«جریان دو زندگی ؛ مسیر تکوین شخصیت جنایی در پرتو خوانشی جرمشناختی از کتاب مرگ کسب و کار من است»
محورهای موضوعی : تحقیقات حقوق خصوصی و کیفریگلاویژ شیخ الاسلامی وطنی 1 , محمد آشوری 2 , نسرین مهرا 3 , محمد علی مهدوی ثابت 4
1 - دانشجوی دکتری حقوق کیفری و جرم شناسی، گروه حقوق کیفری و جرم شناسی، دانشکده حقوق، الهیات و علوم سیاسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران، gelavizh.sheikholeslami@gmail.com
2 - استاد گروه حقوق کیفری و جرم شناسی، دانشکده حقوق، الهیات و علوم سیاسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران (نویسنده مسئول) Ashouri.Mohammad@yahoo.com
3 - دانشیار گروه حقوق کیفری و جرم شناسی، دانشکده حقوق، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران. Docnas@mail.com
4 - استاد یارگروه حقوق کیفری و جرم شناسی، دانشکده حقوق، الهیات و علوم سیاسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران. Ali@Mahdavi.fr
کلید واژه: واژگان کلیدی : تکوینِ شخصیت جنایی. مسیر گذار مجرمانه, تحلیل محتوا, جرم شناسی ادبی,
چکیده مقاله :
در فرآیند گذار از اندیشه به عمل مجرمانه آنچه که برای یک مجرم حرفه ای در تمایل مستمر و مداومش به سمت ارتکاب جرم اتفاق می افتد؛ کشش قوی و فقدان یا ضعف بازدارنده هایی است که موجب پیوند دوباره او به جامعه می گردد. اما چرا ابرمجرمان تلاشی برای به کارگیری ابزارهای بازدارنده ندارند؟ در میان دلایل زیادی که می توان برای آن برشمرد، سه عامل شناختی وجود دارد: نخست آنکه، مسائل اجتماعی را جز از نگاه و منطق خود قضاوت و توجیه نمی کنند. دوم اینکه، از اعمالی که منجر به ورود ضرر به دیگران می شود، اِبایی ندارند و در نهایت، نه تنها غالباً تمایلات نوع دوستانه در آنها ضعیف است یا وجود ندارد بلکه از نوعی بی تفاوتی عاطفی در تعاملاتشان با افراد دیگر رنج می برند. پژوهش حاضر که به دنبال چرایی و چگونگی وقوعِ این بی تفاوتی بوده، درصدد تبیین جرم شناختی مسیر گذار مجرمانه روایتی از زندگی یک جنایتکار حرفه ای به نام رودلف فرانتس هوس که نویسنده او را رودلف لانگ معرفی می کند، ارائه می دهد. روایتی که بر چند مؤلفه بنیادی متمرکز است: فرآیند تبلور رفتارهای جامعه ستیزانه متأثر از تجربه ها و خاطرات کودکی، فقدان علقه های خانوادگی، مذهبی و اجتماعی، اهمیت مؤلفه های خطر در دوره های سنی مختلف و نهایتاً شکل گیری شخصیت جنایی و تکوین آن در بستر زمان.
In the process of transition from thought to criminal action, what happens for a professional offender in his/her continuing desire to commit a crime is the strong attraction and lack or weakness of deterrents that lead to his or her reintegration into society. But why professional offenders are reluctant to use deterrents? Among the many reasons that can be listed, there are three cognitive factors: First, they do not judge and justify social issues except from their own point of view and logic. Second, they do not shy away from actions that bring harm to others and finally not only altruistic tendencies are often weak or absent, but they also suffer from some kind of emotional indifference in their interactions with other people. The present study, which sought to explain why and how this indifference occurred, seeks a cognitive explanation of the criminal transition path of the life of a professional criminal named Rudolf Franz Höss, introduced by the author as Rudolf Lang. A narrative that focuses on a few fundamental components: The process of crystallization of anti-social behaviors influenced by childhood experiences and memories, Lack of family, religious and social interests, The importance of risk components in different age periods and finally the formation of a criminal character and its evolution in the context of time.
_||_