فهرست مقالات حسین یزدانی


  • مقاله

    1 - بررسی مناسبات بینامتنی مثنوی عرفانی " شاهد غیبی"از احمد و "یوسف و زلیخا"جامی
    مطالعات ادبیات تطبیقی , شماره 1 , سال 17 , بهار 1402
    بینامتنیت یکی از مباحث نوین در نقد ادبی است که به ارتباط و تعامل بین متون می‌پردازد. بر اساس این نظریه، هرمتنی با متون پیش از خود معنی می‌یابد و هیچ متنی مستقل نیست و گویندگان آگاهانه و یا ناخودآگاه از سرچشمه‌های ادبی و فکری یکدیگر بهره‌مند شده‌اند. بینامتنیت برای اولین چکیده کامل
    بینامتنیت یکی از مباحث نوین در نقد ادبی است که به ارتباط و تعامل بین متون می‌پردازد. بر اساس این نظریه، هرمتنی با متون پیش از خود معنی می‌یابد و هیچ متنی مستقل نیست و گویندگان آگاهانه و یا ناخودآگاه از سرچشمه‌های ادبی و فکری یکدیگر بهره‌مند شده‌اند. بینامتنیت برای اولین بار توسط ژولیا کریستوا مطرح گردید و بعدها ژرارژنت به عنوان یکی از تاثیرگذارترین پژوهشگران این عرصه با بررسی مطالعات او این نظریه را گسترش داد. ژنت مجموعه مطالعات خود را ترامتنیت نامید. او ترامتنیت را به پنج دسته تقسیم نمود که عبارتند از: بینامتنیت، پیرامتنیت، فرامتنیت، سرمتنیت، بیش متنیت. هر یک از این پنج دسته نوعی از روابط یک متن را با غیر خود طرح و بررسی می کند. که ازآن میان بینامتنیت بیشتر مورد توجه قرار گرفت. این پژوهش، تاثیرپذیری نسخه خطی " شاهد غیبی " از مثنوی" یوسف و زلیخا" ی عبدالرحمن جامی را بر اساس رویکرد بینامتنیت مورد واکاوی قرار داده است. ثمره این پژوهش نشان می‌دهد که اگرچه این دو اثر از نظر موضوع کاملا متفاوت، اما از نظر متنی و ساختار کلامی و روایی اشتراکات بسیاری دارند. و مؤلف " شاهد غیبی" تحت تأثیر افکار و اندیشه های جامی در " هفت اورنگ" به ویژه " بوسف و زلیخا"ی او بوده است و مناسبات بینامتنی به صورت صریح، غیرصریح و ضمنی در آن کاملا نمایان است. پرونده مقاله