مفهوم رنج از دیدگاه مولوی
محورهای موضوعی : مسیحیتفاطمه لاجوردی 1 , زینب ابراهیمی 2
1 - ندارد
2 - ندارد
کلید واژه: رنج, آفرینش, عشق, جبر, اختیار,
چکیده مقاله :
رنج پدیدهای انسانی و فراگیر است که در طول تاریخ مورد توجه مکاتب فلسفی، عرفانی و روانشناختی بودهاست. با نگاه به بحثهای مربوط به رنج با موضوع و یا پرسشی مشترک مواجه می شویم و آن این است کهرابطۀ رنج و شر با خدای آفریننده و آفرینش مبتنی بر خیر چیست؟ خداباوران به این پرسش پاسخهایمتفاوتی دادهاند و کوشیدهاند تا توجیه مناسبی برای این پرسش بیابند. یکی از آنان جلالالدین محمد بلخی604 672 ق) است. موضوع رنج در اندیشۀ وی، با تأکید بر مثنوی معنو ، ی از دو جهت دارای اهمیت )است: نخست اینکه ریشهها و مبانی فکری او که برگرفته از تفکر اسلامی است، و دوم تأثیر اندیشههای برهانالدین محقق ترمذی که طریقهاش بر پایۀ ریاضت و ملامت بود، و نیز شمس تبریزی، که بر عشق و جذبهتأکید داشت.مولوی، به عنوان مسلمانی دیندار، در مسیر شناخت انواع رنج و راههای مقابله با آنها از راه جهانبینیدینی وارد میشود. او ابتدا به آفرینش هدفمند الهی اشاره میکند، سپس با مطرح کردن بحث جبر و اختیار، کهاز یک سو با آفرینش، و از سوی دیگر با مفهوم رنج در ارتباط است، رنج حقیقی را برگرفته از عشق الهیتوصیف می کند و راه درمان آن را به اختیارْ تسلیم جبر الهی شدن، و در نهایت، وصال با حقیقت مطلق میداند.استفادۀ مکرر وی از احادیث و روایات اسلامی، نشان دهندۀ تأثیر آموزه های اسلامی بر اندیشۀ اوست.
As a fact of sentient life, suffering is a concomitant problem of thehuman existence. Throughout the history people from differentbackgrounds and points of view, such as psychological, philosophicaland mystical, have tried to solve this problem. Thus suffering, morethan any other fact of human life, raises the philosophical questions thatreligion customarily tries to answer; questions such as: Is there anyrelation between suffering and evil? As the absolute Good, what is therole of God in relation to suffering and evil? What is the best remedy ofhuman suffering? Theists answered to these questions in differentways. Rumi was one of them who tried to find reasonable explanations.His reflections about suffering, as revealed in Mathnavī, can be tracedback to his Islamic beliefs on the one hand, and to the teachings ofBorhān Al-dīn Tirmadhī, a sufi master who emphasized the blame(malāma) and asceticism (riyada), and Shams Tabrizi, who stressed theimportance of love in thariqah (the Path) on the other hand.As a Muslim, Rumi observed the suffering from the Islamic pointof view. Firstly, he referred to creation as the purposeful act of God andthen by explaining the problem of freedom and determinism, describedthe true suffering as the sweet fruit of the Divine love, so much so thata true lover should willingly submit her/himself to it. Rumi’s frequentreferring to Islamic sayings and traditions is the sign of the influence ofreligious teachings on him.