امکانسنجی مؤلفههای دلبستگی و توسعه پایدار در طراحی فضاهای مسکونی نمونه موردی: شهر تبریز
محورهای موضوعی : شهرسازی - معماریمریم ستارپور 1 , محمدرضا بمانیان 2 , حمیدرضا صارمی 3
1 - پژوهشگر دکتری معماری، گروه معماری، واحد بروجرد، دانشگاه آزاد اسلامی، بروجرد، ایران
2 - نویسنده مسؤل، استاد گروه معماری، دانشکده هنر و معماری دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
3 - دانشیار گروه شهرسازی، دانشکده هنرومعماری، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
کلید واژه: فضای مسکونی, تبریز, حس مکان, دلبستگی,
چکیده مقاله :
دلبستگی به مکان و حس تعلق دارای رابطه نزدیک و تنگاتنگ هستند که افراد نسبت به مکان دارند. این رابطه که از آن بهعنوان رابطه عاطفی نیز تلقی میشود، با خاطرات، تجربیات اشخاص مرتبط است. دلبستگی عمل جمعی را تسهیل کرده، مشارکت را افزایش داده و مشوق سرمایهگذاری است. همچنین فرصت مناسبی جهت رشد و توسعه اجتماعی مکانها را فراهم میسازد. در حقیقت دلبستگی عامل تمایز مکانها نسبت به همدیگر است. ازاینرو هدف از انجام این پژوهش، سنجش دلبستگی و در فضاهای مسکونی میباشد. روش تحقیق مطالعه حاضر توصیفی - تحلیلی بوده که جامعه آماری، ساکنان مجتمعهای مسکونی نصر،آسمان، رشدی است که حجم نمونه آن بر اساس فرمول کوکران 200 نفر به دست آمده است. نتایج بیانگر آن است که در سطح اطمینان 95 درصد رابطه معناداری بین مؤلفههای موردمطالعه وجود دارد. همچنین نتایج حاکی از آن است که متغیر کالبدی تنها متغیری بوده است که توانسته است تنها به صورت مستقیم بر دلبستگی تأثیر بگذارد، در حالی که متغیرهای اجتماعی و فرهنگی هم به صورت مستقیم و هم غیر مستقیم بر متغیر دلبستگی تأثیر گذاشته اند که در این بین بیشترین تأثیرات غیر مستقیم را متغیر فرهنگی داشته است.
Attachment to place and sense of belonging are closely related to the place people have. This relationship, which is also considered as an emotional relationship, is related to the memories, experiences of individuals. It facilitates collective action attachment, increases participation, and encourages investment. It also provides a good opportunity for the growth and social development of places. In fact, attachment is the factor that distinguishes places from each other. Therefore, the purpose of this study is to measure attachment in residential spaces. The research method of the present study is descriptive-analytical that the statistical population is the residents of Nasr, Aseman, Rushdi residential complexes whose sample size is obtained based on Cochran's formula of 200 people. The results indicate that there is a significant relationship between the studied components at 95% confidence level. The results also show that the physical variable was the only variable that could only directly affect the attachment, while social and cultural variables directly and indirectly affected the attachment variable, among which The most indirect effects were cultural variables.
_||_