Therefore, the main purpose of the research is a prototypical determination of characteristics and mechanisms of creativity-inciting places to lead more creativity by designing places creatively. From a methodical point of view, the research is based on an amalgamated methodology to conclude a theoretic framework and validate it statistically in a case study. The case study of research consists of architecture learning environments where postgraduate students are questioned to describe inciting behaviors of their creativity and the physical features of stimulation of such activities. Due to the present survey, some special characteristics, functional spaces, and respective environmental affordances are introduced as the main features affecting the augmentation of creativity. Ultimately, they are classified and graded as some environmental attributes, by a heuristic factor analysis, considerably are seemed to be the main factors increasing the sense of place. It should be noted that the prominent aspect of this study is its systematic problem-solving approach and its findings consequently which are realized in two schemata: Firstly, as an expanded instrument for the evaluation of an environment in the provision and improvement of users’ creativity, and secondly, as the theoretical foundation of a structural pattern for designing creativity enhancer environments. Therefore, it might be cited the findings of this research points to a cycle of promotion: From Architectural Creativity to the Sense of Place and its Resulting Creativeness. پرونده مقاله