بررسی رابطه هوش سازمانی با مدیریت تعارض در بین مدیران و معلمان مدارس دولتی شهرستان مراغه در سال تحصیلی 91-90
محورهای موضوعی : روانشناسی تربیتیمجید باقرزاده 1 , وحید راشدی 2 , علیرضا بافنده 3
1 - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز، گروه مدیریت صنعتی، تبریز، ایران.
2 - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز، دانشآموخته کارشناسی ارشد رشته مدیریت آموزشی، تبریز، ایران.
3 - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز، گروه مدیریت صنعتی، تبریز، ایران.
کلید واژه:
چکیده مقاله :
این پژوهش با هدف تعیین رابطه هوش سازمانی با مدیریت تعارض انجام شده است. طرح تحقیق از نوع همبستگی و در زمره تحقیقات کاربردی می باشد. جامعه آماری تحقیق، مدیران و معلمان مدارس دولتی در مقاطع متوسطه و راهنمایی آموزش و پرورش شهرستان مراغه بودند؛ که متشکل از80 مدیر و 784 معلم بود که از این تعداد با فرمول کوکران، تعداد 44 مدیر و256 معلم به عنوان نمونه آماری به روش تصادفی طبقهای نسبتی انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامهی هوش سازمانی (آلبرشت، 2003) و مدیریت تعارض رابینز بودند که روایی صوری آنها مورد تأیید اساتید بوده و پایایی پرسشنامهها با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب در حدود 89/ و83/ بدست آمد. نتایج تحلیل به روش همبستگی پیرسون نشان داد که بین دو متغیر هوش سازمانی و استراتژی راه حلگرایی در مدیریت تعارض رابطه معناداری وجود دارد. ولی بین متغیرهای هوش سازمانی و استراتژی عدم مقابله و کنترل در مدیریت تعارض، رابطه معناداری مشاهده نشد. نتایج آزمون تی برای مقایسه میانگینهای بین دو گروه؛ نشان داد که بین مدیران و معلمان در انتخاب استراتژیهای مدیریت تعارض، تفاوت معناداری وجود دارد؛ بطوریکه مدیران نسبت به معلمان راه حلگراتر بودند، در مقابل، معلمان تمایل به استفاده از استراتژی عدم مقابله در مدیریت تعارض داشتند؛ این تفاوت به لحاظ جنسیتی نیز معنادار بود و زنان راهحلگراتر از مردان بودند. همچنین در هوش سازمانی مدیران و معلمان، تفاوت معناداری مشاهده نشد.
This study was conducted to determine the relationship between organizational intelligence with conflict management. The research method was correlation and applied research. The statistical population was managers and teachers of public high and guidance schools Maragheh city. It included 88 managers, using Cochran’s Formula 44 managers and 256 teachers were chosen through ratio stratified sampling method. Research tools included organizational intelligence questionnaire (Albrecht, 2003) and Robbins conflict management, who had supported the formal validity and reliability using cronbach’s alpha, coefficient, was about 0.89 and 0.83. Pearson analysis showed that between two variables, organizational intelligence and solution- oriented strategy in conflict management, there is a significant relationship, but the correlation between organizational intelligence with avoidance and control strategies of conflict management, there was no significant relationship. T-test results showed that between manager and teacher in conflict management strategy there was a significant difference, and managers were more solution- oriented than the teacher. In contrast, teachers tend to use avoidance strategy. This difference was also significant in terms of gender, as women were more solution- oriented than men. Also, between managers and teachers there was no significant difference in organizational intelligence.
