تحلیل ساختار حماسی داراب نامه طرسوسی
محورهای موضوعی : ادبیات فارسیسعید احمدی 1 , علیرضا شانظری 2
1 - کارشناس ارشد آموزش زبان فارسی، دانشگاه پیام نور تهران، تهران، ایران.
2 - استادیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه یاسوج، یاسوج، ایران.
کلید واژه: حماسه های منثور, داراب نامه طرسوسی, حماسه,
چکیده مقاله :
هدف از این پژوهش معرفی داراب نامه و بررسی جایگاه آن در میان حماسه های منثور است. این پژوهش از آن روی در خور توجه است که ضمن معرفی ارزش های سبک حماسی ، معارف و سنت های فرهنگی اثر را بررسی و تحلیل می کند. و برخی از بن مایه های اساطیری و باورهای قوم ایرانی را که در این اثر بازتاب داشته است شرح می دهد. به طور کلی در این مقاله، مسائلی از قبیل: ویژگی های قهرمانان، ابزارهای جنگی، اشیاء ارزشمند، نبرد، عناصر طبیعت و مختصات سبکی اثر مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. داراب نامه نیز همچون سایر آثار حماسی دیگر توصیفی از رشادت ها و دلاوری های پهلوانان ملی و مردمی است. با این تفاوت که درجه ملی و مردمی بودن پهلوانان داراب نامه نسبت به شاهنامه کمتر است. داراب نامه طرسوسی از نظر مختصات سبک حماسی و حتی از لحاظ توصیف عناصر طبیعت به ویژه وصف طلوع و غروب خورشید تحت تاثیر شاهنامه بوده است.
The purpose of this study is to introduce Darabnameh and examine its status among prose epics. This research is noteworthy because while introducing the values of epic style, it studies and analyzes the teachings and cultural traditions of the work. And it describes some of the mythical themes and beliefs of the Iranian people that are reflected in this work. In general, this article discusses issues such as the characteristics of heroes, war tools, valuables, battle, elements of nature, and stylistic characteristics of the work. Darabnameh, like other epic works, is a description of the bravery and heroism of national and popular heroes. With the difference that the degree of nationality and popularity of the heroes of Darabnameh is less than Shahnameh. Darabnameh Tarsusi has been influenced by Shahnameh in terms of the characteristics of epic style and even in terms of describing the elements of nature, especially the description of sunrise and sunset.
منابع و مآخذ
1ـ بوکور، مونیک. (۱۳۸۷). رمزهای زندهجان، ترجمه جلال ستاری، تهران: نشر مرکز.
2ـ بهار، مهرداد. (۱۳۸۷). پژوهشی در اساطیر ایران، تهران: آگاه.
3ـ خالقی مطلق، جلال. (۱۳۸۶). حماسه پدیدهشناسی تطبیقی شعر پهلوانی. تهران: مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی ـ کانون فردوسی.
4ـ رزمجو، حسین. (۱۳۸۱). قلمرو ادبیات حماسی ایران. 2 جلد، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
5ـ شمیسا، سیروس. (۱۳۷۳). انواع ادبی، تهران: فردوس.
6ـ صفا، ذبیح الله. (1378). حماسه سرایی در ایران از قدیمیترین اهل تاریخی تا قرن چهاردهم هجری، تهران: فردوس.
7ـ طرسوسی، ابوطاهر محمدبنحسنبنعلیبنموسی. (۱۳۴۶). دارابنامه، تصحیح دکتر ذبیحالله صفا، تهران: انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
8ـ فرنبغ دادگی. (۱۳۶۹). بندهشن. به کوشش مهرداد بهار، تهران: توس.
9ـ کوپال، عطاالله و خوشپسند، دنیا. (۱۳۹۰). فرهنگ جنگافزار در شاهنامه فردوسی. تهران: نشر داستان.
10ـ کوریاجی، جهانگیر. (۱۳۸۰). بنیادهای اسطوره و حماسه ایران. ترجمه جلیل دوست خواه، تهران: آگاه.
11ـ گرین، ویلفرد و دیگران. (۱۳۸۳). مبانی نقد ادبی. ترجمه فرزانه طاهری، تهران: نیلوفر.
12ـ مقدادی، بهرام. (۱۳۷۸). فرهنگ اصطلاحات نقد ادبی (از افلاطون تا عصر حاضر). تهران: انتشارات فکر روز.
13ـ موسوی، سیدکاظم و خسروی، اشرف. (۱۳۸۹). پیوند خرد و اسطوره در شاهنامه. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
14ـ ووگلر، کریستوفر. (۱۳۸۷). سفر نویسنده. ترجمه محمد گذر آبادی، تهران: مینوی خرد.
15ـ هینلز، جان. (۱۳۷۳). شناخت اساطیر ایران. ترجمه ژاله آموزگار و احمد تفضلی، بابل: چشمه و آویشن.
16ـ الیاده، میرچاده. (۱۳۷۲). رساله در تاریخ ادیان. ترجمه جلال ستاری، تهران.
17ـ یونگ، کارل گوستاو. (۱۳۷۷). انسان و سمبلهایش. ترجمه سلطانیه، تهران: نشر جامی.
_||_