فهرست مقالات اسماعیل سیلاخوری


  • مقاله

    1 - بررسی توزیع مکانی خطر بیابان‌زایی منطقه سبزوار با استفاده از مدل IMDPA
    علوم و تکنولوژی محیط زیست , شماره 4 , سال 21 , تابستان 1398
    زمینه و هدف: بیابان‌زایی مسئله‌ای جهانی، با پیامدهای جدی برای تنوع زیستی، ایمنی محیط‌زیست، ریشه کنی فقر، ثبات اجتماعی- اقتصادی و توسعه پایدار در سراسر جهان می باشد. مناسب ترین روش برای تعیین شدت خطر بیابان‌زایی، استفاده از مدل های تجربی است. هدف از این پژوهش تعیین توزیع چکیده کامل
    زمینه و هدف: بیابان‌زایی مسئله‌ای جهانی، با پیامدهای جدی برای تنوع زیستی، ایمنی محیط‌زیست، ریشه کنی فقر، ثبات اجتماعی- اقتصادی و توسعه پایدار در سراسر جهان می باشد. مناسب ترین روش برای تعیین شدت خطر بیابان‌زایی، استفاده از مدل های تجربی است. هدف از این پژوهش تعیین توزیع مکانی خطر بیابان‌زایی منطقه سبزوار با استفاده از مدل IMDPA و سیستم اطلاعات جغرافیایی است. روش بررسی: به‌منظور بررسی شدت بیابان‌زایی در منطقه سبزوار، از تمام معیارهای مدل IMDPA استفاده گردید. برای این منظور، ابتدا نقشه واحدهای کاری (رخساره های ژئومورفولوژی) با استفاده از نقشه های شیب، زمین شناسی، پوشش گیاهی، کاربری اراضی، تصاویر ماهواره ای لندست 5 و گوگل ارث در 4 واحد، 10 تیپ و 96 رخساره تهیه گردید. سپس در هر واحد کاری، با استفاده از مدل IMDPA شاخص ها ارزش دهی شد و از میانگین هندسی آن ها ارزش هر معیار تعیین گردید. ارزش هر گروه از میانگین هندسی معیارهای آن مشخص؛ و از میانگین هندسی ارزش گروه ها، نقشه شدت بیابان‌زایی منطقه به دست آمد. یافته‌ها: نتایج نشان داد، که معیارهای آب و آبیاری و فرسایش با میانگین وزنی 94/2 و 72/2 بیش ترین تأثیر را در بیابان‌زایی منطقه داشتند. منطقه سبزوار با استفاده از این مدل به دو کلاس متوسط (II) و شدید (IV) تقسیم شد، که بیش ترین سطح منطقه را کلاس متوسط (07/85 درصد) پوشش داد. بحث و نتیجه‌گیری: منطقه سبزوار از روند ژئومورفولوژیکی متنوعی از کوهستان تا پلایا برخوردار می‌باشد و تقسیم بندی آن به دو کلاس بیابان‌زایی نشان دهنده آسان گیری مدل IMDPA در تهیه نقشه خطر بیابان‌زایی است. دلیل این امر را می توان در شاخص های متنوع، میانگین هندسی و کلاس بندی نامتوازن جستجو کرد. نقشه خطر مذکور به همراه شاخص ها کلیدی مؤثر در بیابان‌زایی منطقه سبزوار می توانند در جهت مهار بیابان‌زایی و نیل به توسعه پایدار مورداستفاده برنامه ریزان قرار گیرند. پرونده مقاله

  • مقاله

    2 - ارزیابی اثر تاریخی تغییر اقلیم بر خطر بیابانزایی منطقه اسفراین-سبزوار (دوره مورد مطالعه: 2016-1979 میلادی)
    علوم و تکنولوژی محیط زیست , شماره 9 , سال 23 , پاییز 1400
    زمینه و هدف: در میان 37 چالش مهم جهانی؛ تغییر اقلیم، بیابانزایی و کمبود آب شیرین، سه چالش اصلی فَراروی بشر در قرن 21 محسوب می شوند. در این پژوهش از مدل ESAs در راستای ارزیابی اثر تغییرات اقلیم بر خطر بیابانزایی منطقه اسفراین- سبزوار در سه دوره 1992-1981، 2004- 1993 و 20 چکیده کامل
    زمینه و هدف: در میان 37 چالش مهم جهانی؛ تغییر اقلیم، بیابانزایی و کمبود آب شیرین، سه چالش اصلی فَراروی بشر در قرن 21 محسوب می شوند. در این پژوهش از مدل ESAs در راستای ارزیابی اثر تغییرات اقلیم بر خطر بیابانزایی منطقه اسفراین- سبزوار در سه دوره 1992-1981، 2004- 1993 و 2016-2005 استفاده شد.روش بررسی: به دلیل آمار و پراکنش نامناسب ایستگاه های هواشناسی منطقه، از داده های بازتحلیل ERA-Interim و دوازده ایستگاه هواشناسی منطقه استفاده شد. داده های اقلیمی پروژه ERA-Interim برای منطقه اسفراینسبزوار به صورت 53 سلول به ابعاد 125/0×125/0 درجه در دسترس است. در گام اول با استفاده از رابط وب، کدهایPython و همچنینECMWF WebAPI، داده های اقلیمی روزانه برای دوره آماری 1979 تا 2016 دریافت و برای هر یک از سلول ها استخراج شد. داده های NetCDF دریافت شده با استفاده از نرم افزار ArcGIS برای 53 سلول به فرمت پایگاه داده خروجی گرفته شد و مورد طبقه بندی قرار گرفت. سپس تطابق داده های ERA-Interim با داده های دوازده ایستگاه هواشناسی در دوره 2016-2007 مورد بررسی قرار گرفت. اُریبی ماهانه به دست آمده به طور ماهانه به سال های فاقد آمار دیدبانی و سلول های فاقد ایستگاه هواشناسی اعمال شد و در نهایت با تصحیح اُریبی، داده های تلفیقی بارش برای 53 سلول استخراج شد. استمرار خشکسالی نیز با استفاده از نرم افزار R و شاخص SPI برای دوره مورد مطالعه محاسبه شد. پس از تهیه نقشه های پایه بارش، خشکی و خشکسالی برای سه دوره مورد مطالعه، با استفاده از ابزار مدل سازی GIS نقشه خطر بیابانزایی بر اساس مدل ESAs به دست آمد.یافته ها: نتایج نشان داد که استفاده از داده های تلفیقی (بازتحلیل و ایستگاهی) توانسته ضریب NSE را به 1 افزایش، bias را از 39/0 به 24/0 و RMSE را از 69/6 به 32/0 کاهش دهد. در دوره 36 ساله مورد مطالعه بارش به طور میانگین برای کل منطقه بیش از 10 میلی متر کاهش و دما نزدیک به دو درجه افزایش یافته است که اثرات این تغییر بر خطر بیابانزایی ارزیابی شد. به طوری که در دوره دوم کلاس F2 جای خود را به کلاس C1 و در دوره سوم کلاس C1 جای خود را به کلاس C3 داده است. پرونده مقاله