فهرست مقالات بهروز عوض پور


  • مقاله

    1 - تحلیل رنگ‌های یک مقبره‌پوش دورة صفوی با تکیه ‌بر آراء علاءالدوله سمنانی
    ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی , شماره 5 , سال 15 , زمستان 1398
    گذر از پدیدار رنگ به معنا، فرایندی است که از دیرباز تاکنون نزد متفکران متعدد با سویه‌های فکری متفاوت مطرح بوده است. این مقاله در پی پاسخ به این پرسش شکل گرفت که صرف‌نظر از قصد مؤلف و وجه بیانگری اثر، اگر مخاطبی به آراء علاءالدوله سمنانی در مورد تجلیات انوار رنگی آگاه با چکیده کامل
    گذر از پدیدار رنگ به معنا، فرایندی است که از دیرباز تاکنون نزد متفکران متعدد با سویه‌های فکری متفاوت مطرح بوده است. این مقاله در پی پاسخ به این پرسش شکل گرفت که صرف‌نظر از قصد مؤلف و وجه بیانگری اثر، اگر مخاطبی به آراء علاءالدوله سمنانی در مورد تجلیات انوار رنگی آگاه باشد، در مواجهه با یک اثر هنری چگونه آن اثر را خوانش می‌کند؟ از این رو با بهره‌گیری از روش پدیدارشناسی هرمنوتیک هانری کربن به تحلیل آراء علاءالدوله سمنانی در این باره می‌پردازد و با ماحصل این بررسی و با روش توصیفی ـ تحلیلی،رنگ‌های یک اثر هنری را مورد نقد یا خوانش مخاطب‌محور قرار می‌دهد و در نهایت به این نتیجه رهنمون می‌شود که هنگامی‌که یک اثر هنری بر مبنای آراء سمنانی مورد قضاوت قرار می‌گیرد، می‌توان از مشاهدة محض گذشت و به نوعی شهود شخصی دست یافت که در مورد نمونة مطالعاتی این نوشتار، نتیجة شهود بدین قرار است که مقبره‌پوشی که با این نظام و رنگ‌ها طراحی و تولید شده، به ‌طور تمثیلی نمایانگر بخشی از سفر روحانی انسان به ‌سوی پروردگار است که از پیش در جریان بوده و گویی مدتی با حیات جسمانی انسان به وقفه افتاده و با گذشتن از جسم دوباره آغاز می‌شود. پرونده مقاله

  • مقاله

    2 - روان‌اسطوره ‎شناسی در ادبیات نمایشی (مطالعۀ موردی؛ اسطوره‌سنجی بهرام بیضایی با روش نقد اسطوره‌ای ژیلبر دوران)
    ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی , شماره 2 , سال 19 , تابستان 1402
    پژوهش پیش رو به روش توصیفی ـ تحلیلی، بر آن است تا روش نقد اسطوره‌ای ژیلبر دوران را بر آثار نمایشی بهرام بیضایی (نمایشنامه و فیلمنامه) اعمال نماید و از این مسیر به اسطوره‌سنجی نویسنده یا الگوی اسطوره‌ایِ پسِ پشت این آثار نائل آید. این مهم از مسیر فرایند سه‌گانۀ اسطوره‌شن چکیده کامل
    پژوهش پیش رو به روش توصیفی ـ تحلیلی، بر آن است تا روش نقد اسطوره‌ای ژیلبر دوران را بر آثار نمایشی بهرام بیضایی (نمایشنامه و فیلمنامه) اعمال نماید و از این مسیر به اسطوره‌سنجی نویسنده یا الگوی اسطوره‌ایِ پسِ پشت این آثار نائل آید. این مهم از مسیر فرایند سه‌گانۀ اسطوره‌شناسی، با تکیه بر متن و تدقیق در مهم‌ترین اثر هنرمند و تشخیص خرده‌اسطورۀ کانونی آثار وی به انجام رسید. روان‌سنجی با تکیه توأمان بر متن و فرامتن (ردیابی خرده‌اسطورۀ یافت‌شده در دیگر آثار نویسنده، زندگی شخصی ـ حرفه‌ای هنرمند و تشخیص عقدۀ شخصی نویسنده) و کنار هم‌گذاری مجموعۀ یافته‌ها، به کشف اسطورۀ شخصی و فراشخصی هنرمند نائل می‌شود. یافته‌های پژوهش حاکی از آن است که خرده‌اسطورۀ کانونی آثار بیضایی عبارت است از: برخوانی گذشته برای ساخت آینده، ستیز با ستم و جهل و هر آنچه مانع باروری مام میهن باشد، و در صورت لزوم قربان شدن برای نیل به این باروری و بر همین سیاق، زندگی در برابر مرگ، و زنانگی در حکم منشأ زندگی. عقدۀ شخصی وی نیز تثبیت‌شدگی و توقف در گذار از ساحت خیالی به ساحت نمادین ژاک لکان و اسطورۀ شخصی او ایزدبانو آناهیتا است. پرونده مقاله