فهرست مقالات زهره تمیم داری


  • مقاله

    1 - تطبیق پیر مغان دیوان حافظ با کهن‌الگوی پیر خردمند یونگ
    ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی , شماره 4 , سال 8 , پاییز 1391
    شعر حافظ که آینه دنیای خیال‌انگیز و رازآلود وی است، به دلیل پیچیدگی‌های معنایی و هنرورزی‌های زبانی، همواره از متون باز و تفسیرپذیر به شمار آمده و درباره آن از منظرهای گوناگون سخن رفته است. نقد کهن‌الگویی آثار ادبی از فروع نقدهای روان‌شناختی است که در دهه‌های اخیر همچون چکیده کامل
    شعر حافظ که آینه دنیای خیال‌انگیز و رازآلود وی است، به دلیل پیچیدگی‌های معنایی و هنرورزی‌های زبانی، همواره از متون باز و تفسیرپذیر به شمار آمده و درباره آن از منظرهای گوناگون سخن رفته است. نقد کهن‌الگویی آثار ادبی از فروع نقدهای روان‌شناختی است که در دهه‌های اخیر همچون مطالعات میان‌رشته‌ای دیگر رونق و روایی یافته است. این نقد که به بررسی مضامین و تصاویر کهن‌الگویی در نهاد انسان‌ها می‌پردازد، راه را برای ژرف‌کاوی‌های بعدی آثار ادبی می‌گشاید و نشان‌دهندة جهانی‌بودن پیام انسانی و احساسات شاعران هنروری همچون حافظ است. در این پژوهش با دید مکتب روان‌کاوی یونگ و از منظر کهن‌الگویی به جهان شعری حافظ نگریسته شده و به شخصیت پررنگ و تکرار شونده پیر در دیوان او پرداخته شده است؛ بررسی مقایسه‌ای چهره پیرمغان با کهن‌الگوی پیر خردمند یونگ، نشان‌دهندة شباهت بسیار و یا حتی انطباق کامل وی با آن تصویر کهن است. پرونده مقاله

  • مقاله

    2 - تحلیل مقایسهای دریافت و پاسداشت لحظه در تفکر خیامی و نگره بودایی
    ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی , شماره 2 , سال 11 , تابستان 1394
    در میان متفکرانی که درباره مسأله گذر زمان تأمل جدی کرده‌اند و بر تمرکز بر لحظه تأکید ویژه‌ای داشته‌اند؛ بودا و خیام از اهمیت و جایگاه خاصی برخوردارند. در این پژوهش ابتدا مبنای اندیشگی این دو متفکر را درباره زمان و جهان بررسی کرده‌ایم و سپس با توجه به عناصری مانند مرگ، ب چکیده کامل
    در میان متفکرانی که درباره مسأله گذر زمان تأمل جدی کرده‌اند و بر تمرکز بر لحظه تأکید ویژه‌ای داشته‌اند؛ بودا و خیام از اهمیت و جایگاه خاصی برخوردارند. در این پژوهش ابتدا مبنای اندیشگی این دو متفکر را درباره زمان و جهان بررسی کرده‌ایم و سپس با توجه به عناصری مانند مرگ، بیماری، زوال، حیات پس از مرگ، رنج و لذت و ... به تبیین دیدگاه بودا و خیام از لحظه پرداخته‌ایم. در تبیین عوامل رویکرد خیام و بودا به لحظه یا دم و دلایل پاسداشت آن و تفاوت‌های نگره‌ای این دو به مسأله زمان، باید گفت که خیام به گریز از آگاهی در بستر لحظه باور دارد تا از فکر فرجام لحظه و عاقبت کار آدمی بگریزد؛ لذا دیدگاه وی با لذت‌گرایی پیوند می‌یابد؛ اما تبیین بودا از لحظه ژرفا و عمق بیشتری دارد و با دیدگاه وی نسبت به آگاهی، شناخت و کلیت هستی پیوند می‌خورد. همچنین حاصل پژوهش حاضر نشان می‌دهد که اگرچه هر دو به تقلیل مرارت و کاستن رنج معتقدند، تفاوت نگاه آنها به رنجی که از گذر زمان و ناپایداری آنات ناشی می‌شود، باعث شده که آنان نسبت به شیوه کاهش این ر نج مواضع متفاوتی اتخاذ کنند. پرونده مقاله