A Study on the Effect of Embarrassing Mechanism in Parents-Children Relationship and its Role in Deviational Behavior in the Youth (Based on Theoretical Model of Braithwaite)
محورهای موضوعی :
1 - babol branch
کلید واژه: entertainment, Interest, Delinquency, Embarrassing activities,
چکیده مقاله :
Moral deviation and delinquency in the youth life do not appear in one form and have different and diverse meanings and concepts. Not only criminal or guilty youth are the ones who propel the society to continuous thinking and planning and trying for their readjustment to the society, but also there are many youths who have not done any guilt but are exposed to the danger of moral deviation. Supporting of these youths and preventing from their fall are considered. In this investigation it was tried to investigate the effect of consequence of making ashamed in parents and children`s relationships and its preventing role in appearing of the deviational behaviors of youths. For this purpose, the ideas of Braithwaite and Hirshi have been used about the social connection. The sense of belonging and dependency to the family and/ or parents is one of the most important elements in Hirshi`s theory of social connection, in his opinion, if a person has a high level of belonging to parents and/or the norms have been well inner in the person, in relationship with especial others, the sense of shame would be made and this sense of shame will prevent the person from doing of the guilt. The statistical population of this research was 13-19 years girl and boy youths of Babol city which has been investigated by the method of systematic random sampling of 400 samples by using of questionnaire. For analysis of the data, Pearson correlation coefficient, T-test and multivariate regression were used. Finally, the results of the research show a meaningful and reverse relationship between the embarrassing
کجروی اخلاقی و بزهکاری در زندگی نوجوان به یک صورت تجلی نمیکند و معانی و مفاهیم متفاوتی دارد که انواع و علل مختلف آن را میتوان برشمرد. تنها نوجوانان بزهکار یا کجرفتار نیستند که جامعه را به فکر و اندیشه و کوشش مداوم در جهت سازگاری مجدد آنها با جامعه وا داشته، بلکه بسیاری از نوجوانان هستند که هنوز جرمی مرتکب نشدهاند ولی در خطر انحراف اخلاقی قرار دارند. حمایت از این نوجوانان و پیشگیری از سقوط آنها مورد توجه میباشد. در این بررسی سعی برآن بوده که تأثیر ساز و کار شرمنده سازی در روابط والدین و فرزندان و نقش بازدارندهی آن در بروز رفتارهای انحرافی نوجوانان بررسی شود. با بررسی آراء صاحبنظران مختلف حوزه جامعهشناسی انحرافات، در نهایت دو نظریه اعم از نظریه پیونداجتماعی هیرشی و فعالیتهای شرمندهسازی جهت تبیین فرضیات انتخاب شد. به عقیدههیرشی اگر فرد دارای سطح بالایی از تعلق به والدین باشد و یا هنجارها در فرد به خوبی درونی شده باشد، در رابطه با دیگران خاص حسشرمساری ایجاد میشود و این حس شرمساری، فرد را از ارتکاب به جرم باز خواهدداشت. اطلاعات این پژوهش با استفاده از روش پیمایش و توزیع پرسشنامه در بین 375 نفر از دانشجویان بدستآمد. پس از جمعآوری دادهها برای تعیین روایی سؤالات از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد و همچنین از آمارتوصیفی و استنباطی ا عم از ضریب همبستگی پیرسون، آزمونT-test برای سنجش فرضیات و برای پیشبینی تأثیر متغیرهای مستقل بر روی متغیر وابسته (بزهکاری) تحلیل رگرسیون چندمتغیره با روش Enter مورد استفاده قرار گرفتهاست. نتایج حاصل از آزمونها نشان داد که همبستگی معنادار و معکوس بین مشغولیت شرمندهسازی و بزهکاری وجود دارد. یعنی هرچه میزان این متغیر بالا رود میزان بزهکاری پایین میآید. همچنین میانگین بزهکاری در شیوه فعالیت شرمندهسازی بازدارنده و تقویت کننده و نوع فعالیت شرمندهسازی (رسمی و غیررسمی) تفاوت معناداری با یکدیگر ندارد و از نظر میزان با یکدیگر برابرند. رابطه بین دو متغیر دلبستگی و فعالیتهای شرمندهسازی نشان داد که میان این دو متغیر و بزهکاری رابطه معناداری وجود ندارد و فرض ما در مورد این دو متغیر رد میشود.