مجازات پدر در قتل فرزند
محورهای موضوعی : جامع الفقهیهعلی اکبر ایزدی فرد 1 , محمد محسنی دهکلانی 2 , امین یوسفی 3
1 - استاد دانشگاه مازندران، گروه حقوق خصوصی، مازندران، ایران
2 - استادیار دانشگاه مازندران، گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی، مازندران، ایران
3 - دانشآموختهی کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی، واحد بابل، رشتهی فقه و مبانی حقوق اسلامی، بابل، ایران
کلید واژه: پدر, فرزند, قتل, مجازات, قصاص, محاربه,
چکیده مقاله :
مجازات اصلی جرم قتل عمدی، قصاص است. اما براساس همان مقررات فقه اسلامی، اگر پدریفرزند خود را به قتل برساند به مقتضای ادله، قصاص نمیشود. سؤال اساسی این است که آیا ادلهیعدم قتل پدر، اختصاص به باب قصاص دارد یا به طور مطلق مجازات قتل از او سلب میگردد؟ اگرقتل فرزند در قالب محاربه و افساد فیالارض باشد آیا میتوان پدر را محکوم به مجازات عناوینمذکور نمود؟ این مسأله کمتر در آرا فقهی بازتاب یافته است و فقیهان به قلت متعرض آن شدهاند، عموم ابتلا درنتیجه قانون گذار نیز به سکوت از کنار آن گذشته است. با این همه نمیتوان منکراین پدیده در جامعه شد. با عنایت به موارد فوق و از آنجا که مطابق اصل 167 قانون اساسیجمهوری اسلامی ایران هرگاه قاضی حکم مسألهای را در قوانین مدون نیابد، باید به استناد منابعمعتبر اسلامی یا فتاوای معتبر، حکم قضیه را صادر نماید، بررسی همه جانبهی موضوع امری لازم وضروری به نظر میرسد. آنچه مختار نویسندگان این مقاله قرار گرفته است، وجود وجاهت فقهیچنین مجازاتی می باشد ایشان جهت تثبیت نظر برگزیده خویش به دلائل و مویداتی استناد جسته-اند. همت این مقاله بازتاب جهد و جهد نویسندگان آن در تبیین نظریه مختار است.
According to explicit verses of Quran (Isra', 31; The Cow, 178-179)main penalty for murder is retaliation. But based on Islamicjurisprudence, if the father murders his child, he won’t be retaliatedaccordance to demands of reasons. In this paper, main question iswhether reasons of non-murder is assigned to retaliation or divesteddeath penalty from him absolutely (even in the face of other crimesof killing children by parents like attack and war)? For example, ifthe murder of child is in the form of war and corrupting on earth,will the father be sentenced? This issue is reflected less injurisprudential views and the jurists have written about it less.Legislator has been silence in this case too. However, cannot bedenied the generality of this phenomenon in society. Consideringthe above instances and article 167 (The judge is bound to endeavorto judge each case on the basis of the codified law. In case of theabsence of any such law, he has to deliver his judgment on the basisof authoritative Islamic sources and authentic fatawa. He, on thepretext of the silence of or deficiency of law in the matter, or itsbrevity or contradictory nature, cannot refrain from admitting andexamining cases and delivering his judgment) thoroughlyinvestigate the subject seems necessary. The chosen view of authorsin this paper is existence of legitimacy of this penalty relying onreasons and argues and claims. This article reflects the authors’efforts and explaining the chosen theory.