فهرست مقالات سیدمصطفی شهرآیینی


  • مقاله

    1 - تصور خدا در تأملات در فلسفة اولی دکارت
     پژوهشهای معرفت شناختی , شماره 1 , سال 12 , تابستان 1402
    دکارت گرچه در همه‌جای تأملات از وجود خداوند و اثبات او خداوند سخن می‌گوید منظورش نه وجود خداوند در الهیات و حتی فلسفة سنتی که بازتعریف خدا و رسیدن به مفهومی تازه از خداست که به کار دستگاه معرفتی‌اش بیاید. دکارت در تأملات دو هدف را با هم به پیش می‌برد: نخست، ساختن دستگاه چکیده کامل
    دکارت گرچه در همه‌جای تأملات از وجود خداوند و اثبات او خداوند سخن می‌گوید منظورش نه وجود خداوند در الهیات و حتی فلسفة سنتی که بازتعریف خدا و رسیدن به مفهومی تازه از خداست که به کار دستگاه معرفتی‌اش بیاید. دکارت در تأملات دو هدف را با هم به پیش می‌برد: نخست، ساختن دستگاه فکری تازة خویش بر اساس بازتعریف انسان، خدا و جهان؛ دوم، پرهیز حداکثری از درافتادن با کلیسا و الهی‌دانان مسیحی تا جایی که حاضر است دست از اندیشه‌اش بردارد ولی با کلیسا درنیافتد. برای او هدف نخست، اصلی و هدف دوم فرعی نیست چراکه فلسفه‌ورزی را در فضای چالشی و بی آرامش، دست‌یافتنی نمی‌داند. در تأملات، از سویی، نخست باید تعریف تازه‌ای از خدا طرح گردد که در آن اصالت سوژة دکارتی و استقلال من اندیشنده لحاظ شده باشد، و از دیگر سو، باید از این خدای بازتعریف‌شده، در قالبی سنتی و به زبان متعارف چنان سخن به میان آید که مخالفت کلیسا و الهی‌دانان را برنیانگیزد. در خدای دکارتی آنچه اصل است تصور خداست ولی در خدای سنتی آنچه اصل است اثبات وجود خدای بیرونی است. از اینرو گرچه دکارت در سرتاسر تأملات از وجود خدا سخن می‌راند و در پی اثبات وجود اوست او این کار را با استناد به تصور خداوند پیش می‌برد و کاری به وجود بیرونی خدا و مخلوقات ندارد. او در این راه پیوسته تصور خداوند را بازتعریف می‌کند تا به تعریف مدنظر خویش از خداوند برسد و سرانجام در تأمل پنجم است که این تعریف آشکار می‌گردد. پرونده مقاله

  • مقاله

    2 - نقش خدا در نظام معرفت‌شناسی دکارت و اوگوستینوس
     پژوهشهای معرفت شناختی , شماره 1 , سال 5 , بهار 1395
    در نظام فلسفی دکارت خدا نقشی محوری ایفا می‌کند. برای تضمین اعتبار معرفتی که تأمل‌گر دکارتی به‌دست می‌آورد، اثبات وجود خدایِ غیر فریبکار ضروری است. به عقیده دکارت، وجود چنین خدایی را نه به‌واسطۀ حواس ـ‌که گاه ما را می‌فریبد و اعتمادپذیر نیست‌ـ بلکه باید به‌نحو شهودی، یعن چکیده کامل
    در نظام فلسفی دکارت خدا نقشی محوری ایفا می‌کند. برای تضمین اعتبار معرفتی که تأمل‌گر دکارتی به‌دست می‌آورد، اثبات وجود خدایِ غیر فریبکار ضروری است. به عقیده دکارت، وجود چنین خدایی را نه به‌واسطۀ حواس ـ‌که گاه ما را می‌فریبد و اعتمادپذیر نیست‌ـ بلکه باید به‌نحو شهودی، یعنی به‌نحو پیشینی، اثبات کرد. با توجه به این نکته، شیوه رویگردانی اوگوستینوس از حواس برای تأمل در باب خدا، راهگشای دکارت در کشف اصول اولیه فلسفه خود، بدون توسل به حواس بود. برای بررسی نقش خدا در کسب معرفت نزد دکارت و اوگوستینوس، باید به این نکته توجه داشت که اوگوستینوس، همانند افلاطون، کلیات معقول را اصل و اساس عالم واقع می‌داند که در پرتو اشراق الهی از آنها آگاه می‌شویم. در واقع، اوگوستینوس خدا را نوری می‌داند که بدون او شناخت برای انسان ناممکن است، درحالی‌که به نظر دکارت، اساس عالم واقع، امور ریاضی، یعنی جزئیات معقول است که نه در خدا بلکه در ذهن انسان جای دارد و متعلق شهود قرار می‌گیرد و نقش خدایِ غیر فریبکار، جز تضمین اعتبار همین معرفت شهودی نیست. با این حال، دکارت در اثبات وجود این خدای غیر فریبکار از تقسیم‌بندی مراتب ادراک نزد اوگوستینوس بهره می‌برد. در مقاله پیش رو، با توجه به همین تقسیم‌بندی، به تفاوت نقش خدا و میزان دخالت فرد در کسب معرفت نزد این دو متفکر می‌پردازیم. پرونده مقاله