مقایسه اثربخشی روشهای تدریس بحث گروهی و سخنرانی بر میزان یادگیری و رضایت دانشآموزان از تدریس، در درس دین و زندگی
محورهای موضوعی : پژوهش در برنامه ریزی درسیحسن اسلامیان 1 , محمود سعیدی رضوانی 2 , یونس فاتحی 3
1 - 1کارشناس ارشد برنامه ریزی درسی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
2 - 2دانشیار علوم تربیتی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
3 - 3کارشناس ارشد روانشناسی عمومی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
کلید واژه: تدریس, دانشآموزان سال سوم متوسطه, رضایت, سخنرانی, یادگیری, بحث گروهی,
چکیده مقاله :
هدف پژوهش حاضر، مقایسه میزان اثر بخشی روش تدریس بحث گروهی با روش تدریس سخنرانی بر میزان یادگیری و میزان رضایت دانشآموزان از تدریس بوده است. روش پژوهش، نیمه تجربی، با عنایت به استفاده از گروههای دست نخورده (intact) و از نوع دو گروهی (آزمایشی و گواه)و جامعه آماری آن دانشآموزان پایه سوم متوسطه یکی از دبیرستانهای شهر شیراز بود که همه دانشآموزان پایه سوم متوسطه (4 کلاس) در نیمسال تحصیلی 90 ـ 1389 در درس دین و زندگی در طرح مشارکت داده شدهاند و با استفاده از نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند. در کلاسهای گروه آزمایش، روش تدریس بحث گروهی (در گروههای کوچک 5 نفره) و در کلاسهای گروه گواه، روش سخنرانی به کار گرفته شد. در پایان تدریس با هردو روش، جهت ارزشیابی میزان یادگیری مطالب درسی، آزمون20 سؤالی به صورت چهارگزینهای ناظر بر محتوای یکی از دروس کتاب به عمل آمد. همچنین در پایان هر روش تدریس و پس از انجام آزمون ارزشیابی یادگیری، پرسشنامه رضایت از تدریس نیز توسط دانشآموزان تکمیل شد. ابزار سنجش میزان رضایت دانشآموزان از تدریس، پرسشنامه محقق ساخته در مقیاس لیکرت بود که مشتمل بر 20 سؤال در 4 خرده مقیاس (ایجاد علاقمندی و تشویق به مشارکت در یادگیری، رعایت اصول و مقررات تدریس و یادگیری، مهارت و تسلط مدرس در تدریس و آزمون و ارزشیابی از مطالب درسی) بود. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آمار در دو سطح توصیفی (فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (آزمون t مستقل و تحلیل واریانس) استفاده شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که 1 ـ میانگین نمرات آزمون ارزشیابی یادگیری از دانشآموزان در روش بحث گروهی به طور معناداری از روش سخنرانی بیشتر بوده است. 2 ـ میانگین نمرات ارزشیابی میزان رضایت دانشآموزان از تدریس در روش بحث گروهی به طور معناداری از روش سخنرانی بیشتر بوده است. 3 ـ میانگین نمرات دانشآموزان رشته علوم تجربی در آزمون ارزشیابی از میزان یادگیری به طور معناداری بالاتر از میانگین نمرات دانشآموزان رشته علوم انسانی بوده است؛ ولی اثر تعاملی معناداری بین رشته و روش وجود نداشته است. همچنین در آزمون ارزشیابی میزان رضایت دانشآموزان از تدریس، بین میانگین نمرات دانشآموزان دو رشته مذکور تفاوت معناداری وجود نداشته است و اثر تعاملی معناداری نیز در این رابطه میان رشته و روش مشاهده نشده است.
The purpose of this study was to compare the effectiveness of discussion and lecture teaching methods, on the level of student's learning and satisfaction in the religion and life lesson in the secondary school students. It was used intact groups and four classes of the third year of secondary school in one of Shiraz schools in 2010-2011 about religion and life courses in the second semester. Two classes were selected as control groups for applying lecture method, and two other classes as experimental groups for applying group discussion method. Furthermore, for assessing student's level of learning, researcher-structured learning measurement scale was applied and for assessing students’ level of satisfaction, researcher-structured teaching satisfaction questionnaire was applied. The scale was included four dimensions. For analyzing the obtained data, descriptive and inferential statistics were used through SPSS software. The study suggested that the level of students learning at group discussion were significantly higher than lecture method. The level of students learning average at empirical sciences was significantly higher than the students of humanistic sciences average were. However, there was no existence of inter-action effect between field and method. There was no difference between the level of students satisfaction of teaching in the students of the two fields and there was no existence of inter-action effect between the field and method.