بررسی اثر هوش هیجانی بر عملکرد کارکنان با متغیر میانجی تعارض دانشگاه رازی کرمانشاه
محورهای موضوعی : مدیریت فرهنگی
1 - استادیار، مجتمع مدیریت و مهندسی صنایع، دانشگاه صنعتی مالک اشتر، تهران، ایران (نویسنده مسئول).
2 - دانشجوی کارشناسی ارشد،، مجتمع مدیریت و مهندسی صنایع ،دانشگاه صنعتی مالک اشتر، تهران، ایران.
کلید واژه: هوش هیجانی, دانشگاه رازی, عملکرد کارکنان, تعارض,
چکیده مقاله :
مقدمه و هدف پژوهش: پژوهش حاضر با هدف هوش هیجانی بر عملکرد کارکنان دانشگاه رازی کرمانشاه با متغیر میانجی تعارض مورد بررسی قرار گرفته است. این مطالعه توصیفی پیمایشی و از نوع همبستگی است. روش پژوهش: روش گردآوری دادهها و اطلاعات، کتابخانهای و ابزار پرسشنامه است. جامعه آماری این تحقیق کارکنان دانشگاه رازی کرمانشاه اعم از کارمندان، اعضاء هیات علمی و مدیران میباشند، که با استفاده از جدول کرجس مورگان ۱۹۶ نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب گردید. و تعداد ۱۹۶ پرسشنامه در بین کارکنان توزیع گردید و تجزیه و تحلیل شد. ابزار گردآوری شامل پرسشنامه سبکهای مدیریت تعارض رابینز (۱۹۹۸)، پرسشنامه هوش هیجوانی شیرینگ (۱۹۹۶) و پرسشنامه استاندارد عملکرد کارکنان استیفن (۲۰۰۵) میباشد. یافتهها: یافتهها نشان داد که هوش هیجانی کارمندان بر عملکرد آنها تاثیر مثبت و معنیداری میگذارد، تعارض نیز به صورت مستقیم بر عملکرد تاثیر مثبت داشته است، نتیجهگیری: در نهایت الگوی مفهومی پژوهش از برازش لازم برخوردار بوده و تایید میکند که هوش هیجانی بر عملکرد کارکنان با متغیر میانجی تعارض تاثیر مثبت و معنیداری دارد.
The present study has been investigated with the aim of emotional intelligence on the performance of employees of Razi University of Kermanshah with the mediating variable of conflict. This is a descriptive, survey and correlational study. The method of collecting data and information is library and questionnaire tool. The statistical population of this research is the employees of Razi University of Kermanshah, including employees, faculty members, and managers, and 196 people were selected as the sample size using the Kurjes Morgan table. And 196 questionnaires were distributed among employees and analyzed. The collection tools include the conflict management style questionnaire of Robbins (1998), Schering intelligence questionnaire (1996) and Stephen's employee performance standard questionnaire (2005).The findings showed that emotional intelligence of employees has a positive and significant effect on their performance, conflict also had a positive effect on performance in a derivative form, finally, the conceptual model of the research had the necessary fit and confirmed that emotional intelligence on performance Employees have a positive and significant effect with the mediating variable of conflict.
_||_