بررسی و تحلیل زمان روایت در داستان موسی (ع) براساس دیدگاه ژرار ژنت با تکیه بر قرآن
محورهای موضوعی : فصلنامه مطالعات قرآنیفرامرز طلایی 1 , محمد فرهمند سرابی 2 , ودودو ولیزاده 3 , فرامرز جلالت 4
1 - دانشجوی دکترای ادیان وعرفان گروه الهیات و معارف اسلامی، واحد اردبیل، دانشگاه آزاد اسلامی، اردبیل، ایران
2 - استادیار گروه زبان وادبیات فارسی، واحد اردبیل، دانشگاه آزاد اسلامی، اردبیل، ایران
3 - استادیار گروه الهیات ومعارف اسلامی، واحد پارس آباد مغان، دانشگاه آزاد اسلامی، پارس آباد مغان، ایران
4 - استادیار گروه زبان وادبیات فارسی، واحد اردبیل، دانشگاه آزاد اسلامی، اردبیل، ایران
کلید واژه: روایت, زمانِ روایی, موسی(ع), روایتگری, ژرارژنت,
چکیده مقاله :
در هر روایت داستانی، روایتگری یکی از جنبهی اساسی و اولیهی آن است که بازنمایی اشیا، مکانها و جنبههای ایستای داستان و شخصیتها از طریق آن صورت میگیرد. از مولفه های مطـرح در روایـتگری، مسـألهی زمـان است که مورد توجه روایتشناسان مختلف قرار گرفته است. ژرار ژنت ساختارگرای فرانسوی از نظریهپردازان برجسته در این زمینه می باشد؛ ایشان علاوه بر (وجه و آوا) زمان و زمان پریشی هایِ روایت را یکی از مهمترین مؤلفههای روایتِ داستان درجهت انتقال سریع و بهتر پیام دانسته است. با توجه به اهمیت این موضوع در روایتگری های قرآن کریم، پژوهش مذکور سعی کرده ضمن اشاره به نظریهی روایی ژنت، با روش توصیفی – تحلیلی، زمانِ روایی داستان موسی (ع)،که از برجستهترین داستانهای قرآنی است، را مورد بررسی قرار دهد. نتیجه این بررسی مشخص می کند که در این داستان، هر چند کما بیش از تمامی شگردهای زمان پریشی، اعم ازترتیب، تداوم و بسامد استفاده گشته است، اما وجه غالب در زمان پریشی ها، با گذشته نگری درون داستانی، در بسامد با نوع مکرر و در تداوم هم بیشتر با حالت حذف یا خلاصه بوده است.
Abstract The narration is one of the basic and primary aspects of any storytelling in which objects, places, and static aspects of the story and characters are represented. One of the components of narration is the issue of time, which has been the focus of various narratologists. French structuralist Gérard Genette is one of the most prominent theorists in this field. In addition to mood and voice, he considered the time and anachronism of the narration to be the most important components of the narration of the story in order to convey the message quickly and effectively. Considering the importance of this issue in the narrations of the Holy Quran, the present research has tried to point to the narrative theory of Genette through the descriptive-analytical method as well as the narrative time of the story of Moses (PBUH), which is one of the most prominent stories in the Quran. The result of this research indicates that although more of the techniques of the anachronistic (i.e., order, duality, and frequency) are used, through retrospect in the story the dominant aspect of the anachronistic is the frequency of a repeated type, and in the duality, it has mostly been with the state of deletion or summary.