بازنمایی کووید 19 در پلتفرم تلگرام خبرگزاری صداوسیما و رقبای فارسیزبان ماهوارهای آن
محورهای موضوعی : ارتباطاتجواد صادقی 1 , ابراهیم فتحی 2 , مهر داد پشاآبادی 3
1 - کارشناس ارشد علوم ارتباطات اجتماعی، پژوهشگر ارتباطات و رسانه
2 - استادیار، گروه ژورنالیسم و خبر، دانشگاه صدا و سیما، تهران، ایران
3 - کارشناس ارشد علوم ارتباطات اجتماعی، گرایش روزنامهنگاری
کلید واژه: "شبکههای ماهوارهای", "خبرگزاری صداوسیما", "کرونا", "بازنمایی", "تلگرام",
چکیده مقاله :
در جهان پستمدرن، مسائل از طریق رسانه ها و سلطۀ رمزهای آنها به صورت واقعیت یا فراواقعیت ارائه میشود و نسخههای بازنمایی شده از واقعیت به زیست جهان کنونی بشر رسوخ میکند. هدف اصلی این پژوهش، خوانشی بر نحوۀ بازنمایی پدیدۀ کرونا در کانالهای تلگرامی خبرگزاری صداوسیما، بیبی-سی فارسی و ایراناینترنشنال در دوران شیوع ویروس کروناست. رسانههای فوق در شرایط بحرانی فعلی کرونا بر اساس گفتمان خبری منحصر بهخود، پدیدۀ کرونا و مسائل مبتلابه را بازنمایی میکنند. روش تحلیل پژوهش حاضر ناظر به پیادهسازی تکنیک تحلیل تصویر است تا دلالتهای معنایی گوناگون از نماهای منتخب استخراج گردد. در همین راستا برای تفسیر ایماژهای کرونایی کانالهای تلگرامیِ رسانههای مذکور با سه رویکرد نشانهشناختی پیرس، بارت و چندلر مبادرت شده است. رویکرد انتشار اخبار کرونا در تلگرام خبرگزاری صداوسیمای جمهوری ایران چارچوب اقتدار پزشکان و همراهسازی مردم بوده است. کانال تلگرام بی بی سی فارسی از کرونا به عنوان ابزار تشدید اختلافات بین مردم و حکومت و ایجاد تنش در جامعۀ ایران استفاده کرده و همچنین به چارچوب تسری وحشت بین عموم متوسل شده است. در این میان شبکۀ خبری نوپای ایراناینترنشنال با اهداف بزرگنمایی پدیدۀ بحران و تخفیف معنا در دین برای جهتدهی به افکار عمومی در جامعۀ ایران در راستای مقاصد مالکان و سیاستگذاری رسانهای خود در پیامرسان موبایلی تلگرام، برنامههای خبری مرتبط با کرونا تهیه و منتشر میکند.
In the postmodern world, issues are presented as reality or hyperreality through the media and their dominance of codes and represented prescriptions of reality permeate the current human lifeworld. The main purpose of this research is reading how the corona phenomenon is represented in the telegram channels of the IRIB News Agency, BBC Persian and Iran International during the outbreak of the coronavirus. Under the current crisis of Corona, the above-mentioned media represent the Corona phenomenon and its issues based on their unique news discourse. The research analysis method is to implement the image analysis technique to extract various semantic significations from the selected views. In this regard, Pierce, Barthes, and Chandler's semiotic approaches have been used to interpret the images related to Corona on the telegram channels of the mentioned media. The presenting Corona news approach in the IRIB telegram channel has been the frame of "doctors’ authority and accompanying the citizens with itself". The BBC Persian Telegram channel has used the Corona as a "tool to intensify disputes" between the people and the government and to create tension in Iranian society and has also resorted to the frame of "spreading terror" among the public. Meanwhile, the fledgling news network of Iran International has produced and published news programs related to Corona with the aims of "magnifying the phenomenon of crisis" and "discounting of meaning in religion" to direct public opinion in Iranian society towards the intentions of its owners and media policy on the Telegram mobile messenger.
اسمیت، فیلیپ دانیل. (1383). "درآمدی بر نظریه فرهنگی"، ترجمه حسن پویان، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی با همکاری مرکز بینالمللی گفتوگوی تمدنها.
چندلر، دانیل. (1394). "مبانی نشانهشناسی"، ترجمه مهدی پارسا، چاپ پنجم، تهران: انتشارات سوره مهر.
خیرآبادی، رضا. و خیرآبادی، معصومه. (1391). "شیوههای بررسی تحلیل عناصر بصری و تصاویر در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی"، مجموعه مقالات دومین هماندیشی تحلیل گفتمان و کاربردشناسی. به کوشش فردوس آقاگلزاده، چاپ اول، تهران: نشر نویسه پارسی.
دانسی، مارسل. (1388). "نشانهشناسی رسانهها"، ترجمه گودرز میرانی و بهزاد دوران، تهران: نشر چاپار و آنیسه نما.
دشتگلی هاشمی، مانا. (1399). "پوشش خبری کرونا در فیسبوک و توییتر شبکههای خبری برتر جهان"، فصلنامه مطالعات رسانههای جدید، سال 6، دوره 2، شماره 7، صص. 39-64.
دونزباخ، ولفگانگ. (1398). "فلسفه ارتباطات؛ دانشنامه موضوعی بینالمللی ارتباطات"، ترجمه احسان شاهقاسمی، چاپ نخست، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
راودراد، اعظم. و تقیزادگان، معصومه. (1391). "سپیده یا الی؛ خوانش انتقادی فیلم درباره الی"، فصلنامه مطالعات فرهنگی و ارتباطات، سال 9، شماره 31، صص. 157-173.
رز، ژیلیان. (1394). "روش و روششناسی تحلیل تصویر"، ترجمه سید جمالالدین اکبرزاده جهرمی، چاپ اول، تهران: پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات: صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، مرکز پژوهش و سنجش افکار.
زابلیزاده، اردشیر. (1393). "چارچوببندی، خبر و رسانهها"، چاپ اول، تهران: دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها.
زارع، امین. (1399). "اطلاعیابی سلامت در هنگام همهگیری بیماری: مطالعه موردی شهروندان کرمانشاهی در بحران شیوع کووید 19"، فصلنامه مطالعات کتابداری و علم اطلاعات، دوره 12، شماره 4.
سجودی، فرزان. (1395). "نشانهشناسی کاربردی"، تهران: نشر علم.
عظیمیفرد، فاطمه.، صلواتیان، سیاوش. و عمادالدین، علیرضا. (1396). "مقایسه کاربرد عکس خبری در وبگاه شبکههای خبر، العالم و پرستیوی"، فصلنامه مطالعات رسانههای نوین، سال 3، شماره 11، صص. 95-136.
فلوسر، ویلم. (1393). "در باب فلسفه عکاسی"، ترجمه پوپک بایرامی، چاپ دوم، تهران: حرفه نویسنده.
فیسک، جان. (1386). "درآمدی بر مطالعات ارتباطی"، ترجمه مهدی غبرایی، چاپ اول، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها.
مهدیزاده، سیدمحمد. (1387). "رسانهها و بازنمایی"، تهران: مرکز مطالعات و توسعه رسانهها.
مهدیزاده، سیدمحمد. (1392). "نظریههای رسانه: اندیشههای رایج و دیدگاههای انتقادی"، چاپ سوم، تهران: همشهری.
میلنر، اندرو. (1385). "درآمدی بر نظریه فرهنگی معاصر"، ترجمه جمال محمدی، تهران: نشر ققنوس.
نجومیان، امیرعلی. (1386). "از نشانهشناسی تا واسازی عکس"، پژوهشنامه فرهنگستان هنر، شماره 5، صص. 99-116.
هرمزیزاده، محمدعلی.، صلواتیان، سیاوش. و قاسمیتبار، سیدهادی. (1397). "بازنمایی روابط خانوادگی در فصلهای چهارگانه مجموعه تلویزیونی پایتخت"، فصلنامه خانوادهپژوهی، سال 14، شماره 53، ص. 8..
هوور، استوارت. و لاندبای، نات. (1382). "بازاندیشی درباره رسانه، دین و فرهنگ"، ترجمه مسعود آریایینیا، تهران: سروش.
An, S.K. & Gower, K.K. (2009). “How do the news media frame crises? A content analysis of crisis news coverage”, Public Relations Review, Vol. 35(2), PP. 107-112.
Devereux, E. (Ed.). (2007). “Media studies: Key issues and debates”, Sage.
Eka Pratiwi, D.P. & Sulatra, I.K. (2020). “The Ideology within COVID-19 Public Service Advertisements: A Semiotic Approach, Humanis, Vol. 24(4), PP. 350-363.
Entman, R.M. (1993). “Framing: Toward clarification of a fractured paradigm”, Journal of communication, Vol. 434, PP. 51-58.
Fisk, G. (1987). “Television Culture”, Routledge, London.
Gabore, S.M. (2020). “Western and Chinese Media Representation of Africa in COVID-19 News Coverage”, Asian Journal of Communication, Vol. 30(5), PP. 299-316.
Hall, S. (1997). “Representation: Cultural representations and signifying practices”, London: Sage.
Hall, S. (2003). “Representation”, London: Sage Publication.
Knight, M.G. (1999). “Getting Past the Impasse: Framing as a tool for Public Relations”, Public Relations Review, Vol. 25(3), PP. 381-398.
Shoemaker, P.J. & Reese, S.D. (1996). “Mediating the message”, (PP. 781-795). White Plains, NY: Longman.
_||_بازنمایی کووید 19 در پلتفرم تلگرام خبرگزاری صداوسیما و رقبای فارسیزبان ماهوارهای آن
چکیده
در جهان پستمدرن، مسائل از طریق رسانهها و سلطۀ رمزهای آنها به صورت واقعیت یا فراواقعیت ارائه میشود و نسخههای بازنمایی شده از واقعیت به زیست جهان کنونی بشر رسوخ میکند. هدف اصلی این پژوهش، خوانشی بر نحوۀ بازنمایی پدیدۀ کرونا در کانالهای تلگرامی خبرگزاری صداوسیما، بیبیسی فارسی و ایراناینترنشنال در دوران شیوع ویروس کروناست. رسانههای فوق در شرایط بحرانی فعلی کرونا بر اساس گفتمان خبری منحصر بهخود، پدیدۀ کرونا و مسائل مبتلابه را بازنمایی میکنند؛ در این میان، محتوای نشریافتۀ بصری (ویدیو، عکس خبری و تصاویر آرشیوی) ابزاری ارتباطی - فرهنگی در سپهر نشانهای این رسانهها جهت چارچوببندی کردن روایتهای مرتبط با کروناست. روش تحلیل پژوهش حاضر ناظر به پیادهسازی تکنیک تحلیل تصویر است تا دلالتهای معنایی گوناگون از نماهای منتخب استخراج گردد. در همین راستا برای تفسیر ایماژهای کرونایی کانالهای تلگرامیِ رسانههای مذکور با سه رویکرد نشانهشناختی پیرس، بارت و چندلر مبادرت شده است. رویکرد انتشار اخبار کرونا در تلگرام خبرگزاری صداوسیمای جمهوری ایران چارچوب «اقتدار پزشکان و همراهسازی مردم» بوده است. کانال تلگرام بیبیسی فارسی از کرونا به عنوان «ابزار تشدید اختلافات» بین مردم و حکومت و ایجاد تنش در جامعۀ ایران استفاده کرده و همچنین به چارچوب «تسری وحشت» بین عموم متوسل شده است. در این میان شبکۀ خبری نوپای ایراناینترنشنال با اهداف «بزرگنمایی پدیدۀ بحران» و «تخفیف معنا در دین» برای جهتدهی به افکار عمومی در جامعۀ ایران در راستای مقاصد مالکان و سیاستگذاری رسانهای خود در پیامرسان موبایلی تلگرام، برنامههای خبری مرتبط با کرونا تهیه و منتشر میکند.
واژگان کلیدی: کرونا، بازنمایی، تلگرام، خبرگزاری صداوسیما، شبکههای ماهوارهای
مقدمه و بیان مسئله
در عصر كنوني، رسانهها به دليل تأثيرات فراوان، عرصة واكاويهاي فرهنگي و اجتماعي بسـياري قرار گرفتهاند و از سوي ديگر محلي محسوب ميشوند كه پيام را منتقـل مـيكننـد و بـه خلـق معاني فرهنگي مبادرت مـيورزنـد. رسـانههـا جايگـاه و فضـاي بسترسـازي فرهنگـي، تأمـل و ژرفانديشي دربارة اهميت معنا و انديشهورزي با توجه بـه مـتن فرهنگـي و سـاخت اجتمـاعي قلمداد ميشوند كه به تقويت و بازسازي الگويي منسجم از معنا و تأسيس كانون ارزشي مبادرت ميورزند (هوور و لاندبای، 1382: 60).
در جهان پستمدرن، واقعیات رسانهای شده هستند و نسخههای برساخت شده از واقعیت ارائه میشود. در قیاس با جهان پیشامدرن که رویدادها نمایش عمومی نداشتند و در معرض دید عموم قرار نمیگرفتند؛ رسانهها مختصات این جهان ارتباطی را دستخوش دردیسی ساختهاند. رسانهها بهواسطۀ شبیهسازیِ پدیدهها کانون معنایی را جابهجا کردهاند؛ به تعبیری در حال حاضر ما با خود روایتها مواجه نیستیم بلکه روایت رسانهها به گسترۀ همگانی رسوخ پیدا کرده است. واقعيت در لايههايي از معاني رمزگذاري شده سازمان یافته است و همين معاني سازمانيافته و به فرهنگ تبدیل شده در رمزگشايي آنها نيز به مخاطبین كمك ميكند (فیسک، 1987: 5).
بهواسطۀ انقلابی که در ساحت ارتباطات به وقوع پیوست ما به جامعۀ شبکهای ورود کردیم. به خاطر ازدیاد اطلاعات و اشباع محتوایی در این جامعۀ مصرفی، شهروندان برخلاف گذشته با حقایق روبهرو نمیشوند بلکه تصویری از آن را دریافت میکنند. به عبارت دیگر، مفاهیم بازنمایی میشوند و سبد تغذیۀ ارتباطی مخاطبان با نشانهها فربه میگردد. میلنر بازنمايي را «معناسازي از طريق به كارگيري نشانهها و مفاهيم» و «استفاده از يك چيز به جاي چيزي ديگر با هدف انتقال معنا» تعریف میکنند (میلنر، 1385: 333). بازنمايي فرايند توليد و مبادلۀ معنا بين عناصر يك فرهنگ است و همین امر مستلزم بهكارگيري زبان، نشانهها و تصاوير براي بازنمايي مفاهیم ارتباطی است (هال، 2003: 2). «معنا» امری آشکار در واقعیت که در زبان یا رسانه منعکس میشود، نیست، بلکه حاصل روابط ساختاریافته در زبان است. نشانهها، معانی و فهم واقعیت را ممکن میسازند. شیوۀ «مفهومسازی» جهان یا فهم آن نهایتاً بستگی به زبان ما دارد (مهدیزاده، 1392: 102).
رسانهها در عصر حاضر بیش از پیش به تصویر و سایر عناصر بصری متکی شده و از آنها استفاده میکنند، به گونهای که وجود تصویر مرتبط، به عنوان یکی از ارزشهای خبری نیز مطرح گردیده است (خیرآبادی و خیرآبادی، 1391: 65). «فلوسر1 نیز معتقد است که مفهوم تصویر، در سطح آن است و با یک نگاه میتوان آن را دریافت، اما این درک به صورت سطحی باقی خواهد ماند. چنانچه بخواهیم به عمق این مفهوم دست یابیم، یعنی ابعاد حذفشده را بازسازی کنیم، باید بگذاریم نگاهمان آزادانه روی سطح تصویر حرکت کند. این حرکت روی سطح تصویر، جارو کردن تصویر توسط نگاه، یا اسکن کردن نام دارد. بدین ترتیب، نگاه ما مسیری را دنبال میکند که متشکل از ساختار تصویر از یک سو و قصد بیننده از سوی دیگر است. مفهومی که طی این فرایند از تصویر به دست میآید، بیانگر تلفیق دو هدف است: هدف ظاهری تصویر و هدف بینندة آن. از این رو، تصویر را نمیتوان مجموعهای روشن از نمایهها در نظر گرفت که در ذات مفهوم خاصی دارد، بلکه تصویر مجموعهای مبهم از نمایههاست که به مفهوم خاصی اشاره دارند: آنها امکان تفسیر توسط بیننده را فراهم میکنند» (فلوسر، 1393: 18).
«نشانهشناسي نه فقط شامل مطالعۀ چيزهايی است كه ما در مکالمات روزمره «نشانه» ميناميم، بلكه مطالعۀ هر چيزي است كه به چيزی ديگر «اشاره دارد». از منظر نشانهشناسي، نشانهها ميتوانند به شكل كلمات، تصاوير، اصوات، اطوار و اشيا ظاهر شوند. نشانهشناسان معاصر، نشانهها را به طور منزوی مطالعه نمیکنند بلکه به بررسی آنها به عنوان بخشی از «نظامهای نشانهای» (مثل یک رسانه یا ژانر) میپردازند. آنها به دنبال پاسخ به این پرسشاند که معناها چگونه ساخته میشوند و واقعیت چطور بازنمایی میشود» (چندلر، 1394: 21-20). در نشانهشناسی، ما در پی یافتن معنی درون یک اثر نیستیم. کار نشانهشناس تشریح فرایند معناسازی در اثر است. قصد است که نشان دهیم یک عکس چگونه معنی (هایی) به مخاطب انتقال میدهد یا در ذهن مخاطب معنی را میسازد، چه فرایندها یا اتفاقات یا عناصری در یک عکس کنار هم قرار گرفتهاند و این عناصر (اِلِمانها) تبدیل به معانی میشوند؛ در واقع قرار است بگوییم چگونه این المانها را کنار هم گذاشته و معنا را ساختهایم (نجومیان، 1386: 101). به تعبیری، معنی در ذهن مخاطب از طریق ارائۀ المانها توسط رسانهها ساخته میشود یا معنی از طریق رسانهها انتقال مییابد.
هدف اصلی این مقاله، خوانشی بر نحوۀ بازنمایی پدیدۀ کرونا در کانالهای تلگرامی خبرگزاری صداوسیما، بیبیسی فارسی، ایراناینترنشنال در دوران شیوع ویروس کروناست. رسانههای فوق هرکدام بر اساس گفتمان خبری منحصربهخود و اهداف اجتماعی و فرهنگی شان در ایران، پدیدۀ کرونا و مسائل مبتلابه را بازنمایی میکنند؛ در این میان، محتوای نشریافتۀ بصری (ویدیو، عکس خبری و تصاویر آرشیوی) ابزاری ارتباطی - فرهنگی در سپهر نشانهای این رسانهها جهت چارچوببندی کردن روایتهای مرتبط با کروناست. درواقع، هر پديدة اجتماعي از جمله فيلم، رسانههاي جمعـي و متـون درسـي عرصـههـايي هستند كه در آنها گفتمانها به توليد معنـا مـيپـردازد و بـراي دسـتيابي بـه هژمـوني سـعي ميكنند ساختار نظام معنايي گفتمان رقيب خود را بشكنند و آنها را به حاشيه برانند. براساس اين نظريه، متن از هر نوعي كه باشد، در دايرة مغناطيسي قدرت متولد مـيشـود. هـيچ سـوژه، نهاد و متني نميتواند از چنگال قدرت رهايي يابد. همة پديدههـاي اجتمـاعي گفتمـاني بـوده و نمودي از منازعات معنايي ميان گفتمانهاست (راودراد و تقیزادگان، 1391: 72). در همین راستا، با سه رویکرد نشانهشناختی پیرس، بارت و چندلر برای تفسیر ایماژهای کرونایی کانالهای تلگرامیِ رسانههای مذکور مبادرت کردیم. پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این سؤال پژوهش خواهد بود که خبرگزاری صداوسیما و رسانههای رقیب فارسیزبان ماهوارهای، پدیدۀ کرونا را چگونه در فضای تلگرام بازنمایی میکنند؟
مروری بر سپهر مفهومی و نظری پژوهش
چارچوب نظری برای تجزیه و تبیین مسئله و ابعاد آن ضروری است. در این مقاله از سه نظریۀ «نشانهشناسی»، «بازنمایی رسانهای» و «چارچوببندی» برای استخراج متغیرها و توصیف یافتهها بهره گرفته شده است.
نظریۀ نشانهشناسی
برخی محققین در بحث نشانهشناسی رسانهها از «نشانه» بهمثابۀ بنیادینترین واحد نشانهشناسی یاد میکنند و بیان میدارند «نشانه واحد معناست و نشانهشناسان استدلال میکنند هر چیزی که دارای معناست (یک آگهی، یک نقاشی، یک گفتوگو، یک شعر) از طریق نشانههایش و نحوۀ کار آنها قابل درک است» (رز، 1394: 152)؛ رز معتقد است که نشانهها به شیوههای پیچیدهای تولید معنا میکنند. نشانهشناسی حوزهای بینرشتهای است که «زندگی نشانهها در جامعه» را مطالعه میکند. اگرچه «نشانه» معمولاً به عناصر زبان و دیگر ارتباطات نمادین اشاره میکند، اما در عین حال میتواند به معنی هر ابزار دانستن در مورد جنبهای از واقعیت یا بازنماییکنندۀ آن جنبه هم باشد (دونزباخ، 1398: 481).
بهطورکلی، « زندگی انسانها همواره مبتنی بر تولید، استفاده و مبادلة نشانههاست. بشر در هر شکلی از ارتباط با استفاده از انواع نشانهها، با یکدیگر ارتباط برقرار میکند. زمانی که ژست میگیرد، صحبت میکند به موسیقی گوش میدهد، به نقاشی نگاه میکند، بازی میکند، آواز میخواند و ... رفتاری مبتنی بر نشانهها دارد» (فلاملکی و غفاری، 1394؛ به نقل از سجودی، 1395). امروزه در حیطۀ علم نشانهشناسی رویکردهای متفاوتی وجود دارد. در این میان در تحلیل رموز و نشانههای متون تفسیری این مقاله از سه رویکرد پیرس، بارت و چندلر استفاده شده است.
رویکرد پیرس
جامعترین طبقهبندياي که تاکنون از نشانهها صورت گرفته، طبقهبندي چارلز ساندرز پیرس است. «از 66 گونهاي که پیرس شناسایی کرد، سه گونه نگارهها (شمایل)، نمایهها و نمادها براي تحقیق در پدیدههاي فرهنگی، مانند محصولات رسانهاي بهشدت مفیدند. مارسل دانسی (1388) این سه گونه نشانه را اینطور توصیف میکند:
نگاره2، نشانهاي است که به مرجع خود به نحوي شباهت دارد. عکسِ چهرۀ افراد، نگارههاي دیداري هستند که چهرۀ واقعی افراد را از منظر هنرمند نشان میدهند.
نمایه3، نشانهاي است که دلالت به چیزي مرتبط با چیز دیگري دارد یا آن را خاطرنشان میسازد. نمایهها، مانند نگارهها به مرجعشان شباهت ندارند؛ بلکه از طریق آنها میتوان مرجعها را شناخت یا دریافت که کجا هستند. بارزترین نمونه نمایهاي بودن انسانی، انگشت اشاره است که مردم سراسر دنیا به شکلی مشخص و بهطور گسترده از آن براي خاطرنشان ساختن یا نشان دادن محل چیزها، افراد یا رویدادها استفاده میکنند.
نماد4، نشانهاي است که بر چیزي به شکلی مبتنی بر قراردادي دلبخواهی دلالت دارد (عظیمی فرد و صلواتیان 1396) و کلمهها بهطورکلی نشانۀ نمادین هستند، همینطور انواع ژستهاي دست» (دانسی، 1388: 75).
جدول 1- ابعاد سهگانۀ نشانهها
نشانه | شمایل (تصویر) | نمایه (اشاره) | نماد (سمبل) |
دلالت میکندبر: | شباهت | ارتباطِ علّی | قرارداد |
مثال | عکسِ چهره، مجسمه | دود، علائم بیماری | کلمه، عدد، پرچم |
فرآیند | میتواند دیده شود | میتواند فهمیده شود | باید یاد گرفته شود |
رویکرد بارت
در نشانهشناسی بارت، به سه مفهوم دلالتی اشاره شده است: دلالت صریح5 (یا معنای مستقیم)، دلالت ضمنی6 (یا معنای تلویحی) و اسطوره7. چندلر مینویسد: «در دلالت مستقیم یا صریح، تمایل به ارائة معنای معین، ملفوظ، آشکار یا مطابق عقل سلیم برای نشانه وجود دارد» (چندلر، 1394: 210). «به عبارت دیگر، معنای صریح، معنایی است که تعداد بیشتری از اعضای یک جامعه با فرهنگ مشترک، در مورد آن توافق دارند. اصطلاح دلالت ضمنی برای ارجاع به معناهای اجتماعی، فرهنگی و شخصی نشانه به کار میرود و به طبقه، سن، جنسیت و نژاد تفسیرگر بستگی دارد» (چندلر، 1394: 210).
علاوه بر دلالت صریح و ضمنی، بارت به مفهوم «اسطوره» اشاره میکند. بارت، خود اسطوره را بهمثابۀ سطح سوم دلالت طبقهبندي نکرده است. تحلیلگران، گاه اسطوره را در سطح سوم دلالت (بعد از دلالت صریح و ضمنی) طبقهبندی کردهاند؛ گاه آن را در قالب دلالت ضمنی، یعنی همان سطح دوم دلالت، قرار دادهاند (فیسک، 1386: 131). و گاه آن را حاصل تلفیق دلالتهاي صریح و ضمنی دانستهاند (عظیمیفرد و صلواتیان، 1396؛ به نقل از سجودی، 1395: 86). بارت، در مقالۀ فشرده و پیچیدۀ خود به نام «اسطورۀ امروز»، «اسطوره» را نه به منزلۀ یک اصطلاح ادبی که به منزلۀ یک نظام درجه دوم نشانهشناختی یا فرازبان تعریف میکند و با این کار زبانشناسی سوسور را تأیید میکند و مطالعۀ تنشها میان سطوح معناداری کدگذارینشده (آشکار) و کدگذاریشده (تلویحی)، نشانهشناسی را تسهیل میکند (دونزباخ، 1398: 12).
رویکرد چندلر
دانیل چندلر8 سه دسته رمزگان تحت عنوان رمزگانهای اجتماعی، متنی و تفسیری را برمیشمارد.
«رمزگانهای اجتماعی شامل 4 دسته رمزگان هستند که عبارتند از:
زبان گفتاری (زیررمزگان آواشناختی، نحوی، واژگانی، عروضی و فرازبانی)؛
رمزگان بدنی (تماس بدنی، مجاورت، جهت فیزیکی، ظاهر، حالات چهره، نگاه، حرکات سر و ادا و اطوار)؛
رمزگان مربوط به کالا (مد، لباس، ماشین)؛
رمزگان رفتاری (آداب و رسوم، تشریفات، ایفای نقش، بازیها)
رمزگانهای متنی نیز 4 دسته از رمزگانها را شامل میشوند:
رمزگان علمی (شامل ریاضیات)؛
رمزگان زیباییشناختی در محدودۀ هنرهای مختلف؛
رمزگان ژانری، بلاغی، سبکی با تفسیر، استدلال، توصیف، روایت و...؛
رمزگان رسانههای ارتباط جمعی شامل رمزگانهای عکاسی، تلویزیونی، فیلمی، رادیویی و مطبوعاتی که هم فنی و هم قراردادی هستند.
و گروه سوم شامل دو دسته رمزگان هستند که عبارتند از:
رمزگان ادراکی: مانند درک بصری
رمزگان ایدئولوژیک: رمزگانی برای رمزگذاری و رمزگشایی متون – غالب یا مسلط، توافقی یا تهاجمی است» (چندلر، 1394: 224-223).
نظریۀ بازنمایی رسانهای
«معنا یک تولید و رویۀ اجتماعی است. جهان سازندۀ معنا و زبان، مولد معناست». هال استدلال میکند که «معنا» یک فرایند گفتمانی است و در درون نظام زبان- آنچه او مجموعۀ رمزها مینامد- عمل میکند و مملو از دلالت ایدئولوژیک است. او از روش نشانهشناسی برای فهم فرایند معناسازی رسانهها که با ساخت معنا آن را به مخاطبان انتقال میدهند، استفاده میکند (مهدیزاده، 1392: 227-226).
هال به جای توجه به انعکاس سادۀ معانی به مخاطب، به چگونگی بازنمایی و سوءبازنمایی رسانهها علاقهمند است. اگرچه رمزگذاری و رمزگشایی فرایند مجزایی هستند، اما کاملاً دلبخواهانه نیستند. «رمزگذاری» در مرحلۀ تولید، درون یک مجموعه رمزهای حرفهای از قبیل مهارت فنی و ارزشهای تولیدی عمل میکند. رمزهای حرفهای، مولدِ معانیِ مرجح با ارزش سیاسی، ایدئولوژیک و نهادیِ اثرگذار هستند، و خودشان نیز نهادینه (ساختیافته) میباشند. هال ادعا میکند اگرچه معانی مرجح، اهمیت و ارزش قابل ملاحظهای در تعیین چگونگی معانیِ رمزگشایی شده دارند، اما آن معانی مرجح کاملاً تعیین کننده و قطعی نیستند (مهدیزاده، 1392: 228).
اغلب دانش و شناخت ما از جهان به وسيلة رسانهها ايجاد شده و درك ما از واقعيت به واسطه و ميانجيگري روزنامهها، تلويزيون، تبليغات و فيلمهاي سينمايي و ... شكل ميگيرد. در حقيقت، رسانهها جهان را براي ما به تصوير ميكشند و اين هدف را با انتخاب و تفسير خود در كسوت دروازه باني و به وسيلة عواملي انجام ميدهند كه از ايدئولوژي، اِشباع هستند. بر اين اساس، بازنمايي عنصري محوري در ارائة تعريف از واقعيت است (هرمزیزاده، صلواتیان و قاسمیتبار، 1397: 8). به عبارتي، بازنمايي، توليد معنا از طريق زبان است و معنا و زبان را با فرهنگ پيوند ميدهد (هال9، 1997). در اين مفهوم، معنا نتيجۀ قراردادهاي زباني، فرهنگي و اجتماعي است. از اين رو، هرگز نميتوان معنا را چيزي ثابت و قطعي فرض كرد. معنا در ذات چيزها وجود ندارد، معنا ساخته و توليد ميشود و محصول يك رويۀ دلالت است (مهدیزاده، 1387).
نظریه چارچوببندی
چارچوبها سازوکارهای قدرتمندی هستند که به شناسایی و حل مشکلات کمک کرده و به افکار عمومی شکل میدهند (Knight, 1999). «گیتلین» چارچوب را بهعنوان «الگوهای ثابت شناخت، تفسیر و بازنمایی روند گزینش، تأکید و کنارگذاشتن» تعریف میکند که «از طریق آن حاملین نمادها به شکل معمول به سازماندهی گفتمان میپردازند (زابلیزاده، 1393: 34). به تعریف اِنتمن10: «چارچوبسازی یعنی انتخاب برخی جوانب یک واقعیت و پررنگ کردن آن در یک متن ارتباطی به روشی که از طریق آن تعریف، تفسیر کلی، ارزیابی اخلاقی و یا راهحل پیشنهادی یک مشکل خاص ارتقاء یابند» (Entman, 1993). طبق نظریۀ چارچوبسازی، رسانههای جمعی حتی بیش از خلق برجستگی، انجام میدهند. با انتخاب اینکه چه چیزی در روایت گنجانده شود و چه چیزی از آن کنار گذاشته شود؛ رسانههای خبری، روایت را چارچوببندی میکنند. یعنی، رسانه معنای روایت را تحدید یا تعیین میکند و در نتیجه تفسیر مردم از آن روایت را شکل میدهد (An and Gower, 2009: 108).
چارچوببندی11 به این اشاره دارد که عوامل درونسازمانی مانند خبرنگاران و عوامل برونسازمانی مانند فشار گروههای سیاسی در تعیین چارچوبهای خبری رسانهها نقش دارند (Shoemaker and Reese, 1996). چارچوبسازی به این معناست که رسانهها نه آینهای برای انعکاس واقعیت، بلکه سازندۀ واقعیت هستند. «بر پایۀ این نظریه، رسانهها توجه خود را بر بعضی موضوعات و رویدادها متمرکز میکنند (برجستهسازی) و سپس آنها را در چارچوب معنایی خاص قرار میدهند» (مهدیزاده، 1392: 86).
چارچوبسازی به روند سازمان دادن به حقیقت از طریق طبقهبندی وقایع به روشهای خاص، تأکید بیشتر بر بعضی جوانب آنها نسبت به بقیه و تصمیمگیری دربارۀ معنای یک حادثه و چگونگی رخداد آن اطلاق میشود. هر گونه ارائۀ حقیقت، حتی اگر از تعادل لازم هم برخوردار باشد، باز هم با نوعی چارچوبسازی همراه شده است. چارچوبسازی با انتخاب، تأکید و حذف همراه است. واژههایی که روزنامهنگاران استفاده میکنند، ساختار روایت رویداد، واقعیتهایی که در ماجرا میگنجانند یا از آن حذف میکنند و مردمی که از ایشان نقلقول میکنند، همه به شکل دادن رویداد به صورتی خاص کمک میکنند (Devereux, 2007).
پیشینۀ پژوهش
دشتگلی هاشمی (1399) در پژوهشی با عنوان «پوشش خبری ویروس کرونا در فیسبوک و توییتر شبکههای خبری برتر جهان» عنوان میکند، نتایج به دست آمده از لحاظ پوشش خبری، مبتنی بر سه شاخص میانگین مشاهده یا پسند (لایک)، نظر (کامنت) و بازنشر نشان میدهد که صفحات فیسبوکی سیانان، بیبیسی و فاکسنیوز موفقترین و صفحات فیسبوکی سیسیتیوی، اندیتیوی و اناچکی بر اساس این شاخصها در پایینترین جایگاه قرار گرفتهاند. همچنین صفحات توییتری بیبیسی، سیانان، فاکسنیوز، الجزیره و دویچه وله در مقایسه با پنج صفحۀ توییتری دیگر در وضعیت بهتری قرار دارند (دشتگلی هاشمی، 1399).
زارع (1399) پژوهشی با عنوان «اطلاعیابی سلامت در هنگام همهگیری بیماری: مطالعۀ موردی شهروندان کرمانشاهی در بحران شیوع کووید 19» انجام داده است. براساس یافتههای این پژوهش، شهروندان کرمانشاهی برای اطلاعیابی سلامت مرتبط با کووید 19 بیش از هر منبع و مرجعی، متکی به پیامرسانهای عمومی نظیر تلگرام و واتساپ و نیز صفحات شبکههای اجتماعی مانند اینستاگرام و توئیتر بودهاند و اخبار را بیشتر از این منابع پیگیری میکردند (زارع، 1399).
عظیمیفرد، صلواتیان و عمادالدین (1396) در پژوهشی با عنوان «مقایسۀ کاربرد عکس خبری در وبگاه شبکههای خبر، العالم و پرستیوی» بهمنظور بررسی نشانهشناسانۀ تصاویر خبری از الگوی پیرس (نماد، نمایه و شمایل) استفاده کردند؛ همچنین در این پژوهش برای بررسی و تحلیل متن خبر از الگوی نشانهشناسانۀ متنِ رولان بارت (دلالت صریح، دلالت ضمنی و اسطوره) بهره گرفتهاند. یافتههای پژوهش نشان میدهد که وبگاه شبکۀ پرستیوی عملکرد بهتری در زمینۀ کاربرد عکس داشته و پس از آن وبگاه شبکۀ تلویزیونی العالم و سپس شبکۀ خبر قرار دارند. در بخش دیگری از یافتههای این پژوهش مشخص شد که تنها نیمی از نمونههای مورد بررسی در تحقیق، دارای تطابق عکس و متن خبر هستند و وبگاههای پرستیوی و العالم عملکرد بهتری نسبت به شبکۀ خبر در کاربرد عکسهای خبری داشتهاند (عظیمیفرد، صلواتیان و عمادالدین، 1396).
ساموئل موکونا گابور12 در پژوهشی با عنوان «بازنمایی پوشش خبریِ کووید19 در آفریقا در رسانههای غربی و چینی» که با روش تحلیل محتوای کیفی انجام شده است، شیوۀ بازنمایی اخبار مرتبط با کرونا در سه رسانۀ غربی (بیبیسی از انگلیس، سیانان از آمریکا و فرانس24 از فرانسه) و سه رسانۀ چینی (شینهووا، سیجیتیان و چاینا دیلی) در بازۀ زمانی 23 مارس تا 2 آوریل 2020 میلادی را بررسی کرده است. این پژوهش که با هدف بررسی چارچوبها و منابع اخبار در رسانههای مورد بررسی انجام شده، مشخص شد که رسانههای غربی در موضوع بیماری کرونا از کانالهای رسمی آفریقایی، غیررسمی آفریقایی و غیررسمی غربی برای بازنمایی اخبار استفاده کردهاند؛ درحالیکه رسانههای چینی عمدتاً از منابع رسمی آفریقایی و چینی در پوشش اخبار بهره جستهاند. مقایسۀ دادهها نشان داد که پوشش خبری وقایع آفریقا در رسانههای غربی بر اساس چارچوبهای تعارض، منفی، علایق انسانی، تأثیر، برجستهسازی و با ترکیبی از لحن مثبت، منفی و خنثی انجام میشود؛ درحالیکه این چارچوبها در رسانههای چینی شامل تأثیر، برجستگی و نوآوری با لحن مثبت هستند. نتایج نشان داد که بازنمایی آفریقا در رسانههای غربی عمدتاً منفی نیست و در رسانههای چینی بهطور غیرمعمول مثبت است (Gabore, 2020).
پراتیوی13 و سولاترا14 (2020) در پژوهشی با عنوان "ایدئولوژی در تبلیغات خدمات عمومی کووید19: رویکردی نشانهشناسانه"، علایم و نشانههای بصری و کلامی مورد استفاده در تبلیغات مرتبط با بیماری کرونا را با استفاده از روش کیفی و نظریۀ نشانهشناسی رولان بارت و نظریۀ ایدئولوژی استوری15 تجزیه و تحلیل کردهاند. نتایج این بررسی نشان میدهد که در مورد بیماری همهگیر کووید19، در تبلیغات عمومی، چارچوبهایی مانند پیشگیری بهتر از درمان، ایدئولوژی مشارکتی، مسئولیتپذیری و مقابلۀ خوشبینانه در برابر بیماری کووید19 ارائه شده است و بهطورکلی نشان میدهد که با مشارکت عمومی میتوان این بیماری را شکست داد (Pratiwi and Sulatra, 2020).
روش پژوهش
با توجه به موضوع پژوهش در بین روشهای موجود، نشانهشناسی مناسبترین روش برای بررسی این موضوع است. برای جمعآوری دادهها از ابزار جستوجوی واژگانی در کانالهای تلگرامی بهره گرفته میشود. در همین راستا، تمامی متون رسانهایِ تصویری (اعم از عکس، فیلم، ویدیو، کلیپ و نما) که از ابتدای پدیدار شدن ویروس کرونا در ایران (اول اسفند ماه 1398) تا شهریور ماه 1400 (به مدت 1 سال و 7 ماه) در کانالهای تلگرامی رسانههای مذکور نشر یافته (قریب به 6 هزار متن تصویری) به مثابۀ جامعۀ آماری، مدنظر قرار میگیرند. روش نمونهگیری به این صورت است که در سه مرحله: بعد از «جستوجوی کلیدواژۀ کرونا» و احصای نزدیک به 6 هزار متون تصویری منطبق با اهداف پژوهش در سه کانال تلگرامی، و پس از حذف محتوای تکراری و انتخاب حدود 2 هزار متن و در نهایت پس از تکرار الگوی مشابه در روند پژوهش و بازنمود مجدد چارچوبهای نشانهشناختی، 245 مورد از فایلهای تصویری مرتبط با کرونا مدنظر قرار گرفت و از بین 245 ایماژ مرتبط با کرونا به روش نمونهگیری هدفمند تعداد 6 نما (2 نما از هر کانال تلگرامی) انتخاب شده و مورد تحلیل قرار گرفت.
روش تحلیل پژوهش حاضر ناظر به پیادهسازی تکنیک تحلیل تصویر است تا دلالتهای معنایی گوناگون از نماهای منتخب استخراج گردد. در مرحلۀ نخست به مدد الگوی نشانهشناختی پیرس، متون تصویری از رهگذر معناشناختی نماد، نمایه و شمایل مورد بررسی قرار گرفت و به تحلیل این نماها بهعنوان یک کل قابل تفسیر مبادرت شد. در مرحلۀ دوم، تصاویر با الگوی رولان بارت (دلالت صریح، دلالت ضمنی و اسطوره) تحلیل شد. در مرحلۀ سوم این پژوهش، از بین طبقهبندی سهگانۀ دانیل چندلر صرفاً دو دسته رمزگانهای اجتماعی و تفسیری مبنای تحلیل قرار گرفت. در مرحلۀ چهارم، بهواسطۀ سه مرحله تحلیل، از چارچوببندی تصاویر بهره گرفته شد تا روایت کلی و یگانۀ هر کانال در شبکۀ اجتماعی تلگرام به دست آید و امکان تطبیق چارچوبهای نشانهشناختی رسانههای فوق در خصوص بازنمایی کرونا فراهم شود.
یافتههای پژوهش
امروز جهان در دورانی به سر میبرد که ویروس کرونا به عنوان مسئلۀ روز در سطح جهان سایه افکنده است. درکنار موضوع کرونا، رسانههای اجتماعی در راستای انتشار خبر و اطلاعرسانی به عنوان میانجی دریافت خبر قشر زیادی از شهروندان وکاربران تبدیل شدهاند. زیستجهان امروزی در چهار راه انسان، جامعه،کرونا و فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی محصور شده است. از طرف دیگر این رسانهها، چالشی را در زمینۀ حکمرانی دولتها ایجاد کردهاند. در ایران، بیشتر این چالشها متوجه چهار رسانۀ رقیب خبرگزاری صداوسیما یعنی «بیبیسی فارسی»، «ایراناینترنشنال»، «منوتو» و « صدای آمریکا» است. در این راستا رسانههای فوق برحسب رویکردهای رسانهای و چشماندازهای ارتباطی خود بحران کرونا را بازنمایی میكنند.
كرونا در قاب پلتفرم تلگرام خبرگزاري صداوسيما
کانال تلگرام رسانههای رسمی، بستری برای بيان اراده و خواست چشماندازهاي صاحبان آنهاست. تلگرام خبرگزاري صداوسيما معمولاً كرونا را در دو محيط «اقتدار پزشكان» و «همراهسازی دیگری با خود» به عنوان دغدغههای حكمرانان و بستر امن برای مقابله با كرونا بازنمايي ميكند.
اقتدار پزشكان
پزشکان بهدلیل منزلت اجتماعی و جایگاهی که در نظام اجتماعی و فرهنگ عمومی جامعه برایشان تصور میشود، نقش برجستهای دارند. در بحران كرونا اين نقش پررنگتر گرديد و به سبب عملكرد آنان در ايران «مدافعان سلامت» و هركه در اين حرفۀ تخصصي جان خود را از دست ميداد به عنوان شهيد لقب گرفت. اصحاب رسانه، عملكرد آنان در قابهاي بصری را به صورت آمادهباش و مقابلهکننده با ويروس كرونا به تصويركشيدهاند كه بازگوكنندۀ اقتدار آنان است (تصوير 1). اين اقتدار بازنماییشده با سه رويكرد صاحبنظران نشانهشناسي مورد تفسیر قرار گرفت.
.
تصوير 1- کانال تلگرامی خبرگزاری صداوسیما، 19 مارس 2020 (پنجشنبه، 29 اسفند 1398)
تحليل رويكرد نشانهشناختي پيرس در تصوير اقتدار پزشكان
نماد: رنگ سفید نماد کمال، خلوص، بیگناهی، پاکیزگی، برابری، سادگی و وحدت است. لباس سفید نماد خاکسپاری، آرامش و یادآور محیط بیمارستانی یا آرامستانی است. در این تصویر، پوشش سفیدی که سرتاپای بدن جمعی از افراد را پوشانده نماد خطر تهدید جان کنشگران از سوی یک پدیده ناشناخته است که یک نوع بحران برای سلامت اعضای جامعه فراهم آورده است.
نمایه: حالت و رفتار همسوی مدافعان سلامت، نشان از هماهنگی آنها دارد. حرکت سفیدپوشان به سمت سوژهای خارج از کادر است. به تعبیری، موضوعی یا پدیدهای ناشناخته خارج از قاب برساخت شده است. لباسهای افراد به رنگ سفید و به صورت محافظتی است و گویی قرار است در برابر امری دهشتناک صفآرایی کنند. در پشت زمینۀ تصویر به جز افراد سفیدپوش، فضای قاب خلوت است و به نظر میرسد اجتماع انسانی در یک «وضعیت استثنایی» و حالت «اضطرار» قرار دارد. جهت حرکت افراد و «حالت رونده و دونده» نشان دهندۀ تعجیل مستمر و مداوم و «در جریان بودن» روزمرۀ یک پدیدۀ خاص و خطرناک سرایتپذیر است.
شمایل: چهرۀ افراد پشت به بینندۀ تصویر است. این امر نشانۀ عدم قطعیت و نگرانی در سطح عمومی است.
تفسیر عکس به مثابۀ متن: این تصویر بیانگر به وجود آمدن یک بیماری همهگیر است. تصویر به صورت تصادفی ثبت شده، هدفمند نبوده (عکس، لوگو یا برند رسانهای ندارد) و در باورپذیری پدیدۀ بیماریزا اثرگذار است. وجود طبقهای از یک طیف خاص (کادر درمان) و فضای آرام در خیابانها نشان میدهد، یک بیماری اپیدمیک به وقوع پیوسته است. زاویۀ دوربین در حالت واید (باز و وسیع) قرار دارد، حس قدرت و احاطه سوژه بر موضوع خبر را به بیننده القا میکند و این حس به بیننده القا میشود که پرستاران/پرسنل بیمارستان در موضع استیلا و چیرگی قرار دارند و توان مهار بحران را دارند (تصوير 1).
تحلیل رویکرد نشانهشناختي بارت در تصوير اقتدار پزشكان
دلالت صریح: حرکت جمعی از افراد در کنار هم و با پوشش خاص و سفید رنگ نشان دهندۀ پدیدار شدن امری نامتعارف است. با توجه به حضور این افراد در صحن خیابان و نبود جمعیت (مردم عادی)، پدیدهای مثل بیماری به ذهن متبادر میشود.
دلالت ضمنی: وجود بحران فراگیر در جامعه (جوامع)، برجستگیِ نقشِ طبقهای از کنشگران (کادر درمان) و ترس عمومی؛ خلوت بودن فضای قاب نشاندهندۀ این امر است.
اسطوره: بیماریهای سرایتپذیر (اپیدمی/پاندمی) همواره با تشویش و هراس، ابهام و ناشناختگی و همچنین با مفهوم «مراقبت از خود و دیگری» همراه است (تصوير 1).
تحلیل رویکرد نشانهشناختي چندلر در تصوير اقتدار پزشكان
رمزگان میزانسن در حال عینیت دادن به امری هستند که از حالت عادی و طبیعی خارج شده و بهتعبیری، عمومی و همگانی شده است. در این تصویر، لباس کنشگران (رمز صحنه)، این نما (قاب) را معنادار کرده است. در وضعیت ثبات و در سطح جامعه ما با پوششهایی که مختص یک طبقۀ خاص (پزشکاران و پرستاران) باشد مواجه نیستیم؛ یعنی ضرورتی به پوشیدن لباس خاصی وجود ندارد. این خود، پیام تلویحی و ضمنی نزدیک شدن به کادر درمان را در بطن خود مستتر دارد. حضور این افراد در حوزۀ عمومی به معنای برداشته شدن مرز میان پزشکان (بیمارستان) و مردم (جامعه) است. به خاطر سرتاپا پوشیده بودن چهره و بدن کنشگران در قاب، فضای مرتبط با ضدعفونی کردن و استریل نمودار میشود که خود معنای ضمنی حساس بودن فعالیت علمیـپزشکی (پدیدهای شبیه به بیماری سرایتپذیر و اپیدمیک) و بحرانی بودن مسئله را به ذهن متبادر میکند. در نمای فوق زاویۀ دوربین در حالت زاویۀ واید (باز و وسیع) قرار دارد. این به معنای در مرکز توجه قرار گرفتن پزشکان و پرستاران و بازنمایی کنندۀ اقتدار آنان است. با توجه به وضعیت بحرانی و حضور پزشکان، دیگر مرزی بین خیابان و بیمارستان وجود ندارد و همه یکصدا برعلیه یک پدیدۀ همهگیر در خیابان و بیمارستان مبارزه میکنند و برای نجات اعضای جامعه و هموطنان خود قدم تیز و تند برمیدارند. حالت «در حرکت بودگی و رونده بودن افراد» به صورت دستهجمعی نشان از لزوم وحدت دارد و هماهنگی عمومی را برای کنترل بحران میطلبد، ازسوی دیگر کادر درمان به عنوان جهادگران سلامت با جان دل و اعماق درون برای سلامت جامعه و نجات بیماران و هموطنان خود با الهام از آیه «وَ سَارِعُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ16» شتابان در حرکت هستند. حرکت آنها نشان دهندۀ سبقتشان از همدیگر برای کسب مغفرت و به سوی مغفرت الهی است. در حالت کلی، تصویر برساخت کنندۀ چارچوب «اقتدار پزشکان» است (تصوير 1).
همراهسازی دیگری با خود
يكي از اصول اساسي گفتمان انقلاب اسلامي در پديدههاي بحران از اول انقلاب، اقناعسازی و همراهسازی مردم است. حاكمان به اين نكته تأكيد دارند هیچ اقدام احتمالی و ارزشمندی بدون همراهی مردم امکانپذیر نیست. مسئولين امر ايران مدیریت هر نوع بحران را در گرو «همراهسازي مردم» ميدانند. در بحران كرونا نيز به اين امر تأكيد دارند و تصاوير زير نيز همراهي مردم در كل كشور با اصحاب قدرت را بازنمايي ميکند (تصوير 2). اين بازنمایی همراهي مردم با سه رويكرد صاحبنظران نشانهشناسي مورد تفسیر قرار گرفت.
تصوير 2- کانال تلگرامی خبرگزاری صداوسیما، 22 نوامبر 2020 (یکشنبه، 2 آذر 1399)
تحلیل رویکرد نشانهشناختی پیرس در تصوير همراهسازي دیگری با خود
شرح نما: این چهار نما به ترتیب از سمت راست به چپ (نمای اول، 00:20/ نمای دوم، 00:33/ نمای سوم، 00:49/ نمای چهارم، 00:53) از اثنای گزارشی با عنوان «دومین روز از اجرای محدودیتهای کرونایی» در کانال تلگرامی خبرگزاری صداوسیما انتخاب شده است. این نماها که بهواسطۀ نشانهها امکان تحلیل نشانهشناختی دارند و دارای پیام معنادار تصویری هستند از بین مجموعۀ نماها برش داده شده و مورد انتخاب قرار گرفتند.
نماد: در این تصاویر، کت و شلوار نماد پوشش رسمی و احترام به دیگران (مخاطبان) تلقی میشود؛ این نوع پوشش در همۀ کشورها نشانۀ تشخُص و نماد تمدن، پیشرفت و برتریجویی است. كت و شلوار، تبديل به پوشاكي جهاني شده و در بيشتر همايشهاي سياسي، ورزشي، علمي و فرهنگي، پوشش رسمي به شمار ميآيد.
چادر، پارچهای که زنان برای پوشانیدن چهره و دستها و سایر اعضا و البسه بر روی همۀ لباسها ميپوشند. جامۀ رویین زنان. جامۀ بیآستین زبرین زنان که تمام سر و تن و پای و دست را از نظرها مستور دارد. پارچهای است عریض و طویل که زنها سر میکنند. چادر نوعی پوشش زنانه است که سرتا پا را فرامیگیرد17. چادر مشکی در نمای چهارم، نماد حجاب و پوشش دینی ذیل گفتمان ديني و انقلاب اسلامی است که بیشترین بار فرهنگی حیا و عفاف را داراست.
انگشت اشاره در نمای سوم، نماد اشاره به اشیاء، افراد و ثبت اثر انگشت است. این انگشت نماد قدرت، اقتدار و رهبری است. در این تصویر، انگشت اشاره نماد اطلاعرسانی، آگاهیبخشی و نشان دادن وضعیت کلی حاکم بر فضای شهری (خلوت بودن مکان عمومی) است.
نمایه: شرایط حاکم بر فضاها و مکانهای عمومی و تاریخی شهرها، نماها را به لحاظ معنایی نشاندار کرده است. آرام بودن سطح شهر در پسزمینۀ سوژههای تصویر نشاندهندۀ وضعیت بغرنج است. ماسکهایی که سوژهها بر چهره دارند دال بر غیرعادی بودن اوضاع جامعه است. در نماهای اول و دوم، اشارۀ سوژهها با دست به فاصلههای دور و چرخش سر آنها در حکم «نگرۀ هشداردهی به عموم» قابل درک است.
شمایل: سیمای هیچکدام از سوژههای موجود در نماها به صورت کامل قابل مشاهده نیست. سیمای هر چهار سوژه شمایل است. وضعیت درخواستگونۀ چهرهها، مفهوم «همراهسازی شهروندان با خود/الگوگرفتن دیگران» را به ذهن متبادر میکند.
تفسیر نما به مثابۀ متن: این نماها به لحاظ معنایی القاکنندۀ امری جهانشمول هستند. چراکه تمامی جنسیتها (اعم از مرد و زن) درصدد پیامرسانی به شهروندان هستند. در سطح شهر و ابنیههای تاریخی، سکوت حکمفرماست و بینندگان با گذر از واسطۀ پیامرسان (خبرنگار/گزارشگر) قادر به تحلیل شرایط موجود هستند. به عبارت دیگر، قضاوتگری توسط مخاطب درخصوص رعایت آداب قرنطینه بهواسطۀ لنز دوربین همسطح با چشم میسر میشود. نماها در زاویۀ دوربین همتراز چشم18 قرار دارند. به دلیل اینکه اختلالی میان مخاطب و روایت پدید نیاید؛ به صورت قصدمندانه و هدفدار از این نما در گزارش تلویزیونی بهره برده شده تا بینندگان با اصل داستان (خلوت بودگی کالبد شهری به خاطر پدیدار شدن بیماری) بدون واسطه مواجه شوند. نحوۀ ایستایی سوژهها و جهت چرخش بدنها نشانگر وحدت رویه داشتن آنها در برابر امری نامتعارف و ناشناخته است. در دو نمای بالا، سوژهها پشت به بیننده قرار دارند و در پی دعوت به امر «خانهنشینی» و تغییر رفتار افراد هستند؛ در دو نمای پایین، سوژهها با نگاهی مستقیم و پیگیرانه، به دنبال تغییر نگرش شهروندان در جهت رعایت «کنش جمعی قرنطینه» هستند. تمامی نماها در یک سوم ابتدایی مستطیل طلایی جای گرفتهاند، این امر در راستای نشان دادن فضای پشتِ سرِ سوژه است كه مردم با حكمرانان همسو و همراه شده اند (تصوير 2).
تحلیل رویکرد نشانهشناختی بارت در تصوير همراهسازی دیگری با خود
دلالت صریح: چهار سوژه بهمثابۀ «خودِ» اثرگذار به صورت مستقیم، «دیگری» را مورد خطاب قرار میدهند و درخصوص شرایط غیرقابل کنترل، مشاهدهپذیر و غیرمعمول جامعه، اطلاعرسانی میکنند.
دلالت ضمنی: رخت بربستن روح زندگی، برساخت شدن انزوای اجتماعی و اجتناب عموم از گردهمایی و تجمع در فضای شهری نشاندهندۀ پدید آمدن همهگیری سرایتپذیر بین شهروندان است. ترکیببندی نماها و حالات صحنه بیانگر این امر است.
اسطوره: در موقعیتهایی که بلایای طبیعی و انسانساخت پدیدار میشوند؛ همواره کنشگرانی در جایگاه آگاهیبخش و هشداردهنده به اجتماع، ایفای نقش میکنند (تصوير 2).
تحلیل رویکرد نشانهشناختی چندلر در تصوير همراهسازي دیگری با خود
با توجه به رمزگان صحنه چون: نبود جمعیت و فضای آرام شهر، هماهنگی سوژهها در راستای تلنگر زدن به عموم در خصوص بهداشت و سلامت نشان میدهد که «موقعیت» معنادار شده؛ به عبارت دیگر، بین لزوم رعایت اصول قرنطینه و بیماری، رابطهای علی – معلولی برقرار شده است. به تعبیری، شدت گرفتن نرخ بیماری معلولِ نقضِ آداب بهداشتی در موقعیتهای اجتماعی - انسانی است. رمزگان کالامحور (پوشش ماسک توسط سوژهها) القائات معنایی ویژهای را بر ذهنیت بینندگان سوار میکند؛ فاصله گرفتن بدنها از هم و دوری از تجمعات در کاستن از میزان پدیدۀ بیماریزا مؤثر است. ترکیببندی تصاویر، حالات چهره، نگاه سوژهها و جهت قرارگیری کالبد آنها (رمزگان اندامی) بیانگر نوعی دعوت عموم به رعایت کنش بهداشتی در روزهای بحران است. در این نماها، خبرنگاران/گزارشگران در جایگاه یک الگو و پیامرسان به دنبال تغییر نگرش و رفتار شهروندان هستند (رمزگان تفسیری). در مجموع میتوان گفت این نماها بازنمایی کنندۀ «چارچوب همراهسازی دیگری با خود» است (تصوير 2).
كرونا در قاب پلتفرم تلگرام بيبيسي فارسي
رسانههاي رقيب از جمله بیبیسی فارسی رسانههای رسمی را در موضع اتهامگونۀ تحت فشار بودن از سوي نهادهاي حكومتي برای پوشش اخبار كرونا، بازنمايي ميكنند و بيان ميدارند كه رسانههاي رسمی تحت فشار حكومت و بنا به خواست حاكمان اخبار كرونا را براي افكار عمومي پوشش ميدهند. در مقابل خود بیشانگاری پديدۀ كرونا و پوشش منقلب از این ویروس را در قاب خود به نمايش ميگذارد. بیبیسی فارسی در اين مدت پديدۀ كرونا در ايران را به دو صورت «تشدید اختلافات؛ تغییر روایت حقیقی» و «چارچوب تسری وحشت» بازنمايي كرده است.
بازنمايي تشديد اختلافات؛ تغيير روايت حقیقی در دهههای اخیر، جنگ رسانهاي به عنوان يك مفهومي ارتباطی در ادبيات ارتباطات بينالمللي رواج پيدا كرده است. بر اين اساس بيبيسي بنا دارد تا از طریق بهرهگیری از روشهاي مختلف با تأثیرگذاری بر مخاطبان، آنها را به سوي خود جلب كند و در بين مخاطبان و حكمرانان یا میان ایران و سایر کشورها اختلافات را برجسته نمايد. در اين ميان كرونا به عنوان يك پاندمی جهاني ابزار مناسبي بوده كه بيبيسي از آن براي تشديد اختلافات استفاده كرده است. اين نوع رفتار تهاجمی رسانهای در دوران كرونا مضاعف شده است.
تصوير 3- کانال تلگرامی بیبیسی فارسی، 29 فوریۀ 2020 (شنبه، 10 اسفند 1398)
تحلیل رویکرد نشانهشناختی پیرس در تشديد اختلافات؛ تغيير روايت حقیقی
نماد: پرچم نشان دهندۀ انگیزهها، آرمانها، چگونگی نگرش سیاسی مذهب و فلسفۀ یک ملت و بیانکنندۀ شرایط جغرافیایی، فرهنگی و حوادث سرنوشتساز در تاریخ یک ملت است. پرچم سهرنگ (سبز، سفید و قرمز) در پشت زمینۀ سوژهها نماد است. در فرهنگ ایرانی سبز نشاندهندۀ رشد و شادی، سفید به معنای صلح و قرمز متناظر با شجاعت، آتش و عشق است. عبارت «الله اکبر» نماد روز ۲۲ بهمن است. نماد وسط پرچم نیز طراحی از کلمۀ الله به شمایل گل لاله است.
لباس روحانیت، نیز برای ما ایرانیها نماد پاکی و لباس پیامبران و اشخاص مقدس در دین ماست؛ هرچند ممکن است این معنا در سالهای اخیر در جامعه کمرنگتر شده باشد، ولی به طور کلی نمادی از پوشش اشخاص مقدس در دین اسلام است.
کت و شلوار، در بیشتر مناطق دنیا، نماد پوشش رسمی و احترام به ملاقات شونده تلقی میشود؛ این پوشاک در همۀ کشورها نشانۀ تشخُص و نماد تمدن و پیشرفت و برتریجویی است. كت و شلوار، تبديل به پوشاكي جهاني شده و در بيشتر همايشهاي سياسي، ورزشي، علمي و فرهنگي، پوشاك رسمي به شمار ميآيد.
نمایه: حالت قرارگیری سه فرد بلندپایۀ سیاسی در کادر و جهت نگاهشان به خارج از کادر نشاندهندة بیاعتنایی و ناهماهنگی آنهاست. تصویر نشان میدهد این سه فرد بلندپایۀ سیاسی، در برابر پیشنهاد آمریکا دچار سهلانگاری و عدم وحدت رویه هستند.
شمایل: چهرۀ رئیس جمهور، وزیر امور خارجه و رییس دفتر ریاست جمهوری شمایل است. در چهرۀ وزیر و رییس دفتر، بیاعتنایی و عدم اعتماد به نفس مشهود است؛ ولی در چهرۀ رئیس جمهور، این بیاعتنایی کمتر به نظر میرسد و از ثبات و اقتدار بیشتری برخوردار است.
تفسیر عکس به مثابۀ متن: پیام عکس در جایگاه یک متن و کل قابل تفسیر، گویای یکدستی در سیاست ایران است. هرچند این تصویر نشان میدهد وحدت رویه بین دولتمردان و سیاستمداران وجود ندارد؛ چراکه حالت ایستادن این سه فرد در کنار هم و نوع نگاهشان که به یکدیگر نگاه نمیکنند و هر کدام به سمتوسوی متفاوت مینگرند احساس انفکاک و ناهماهنگی را القا میکند. برای مثال نحوۀ نگاه روحانی مستقیم و رو به مخاطب و مسیر نگاه واعظی به سمت ظریف و بیتوجه به مخاطب است که میتواند تشتت آرا را نشان دهد. سهلانگاری و سبکشماریهایی در حالت چهره و زبان بدن هر یک از سوژههای درون قاب دیده میشود. نکتة قابل ذکر دیگر دربارة این عکس، آرشیوی بودن عکس است. مدیران رسانهای بیبیسی فارسی از بین عکسهای مختلفی که میتوانستند به عنوان عکس آرشیوی انتخاب کنند، دست به انتخاب تصویری زدهاند که یکدستی در سیاست و اصحاب قدرت ایران را نشان دهند در عین حال، ایماژ به صورت کنایی به عدم اعتماد به نفس و سردرگمی دولتمردان و سیاسیون ایران در برابر پیشنهاد آمریکا اشاره میکند (تصوير 3).
تحلیل رویکرد نشانهشناختی بارت در تشديد اختلافات؛ تغيير روايت حقیقی
دلالت صریح: نشاندهندۀ هماهنگی، ارتباط و اتحاد درونی در کانونهای قدرت ایران برای هدفی یکسان و مشترک (بیاعتمادی به آمریکا) است.
دلالت ضمنی: بیاعتنایی، سهلانگاری و آشفتگی فکری اشخاص بلندپایۀ سیاست در برابر آمریکا بهمثابۀ ابرقدرت را القا میکند.
اسطوره: اصحاب سیاسی ایران با وجود اتحاد درونساخت در عرصۀ قدرت، همواره در برابر دشمن قدرتمندی مثل آمریکا منفعل و دچار بیتفاوتی هستند (تصوير 3).
تحلیل رویکرد نشانهشناختی چندلر در تشديد اختلافات؛ تغيير روايت حقیقی
وجود پرچم در پشت زمینۀ سوژهها، تصویر را نشاندار ساخته است. رمزگان صحنه (پرچم، افرادی که کت و شلوار و پیراهن یقه ایستاده بر تن دارند)، فضای دیپلماتیک و سیاسی را به ذهن متبادر میکند. ارتباطات غیرکلامی، زبان بدن، حالات چهره و نوع نگاه کردن (رمزگان بدنی) سبب شده است که پریشانی ذهنی و سبکسری سوژهها بیشتر برجسته و عیان گردد. چگونگی قرار گرفتن سه فرد بلندپایۀ سیاسی کشور در کنار هم که به صورت خشک و با رعایت ضوابط است (رمزگان رفتاری)، رسمی و با اهمیت بودن موقعیت صحنه را به مخاطب نشان میدهد. پوشش کت و شلوار (رمزگان کالامحور) که مختص رویدادها و شرایط رسمی و عرف بینالمللی است در همنشینی با لباس رئیس جمهور (لباس روحانیت) علاوه بر القای تضاد بین نهاد دین و نهاد سیاست؛ یادآور جملۀ: «دیانت ما عین سیاست ما» است. یکی از مهمترین رمزهایی که تصویر را معنادار کرده رمزگان گفتاری (واکنش سرد تهران به پیشنهاد آمریکا) است. مفهوم واژگان شرح عکس بر رابطۀ شکرآب بین ایران و آمریکا دلالت دارد که تخاصم و بیاعتمادی طولانیمدت و تاریخی دو کشور را القا میکند. این مسئله در چارچوب «تشدید اختلافات؛ تغییر روایت حقیقی» قابل فهم است (تصوير 3).
چارچوب تسري وحشت
يكي ديگر از فرايندهای استراتژي رسانهاي از نوع اختلاف پراكني، برجستهسازي تفكر وحشت در بين مخاطبان است. تسري وحشت به نوعی خود یک نرمافزار جنگ رواني و شناختی است؛ در این مسیر با ترساندن و وحشت انداختن به بطن اجتماع بدون درگیری و نامحسوس ميتوان جامعۀ هدف را به لحاظ فکری تسخیر کرد. در این روش، از حربۀ تهدید، ایجاد رعب و ترس میان تودههای مردم، به منظور تضعیف روحیه و سُست کردن ارادۀ آنها مورد استفاده قرار ميگيرد. بيبيسي فارسی در پی بهکارگیری از سختافزار كروناست تا ضمن ایجاد هراس در بين شهروندان، وضعیت کشور را بحرانزده جلوه دهد (تصوير 4).
تصوير 4-کانال تلگرامی بیبیسی فارسی، 16 سپتامبر 2021 (پنجشنبه، 25 شهریور 1400)
تحلیل رویکرد نشانهشناختی پیرس در چارچوب تسري وحشت
نماد: قبرِ (گور) خالی نماد همذاتپنداری در پذیرش مرگ و تسلیم در برابر حقیقت لایتغیر است. گورستان نماد غم، اندوه، عزاداری، پندآموزی و عبرتاندوزی است. رنگ قرمز یا سرخ یکی از رنگهای اصلی و جزو رنگهای گرم طبقهبندی میشود. قرمز رنگی است که برای توصیف آتش و خون به کار میرود. رنگ قرمز نماد انرژی، جنگ، خطر، قدرت، عزت و بزرگی، میل، اشتیاق و عشق است. رنگ قرمزِ روشن نماد شادی، جاذبۀ جنسی، شور، حساسیت و عشق است. رنگ قرمز باعث آزاد شدن آدرنالین در خون شده، انرژی را افزایش میدهد، ضربان قلب را بالا برده و باعث افزایش فشار خون میشود.
نمایه: فضای گورستان و حالوهوای حاکم بر آن، تصویر را به لحاظ معنایی نشاندار کرده است. سوژهای به صورت ایستاده (عمودی) بر لبۀ گورهای تهی از کالبد (محل تدفین سوژههای افقی) کلیشۀ دوگانۀ حیات و مرگ را برساخت میکند. فضای حزنآلود و مسکوت از دیگر نمایههای این تصویر است که بر وحشت، تنهایی و غربت حاصل از مرگ دلالت دارد. وجود ماشینها در پشتِ سرِ سوژه و فضای پیرامون آن (به چشم خوردن درختان و جریان داشتن زندگی عادی) در انتهای قاب، القاکنندۀ شکاف بین زیستجهان زندگان با مردگان است (یعنی «بیاعتنایی زندگان به مفهوم مرگ و رسیدگی به احوال شخصیه موقع جدا شدن از گورستان» در نقطه مقابل «پایداری و استقرار مرگِ جهانشمول در گورستان برای مردگان» قرار دارد). جهتِ حرکت سوژه به سمت فضایی خارج از قاب است؛ به عبارت دیگر، موضوعی یا امری در خارج از قاب مورد مشاهده برساخت شده است.
شمایل: چهرۀ سوژۀ حاضر در تصویر، شمایل است. کل چهره پوشانده شده و حتی چشمها قابل مشاهده نیست. در همین راستا، مفاهیمی چون عزلت، ترس، دهشت و ابهام به ذهن متبادر میشود.
تفسیر عکس به مثابۀ متن: سوژه در مرکز تصویر قرار گرفته و در حالت حرکت و رونده بودگی او، مفاهیم زندگی و مرگ را به مرزهای متقاطع پارادوکسیکال میکشاند. زبان بدن سوژه و بیلی که بر شانهاش جا خوش کرده و از آن بهمثابۀ تکیهگاه (اهرم قدرت) بهره جسته، نشان از مهیّا بودن شرایط تدفین و از منظر ارتباطات غیرکلامی در حکم آمادگی سوژه برای تسریع در روند دفن جسد است. زاویۀ دوربین در حالت واید (باز و وسیع) قرار دارد که استیلا و اقتدار سوژه بر موضوع درون قاب (خاک کردن دیگر سوژهها) را به مخاطب القا میکند. این تصویر به صورت گزینشی بوده و به تعبیری هدفدار انتخاب شده است. اصحاب رسانهای و کارکنان خبری بیبیسی فارسی از بین مجموعهای از تصاویر، قابی را گلچین کردهاند که بیشترین اثرگذاری و بارِ معنایی را داشته باشد. وجود گورهای خالی که پرسنل قبرستان را احاطه کردهاند؛ نشاندهندۀ برجستگی پدیدۀ مرگ و بزرگنمایی وحشتِ حاصل از مرگمیر است. رنگ قرمز (رنگ برندینگ رسانهای و ثابت بیبیسی فارسی) و برجستهسازی شرحِ عکس (عنوان اصلی خبر: مرگ شهروندان بر اثر کرونا) در تصویر نیز در راستای القایِ فوبیایِ (هراس) فراگیر به شهروندان است (تصوير 4).
تحلیل رویکرد نشانهشناختی بارت در چارچوب تسري وحشت
دلالت صریح: سوژهای در حرکت در فضای گورستان آمادۀ کندن گورها و تدفین کالبدهای شهروندان است.
دلالت ضمنی: انزوا، تنهایی و غربتی که بر قبرستان سایه انداخته؛ خلوت بودن تصویر و کلیت ترکیببندی قاب مؤید آن است.
اسطوره: با پدیدار شدن مرگ، اجتماعاتِ انسانی همواره با واهمه و ترک گفتن صحنه بهمثابۀ کنش پسامرگ مواجه هستند. به تعبیری، مرگ با بریدن از حیات انسانی توأمان است (تصوير 4).
تحلیل رویکرد نشانهشناختی چندلر در چارچوب تسري وحشت
در این تصویر، رمزگان گفتاری (عنوان تیتر در عکس: مرگ شهروندان بر اثر کرونا) که بر بالای نما سوار شده به معنای تسری مرگ به کلیت جامعه و فراگیر بودن آن در تمامی طبقات و لایههای اجتماع است. ظاهر سوژه، چهرۀ پوشیده، حرکات و زبان بدناش (رمزگان انداموار) همگی نشاندهندۀ پذیرش اصل حقیقت مرگ است. لباس و پوشش مختص پرسنل گورستان (رمزگان کالامحور)، رخت بربستن تجمعات انسانی، عدم برگزاری مراسم تدفین و برچیده شدن تشریفات آیینی متعلق به دورۀ پسامرگ (رمزگان رفتاری) حاکی از تنگتر شدن حلقۀ مرگ و اجتناب عموم از حضور در فضاهای عمومی و شهری است. وجود گورهایی که به کثرت هستند و سوژهای که به تنهایی قرار است در امر کفنودفنِ اجساد مداخله کند و عدم تمایل حضور دیگر سوژهها در مناسبات مرتبط با مرگ (رمزگان ادراکی) نشاندهندۀ تعمیمیافتن دلهره در ساحت عمومی است. انقطاع از دنیای انسانها، انفعال و بیکنشی شهروندان در رویارویی با مرگ افراد (رمزگان ایدئولوژیک) در «چارچوب تسری وحشت» قابل فهم است (تصوير 4).
كرونا در قاب پلتفرم تلگرام ايراناینترنشنال
ایراناینترنشنال یک شبکۀ تلویزیونی ماهوارهای، کانال رادیویی و وبسایت خبری فارسیزبان مستقر در لندن است که بر پخش اخبار و برنامههای سیاسی و اجتماعی مربوط به ایران تمرکز دارد. این شبکه نخستین و تنها تلویزیون خبری ۲۴ ساعتۀ فارسیزبان در خارج از ایران است که پخش برنامههایش را از ۲۹ اردیبهشت ۱۳۹۶ مصادف با دوازدهمین انتخابات ریاستجمهوری ایران آغاز کرده است. این شبکه بیشتر بر خبررسانی و برنامههای خبری متمرکز است. از همان روزها در كنار تلويزیون ماهوارهاي و راديويي از پلتفرم تلگرام نيز براي پيادهسازي اهداف خود بهره ميگيرد. در دوران كرونا استقبال مخاطبان از کانال تلگرامی ايراناینترنشنال رو به افزايش بوده است. این شبکه، پديدۀ كرونا را به دو صورت «بزرگنمایی پديدۀ بحران كرونا» و «تخفیف معنا در دین» براي افكار عمومي بازنمايي ميكند.
بزرگنمایی پديدۀ بحران كرونا
نقش وسایل ارتباط جمعی و رسانههای نوین در ایجاد تغییرات سازندۀ اجتماعی برکسی پوشیده نیست. ايراناینترنشنال با چارچوببندی موضوعات مختلف سیاسی، با برجسته کردن و تکرار بخشی از واقعیت كرونا به عنوان تم خبر و ارائۀ نیمۀ پنهان آن، افکار عمومی جامعۀ ايران را مهندسی ميکند و در روایت متبوع خود به مسائل و موضوعات نگاه تصنعی دارد. برای نمونه در رابطه با استانداردهای رفتار عمومی سلامت، بازنمایی به گونهای است که گويي در جغرافیای ايران هیچ نوع کنش بازدارندۀ مرتبط به درمان و پيشگيري كرونا صورت نميگيرد. به تعبیری، پوشش اخبار کرونا را با سویههای منفي و تاریک همراه کرده و در راستای کدگذاری متناقض افكار عمومي بازنمايي ميکند. فرآیند بازنمایی بدین صورت است که مردم شیوهنامههای بهداشتي را به صورت دقیق رعايت ميكنند و در انجام رفتارهاي اجتماعي، مسلح به سلاح ماسك هستند و با اين وجود ايران كانون شيوع كرونا در خاورميانه است؛ به عبارت دیگر، به صورت نيمه پنهان، سیاستگذاران را مقصر اصلي جلوه ميدهد (تصوير 5).
تصوير 5- کانال تلگرامی شبکۀ ایراناینترنشنال، 26 فوریۀ 2020 (چهارشنبه، 7 اسفند 1398)
تحلیل رویکرد نشانهشناختی پیرس در بزرگنمایی پديدۀ بحران كرونا
نماد: ماسک نماد حفاظت، پنهانبودن و مسلح بودن مردم برعلیه ویروس است که بر روی صورت جای میگیرد. در این تصویر استفادۀ همگانی از ماسک، نشانگر کاربرد عملیِ ماسک برای دوری از یک بیماری شیوعیافته در سطح کلان اجتماع است.
نمایه: تعداد زیاد افرادی که ماسک بر چهره دارند و به سمت خارج از کادر تصویر در حال رفتوآمد هستند نشان از شرایط بد جامعه و تمایل اکثریت مردم برای فاصله گرفتن از هم است. تردید نسبت به وضعیت موجود و ابهام در شرایط آینده از دیگر نمایههای این تصویر است.
شمایل: چهرۀ مغموم، آشفته و جستوجوگرانۀ سوژههای موجود در تصویر شمایل است و القاکنندۀ وضعیت نابسامان و بیقرار جامعه و نامعلوم بودن آینده است. تصویر نشان میدهد که مردم مسلح بوده و نوشته نشان از تاخت و تازکرونا و عامل تاخت وتاز کرونا در پردۀ ابهام است.
تفسیر عکس به مثابۀ متن: این عکس با زاویۀ همسطح و برابر با چشم مخاطب و کادربندی خاص و متفاوتی که دارد القاکنندۀ سردرگمی و آشفتگی در نحوۀ زیست شهروندان جامعه است. برخی از افراد حاضر در تصویر نیز، با حالتی کاملاً عادی که گویی در حال رفت و آمد روزانهاند، در حال عبور از خیابان و مراکز خرید هستند و حتی ماسک بر چهره ندارند تضاد جالبی با سایر افرادی که ماسک بر صورت دارند ایجاد شده و بر تردید و تشویش عمومی صحّه میگذارد. نگاه کنجکاوانه و مستقیم سوژهای که رو به لنز دوربین قرار دارد مفهوم تشویش و تردید را به منصۀ ظهور میگذارد. این تصویر، بهخوبی برای مفهومی چون هراس اجتماعی برگزیده شده و ماهیت عکس، سردرگمی مردم را نشان میدهد. این ترکیببندی و زاویة خاص عکس در مجاورت با چهرههای مضطرب و نگران برخی سوژههای موجود در عکس، در مقابل سوژههای دیگر با چهرههایی معمولی، تشویش درونی مردم را به تصویر میکشد. برجسته کردن ماسک در تصویر نشان از این امر دارد که عامۀ مردم برای تأمین ضروریات زندگی با سلاح به میدان کرونا قدم گذاشتهاند و نوشته روی تصویر به اذهان عمومی القا میکند که با وجود این تمهیدات، کرونا در ایران در حال تاخت و تاز است. چراکه عامل تاخت و تاز ویروس شهروندان نیستند و به صورت تلویحی کوتاهی دولت و نهادهای متولی را بازنمایی میکند (تصوير 5).
تحلیل رویکرد نشانهشناختی بارت در بزرگنمایی پديدۀ بحران كرونا
دلالت صریح: قاطبهای از مردم شهر در تردد روزانۀ خود در حال استفاده از ماسک در جهت حفاظت از خود هستند. و با رعایت کامل شیوهنامههای بهداشتی به دنبال ضروریات زندگی می پردازند.
دلالت ضمنی: با برجسته کردن ماسک، مسلح نشان دادن مردم برعلیه ویروس کرونا و بهواسطۀ تیتر «ایران کانون شیوع کرونا در خاورمیانه» عامل شیوع کرونا در اذهان عمومی را متوجه حاکمیت میکند.
- اسطوره: ماسک یا صورتک کارکرد آیینی دارد و برای دور کردن شرارت و صفات هیولایی [در اینجا برای ممانعت از تسری بیماری به سایر کالبدها] مورد استفاده قرار میگیرد (تصوير 5).
تحلیل رویکرد نشانهشناختی چندلر در بزرگنمایی پديدۀ بحران كرونا
جمعی از شهروندان در محلی که مشرف به بازار یا مرکز خرید است در حال رفتوآمد عادی هستند. رمزگان ظاهر (پوشش ماسک) القاکنندۀ این امر است که کلیت جامعه درگیر بحرانی شده که سابقه نداشته است. وجود دو سوژه در زوایای مختلف تصویر، مرد جوانی که کاپشن زرد رنگ به تن دارد و در سمت راست تصویر قرار گرفته و پیرمردی که در مرکز تصویر و کانون توجه بیننده جای گرفته حاوی معانی بسیاری است. از جمله شمولیت پدیدۀ بیماریزا که پیر تا جوان، همه را درگیر میکند؛ همچنین در ایران همۀ طبقات جامعه و قشرهای سنی حتی سالخوردگان برای امرار معاش خود، وارد بازار میشوند و مایحتاج خود را تأمین میکنند و این با گفتمان حمایت جهادی و دولتی از مردم در تعارض است. نوع نگاه این دو سوژه به لنز دوربین، فضای ملتهب را القا میکند. این تصویر، بهواسطۀ رمزگان گفتاری (واژگان تیتر) معنادار شده است. با توجه به این رمز، ایران، به مثابۀ "کانون شیوع کرونا" برجسته شده و به تعبیری چارچوب «بزرگنمایی بحران» در تأیید تصویر صورت گرفته است. رمزگان بدنی در این عکس: ظاهر تغییریافتۀ افراد، حالت خشک و هراسان سیمای مردم و نگاه پیگیرانۀ برخی از سوژههای تصویر ضمن ناتوان نشان دادن عموم در خدمت رمزگان گفتاری (مفهوم واژگان تیتر) است. به عبارت دیگر، مصائب و بحران پدید آمده متوجه کشور ایران است. رمزگشایی از معنای رمزگان تفسیری (ایدئولوژیک) نشان میدهد، سعی بر آن است که کلیشۀ «ایران؛ کانون شیوع کرونا» در اذهان مخاطبان جا خوش کند (تصوير 5).
تخفيف معنا در دین
اقدامات هتاکانه و رفتارهای مشکوک و موهن عدۀ محدودی از گروههای افراطی در شبکۀ ایراناینترنشنال بازتاب گستردهای داشته و موجب وهن شعائر شيعي شده است. اين اقدام هتک حرمت حرم حضرت معصومه در قم پس از آن انجام شد که تولیت آستان مقدس این حرم طی بیانیهای اعلام کرد که به دلیل شیوع ویروس کرونا وتوصیههای مقامهای بهداشتی و توصیۀ اکید مراجع عظام و علما تا اطلاع ثانوي همۀ تجمعات حرم مطهر تعطيل و امکان ارائۀ خدمات به زائران عزیز حرم مطهر مسير نميباشد (سايت حرم حضرت معصومه، 5 اسفند، 1398) و (تصوير 6).
تصوير 6- کانال تلگرامی شبکۀ ایراناینترنشنال، 26 فوریۀ 2020 (چهارشنبه، 7 اسفند 1398)
تحلیل رویکرد نشانهشناختی پیرس در تخفیف معنا در دین
نماد: رنگ سبز، رنگ سردی است که نماد طبیعت است. رنگ سبز، نماد آرامش، خوشبختی، سلامتی و حسادت است. پارچۀ سبز منقش به نوشتههایی که به زبان عربی بوده و دورادور حرم کشیده شده است نماد اعتقاد قلبی شیعیان به ائمۀ اطهار و امامان است.
زیارتگاه که بهعنوان مرقد امام یا امامزاده و به تعبیری به مثابۀ حرم شناخته میشود؛ مختص زیارت شخصی مهم و بزرگ (منتسب به ائمه) در موقعیت مکانی خاصی است که نماد تقدس و محفلی برای تضرّع و طلب حاجت پیروان دین اسلام است.
لباس روحانیت، نیز برای ما ایرانیها نماد پاکی، لباس پیامبران و اشخاص مقدس در دین ماست و بهطورکلی نمادی از پوشش اشخاص مقدس در دین اسلام است.
نمایه: بوسۀ یک روحانی بر روی دیواری که از جنس سنگ مرمر است؛ تصویر را نشاندار کرده است. در سمت راست تصویر، روحانی دیگر ماسک بر چهره دارد؛ تضادِ عمل این دو روحانی، القاکنندۀ ازهمگسیختگی و تناقض شاکلۀ فکری افراد است. یکی از مهمترین نمایههای تصویر این است که تنها یک نفر در بین جمعیت (زائران) ماسک بر چهره دارد و بقیۀ عموم از ماسک زدن اجتناب کردهاند که به معنای نبود یک رویۀ واحد و ناهماهنگی در جامعه است.
شمایل: چهرۀ آرام روحانیون و سایر افراد در مکان متبرکه، شمایل است. این چهرۀ آرام و با ثبات نشاندهندۀ امیدواری، اعتماد و اعتقاد قلبی به موقعیت (زیارتگاه) و شخصیت دینی (حضرت معصومه ع) است.
تفسیر عکس به مثابۀ متن: نمای تصویر کمی مورّب و از زاویۀ پایین به بالاست و عظمت معنوی فضای بقاع مقدس را نشان میدهد. پارچۀ سبز، فلزات با رنگهای زرد و نقرهای که آیات و احادیث بر روی آنها حک شده، نحوه و جهت نگاه کردن و ایستادن افراد به سمت حرم و زاویۀ عکس که بخشی از زیارتگاه در برابر چشمان بیننده خودنمایی میکند؛ مجموع این ترکیببندی القاکنندۀ موقعیت آرامش و اطمینانبخش است. این تصویر به صورت آرشیوی بوده و به تعبیری هدفمند انتخاب شده است. مدیران رسانهای و نیروهای خبری ایراناینترنشنال از بین خیلِ تصاویر، تصویری را گلچین کردهاند که به واسطۀ پوششِ ماسک توسط یک روحانی و بوسه زدن روحانی دیگر بر دیوار ورودی حرم، تشتت افکار و کنشها را نشان دهند. بدین معنا که به زعم این رسانه، نگاه به علم (رعایت دستورالعملهای بهداشتی) و دین (کیفیت عمل زیارت کردن و اعتقاد به امری مقدس) در برابر هم قرار دارند و دوگانۀ متضاد هستند (تصوير 6).
تحلیل رویکرد نشانهشناختی بارت در تخفیف معنا در دین
دلالت صریح: تعدادی از مردم عادی و روحانیون در مکانی متبرک مشغول زیارت هستند. برخی به باور شخصی ماسک بر چهره دارند و برخی به جای ماسک زدن، بر دیوار درِ ورودی زیارتگاه بوسه زدهاند. تصویر بیانگر وجودِ یک بیماری سرایتکننده است.
دلالت ضمنی: فاصلۀ معنادار دیدگاهها بین افراد و تفاوت در عمل به رعایت اصول بهداشتی؛ این پذیرش و انکار، تفاوت بینشهای فردی دربارۀ پدیدۀ بیماریزا را نشان میدهد. بینظمی موجود در قاب این دلالت را القا میکند.
اسطوره: پیروان و اصحاب دین همواره در برابر بیماریهای همهگیر، شکاف نظری دارند (تصوير 6).
تحلیل رویکرد نشانهشناختی چندلر در تخفيف معنا در دین
این تصویر بهواسطۀ موقعیت، معنادار شده است. رمزگان رفتاری (آداب و رسوم و کنشهای مربوط به مکانهای مقدس) مثل بوسه زدن بر دیوار زیارتگاه، چرخیدن به دور حرم و دخیل بستن به ضریح، نشاندهندۀ اعتقاد درونی پیروان مذهب شیعه به بارگاه ائمه است. رمزگان بدنی مثل نگاه به سمت ضریح و حرکات التماسگونۀ بدن نشان از طلب حاجت دارد. مفهوم رمزگان گفتاری (واژگان تیتر: ضد کرونا بودن جنس سازههای حرم) و کنش عملگرایانه (پراگماتیستی) پیروان مذهب شیعی القاکنندۀ تضاد معنایی و تناقض ادراکی بین فهم از اصول بهداشتی و توصیههای دینی است. رمزگان کالامحور (لباس روحانیت) سبب شده القائات معنایی و نشاندار بر تصویر مترتب شود. وجود دو سوژه در دو طرف (سمت راست و چپ تصویر) و تفاوت در عمل به توصیههای بهداشتی در همنشینی با هم چالش گفتمانی در ساحت دین را به ذهن متبادر میکند. به عبارت دیگر، حرم که نماد شفا پیدا کردن است با بیمار شدن همسویی پیدا میکند. روحانیون الگوی فکری برخی از مردم جامعه هستند و عدم رعایت این امر از سوی آنان، نهاد دین و پایگاه فکری پزشکان را مورد تشکیک قرار میدهد. رمزگشایی از معنای رمزگان بصری و تفسیری (ایدئولوژیک) نشان میدهد، تلاش بر آن است که «شکاف دین و علم» از حاشیه به متن کشیده شود و بهواسطۀ بوسه زدن بر دیوار حرم، ضمن استهزای نگرش (اعتقاد) دینی، چارچوب «تخفیف معنا در دین» در ذهنیت افراد تثبیت شود (تصوير 6).
بحث و نتیجهگیری
امروزه رسانهها پدیدۀ کرونا را براساس چشماندازهای خود و مبتنی بر نیاز و خواستههای حکمرانان به صورت مثبت و منفی بازنمایی میکنند. بنابراین به کرونا به مثابۀ یک بیماری محض توجه ندارند بلکه قبای سیاسی برتن کرونا کردهاند. بازنمایی کرونا در سه کانال تلگرامی نشان میدهد، در هر کنش اجتماعی و سیاسی عواملی چون: ماتن، متن، مخاطب، ابزار «رسانه» و بافت اجتماعی «جامعه» نقش دارند. در بین این پنج عامل، بافت اجتماعی رسانهها درکل فرایند ساخت خبرکرونا و بازنمایی رخدادهای کرونامحور بسیار تأثیرگذار بوده است. معنا یا فهم کنش ارتباطی این رسانهها حاصل برهمکنشی پنج عامل فوق است.
بافت اجتماعی و رویکرد رسمی تولید و انتشار اخبار کرونا در کانال تلگرامی خبرگزاری صداوسیما رویکرد «بازنمایی اقتدار ملی و پزشکی و همراهسازی مردم» بوده است. به همین منظور از نقش اصحاب درمان کرونا در ایران به عنوان مدافعان سلامت یاد میشود. در چنین بافتی هر پنج ضلع ارتباطی در عملکرد خود همراهی و همخوانی دارند. در نتیجه رفتار مدیریت بحران، به سمت انتظار رفتار صحیح و به سامان از رسانهها تمایل پیدا میکند. کانال تلگرامی بیبیسی فارسی از کرونا به عنوان ابزار تشدید اختلافات بین مردم و حکومت و ایجاد تنش در جامعۀ ایران استفاده میکند. این شبکهها به تریبونهایی برای اتهامزنی و انداختن مسئولیتها بر دوش دیگران تبدیل شدهاند. با این شیوه، از حربۀ تهدید و ایجاد رعب و وحشت میان تودههای مردم، به منظور تضعیف روحیه و سُست کردن ارادۀ آنها از فضای تلگرام بهرۀ لازم را می برد. بيبيسي فارسی به دنبال آن است تا بهواسطۀ كرونا در بين شهروندان هراس ایجاد نماید وضعیت کشور را بحراني جلوه دهد. در این میان رسانه نوپای ایراناینترنشنال با هدف برجستهسازی اختلافات و تخفیف شعائر شیعی و دینی در جامعۀ ایران برای هدایت و جهتدهی افکار عمومی به سوی نیات و اهداف منطبق با خط و مشیهای رسانهای خود در پیامرسان موبایلی تلگرام، برنامههای خبری مرتبط با کرونا تهیه و منتشر میکند.
در رابطه با بیماری همهگیر کنونی، رسانهها منطبق با سیاستگذاری و اهداف فرهنگی متبوع خود، بحران کرونا را صورتبندی کردند. خبرگزاری صداوسیما که در قطب مقابل شبکههای فارسیزبان ماهوارهای قرار دارد، عمدۀ تصاویر و قابهایی که از کرونا بازنمایی میکند در جهت چارچوببندی کردن روایت امیدبخشی و فرونشاندن تنشهای منتج از کروناست. صداوسیما با بهرهگیری از تصویر پزشکان در پی تثبیت جایگاه کادر درمان و نشان دادن اقتدار آنان برای مهار بیماری است و در این زمینه از رمزگانهای اجتماعی و تفسیری به خوبی بهره میگیرد. همچنین با نمایش فضاهای خالی از سکنه در راستای تغییر نگرش عمومی نسبت به بحران سلامت و اتخاذ رفتار متناسب با این دوران گام برمیدارد. در قطب مخالف، بیبیسی با بهرهگیری از عنصر ترس و رویکرد تسری وحشت حاصل از مرگ، در پی عمومیتبخشی سویههای تاریک پاندمی کرونا به جامعۀ ایران است. در همین راستا، شبکۀ مذکور در کانال تلگرامیاش، برای تشدید اختلافات درون اجتماع ایران و بین ایران با سایر کشورها از جمله آمریکا، انگارهای دگردیسشده از مسئلۀ کرونا را برساخت میکند و به تعبیری از قلب واقعیت بهره میجوید. بیبیسی فارسی رگههایی از ایدئولوژی را وارد روایت خود میکند و از کرونا که ویروسی در ساحت سلامت و پزشکی است؛ ویروسی در حوزۀ سیاست بازتولید میکند.
در گفتمان خبری ایراناینترنشنال، کرونا با متعلقات دینی و ایدئولوژیک در حوزۀ عمومی بازنمایی میشود. این رسانه در کانال تلگرامی خود، با برجسته کردن کرونا در جغرافیای ایران به دنبال کلیشهسازی این امر است که منبع پدیدار شدن ویروس کشور ایران است. در وجه دیگر، در پی اتصال دادن شعائر دینی و آموزههای شیعیان با تشدید کرونا برآمده است. شبکۀ ماهوارهای مذکور، با تصویر گزینشی از فضای دینی درصدد برساخت روایتی پارادوکسیکال از دین است و به عبارت دیگر با اسطورهشکنی از معنای دین و اثربخشی نمادهای دینی در راستای انگارهسازی از تقابل علم و دین به مثابۀ بالهای گفتمانی متضاد هم است.
واکاوی فریمهای مختلف از این سه شبکۀ خبری مذکور در عصر پاندمی کرونا نشان میدهد که کانال پیامرسان موبایلیِ تلگرام ابزار مناسبی برای بازنمایی مسائل متنوع از جمله کووید 19 در خدمت خلق معنا یا تحریف معناست. با استفاده از نشانهها و پراکنش رمزهای زبان کلامی، اندامی، کالامحور، رفتاری، ادراکی و ایدئولوژیک میتوان مختصات فهم خودآگاه یا ناخودآگاه مخاطبان از متون رسانهای را دگردیس و خوانشی متضاد ارائه کرد. به اعتقاد بارت، نشانهها معصوم و بیطرف نیستند، بلکه در شبکههای پیچیدۀ بازتولید ایدئولوژیکی گرفتارند (اسمیت، 1383: 178). بهطورکلی میتوان گفت، در سپهر نشانهشناختی، خبرگزاری صداوسیما به دنبال تثبیت نظام ارزشها و حفظ وضع موجود است. در مقابل، بیبیسی فارسی و ایراناینترنشنال در پی برساخت ایدئولوژیک از بحران، در هم شکستن و معنازدایی از اسطورهها هستند.
منابع
- اسمیت، فیلیپ دانیل. (1383). درآمدی بر نظریۀ فرهنگی، ترجمۀ حسن پویان، تهران: دفتر پژوهشهای فرهنگی با همکاری مرکز بینالمللی گفتوگوی تمدنها.
- چندلر، دانیل. (1394). مبانی نشانهشناسی. ترجمۀ مهدی پارسا، چاپ پنجم، تهران: انتشارات سورۀ مهر.
- خیرآبادی، رضا و خیرآبادی، معصومه. (1391). «شیوههای بررسی تحلیل عناصر بصری و تصاویر در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی»، مجموعۀ مقالات دومین هماندیشی تحلیل گفتمان و کاربردشناسی. به کوشش فردوس آقاگلزاده، چاپ اول، تهران: نشر نویسه پارسی.
- دانسی، مارسل. (1388). نشانهشناسی رسانهها. ترجمۀ گودرز میرانی و بهزاد دوران، تهران: نشر چاپار و آنیسه نما.
- دشتگلی هاشمی، مانا. (1399). «پوشش خبری کرونا در فیسبوک و توییتر شبکههای خبری برتر جهان». فصلنامۀ مطالعات رسانههای جدید، سال ششم، دورۀ دوم، شمارۀ 7، صص 64-39.
- دونزباخ، ولفگانگ. (1398). فلسفۀ ارتباطات؛ دانشنامۀ موضوعی بینالمللی ارتباطات. ترجمۀ احسان شاهقاسمی، چاپ نخست، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
- راودراد، اعظم و تقيزادگان، معصومه. (1391). «سپيده يا الي؛ خوانش انتقادي فيلم دربارة الي»، فصلنامة مطالعات فرهنگي و ارتباطات، سال 9، شمارۀ 31، صص 173-157.
- رز، ژیلیان. (1394). روش و روششناسی تحلیل تصویر. ترجمۀ سید جمالالدین اکبرزادۀ جهرمی، چاپ اول، تهران: پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات: صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، مرکز پژوهش و سنجش افکار.
- زابلیزاده، اردشیر. (1393). چارچوببندی، خبر و رسانهها. چاپ اول، تهران: دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها.
- زارع، امین (1399). «اطلاعیابی سلامت در هنگام همهگیری بیماری: مطالعۀ موردی شهروندان کرمانشاهی در بحران شیوع کووید 19». فصلنامۀ مطالعات کتابداری و علم اطلاعات، دورۀ 12، شمارۀ 4.
- سجودی، فرزان. (1395). نشانهشناسی کاربردی. تهران: نشر علم.
- عظیمیفرد، فاطمه؛ صلواتیان، سیاوش و عمادالدین، علیرضا. (1396). "مقایسۀ کاربرد عکس خبری در وبگاه شبکههای خبر، العالم و پرستیوی"، فصلنامۀ مطالعات رسانههای نوین، سال سوم، شمارۀ 11، صص 136-95.
- فلوسر، ویلم. (1393). در باب فلسفۀ عکاسی. ترجمۀ پوپک بایرامی، چاپ دوم، تهران: حرفۀ نویسنده.
- فیسک، جان. (1386). درآمدی بر مطالعات ارتباطی. ترجمۀ مهدی غبرایی، چاپ اول، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهها.
- مهدیزاده، سیدمحمد. (1387). رسانهها و بازنمایی. تهران: مرکز مطالعات و توسعۀ رسانهها.
- مهدیزاده، سیدمحمد. (1392). نظریههای رسانه: اندیشههای رایج و دیدگاههای انتقادی. چاپ سوم، تهران: همشهری.
- ميلنر، اندرو. (1385). درآمدي بر نظريۀ فرهنگي معاصر. ترجمۀ جمال محمدي، تهران: نشر ققنوس.
- نجومیان، امیرعلی. (1386). «از نشانهشناسی تا واسازی عکس». پژوهشنامۀ فرهنگستان هنر، شمارۀ 5، صص 116-99.
- هرمزیزاده، محمدعلی؛ صلواتیان، سیاوش و قاسمیتبار، سیدهادی. (1397). «بازنمایی روابط خانوادگی در فصلهای چهارگانۀ مجموعۀ تلویزیونی "پایتخت"»، فصلنامۀ خانوادهپژوهی، سال چهاردهم، شمارۀ 53، ص 8.
- هوور، استوارت و لاندباي، نات. (1382). بازانديشي دربارة رسانه، ديـن و فرهنـگ، ترجمـة مسـعود آريايينيا، تهران: سروش.
- An, S. K., & Gower, K. K. 2009. How do the news media frame crises? A content analysis of crisis news coverage. Public Relations Review, 35(2), 107-112.
- Devereux, E. (Ed.). 2007. Media studies: Key issues and debates. Sage.
- Eka Pratiwi, D. P., & Sulatra, I. K. 2020. The Ideology within COVID-19 Public Service Advertisements: A Semiotic Approach.
- Entman, R. M. 1993. Framing: Toward clarification of a fractured paradigm. Journal of communication, 434, 51-58.
- Fisk, G 1987. Television Culture, Routledge, London.
- Gabore, S. M. 2020. Western and Chinese media representation of Africa in COVID-19 news coverage. Asian Journal of Communication, 30(5), 299-316.
- Hall, S. 1997. Representation: Cultural representations and signifying practices. London: Sage.
- Hall, S. 2003. Representation, London: Sage Publication.
- Knight, M. G. 1999. Getting past the impasse: Framing as a tool for public relations. Public Relations Review, 25(3), 381-398.
- Shoemaker, P. J., & Reese, S. D. (1996). Mediating the message (pp. 781-795). White Plains, NY: Longman.
Representation of Covid19 on the IRIB News Agency Telegram Platform and Its Persian-language Satellite Competitors
Javad Sadeghi, Ebrahim Fathi, Mehrdad Pashabadi
Abstract
In the postmodern world, issues are presented as reality or hyperreality through the media and their dominance of codes and represented prescriptions of reality permeate the current human lifeworld. The main purpose of this research is reading how the corona phenomenon is represented in the telegram channels of the IRIB News Agency, BBC Persian and Iran International during the outbreak of the coronavirus. Under the current crisis of Corona, the above-mentioned media represent the Corona phenomenon and its issues based on their unique news discourse. In the meantime, the published visual content (video, news photo, and archival images) is a communication-cultural tool in the semiosphere of these media for the framing of narratives related to the coronavirus. The research analysis method is to implement the image analysis technique to extract various semantic significations from the selected views. In this regard, Pierce, Barthes, and Chandler's semiotic approaches have been used to interpret the images related to Corona on the telegram channels of the mentioned media. The presenting Corona news approach in the IRIB telegram channel has been the frame of "doctors’ authority and accompanying the citizens with itself". The BBC Persian Telegram channel has used the Corona as a "tool to intensify disputes" between the people and the government and to create tension in Iranian society and has also resorted to the frame of "spreading terror" among the public. Meanwhile, the fledgling news network of Iran International has produced and published news programs related to Corona with the aims of "magnifying the phenomenon of crisis" and "discounting of meaning in religion" to direct public opinion in Iranian society towards the intentions of its owners and media policy on the Telegram mobile messenger.
Keywords: Coronavirus, Representation, Telegram, IRIB News Agency, Satellite Networks
[1] 1. Vilem Flusser
[2] 1. Icon
[3] 2. Index
[4] 1. Symbol
[5] 2. Denotation
[6] 3. Connotation
[7] 4. Myth
[8] 5. Daniel Chandler
[9] 1. Hall
[10] 1. Entman
[11] 2. Framing
[12] 1. Samuel Mochona Gabore
[13] 2. Eka Pratiwi
[14] 3. I Komang Sulatra
[15] 4. John Storey
[16] 1. سورۀ آل عمران، آیۀ 133
[17] 1. https://fa.wikipedia.org/wiki1
[18] 1. Eye level, Level shot