فهرست مقالات سیامک سعادتی


  • مقاله

    1 - مناسبات بینامتنی میان حکایات مثنوی مولوی در دفتر اول با متون نظم و نثر فارسی (بر اساس نظریۀ ژارژ ژنت)
    زبان و ادب فارسی واحد سنندج , شماره 2 , سال 15 , تابستان 1402
    بینامتنیت به بررسی روابط موجود در بین متون می‌پردازد. چراکه در هر متنی اشاراتی به آثار پیش از آن وجود دارد؛ به‌بیان‌دیگر، متون جدید زاییدة متن‌های پیش از خود هستند. ازاین‌رو، می‌توان گفت که هیچ متن جدید و بکری وجود ندارد و هر نویسنده‌ای برای خلق اثر خود از آثار پیشینیان چکیده کامل
    بینامتنیت به بررسی روابط موجود در بین متون می‌پردازد. چراکه در هر متنی اشاراتی به آثار پیش از آن وجود دارد؛ به‌بیان‌دیگر، متون جدید زاییدة متن‌های پیش از خود هستند. ازاین‌رو، می‌توان گفت که هیچ متن جدید و بکری وجود ندارد و هر نویسنده‌ای برای خلق اثر خود از آثار پیشینیان الهام می‌گیرد. در بینامتنیت دو متن باهم مقایسه می‌شوند: یک متن زیر و یک متن زبر. ژارژ ژنت نظریۀ بینامتنیت را به کمال خود رسانده است. ژنت، بینامتنیت را به سه دسته تقسیم می‌کند که در قالب: حضور صریح و اعلام‌شده، پنهان و ضمنیِ یک متن در متن دیگر، قابل‌بررسی است. نگارنده در این نوشتار، ابتدا ریشۀ حکایات و اندیشه‌های عرفانی مولوی را در دفتر اول مثنوی در آثار عرفانی، داستانی، تفسیری، دواوین شعر و کتب تاریخی فارسی کاویده، سپس این حکایات را بر اساس نظریۀ بینامتنیت ژنت به سه دسته تقسیم کرده است. در این مرحله، متن زیرین مثنوی مشخص شده است. این متن زیرین باید هم تقدم زمانی و تاریخی بر متون دیگر داشته و هم بیشترین شباهت را با روایت مثنوی داشته باشد. در نهایت شباهت‌ها و تفاوت‌های دو متن بررسی شده است. این بررسی نشان می‌دهد که مولوی بسیاری از کتب تاریخی، تفسیری، داستانی و عرفانی پیش از خود را خوانده و آن‌ها را در لابه‌لای مثنوی آورده است. هرچند در همۀ موارد بررسی‌شده، وی اندیشه‌های عرفانی و حکایات پیشین را برای نیل به اهداف عرفانی، کلامی و اخلاقی خود با تغییراتی همراه ساخته است. پرونده مقاله