پیدایش یک شهر، بیش از هر چیز تابع شرایط و موقعیت جغرافیایی آن است به طوریکه هر اندازه شهرها توسعه یابند، برخورد آنها با واحدهای گوناگون توپوگرافی و ژئومورفولوژی و موضوعات مربوط به آنها زیادتر میشود و اثرات این دگرگونیها که به صورت تغییر شکل کالبدی و توسعه فضایی شهرها نمود پیدا میکند. پژوهش حاضر با هدفگذاری کاربردی و به شیوه توصیفی- تحلیلی و با نظر 10 کارشناس صاحب نظر به انجام رسیده است که برای رسیدن این مهم از مقایسه دو روش منطق فازی و سلسله مراتب فازی در محیط نرمافزار
ArcGIS و از نقشه پایه به مقیاس 250000:1 استان لرستان استفاده شده است. در این پژوهش بدنبال مقایسه روشهای کمی ریاضی و بررسی نحوه عملکرد آنها در فرایند مکانییابی توسعه بهینه شهر دورود میباشد. برای این منظور، روشهای منطق فازی و فرایند تحلیلی سلسله مراتب فازی مورد بررسی و مقایسه قرا گرفتند. با توجه به منابع و داده های در دسترس از 10 شاخص کاربری زمین، شکل زمین، بزرگراه ها، راه آهن، گسل فرعی و اصلی، رودخانههای دائمی، نقشه خاک، نقشه معادن فعال، نقشه خطوط نفت و گاز، و همچنین نقشه روستاهای اطراف شهر و در قالب محیط نرمافزاری
ArcGIS بهره برده شده است. نتایج نشان داد، که با توجه به بررسیهای میدانی صورت گرفته مدل مبتنی بر روش سلسله مراتب فازی، بهترین مسیر توسعه را جنوب شرقی نشان میدهد که زمینهای این مسیر برای توسعه تقریبا مناسب جهت کشاورزی میباشند. این مسیر به تپه جنوب شهر و زمین های مرغوب از سمت دیگر محدود میشود. مدل گاما بهترین مسیر توسعه را به شکل خطی و در امتداد خطوط حمل و نقل (جاده متصل به شهر از سمت شمال غرب) نشان میدهد و در این بین نتایج حاصل از عملگر گامای فازی بسیار دقیق و با جزییات بیشتری با توجه به وضعیت متغیرهای منتخب در محدوده مورد مطالعه، این مسئله را نشان داده است.
پرونده مقاله