فهرست مقالات داود واثقی خوندابی


  • مقاله

    1 - ولایت در اندیشۀ شمس تبریزی و بازتاب آن در آثار سلطان‌ولد
    عرفان اسلامی , شماره 2 , سال 19 , تابستان 1401
    مبحث ولی و ولایت یکی از اساسی‌ترین مباحث عرفان اسلامی است. ولایت در لغت به معنای قرب، محبّت، نصرت، امارت و... است؛ امّا ولی در اصطلاح اهل عرفان به کسی گفته می‌شود که با نابودکردن صفات بشری و فانی شدن در حق به تولّد دوباره رسیده باشد.در این جستار که مبتنی بر مطالعات کتاب چکیده کامل
    مبحث ولی و ولایت یکی از اساسی‌ترین مباحث عرفان اسلامی است. ولایت در لغت به معنای قرب، محبّت، نصرت، امارت و... است؛ امّا ولی در اصطلاح اهل عرفان به کسی گفته می‌شود که با نابودکردن صفات بشری و فانی شدن در حق به تولّد دوباره رسیده باشد.در این جستار که مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و به شیوۀ توصیفی – تحلیلی است تأثیرپذیری سلطان ولد از شمس تبریزی در موضوع ولایت بررسی می شود.شمس تبریزی و سلطان ولد، ولی را کسی می‌دانند که با رسیدن به مرتبۀ فنای الهی به صفاتی دیگر مانند دوری از کرامت نمایی، علم لدنّی و موهوبی، انفاس حقانی وفراست یا اشراف بر ضمایر مزیّن باشد. به اعتقادآن ها اگرچه شناخت حقیقت وجودی اولیای الهی از شناخت خداوند دشوارتر است امّا سالکان باید با شناخت دقیق از این افراد، سرسپردۀ آن ها شوند و از مدّعیان دروغین بپرهیزند. شمس و سلطان ولد اولیا را به دو گروه مستوران و مشهوران تقسیم کرده‌اند. در نظرگاه آن ها، اولیای الهی اگرچه همگی نوری واحدند امّا هر کدام به اندازۀ قرب خود از تابش حسن الهی برخوردار می‌شوند که در این میان مرتبۀ مطلوبان یا معشوقان از مرتبۀ طالبان یا عاشقان بالاتر است. علاوه براین، قطب شاه اولیا محسوب می‌شود و در حقیقت هدف غایی از آفرینش جهان است. پرونده مقاله

  • مقاله

    2 - پژوهشی در اندیشه‌های برهان‌الدّین محقق ترمذی
    عرفان اسلامی , شماره 2 , سال 17 , تابستان 1399
    برهان الدّین محقق ترمذی یکی از شخصیت‌های برجستۀ عرفان اسلامی است که در جوانی حضور بهاءولد بلخی را درک کرد و در سایۀ عنایت او به درجات والای عرفانی دست یافت. سیّد پس از مرگ بهاءالدیّن، ارشاد و هدایت مولانا جلال الدّین را به عهده گرفت و او را آنگونه به وادی طریقت هدایت کر چکیده کامل
    برهان الدّین محقق ترمذی یکی از شخصیت‌های برجستۀ عرفان اسلامی است که در جوانی حضور بهاءولد بلخی را درک کرد و در سایۀ عنایت او به درجات والای عرفانی دست یافت. سیّد پس از مرگ بهاءالدیّن، ارشاد و هدایت مولانا جلال الدّین را به عهده گرفت و او را آنگونه به وادی طریقت هدایت کرد و به مقام فنا رساند که توانست مصاحبت شاه معشوقان - شمس تبریزی- را برتابد. تأمل در کتاب معارف برهان الدّین آشکار می کند که او اندیشه های والایی در عرصۀ طریقت دارد و این اندیشه ها تحوّلی شگرف در تفکّر بزرگانی چون مولوی و سلطان ولد به وجود آورده است. وی از زمره عرفایی است که وحدت هستی را درک کرده، کثرات را اموری اعتباری می داند. برهان الدّین همچنین ولایت را معرفتی قلبی می داند که به وسیلۀ آن می توان همه چیز را مسخر حق دانست. علاوه براین، سیّد سردان در مورد ریاضت، ذکر و چله نشینی توضیحاتی داده است که دلیلی آشکار بر پختگی او در وادی عرفان است. در این جستار پس از بررسی اجمالی سیر زندگانی برهان الدّین، مهم‌ترین اندیشه های عرفانی او تحلیل و بررسی خواهد شد. پرونده مقاله

  • مقاله

    3 - سلمان ساوجی و سلوک در طریقۀ رندان قلندر صفت
    ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی , شماره 2 , سال 16 , تابستان 1399
    سلمان ساوجی از شاعران شهیر قرن هشتم هجری است که اشعارش تجلی‌گاه تفکرات مختلف اجتماعی، دینی و عرفانی است. او اگر چه به مدح ارباب قدرت پرداخته و در زمان خود از حرفۀ شاعری تمتعی تمام یافته، اما این خصیصه هیچ‌گاه باعث نشد بُعد معنوی زندگی خود را رها سازد. این جستار که مبتنی چکیده کامل
    سلمان ساوجی از شاعران شهیر قرن هشتم هجری است که اشعارش تجلی‌گاه تفکرات مختلف اجتماعی، دینی و عرفانی است. او اگر چه به مدح ارباب قدرت پرداخته و در زمان خود از حرفۀ شاعری تمتعی تمام یافته، اما این خصیصه هیچ‌گاه باعث نشد بُعد معنوی زندگی خود را رها سازد. این جستار که مبتنی بر مطالعات کتابخانه‌ای است و با شیوۀ توصیفی‌ ـ تحلیلی انجام شده، به تحلیل و تفسیر مضامین رندانه و قلندرانه در غزلیات سلمان ساوجی می‌پردازد؛ ابتدا مقدمه‌ای دربارۀ مکتب ملامتیه و الهیات رندی و قلندری بیان می‌شود و سپس به تحلیل و تفسیر تفکر ملامتی و قلندری در غزلیات سلمان ساوجی پرداخته خواهد شد. غور در اشعار سلمان بیانگر این حقیقت است که وی در عرصۀ عرفان نیز یکه‌تاز بوده، البته نه عرفان مرسوم خانقاهی بلکه عرفانی فارغ از راه و رسم اهل خرقه که نه تنها اصول حاکم بر نظام خانقاه را زیر سؤال می‌برد بلکه با برجسته کردن امور ضد ارزشی، بر آن‌ها حمله می‌برد و تابوها را می‌شکند. سلمان، سریان عشق را در نظام آفرینش درک کرده، با تن‌دادن به این ودیعۀ الهی، از نام و ننگ گریخته، مسجد و خانقاه را رها کرده و به خانۀ خمّار، التجا می‌جوید. انسان کامل مد نظر سلمان، رندِ قلندری است که با پشت پا زدن به همۀ ظواهر شرع، بر سر کوی مغان مأوا می‌گزیند. در نظرگاه او، تنها راه رستگاری انسان، قدم گذاشتن در مسلک قلندری است؛ مسلکی که خرقۀ ریایی صوفی را به می طهارت می‌دهد و به فرجام‌اندیشی زاهد، وقعی نمی‌نهد. پرونده مقاله