چگونگی جبران ضررناشی از اجرای اصول عملیه در حقوق اشخاص
محورهای موضوعی : فقه النوادر(مستحدثات)زهرا کتابی 1 , محمد جعفری هرندی(نویسنده مسئول) 2
1 - دانشجوی دکتری ،گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی، واحد یادگار امام خمینی(ره) شهر ری، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
2 - دانشیار، گروه فقه و مبانی حقوق اسلامی، واحد یادگار امام خمینی(ره) شهر ری، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران (نویسنده مسئول)
کلید واژه: اصول عملیه, ضرر, حقوق اشخاص, جبران,
چکیده مقاله :
یکی از"منابع معتبر اسلامی" قواعد کلی است که فقها وحقوقدانان اسلامی برای بدست آوردن حکم شرعی بکارمی برند واصول عملیه قسمتی ازاین قواعد را تشکیل می دهد .چه بسا پس ازبکارگیری این قواعد ، معلوم می شود آن چه به عنوان حکمِ مستنبط ، بدست آمده ، مطابق با حکم واقعی شرعی نیست واین رویداد مورد توجه فقیهان قرارگرفته و درعلم اصول فقه نیز به بحث گذاشته شده ، اما درخصوص عدم انطباق مفاد اصول عملیه با واقع ؛ وقتی که منجر به تضییع حق کسی شده و معلوم می گردد مفاد این اصول (که بکارگیری آن ها برای رفع تحیّر، به هنگام عدم دسترسی به واقع است)، برخلاف واقع بوده و موجب ضرربه شخصی گردیده که این اصول نسبت به وی مجری گشته است ، بحث مستوفائی دراصول فقه نشده است.در نوشتۀ حاضراین فرضیه مطرح و اثبات گشته که، گرچه اجرای اصول عملیه تا حدی رافع حکم تکلیفی (حق الله)است ولی نمی تواند موجب تضییع حق دیگران(حق الناس) گردد ، نظرات و مبانی شرعی را به دست آورده و آن را مبرهن سازد .
(One of)The authentic Islamic resources is general rules that Islamic jurists and lawyers use it to obtain command of religion and practical principles form a part of these rules. Maybe after applying these rules, it turns out what has been obtained as a inferred legal decision is not conform to with the assertorical judgement and this factum has been noticed by the jurists and argued by the science of the principles of jurisprudence but inconformity the non-compliance of the contents of practical principles with reality , when it spoils someone’s rights and it turns out that the provisions of these principles ( which are used to remove confusion when there is no access to reality)were contrary to reality and it has caused loss entry to the person against whom these principles have been applied , the contestation in the principles of jurisprudence.In the present paper, this theory was discussed and proved that although the implementation of practical principles ejects the defining law (the right of God) to some extent, but it cannot cause the spoil of the rights of others( human right), to obtain religious opinions and principles and make it clear.
_||_