فهرست مقالات حسن شامیان


  • مقاله

    1 - پیکرگردانی اساطیر در خسرو و شیرین نظامی
    ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی , شماره 4 , سال 15 , پاییز 1398
    روایات و داستان های کهن و عامیانه، یکی از مناسب ترین بسترها جهت تجلّی و ادامة حیات ایزدان و امشاسپندان و ایزدبانوان به صورت پیکرگردانی شده است. با توجه به منبع اصلی منظومة خسرو و شیرین که روایات محلی بوده است، می توان بازتاب چهره‎ها و شخصیت‎های اساطیری ایران باس چکیده کامل
    روایات و داستان های کهن و عامیانه، یکی از مناسب ترین بسترها جهت تجلّی و ادامة حیات ایزدان و امشاسپندان و ایزدبانوان به صورت پیکرگردانی شده است. با توجه به منبع اصلی منظومة خسرو و شیرین که روایات محلی بوده است، می توان بازتاب چهره‎ها و شخصیت‎های اساطیری ایران باستان را در این منظومه یافت. این پژوهش با روش توصیفی ـ تحلیلی/ تطبیقی به بررسی شخصیت‎های منظومة خسرو و شیرین چون: هرمزشاه، خسروپرویز، مهین‎بانو، شبدیز و گلگون، شیرین و شاپور و مقایسة آن‌ها با امشاسپندان: وهومن، اشه وهیشته، خشئره وائیریه، سپنته ارمئیتی (سپندارمذ)، هئورتات و امرتات، ایزدبانو آناهیتا و ایزد باد پرداخته است. نتیجه این پژوهش آن است که شخصیت‎های اشاره شده، وجوه مشترک قابل توجهی با نمونه های کهن خویش دارند. همچنین این منظومه بستر مناسبی جهت ادامة حیات ایزدان، ایزدبانوان و امشاسپندان کهن ایرانی فراهم کرده است و بایسته است بیش از یک منظومة غنایی صرف مورد توجه و مطالعه قرار گیرد. پرونده مقاله

  • مقاله

    2 - تحلیل ساختاری دروج در آیین مزدیسنا و اسطوره‌های پیشاآریایی
    ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی , شماره 5 , سال 16 , زمستان 1399
    دروج (دروغ) در نظر ایرانیان قبل از اسلام، بسیار ناپسند و زشت بوده است تا جایی‌که آن را یکی از دستیاران اهریمن می‌پنداشته و گاهی نیز دروج را خود اهریمن و دیو تصوّر می‌کرده‌اند. این مقاله با روش توصیفی ـ تحلیلی به ریشه‌یابی واژة دروج در زبان اوستایی می‌پردازد و با ژرف‌کاو چکیده کامل
    دروج (دروغ) در نظر ایرانیان قبل از اسلام، بسیار ناپسند و زشت بوده است تا جایی‌که آن را یکی از دستیاران اهریمن می‌پنداشته و گاهی نیز دروج را خود اهریمن و دیو تصوّر می‌کرده‌اند. این مقاله با روش توصیفی ـ تحلیلی به ریشه‌یابی واژة دروج در زبان اوستایی می‌پردازد و با ژرف‌کاوی در ساختار واژگانی از یک‌سو، و کنکاش در مفاهیم تطبیقی، از سوی دیگر می‌کوشد تا صورتی دیگرگونه را از طرح مسئله به دست دهد. از این منظر، دروج در جایگاه یک مفهوم اهریمنی در گسترة گسست‌های گفتمانی، با ایزدبانوان دوران پیشاآرایی مورد قیاس و سنجش قرار می‌گیرد و با تأمّل در خویشکاری‌های الهه‌های باستانی؛ نظیر میترا، آناهیتا و... سعی می‌شود تا دیگرگونی‌های معنایی و زبانی این مفهوم اهریمنی (دروج) توصیف شود. تکیه اصلی در این پژوهش بر تثبیت و تأیید چیستیِ مادینة دروج است. با توجّه به ویژگی زن‌سالاری بدوی و ایزدبانوان باستانی، جنبة مادینگی دروج استنتاج می‌شود. بررسی‌های به عمل آمده نیز نشان می‌دهد که صورت‌های کهن‌الگوهای مادینه در آیین مزدیسنا، از سویی دچار محدودیت و تغییر ماهیّتی شده و از سوی دیگر، کهن‌الگوهای مادینه‌ای که با مبانی آیین مزداپرستی در تقابل بوده، به صورت موجودات اهریمنی، تجلّی یافته‌اند. دروج یکی از این موجودات است. پرونده مقاله