فهرست مقالات محمد نصیری


  • مقاله

    1 - تفسیر حیات انسانی و نقد عقل مدرن از منظر ایمانوئل کانت و اقبال لاهوری
    سیاست‌پژوهیِ اسلامی‌ایرانی , شماره 8 , سال 2 , زمستان 1402
    کانت از مهم‌ترین فیلسوفان غرب است که با بیان محدودیت‌های تفکر عقلانی ضمن منضبط نشان دادن عقل، مبناگرایی را که مدتی بر تفکر فلسفی غرب حکمفرما شده بود، به چالش می‌کشد. او معتقد است عقل از دخالت در تمامی حوزه‌ها عاجز است.در فلسفه کانت، عقل عالی‌ترین قوه نفس و معرفت عقلانی چکیده کامل
    کانت از مهم‌ترین فیلسوفان غرب است که با بیان محدودیت‌های تفکر عقلانی ضمن منضبط نشان دادن عقل، مبناگرایی را که مدتی بر تفکر فلسفی غرب حکمفرما شده بود، به چالش می‌کشد. او معتقد است عقل از دخالت در تمامی حوزه‌ها عاجز است.در فلسفه کانت، عقل عالی‌ترین قوه نفس و معرفت عقلانی بالاترین مرحله شناخت است. پس اساسی‌ترین ویژگی بشر عقلانیت یا خردورزی است که مبنای سخاوت و شرافت ذاتی او می‌باشد. اما اقبال عقل را نعمت الهی دانسته و قصد دارد برپایه نظام اندیشه‌ای دینی منسجم و متشکل ازمنابع سه‌گانه شناخت یعنی طبیعت، تاریخ وتجربه، جهان را تفسیرکرده و معنای زندگی را دریابد. دراین مقاله سعی شد با بررسی شبکه‌معنایی هرمتفکر وجوه اشتراک و افتراق اندیشه آنان درمورد تفسیرحیات انسانی مشخص‌گردد. یافته‌ها حاکی از آن است‌که کانت با جدا سازی عقل عملی از عقل نظری در گام اول آن را توانمند در تشخیص اخلاق و عمل به اخلاق ارزیابی می‌کند و این امکان را به بشر می‌دهد که اخلاقی جهانشمول و معتبر وضع کند و از اینکه اخلاق به امری نسبی تبدیل شود ممانعت می‌کند و برای اینکه عقل در تشخیص اخلاق دچار اشتباه نشود، معیارهایی معرفی می‌کند که براساس آن امکان تشخیص رفتار اخلاقی از رفتار غیراخلاقی ممکن می‌شود. از دیگر سو مهم‌ترین ویژگی اندیشه‌ی اقبال وجه انتقادی و سنت‌شکنی اوست. او عقل انسان‌را به‌تنهایی قادربه فهم صیرورت هستی ‌نمی‌داند و برای تفسیر جهان نیاز به‌پیوند انسان با حیات را لازم و بیشترین سطح-آگاهی و اندیشه‌ورزی فیلسوفان را ناشی‌از غرایزنهانی آن‌ها می‌داند. پرونده مقاله

  • مقاله

    2 - صلح آپولونی ایمانوئل کانت یا جنگ دیونیسوسی فردریش نیچه
    پژوهش های سیاسی و بین المللی , شماره 4 , سال 14 , پاییز 1402
    ااگر آپولون را نماد نظام مندی، عقلانیت و نظم بدانیم،کانت قصد دارد با راهبردی نظام‌مند بر پایه عقلانیت صلح را در جهان حکمفرما کند.کانت معتقد است جنگ باید به عنوان آخرین راه حل با نهایت احترام برای زندگی و کرامت انسانی در نظر گرفته شود. جنگ تنها زمانی باید مورد استفاده قر چکیده کامل
    ااگر آپولون را نماد نظام مندی، عقلانیت و نظم بدانیم،کانت قصد دارد با راهبردی نظام‌مند بر پایه عقلانیت صلح را در جهان حکمفرما کند.کانت معتقد است جنگ باید به عنوان آخرین راه حل با نهایت احترام برای زندگی و کرامت انسانی در نظر گرفته شود. جنگ تنها زمانی باید مورد استفاده قرار گیرد که تمام ابزارهای دیگر برای حل مناقشه به پایان رسیده باشد. از دیگر سو اگر دیونیسوس را نماد سرمستی، شور و شعف، تابو شکنی بدانیم، نیچه اخلاق را یک ساختار انسانی می‌دانست که در طول تاریخ از آن برای سرکوب و کنترل مردم استفاده شده است. بنابراین صلح نشانه ضعف و انحطاط و محصول ذهنیت گله است. قدرت واقعی از درگیری و مبارزه حاصل می شود. مبارزه با قاعده‌هایی که مدرنیته با نگاه عقلانیت محض بر زندگی انسان مسلط کرده است و محصول آن انسانی ماشینی شده است. نیچه صلح را بخش ضروری زندگی می‌دانست اما‌به شرطی که مبتنی بر قدرت باشد. فهم چیستی و صورت‌بندی نقد این دو اندیشمند بر صلح و جنگ و چگونگی تفسیر آن‌ها از آن، مسأله محوری این مقاله است. نیچه معتقد بود که صلح به خودی خود یک هدف نیست، بلکه وسیله‌ای برای رسیدن به هدف است و استدلال کرد که صلح برای توسعه اشکال بالاتر فرهنگ و تمدن ضروری است، اما نباید آن را به قیمت خلاقیت و پیشرفت دنبال کرد. از آن سو کانت معتقد بود کشورها باید به سوی نظم جهانی صلح آمیزتری که در آن منازعات به جای خشونت از طریق گفتگو حل و فصل می‌شوند، تلاش کنند. پرونده مقاله