فهرست مقالات مریم زاهدین فرد


  • مقاله

    1 - تفاوت هم‌بوم‌پنداری از دیدگاه دیوید هرمن با همذات‌پنداری در روایت‌شناسی
    مطالعات نقد ادبی , شماره 1 , سال 16 , زمستان 1400
    بهترین ابزار برای پاسخ به این پرسش که ما چگونه ذهن خود را درگیر خلق معنا در داستان‌ها می‌کنیم زبان‌شناسی شناختی است. روایت‌شناسی شناختی در مقام مطالعه جنبه‌های مرتبط به ذهن در عمل قصه‌گویی حیطه‌ی گسترده‌ را شامل می‌شود. دیوید هرمن عنصر هم‌بوم‌پنداری را یکی از عناصر بنیا چکیده کامل
    بهترین ابزار برای پاسخ به این پرسش که ما چگونه ذهن خود را درگیر خلق معنا در داستان‌ها می‌کنیم زبان‌شناسی شناختی است. روایت‌شناسی شناختی در مقام مطالعه جنبه‌های مرتبط به ذهن در عمل قصه‌گویی حیطه‌ی گسترده‌ را شامل می‌شود. دیوید هرمن عنصر هم‌بوم‌پنداری را یکی از عناصر بنیادین روایت می‌داند. وی هم‌بوم‌پنداری را این‌ گونه تعریف می‌کند: بازنمود روایی، با برجسته‌سازی تأثیر رویداد‌های داستان بر ذهن اشخاص حقیقی یا خیالی؛ تجربه زیستن در جریان داستان را به خواننده القا می‌کند. وی عنصر هم‌بوم‌پنداری را در کنار سه عنصر واقع‌شدگی، توالی رویداد‌‌ها و جهان‌پردازی مطرح می‌کند و معتقد است که مطالعه عنصر هم‌بوم‌پنداری اگر متوجه یافته‌های اخیر درباره ماهیت شعور – و البته متکی به پیشینه روایت‌پژوهی – باشد به نتایج بهتری خواهد انجامید. همذات‌پنداری اینگونه تعریف می‌شود: خود را جای دیگری قرار دادن. بریس گوت می‌گوید: وقتی من با کاراکتری همذات‌پنداری می‌کنم هویت خودم را با هویت او ادغام می‌کنم. حال این سؤال پیش می‌آید که تفاوت هم‌بوم‌پنداری با همذات‌پنداری در روایت شناسی چیست؟ ما در این مقاله به ارائه پاسخ این پرسش می‌پردازیم. و به این پاسخ می‌رسیم که همذات پنداری تلاشی است که مخاطب می‌کند برای قرار دادن خود در جایگاه شخصیتی در داستان و ایجاد ارتباط نزدیک با وی، و هم‌بوم-پنداری تلاشی است که نویسنده می‌کند برای ایجاد فضایی، که تجربه زیستن در فضای داستان را هرچه بهتر بتواند به خواننده القا کند.پژوهش حاضر به شیوه پژوهشِ توصیفی - تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه‌ای انجام شده است. پرونده مقاله

  • مقاله

    2 - بررسی و مقایسه عنصر « زمان » از دیدگاه جرالد پرینس و ژرار ژنت در دو داستان از هاروکی موراکامی ( بید نابینا، زن خفته ) و ( میمون شیناگاوا )
    مطالعات نقد ادبی , شماره 1 , سال 17 , زمستان 1401
    یکی از مسائل مهمی که در نظریه ساختارگرایی به آن پرداخته شده، رابطه میان زمان و روایت و چگونگی تبلور زمان در روایت است و همچنین یکی از راه هایی که باعث عینی شدن این امر انتزاعی می شود، کنش روایت است. بر مبنای تحلیل ساختارگرایان، زمان که یکی از مؤلفه های اصلی پیشبرد هر رو چکیده کامل
    یکی از مسائل مهمی که در نظریه ساختارگرایی به آن پرداخته شده، رابطه میان زمان و روایت و چگونگی تبلور زمان در روایت است و همچنین یکی از راه هایی که باعث عینی شدن این امر انتزاعی می شود، کنش روایت است. بر مبنای تحلیل ساختارگرایان، زمان که یکی از مؤلفه های اصلی پیشبرد هر روایت است، به همراه علییت، خط داستان را پیش می برد. جرالد پرینس (1942) و ژرار ژنت (2018 – 1930) دو نظریه پردازِ ساختارگرا، در ارتباط با زمان در روایت، دیدگاه هایی را بیان می دارند که این پژوهش به مقایسه این دو دیدگاه و بررسی آنها در دو داستان کوتاه بید نابینا، زن خفته و میمون شیناگاوا از هاروکی موراکامی می پردازد. نتیجه نشان می دهد که ژرار ژنت برای این که یکی از پیچیده ترین مفاهیم روایت شناسی، یعنی مسئله زمان را با الگوی ساده تری ارائه دهد فاصلة زمانی و مدت زمان روایتگری در دیدگاه پرینس را حذف کرده؛ مبحث سرعت روایت در دیدگاه پرینس را با دو مفهوم جداگانة تداوم و بسامد تعریف می کند. افزون بر آن ژنت با توجه به دیدگاه های نظریه پردازان دیگر در باب زمان، کارکرد آن و گونه های آن در روایت، نظریه های دیگر روایت شناسان را جرح و تعدیل کرده و تعریفی جامع تر و کامل تر را مطرح می کند. پژوهش حاضر به شیوه پژوهشِ توصیفی - تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شده است. پرونده مقاله