بررسی رابطه تفکر قطعی نگر با خلاقیت و خلاقیت هیجانی
محورهای موضوعی : خلاقیت و نوآوری از جنبه‏های روان‏شناختی، علوم شناختی، علوم تربیتی و آموزشی (خلاقیت شناسی روان‏شناختی، خلاقیت شناسی پرورشی)مریم کوپایه ئیها 1 , افضل السادات حسینی 2 , ویدا رضوی نعمت اللهی 3
1 - نویسنده اصلی
2 - نویسنده
3 - نویسنده
کلید واژه: خلاقیت, خلاقیت هیجانی, تفکر قطعی نگر, تحریفات شناختی,
چکیده مقاله :
زمینه: موانع خلاقیت به طور کلی به چهار دسته موانع تاریخی-فرهنگی، موانع اجتماعی- محیطی، موانع سازمانی و موانع شخصی تقسیم میشوند. در بررسی موانع شخصی خلاقیت، موانع شناختی از مهمترین موانع به حساب میآید که در این میان مدلهای ذهنی نقش بارزی را در ایجاد مانع شناختی برای خلاقیت ایفا میکنند. هدف: پژوهش حاضر به بررسی رابطه تفکر قطعی نگر با خلاقیت و خلاقیت هیجانی در میان دانشجویان پرداخته است. جامعه آماری شامل همه دانشجویانی است که در سال تحصیلی 1390- 1389 در مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاههای دولتی شهر تهران مشغول به تحصیل بوده اند. از میان آنها، 200 نفر به روش خوشهای – تصادفی انتخاب شدند. روش: روش پژوهش، پیمایشی است و ابزار پژوهش شامل پرسشنامه خلاقیت عابدی، پرسشنامه تفکر قطعی نگر و فهرست خلاقیت هیجانی بود. تحلیل دادهها با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون ساده انجام گرفت. یافتهها: بین خلاقیت و تفکر قطعی نگر رابطه معکوس و معنادار وجود دارد (40/0-). همچنین، از میان مؤلفههای تفکر قطعی نگر، رابطه مطلق نگری و قطعی نگری در حوادث منفی با خلاقیت معنادار و در جهت عکس میباشد. ضمن اینکه رابطه دو مؤلفه پیش بینی آینده و قطعی نگری در تعامل با دیگران با متغیر خلاقیت، معنادار گزارش نشده است. به علاوه، رابطه تفکر قطعی نگر با خلاقیت هیجانی (47/0- ) معنادار و معکوس است. همچنین، از میان مؤلفههای قطعی نگری، مؤلفههای قطعی نگری در تعامل با دیگران، قطعی نگری در حوادث منفی و مطلق نگری با متغیر خلاقیت هیجانی، رابطه عکس و معنادار نشان داده اند و مؤلفه پیش بینی آینده،رابطه معناداری با خلاقیت هیجانی نداشته است. بحث و نتیجه گیری: پیشنهاد میشود در مورد انحراف شناختی تفکر قطعینگر در سطح جامعه بیشتر آموزش داده شود و توصیههایی از سوی محققین و کارشناسان برای برطرف ساختن این موانع ارائه شود.
Background: Barriers to creativity in general contains to four historic-cultural barriers, social-environmental barriers, organizational barriers and personal barriers. Cognitive barriers counted as important barriers of creativity. Meanwhile mental model consider as the main kind of cognitive barriers to creativity. Objective: This research has been designed for the purpose of studying relationship between deterministic thinking with creativity and emotional creativity among students of public universities in Tehran city in the academic year of 2011-2012. Method: 200 students were randomly selected as sample group using cluster sampling method. For studying deterministic thinking, Yunesi deterministic thinking questionnaire included 36 questions with 4 subscales has been used. For creativity, Abedi creativity questionnaire included 60 questions had been used. For studying emotional creativity, Emotional creativity scale included 120 questions had been used. For checking collected data descriptive statistical methods, Pearson correlation coefficient, and regression analysis has been used. Results: Results revealed that there was a meaningful relationship between deterministic thinking and creativity (r = -0/40). Also among the subscales of deterministic thinking the relationship between absolute orientation and deterministic thinking in negative events with creativity is meaningful. While the relationship between deterministic thinking in interaction with others and deterministic thinking in predicting future with creativity is not meaningful relationship. Moreover, the relationship between deterministic thinking and emotional creativity is a meaningful relation (r = -0/47). Also the relation between deterministic thinking in interaction with others and deterministic thinking in negative events and absolute orientation with emotional creativity is meaningful relation but the relation between deterministic thinking in predicting future with emotional creativity is not meaningful. Conclusion: Based on these findings, we need to eliminate cognition barriers of creativity such as deterministic thinking with teaching and giving advice.