فهرست مقالات مهدی نجف زاده


  • مقاله

    1 - شکل‌گیر‌ی سُنت حافظه جمعی در دوره پهلوی اول(نشریات ایرانشهر و آینده)
    پژوهش نامه تاریخ , شماره 4 , سال 14 , پاییز 1398
    این پژوهش با تاکیدبر درک تاریخ نگاری ملی و با استفاده از الگوی نظری هالبواکس به مطالعه چرایی و چگونگی تقویت و برجسته سازی حافظه جمعی ایرانیانِعصر پهلوی اول توسط نشریات آن دوران_ با تاکید بر نشریه آینده و ایرانشهر_ پرداخته است. برخلاف تاریخ نگاری سنتی که ضرورتی برای تقوی چکیده کامل
    این پژوهش با تاکیدبر درک تاریخ نگاری ملی و با استفاده از الگوی نظری هالبواکس به مطالعه چرایی و چگونگی تقویت و برجسته سازی حافظه جمعی ایرانیانِعصر پهلوی اول توسط نشریات آن دوران_ با تاکید بر نشریه آینده و ایرانشهر_ پرداخته است. برخلاف تاریخ نگاری سنتی که ضرورتی برای تقویت و برجسته سازی حافظه جمعی وجود ندارد،در تاریخ نگاری مبتنی بر هویت ملیتقویت و برجسته سازی حافظه جمعی اولویت پیدا می کند و مردم گرایی یکی از شاخصه های اصلی آن محسوب می شود. برجسته سازی به معنی یادآوری، دست کاری گذشته، نگاهی اینهمانی به تاریخ گسسته، تفسیرآن برای نظام هویتی، پیوند زنی آن با تحولات حاضر و استفاده از آن برای ناسیونالیسم سازی می باشد. یافته های پژوهش نشان می دهد نشریات مذکور با نوعی تاریخ نگاری ملی عامه پسند به برجسته سازی کانون هایی ازگذشته،تقویت سنت های مشترک از ایرانی بودن برای همه و نقد تاریخ نویسی سنتی در پی ایجاد هویتی جدید برای عصرِ دولت -ملتبودند. روش پژوهش تاریخی و از نوع توصیفی تحلیلیاست که بر پایه اسناد آرشیوی صورت گرفته است. پرونده مقاله

  • مقاله

    2 - تبیین ساختاری دگردیسیِ احزاب افغانستان از نظامی‌گری به مصالحه(نمونه‌پژوهی: حزب اسلامی گلبدین حکمتیار)
    تحقیقات سیاسی و بین المللی , شماره 5 , سال 10 , زمستان 1397
    پیوستن حزب اسلامی حکمتیار به فرآیند صلح ملیِ افغانستان، از مهم‌ترین پیش‌آمدهای جنجال‌برانگیزِ اخیر و اثرگذار بر وضعیت سیاسی-امنیتی و مناسبات منطقه‌ای این کشور است. ریشه‌یابی این دولت‌پذیری و دولت‌ستیزی تاریخیِ حکمتیار، مسئله‌ اصلی نوشتار حاضر است. هدف طرحِ این پرسمان، ب چکیده کامل
    پیوستن حزب اسلامی حکمتیار به فرآیند صلح ملیِ افغانستان، از مهم‌ترین پیش‌آمدهای جنجال‌برانگیزِ اخیر و اثرگذار بر وضعیت سیاسی-امنیتی و مناسبات منطقه‌ای این کشور است. ریشه‌یابی این دولت‌پذیری و دولت‌ستیزی تاریخیِ حکمتیار، مسئله‌ اصلی نوشتار حاضر است. هدف طرحِ این پرسمان، بازنمایی نقش سیاست بر خشونت‌ و مصالحه در این کشور ست. پرسش جستار حاضر، این است که علت رویکرد نظامی حزب حکمتیار در برابر دولت‌های افغانستان (2016-1969م.) و سپس، تغییر آن به رویکرد سیاسی چه بود؟ فرضیه‌ پژوهش که در چارچوب نظریه نظم‌های اجتماعیِ باز و بسته‌‌ داگلاس نورث عملیاتی گردیده، بدین شرح است: نوع ساختار سیاسی قدرت در افغانستان در گزینش رویکردهای نظامی یا سیاسی حزب اسلامی تأثیر مستقیم داشته است. طبق یافته‌های پژوهش، ماهیت و ساختار قدرتِ نظام‌های پادشاهی (1933م.)، اقتدارگرا (1973م.)، کمونیستی (1978م.)، غیرنهادمند (1992م)، و بنیادگرای افغانستان (1996م.)، که متضاد با خط‌مشی اسلام‌خواهی و دموکراسی‌خواهی حکمتیار بود، رویکردی مسلحانه بر حزب تحمیل کرد. اما ساختار و نظام درحالِ دموکراتیک، نهادمند و اسلامی افغانستانِ پساطالبان، در کنار خروج حداکثری نیروهای خارجی از این کشور، اتخاذ رویکرد مسالمت‌آمیز حزب را فراهم ساخت. در تحلیل نهایی، سیاست‌ دولت‌ها و نه ساختار سنتی جامعه، موجد زایش خشونت‌های اجتماعی افغانستان است. پرونده مقاله