الگوی سیاست گذاری جذب دانشجویان بین المللی در ایران
محورهای موضوعی : خطمشیگذاری عمومی در مدیریتفریبا پیلوار 1 , حسین رحمان سرشت 2 , فتاح شریف زاده 3 , جمشید صالحی صدقیانی 4
1 - مدیریت دولتی، دانشکده مدیریت، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب ، تهران، ایران
2 - گروه مدیریت بازرگانی، دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران
3 - گروه مدیریت دولتی، دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران
4 - گروه مدیریت صنعتی، دانشکده مدیریت و حسابداری، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران
کلید واژه: "الگوی سیاست گذاری", "جذب دانشجویان", "دانشجویان ایران", "دانشجویان بین المللی",
چکیده مقاله :
در حالی که دانشگاههای بسیاری در کشورهای مختلف برای جذب دانشجوی خارجی تلاش میکنند، تنها دانشگاههایی خاص در این زمینه موفقیتهایی را کسب میکنند. علیرغم آن که در برنامههای جمهوری اسلامی ایران بر جذب دانشجویان خارجی تاکید شده است، دانشگاههای کشور، موفقیت چندانی در این حوزه نداشتهاند. این پایاننامه، یافتن عوامل اصلی موفقیت دانشگاههای کشور را وجهه همت قرار میدهد. مطالعه سوابق بیانگر آن است که دانشگاههایی که در کشورهایی که ساختار حکومتی خاص، برندی مشخص داشته-اند از بخت بیشتری برای جذب دانشجوی خارجی برخوردار بودهاند. بیتردید البته اثرات آن دانشگاهها را در زمینههای آموزش و پژوهش نمیتوان در نظر نگرفت. با توجه به این ملاحظات در این رساله به اثر ساختار حکومتی، برند و جایگاه علمی دانشگاه در جذب دانشجوی خارجی پرداخته میشود. برای این منظور با مراجعه به آمار و اطلاعات 23 کشوری که کم و بیش در حوزه جغرافیایی جمهوری اسلامی ایران قرار دارند و تا حدودی ویژگیهایی مشترک با کشور ما دارند و رتبهبندی دانشگاههای آنها (البته به لحاظ آمار کشور) و با استفاده از روش حداقل مربعات جزئی مدل کلیات عوامل جذب دانشجویان خارجی طراحی میشود. بنابراین مدل، اثر ساختار حکومتی و برند ملی همراه با توانمندی دانشگاهها در قابلیت جذب دانشجوی خارجی بوسیله آنها تایید میشود.
While many universities in different countries strive to attract international students, only certain universities succeed. Iranian universities have not had much success in this field, despite the emphasis being placed on foreign students' programs in the Islamic Republic of Iran. This dissertation highlights the key factors behind the success of the country's universities. A study of the records shows that universities in countries with specific brand structure have a greater chance of attracting international students. Of course, the impact of those universities on education and research cannot be taken into account. With these considerations in mind, this paper examines the impact of government structure, brand and academic status on the attraction of international students. For this purpose, referring to the statistics and information of 23 countries that are more or less in the geographical area of the Islamic Republic of Iran, which have some features in common with our country, ranking their universities (of course in terms of country statistics) and Using the partial least squares method, the general attraction model of international students is designed. Therefore, the model confirms the effect of government structure and national brand along with the ability of universities to attract foreign students.
_||_
| 2/ فریبا پیلوار- حسین رحمان سرشت- فتاح شریف زاده – جمشید صالحی صدقیانی |
|
الگوی سیاستگذاری جذب دانشجویان بین المللی در ایران
چکیده:
در حالی که دانشگاههای بسیاری در کشورهای مختلف برای جذب دانشجوی خارجی تلاش میکنند، تنها دانشگاههایی خاص در این زمینه موفقیتهایی را کسب میکنند. علیرغم آن که در برنامههای جمهوری اسلامی ایران بر جذب دانشجویان خارجی تاکید شده است، دانشگاههای کشور، موفقیت چندانی در این حوزه نداشتهاند. این مقاله، یافتن عوامل اصلی موفقیت دانشگاههای کشور را وجهه همت قرار میدهد. مطالعه سوابق بیانگر آن است که دانشگاههایی که در کشورهایی که ساختار حکومتی خاص، برندی مشخص داشتهاند از بخت بیشتری برای جذب دانشجوی خارجی برخوردار بودهاند. بیتردید البته اثرات آن دانشگاهها را در زمینههای آموزش و پژوهش نمیتوان در نظر نگرفت. با توجه به این ملاحظات در این رساله به اثر ساختار حکومتی، برند و جایگاه علمی دانشگاه در جذب دانشجوی خارجی پرداخته میشود. برای این منظور با مراجعه به آمار و اطلاعات 23 کشوری که کم و بیش در حوزه جغرافیایی جمهوری اسلامی ایران قرار دارند و تا حدودی ویژگیهایی مشترک با کشور ما دارند و رتبهبندی دانشگاههای آنها (البته به لحاظ آمار کشور) و با استفاده از روش حداقل مربعات جزئی مدل کلیات عوامل جذب دانشجویان خارجی طراحی میشود. بنابراین مدل، اثر ساختار حکومتی و برند ملی همراه با توانمندی دانشگاهها در قابلیت جذب دانشجوی خارجی بوسیله آنها تایید میشود.
کلیدواژگان: الگوی سیاست گذاری، جذب دانشجویان، دانشجویان بینالمللی، دانشجویان ایران.
مقدمه
ازآنجاکه آموزش عالی هدایتگری مهم در توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است، رتبهبندی دانشگاهها تأثیر زیادی در دولت و رقابت ملی دارد (Hazelkorn, 2011). بهطوریکه می توان رتبه دانشگاهها را با رشد در کسبوکارها مربوط دانست. از سویی ظهور آموزش عالی بهمثابه کسبوکار زمینه و فضایی را فراهم کرده است تا جذب دانشجوی خارجی و تحرک و جابهجایی آنان گستردهتر شود. امروزه کشورها با سیاستگذاریهای لازم در جهت ارتقای سطح همکاریها و تحرکات بینالمللی علمی نهتنها مشروعیت جانبی و منزلت کسب میکنند؛ بلکه به نوسازی اقتصادی و کارآمدی فناوری و ارتقاء جایگاه خود در رتبهبندی بین دانشگاههای دنیا نیز مدد میرسانند. تحرکات دانشجویان در سطح جغرافیای جهان زمینههای تسهیل انتقال فناوری و ظهور نوآوریهای رادیکال را فراهم کرده، بازار علم و نظام عرضه و تقاضای آموزش عالی را هم نیرومند ساخته، ضمن آنکه جایگاه دانشگاههای هر کشور در رتبهبندیهای جهانی نیز بر این تحرکات دانشجویی نیز تأثیرگذار خواهد بود. که این امر میتواند تأثیر بسزایی در جذب دانشجویان بینالمللی به داخل کشورها را داشته باشد (همان).
بعلاوه در رقابت جهانی در جذب دانشجوی بینالمللی، جایگاهیابی اندیشمندانه برند، بهعنوان مزیت رقابتی قابلتوجهی برای یک کشور (بهعنوان مقصد) در مقایسه با سایر کشورها خواهد بود و جایگاهیابی یک کشور یا ملت با استفاده از فرآیند برندسازی میتواند موفقیت بیشتری محقق شود و نویددهنده پتانسیلهای بالا برای آن کشور باشد. این اتفاق زمانی میتواند با موفقیت همراه باشد که سیاستگذاران کشورها همراستا با دیدگاههای بینالمللی به تلاش روزافزون خود جهت توسعه و بهبود برندسازی کشورشان تلاش نمایند، این تلاش به سه منظور انجام میشود جذب گردشگر، تشویق سرمایهگذاری خارجی و تقویت صادرات، بسیاری از ملتها هدفهای دیگری را نیز دنبال میکنند ازجمله این اهداف میتوان به جذب استعدادها، نیروی ماهر و افراد با تحصیلات عالیه اشاره کرد (معصومزاده و شمسی، 1393).
پدیده تحصیل دانشجویان در مقاطع تحصیلی مختلف در کشورهای دیگر یکی از موضوعات مهم و تأثیرگذار در نظام آموزش عالی و بخشهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشورهای مختلف است. وضعیت جذب دانشجویان خارجی به ایران طی سالهای قبل افزایش داشته ولیکن این میزان قابلتوجه نبوده و مطابق با اهداف اسناد بالادستی و برنامه پنجساله ششم توسعه نبوده است. نظر به اینکه تربیتیافتگان خارجی در ایران بهعنوان سفیران تفکر انقلاب اسلامی در دنیا با عنایت به آرمانهای امام راحل و مقام معظم رهبری در صدور انقلاب و رساندن پیام انسانساز اسلام ناب به همه جهانیان است، لازم میدانیم در خصوص سیاستگذاریهای انجامشده بازنگری و ساماندهی به عمل آید.
این مقاله بر آن است که با بررسی سیاستها و خطمشیهای تدوینشده کشورهای جهان پرداخته و سپس عوامل تأثیرگذاری همچون وضعیت دموکراسی، برند ملی و جایگاه علمی کشورها و شاخصهای آنها برجذب دانشجویان بینالمللی پرداخته شود تا درنهایت بتوان الگوی سیاستگذاری مناسبی جهت جذب دانشجویان بینالمللی در ایران تدوین کرد تا سیاستگذاران و خطمشیگذاران دولتی و غیردولتی بخش آموزش عالی از آن بهرهمند شوند.
مبانی نظری و پیشینه
پدیده تحصیل دانشجویان در سرزمینهای دیگر ازجمله متغیرهای مهم و موثر در نظام آموزش عالی محسوب میشود و منشأ آثار متنوع سیاسی، اقتصادی و فرهنگ است و امروزه به یکی از اولویتهای اصلی سیاستگذاران دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی بدل شده است، بهطوریکه دانشگاهها برای کسب اعتبار و وجهه ملی، کسب درآمدهای اقتصادی، بالا بردن کیفیت آموزش، درک اجتماعی- فرهنگی، خوشنامی و عوامل دیگری به سمت این سیاست سوق یافتهاند (فتحی و اجارگاه و دیگران،1390 : 66).
رشد و توزیع شرکتهای چندملیتی یکی دیگر از عوامل مهاجرت افراد و کارکنان متخصص و ماهر است. یکپارچگی اقتصادی1 به شکل دسترسی آزاد افراد به بازارهای ملی کشورهای منطقه در منطقههای معین (مانند اتحادیه اروپا، کشورهای نوردیک، نیوزلند و استرالیا) یا به شکل قراردادهای بینالمللی تسهیلکننده نقلوانتقال (مانند نفتا)، مهاجرت کارکنان ماهر و متخصص را تحت تأثیر قرار داده است (صلواتی و ملکی، 1379: 18-19).
البته باید توجه داشت که همه مهاجران تحصیلکرده در جستجوی فرصتهای آموزشی، اقتصادی و یا دانشی مهاجرت نمیکنند. برخی از این مهاجران مخصوصاً از کشورهای درحالتوسعه وطن خود را داوطلبانه ترک نمیکنند، بلکه به دلایلی چون جنگ، فروپاشی اقتصادی و یا مسائل سیاسی (وضعیت دموکراسی) و مذهبی مهاجرت میکنند. در واقعیت مهاجران متخصص فراوانی در بین آوارگان و پناهجویان یافت میشود (OECD, 2002).
کشورهای انگلیسی زبان یکی از بزرگترین میزبانان دانشجویان بینالمللی هستند؛ ایالاتمتحده بهعنوان بزرگترین میزبان حدود یکچهارم از دانشآموزانی که در برنامه تحرکات بینالمللی در سراسر جهان ثبتنام نمودند را به خود اختصاص داده است، یعنی بیش از دو برابر تعداد دانشجویان بینالمللی که در انگلیس ثبتنام کردهاند. درمجموع 50 درصد دانشجویان بینالمللی جهان در پنج کشور انگلیسیزبان (ایالاتمتحده امریکا، انگلیس، استرالیا، کانادا و نیوزلند)ثبتنام میکنند (Project Atlas, 2017).
در سالهای اخیر، با در نظر گرفتن گستره وسیعی از اقتصادهای مبتنی بر دانش و مبتنی بر نوآوری در سراسر جهان، برخی از کشورها به آموزش عالی بینالمللی تبدیل شدند تا یک فضایی برای استخدام متقاضیان بسیار متخصص. کانادا آلمان، ژاپن و چنین در میان بسیاری از کشورهایی هستند که سیاستگذاری جدیدی را آغاز کردهاند تا نهتنها تعداد دانشجویان بینالمللی ثبتنام کننده را افزایش دهند، بلکه آنها را هم در بازارهای کار خود «نگهداشت» نمایند.
در مورد کانادا، جایی که هدف آن جذب 450000 نفر دانشجوی بینالمللی تا سال 2022 است تعداد دانشجویان بینالمللی که محل تحصیل خود را آن کشور انتخاب میکنند، بهشدت افزایشیافته است. در سال 2016، کانادا بیش از 312،100 نفر دانشجوی بینالمللی جذب کرده است. در این راستا در ماه نوامبر سال 2016، کانادا سیاست جذب و مهاجرت خود را برای حفظ بهتر دانشجویان بینالمللی قرار داده است اعم از اشتغال و دادن امتیازات اضافی به متقاضیان با ارائه پیشنهادها شغلی با توجه به درجه تحصیلی آنها (همدی، 2016) ابتکار عمل این کشور برای جذب محققان خارجی، فراهم نمودن زمینه کاری بر روی قراردادهای کوتاهمدت در راهاندازی دانشگاههای عمومی و همچنین حذف الزامات قانونی مربوط به قوانین کار و کارگری است. (PIE Revoew, 2017).
در گزارش سال 2017، تعداد دانشجویان ثبتنام کننده سال 2016، 251،542 نفر در مؤسسات آلمان ثبتنامشدهاند که نسبت به سال 2016 افزایش 7 درصدی داشته است (Project Atlas, 2017). سیاست کشور آلمان برای سال 2020، در جذب دانشجوی بینالمللی پیشبینی کرده بود تا به 350،000 برسد که در اواخر سال 2017 تقریباً سه سال قبل از آن به این تعداد رسیده یعنی از برنامه کشور پیشی گرفته است. (کندی، 2017، نفی، 2017). طبق گفته سرویس آلمانی (Academic Exchange DAAD) نیمی از دانشجویان خارجی که در آلمان درخواست اقامت در آن کشور رادارند و تقریباً 40 درصد آنان برای حداقل 10 سال در آن کشور باقیماندهاند (نافی، 2017).
با نگاهی به شرق در جذب دانشجوی بینالمللی، مقصدهای نوظهوری مانند چین و ژاپن اخیراً برنامههای تقویتی برای جذب استعدادهای جهانی انجام دادهاند. چین در سال 2015-2016 میزبان 442،773 نفر دانشجوی بینالمللی در برنامه تحرکات دانشجویی خود بوده است. سیاستهای جدید انجامشده این کشور میتوان به ایجاد فرصتهای کارآموزی و اصلاح مسیرهای اخذ اقامت کاری برای فارغالتحصیلان است. این کشور در نظر دارد تا سال 2020، میزبان 500،000 دانشجوی بینالمللی باشد. در چندین شهر خود ازجمله پکن، شانگهای و شنژن سیاستهایی را برای رفع شکافها و مشکلات مهارتهای محلی برای دانشجویان بینالمللی فراهم ساخته است که از آن جمله میتوان به برنامههای مربوط به فناوریهای پیشرفته و تجارت الکترونیک که زمینه انتقال اطلاعات به نیروی کار محلی را فراهم کرده است. (شارما، 2017).
در ژاپن هدف از ایجاد برنامههای نوآورانه در بینالمللی سازی آموزش عالی میتوان به برنامهریزی در ثبتنام دانشجویان به تعداد 300،000 تا سال 2020 اشاره کرد. برای حمایت از این اهداف تلاشهای استخدامی بزرگی بهصورت هدفمند توسط دولت و نهادهای ژاپنی در مناطق مختلف بهصورت هدفمند، ایجاد فرصتهای آموزشی همراه با اشتغال برای دانشجویان آینده را فراهم میکند. برگزاری دورههای کارآموزی در شرکتهای مشمول مالیات، کمکهای مربوط اشتغال و برگزاری دورههای زبانی ژاپنی، کارآمدتر کردن برنامههای صدور ویزای کاری برای فارغالتحصیلان و کارفرمایان جزو سیاستهای کشور ژاپن است. |(ICEF, 2017). این نوع پیشنهادها، فرصتی برای توسعه مهارتهای کار بینالمللی را فراهم میکند که میتواند بهعنوان یک جذابیت برای بازار کار کشور ژاپن باشد.
جدول 1: تعداد جذب دانشجویان بینالمللی در کشورهای آسیایی بین سالهای 2012- 2017
کشور / سال | 2014 | 2015 | 2016 | 2017 |
سنگاپور | .. | .. | .. | 53122 |
جمهوری کره | 52451 | 54540 | 61888 | .. |
اسراِئیل | 10471 | .. | .. | .. |
ژاپن | 132685 | 131980 | 143457 | .. |
عربستان سعودی | 71773 | 73077 | 79845 | .. |
مالزی | 99648 | 111443 | 124133 | 100756 |
لبنان | 17495 | 21332 | 19621 | 19670 |
ایران | 11288 | .. | 18698 | .. |
ترکیه | 48183 | 72178 | 87903 | .. |
گرجستان | .. | 4780 | 6742 | 8012 |
ارمنستان | 4466 | 4457 | 4483 | 4512 |
چین | 108217 | 123127 | 137527 | 157108 |
تایلند | .. | .. | 31571 | .. |
اندونزی | .. | .. | .. | 5878 |
هند | 38992 | 41993 | 44766 | .. |
تاجیکستان | 1158 | 1866 | 1562 | 2238 |
منبع: پایگاه دادههای آنلاین یونسکو 2018
وضعیت سیاستگذاری جذب دانشجویان بین المللی در ایران، مرکز همکاریهای علمی و بینالمللی وزارت علوم، در گزارشی، آخرین وضعیت فعالیتهای علمی بینالمللی این وزارتخانه را اینچنین تشریع کرد، توافق و اجرایی کردن 150 عنوان طرح مشترک پژوهشی در حوزههای فنی بین دانشگاههای داخل و دانشگاههای معتبر خارجی در یک سال اخیر (1397)، که سبب بهره گرفتن از امکانات دانشگاههای مجهز دنیا شده است، تعریف 11 دوره مشترک تحصیلی بینالمللی بین دانشگاههای داخل و خارج کشور و حضور بیش از 2100 دانشمند، رئیس دانشگاه، عضو هیئتعلمی خارجی در ایران برای گسترش همکاریهای دوجانبه، هماندیشیها، دورههای آموزشی و پرورشی و متقابلاً سفر 1450 نفر از اعضای هیئتعلمی به خارج از کشور برای شرکت در هماندیشیها و اجرای طرحهای پژوهشی مشترک؛ در این تبادلات با رعایت اصول امنیتی صدها دانش فنی و نوین جذبشده است که توانمندی کشور را در زمینههای گوناگون افزایش میدهد.
افزایش ظرفیت پذیرش دانشجوی خارجی، بهویژه از کشورهای مسلمان، نظیر سوریه، عراق، لبنان، یمن و افغانستان بهگونهای که در حال حاضر هزاران نفر از این کشورها در مقاطع کارشناسی ارشد و دکترای تخصصی در ایران مشغول به تحصیل هستند که با اتمام دورهها و بازگشت به کشورهای خود بهعنوان عضو هیئتعلمی در دانشگاهها و مراکز آموزشی به تدریس و خدمت میپردازند. افزایش تعداد کرسیهای زبان و ادبیات فارسی و ایرانشناسی در دانشگاههای مهم دنیا؛ تعداد این کرسیها در سال جاری به 56 کرسی در 37 کشور دنیا توسعهیافته که وظیفه دیپلماسی علمی، آشنایی بافرهنگ اسلامی – ایرانی و زنده نگهداشتن زبان فارسی را بر عهدهدارند. (خبرنامه آموزش عالی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، 1397: 2).
دموکراسی شکلی از حکومت است که در آنهمه شهروندان بزرگسال در هر جنبهای از اداره امور حکومت به یک اندازه شریکاند، یا دستکم حق قانونی برابری در مورد این امر دارند. سلامت هر نظام دموکراتیک در اصل وابسته است به سرشت اکثریت، که صاحباختیار نهایی در هر جامعه دموکراتیک و یگانه بخش چنین جامعهای است که نمیتوان آن را مسئول بخش دیگری به شمار آورد (لیپست، 1383: 96). از سوی دیگر میتوان به بررسی دیدگاه لیپست2 پرداخت که معتقد است توسعه اقتصادی در کشورهای دموکراتیک از درجه بالاتری برخوردار است. ازنظر وی توسعه اقتصادی زمینه افزایش درآمد و امنیت و گسترش تحصیلات را فراهم میکند که خود شالوده دموکراسی را پیریزی مینماید (Lipset, 1959: 96). او با استفاده از آمار سازمان ملل متحد، به این نتیجه میرسد که قطعنظر از نوع و جنس شاخصهایی که برای توسعه اقتصادی در نظر گرفته میشود، این شاخصها همیشه برای کشورهای دموکراتیک بالاتر از کشورهای دیکتاتوری هستند؛ بهنحویکه کشورهای دموکراتیک نسبت به کشورهایی که دموکراسی در آنها کمتر است، از متوسط ثروت بالاتر، درجه صنعتی شدن و شهرنشینی بیشتر و سطح تحصیلات بالاتر برخوردارند (همان، 57). اگرچه نمونههایی هم وجود دارد، مانند هند، که از این الگو پیروی نمیکنند (لیپست، 1959، 69).
در پژوهش حاضر ازآنجاکه نظریه لیپست در سطح کلان مطرح است. در سطح خرد برای مفهوم دموکراسی از شاخصهای دموکراسی اکونومیست اعم از فرهنگ سیاسی، مشارکت سیاسی، آزادیهای مدنی و کارکرد دولت و برای سنجش شاخصهای توسعه انسانی منتشره سازمان ملل متحد (سالهای 2014-2018) استفادهشده است.
از سویی در چند دهه اخیر، بهویژه از سال 1990، رقابت میان دانشگاهها و مراکز آموزش عالی در بینالمللیسازی به گونه شایان توجهی شدت گرفت. دانشگاهها افزون بر رقابت در سطح ملی، در پی احراز جایگاه ممتاز و کسب عنوان «تراز جهانی»3 نیز هستند (Altbach, 2012, Shin et al., 2011) تا با این کار راه را برای جذب هر چه بیشتر دانشجویان و اساتید بینالمللی و درآمدزایی هموار کنند. آشنایی با ارزیابی معیارها و روشهای گوناگون رتبهبندی در سطح بینالمللی به تدوین برنامهریزی منسجم برای بهبود دانشگاههای داخل خواهد انجامید (اوحدی، 1386). آنچه از مطالعات برمیآید این است که رتبهبندی دانشگاههای کشور اگر با توجه به هدفهای ذکرشده انجام گیرد، مطمئناً نتایج آن نهتنها در جهت بهبود عملکرد نظام مؤثر خواهد بود، بلکه خود عاملی در جهت وارد شدن به عرصه رقابت بینالمللی درزمینۀ عرضه خدمات و جذب دانشجویان خارجی خواهد بود.
در حال حاضر نظامهای جهانی متنوعی برای رتبهبندی دانشگاهها و موسسههای آموزشی توسعه یافتهاند که از مهمترین آنها، پایگاه استنادی علوم جهان اسلام، تایمز، کیو اس، شانگهای، لیدن و انجمن ارزیابی آموزشی و اعتبار بخشی تایوان است. در نظامهای رتبهبندی جهانی با توجه به معیارها و زیرمعیارهای مشخص و اختصاص دادن وزن مناسب، رتبه در بازه زمانی مشخصی اعلام میشود. اگر چه نظامهای رتبهبندی سنجش دانشگاهها با داشتن معیارهای سنجش متفاوت، عمدتاً در سه بعد دانشگاهها با داشتن معیارهای سنجش متفاوت، عمدتاً در دو بعد آموزش، پژوهش، تمرکز دارند. (شاهی و علوی مقدم، 1396: 32). ابعاد در نظر گرفته شده در این مقاله در ابتدا براساس نظام رتبهبندی نظام تایمز اعم از آموزش، پژوهش، درآمد صنعت و چشمانداز جهانی بوده و سپس بعد سرانه عملکرد دانشگاه در رتبهبندی شانگهای میباشد. همانطور که قبلاً نیز ذکر شد زیر معیارها و شاخصهای متفاوتی در هر نظام رتبهبندی بر این ابعاد در نظر گرفته شده است که در زیر به آنها اشاره میشود. لازم به ذکر است اطلاعات دادهای کلیه شاخصهای انتخاب شده از دادههای بانک جهانی و سازمان جهانی مالیکتهای معنوی و گزارشات سالانه این دو سازمان در بین سالهای 2013-2017 استخراج و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
برند ملی، مفهومی است که دربردارنده طیف وسیعی از فعالیتهای یک ملت است که شامل صادرات، سرمایهگذاری خارجی، فرهنگ و میراث فرهنگی، مردم، حاکمیت (دولت) است. درواقع، برند ملی نشاندهنده هویت یک ملت از ابعاد گوناگون است. (ویکیپدیا، دائرهالمعارف) برندسازی آموزشی، در سرتاسر جهان همچنان بهصورت گستردهای در مرحله متمایزسازی است. امروزه دانشگاهها به دلیل تمرکز بر ویژگیهای کارکردی و عملکردی تمایز خود را ازدستداده و بیشتر به هم شبیه شدهاند؛ درحالیکه این دانشگاهها به آشکارسازی ویژگیهای غیرملموسی نیاز دارند که بر مبنای آن بتوانند برای خودشان جایگاه سازی کنند (شارما و همکاران، 2013) 4. هدف از برندسازی در دانشگاهها و مراکز آموزشی، آگاهیبخشی در ذهن مخاطبان هدف و تمرکز بر تقاطع و همسویی ارزشهای اصلی دانشگاه و مراکز آموزشی و انتظارات مخاطبان هدف است. درواقع برندسازی، یافتن نقاط اشتراک است میان آنچه دانشگاه و مخاطبان میخواهند (سوییر و سیکلر، 2004).
يكي از شاخصهاي معروف براي برندسازي ملي، شاخص برند ملي سيمون آنهلت اسـت.اين شاخص بهطور مستمر به تحليل و رتبهبندي برندهاي ملي كشورها ميپردازد. آنهلت در سال 2005 شاخص برند ملی را بهمنظور اندازهگیری و شهرت ملتهای جهان در شش بعد صادرات، حاکمیت (مردم)، فرهنگ و میراث فرهنگی، مردم، گردشگری، مهاجرت و سرمایهگذاری تقسیم کرده و سپس به بررسی وضعیت برندهای ملی پرداخته است.. برای مقاله حاضر با بهرهگیری از نظریات ارائهشده و نیز ابعاد مدل آنهلت و شاخصهای در نظر گرفتهشده این تحقیق که دادهها و اطلاعات مربوط به هر شاخص برگرفتهشده از شاخصهای معتبر گزارشهای توسعه انسانی سازمان ملل متحد در بین سالهای 2014- 2018 به بررسی وضعیت برند ملی کشور میپردازیم.
نایت و دی ویت5 (1995) در مقالهای با عنوان «استراتژیهایی برای بینالمللی سازی آموزش عالی: مطالعه تطبیقی بین استرالیا، کانادا، اروپا و امریکا»، با ارائه دلایل علمی نشان میدهد که اعتبار و وجه دانشگاه، انگیزههای اقتصادی و مالی، ملاحظات فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و دیپلماتیک، هراس از بهتر عمل کردن دانشگاهها و مؤسسات رقیب بهعنوان چهار گروه از عواملی میدانند که بر بینالمللی شدن دانشگاهها و جذب دانشجویان خارجی تأثیر میگذارند.
لفتر و باگدن6 (2007) در مقالهای با عنوان «مدیریت دانشگاهی و روابط بینالملل»، به بررسی سیر تکاملی بازار کار، تخصصی شدن تحقیقات علمی و جذب دانشجویان خارجی پرداخته و بهکارگیری فناوریهای نوین را مهمترین عاملی میدانند که دانشگاهها را در خصوص بینالمللی شدن تحتفشار میگذارند
راسین و همکاران7 (2003) جذب دانشجویان خارجی را عنصری کلیدی و حیاتی در فعالیتهای بینالمللی دانشگاهها میدانند. او نتیجه میگیرد دانشگاهها برای کسب اعتبار و وجهه ملی(برند ملی)، کسب درآمدهای اقتصادی، بالا بردن کیفیت آموزش، درک اجتماعی- فرهنگی، خوشنامی و عوامل دیگری به سمت این سیاست سوق یافتهاند.
دیویس8 (1995) در مقالهای با عنوان«جریان دانشجویان بینالمللی: روندها و مسائل» اشاره میکند که دلایل اقتصادی باید بهعنوان نقطه شروع در جذب دانشجویان خارجی محسوب شود و عوامل دیگری ازجمله دلایل سیاسی و فرهنگی مدنظر قرار گیرد.
کمال گروز 9در اثر خود «آموزش عالی و تحرک و جابهجایی بینالمللی دانشجویان در اقتصاد دانش جهان». این مطالعه که منبعی ضروری برای درک جابهجایی و تحرک بینالمللی دانشجویان به شمار میرود، نشان میدهد که تحرک و جابهجایی جهانی دانشجویان، محققان، برنامهها و مؤسسات آموزش عالی چگونه در طول زمان شکلگرفته است.
روزنز ویگ9 (2007-2006)، هدف از جابهجایی دانشجویان را کسب درآمد بالاتر و کمبود امکانات آموزشی بیان میدارد. او ایالاتمتحده بهعنوان یک کشور جذاب برای دانشجویان بینالمللی بامهارت موردبررسی قرار داده است.
مایکل بین؛ رومن نوئل، لیونل راگوت (2012) در مقالهای با عنوان «عوامل مؤثر برتحرکات بینالمللی دانشجویان»به تحلیل عوامل مؤثر بر محل انتخاب دانشجویان بینالمللی میپردازد. نویسندگان این مقاله با استفاده از دادههای جدید از دانشجویان از نواحی بزرگی از کشورها در قالب یک مجموعهی از 13 کشور عضو سازمان توسعه و همکاری اقتصادی 11 مشخص شدند و با توجه به اهمیت عوامل مختلف تأثیرگذار شناساییشده و در قالب یک تئوری ارزیابی شدند
هاونت، کریگر و لانگ 12(2010)، در اثر خود، مهاجرت دانشجویان کشورهای درحالتوسعه را موردبررسی قرار دادهاند. نتایج حاصل از تحقیق آنها نشان میدهد که فرار مغزها نمیتواند بهعنوان مشوقی برای مهاجرت دانشجویان کشورهای درحالتوسعه در به دست آوردن سرمایه انسانی باشد، بلکه میتواند ایجاد انگیزهای برای کشورهای ثروتمند را فراهم کند و به بهبود سیاستهای آموزشی و پرورشی خود بپردازند که باعث کیفیت در سیستم نظام آموزشی آنها میشود.
اسپیلمبرگو13 (2009) در مقالهای با عنوان «دموکراسی و آموزش خارجی»، آموزشوپرورش خارجی باعث ترویج دموکراسی در کشور و جذب دانشجویان خارجی میشود بهویژه وقتیکه آموزش در کشورهای دموکراتیک انجام شود.
یونسکو در سال 2013 گزارشی را با عنوان «تحرکات بینالمللی دانشجویان در آسیا و اقیانوسیه» منتشر کرد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان میدهد که عواملی مانند میراث استعماری، تأثیر ابزارهای زبانآموزشی و وابستگیهای مذهبی دانشجویان (بهطور مثال در مورد دانشجویان ایرانی یا یمنی در مورد انتخاب مالزی یا برای دانشجویان مالزی در انتخاب مصر و یا اندونزی صادق باشد) نیز در انتخاب محل تحصیل دانشجویان تأثیر بسزایی دارد.
به نظر گارگانو (2009)، هدف از این مطالعه ایجاد درک کلی درباره حوزههای اجتماعی فراملی و توجیه اتخاذ مفاهیمی است که در حال حاضر در خارج از گفتمان آموزشی مرزی موجود است تا به دادوستد دانشجویان بینالمللی که تاکنون بهطور کامل بررسی یا درک نشدهاند، رسیدگی شود
در مقاله واترز14 نیز دیدگاهی انتقادی در خصوص وضعیت جغرافیایی ناگهانی آموزش بینالملل ارائه و به پیامدهای احتمالی این وضعیت برای بازتولید مزایا و مضرات اجتماعی اشارهشده است. این مطالعه بررسی انتقادی از زمینهای رو به رشد در تحقیقات جغرافیایی در خصوص تحرک و جابهجایی دانشجویان و آموزش بینالملل است و طبق این تحقیق، شواهد تا به امروز حاکی از آن است که آموزش بینالملل تحکیم کننده نابرابریهای اجتماعی است.
روبرتسون15 (2010) معتقد است که دانشگاهها در تمام گوشه و کنار جهان مشغول بررسی، برنامهریزی و تبلیغ برنامههای تحرک و جابهجایی بهعنوان جزء اساسی تجربه یادگیری دانشگاهیان و دانشجویان هستند، درحالیکه دولتها و گروههای منطقهای در سراسر جهان در حال ترویج تحرک و جابهجایی بهعنوان اصل بسیار مهم یادگیری در اقتصاد جهانی جدید هستند.
حامد زمانی منش و محمد جمالی تازه کند(1995) در مقاله خود نتیجه میگیرد که ارائه خدمات آموزشی به دانشجویان بینالمللی از عوامل تأثیرگذار در تولید ناخالص داخلی کشورهای مختلف شده و دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی برای تأمین منابع مالی سه راه جابجایی دانشجویان، دانشگاهها جهت ارائه برنامههای جابجایی خود باید گسترش قطبهای آموزشی را در دستور کار خود قرار دهند.
ذاکر صالحی، و صالحی نجف آبادی (1391) در مقالهای با عنوان «ارائه راهبردهایی برای جذب دانشجویان خارجی در ایران»، اشاره میکند علیرغم اینکه در دو دهه اخیر تعداد دانشجویان خارجی بیش از 2.3 برابر شده و کشورهای منطقه نیز در یک رقابت جدی برنامههای بلندپروازانهای برای جذب دانشجویان خارجی تدارک دیدهاند، در کشور ما نوعی بیتصمیمی و خلأ راهبر کلان ملی در این زمینه مشهود است. (ذاکر صالحی و صالحی نجفآبادی، 1391).
ذاکر صالحی (1394) در کتاب «آموزش عالی و جذب دانشجویان خارجی» نتیجه میگیرد فرهنگ و آموزش رکن چهارم سیاست خارجی و ذخیرهای برای ساختن جهان آینده است. سه جریان قوی که جریان مهاجرت و تحصیل در خارج از مرزهای ملی را میسازند عبارتاند از: عوامل فشار/ انگیزشی؛ عوامل کشش/ جذب؛ عوامل شخصی مربوط به عامل کنشگر (ذاکر صالحی، 1394).
رسولی (1397) پژوهشکده سیاستگذاری علم، فناوری و صنعت دانشگاه صنعتی شریف، در اردیبهشتماه 1397 گزارشی را با عنوان «جابجایی بینالمللی دانشجویان و تحصیلکردگان در سطح ایران و جهان» منتشر کرد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان میدهد ایران بهعنوان یک کشور دانشجو فرست در حال حاضر بایستی به سه گزینه اصلی سیاست «نگهداشت، بازگشت و مشارکت»توجه کند. از منظر سیاستگذاری در این حوزه به حوزه سیاستگذاری عمومی مانند آموزش، اشتغال، بهداشت و ... وابسته است. (رسولی، 1397).
شکل 1: مدل مفهومی الگوی سیاستگذاری جذب دانشجویان بین المللی
روش پژوهش
تحقیق حاضر یک تحقیق کمی است که با استفاده از پارادایم اثباتگرایی سعی داریم با استفاده از منطق استقرایی (جزء بهکل) به کشف قوانین علی و دقیق رفتار کشورها درزمینه جذب دانشجویان بینالمللی (جزء) پرداخته و با بررسی و بهرهگیری از تجربیات دیگران و تحلیل آنها الگوی سیاستگذاری (کل) را پیشنهاد دهیم تا بهعنوان یک الگوی موفق، در دستور کار خطمشیگذاران بخش آموزش عالی کشور قرار گیرد. ضمناً این پژوهش یک پژوهش توسعهای است که هدف آن تدوین یا تهیه برنامه با کارکرد افزودن به دانش کاربردی تحقیق بهمنظور تدوین الگوی مناسب جذب موفق دانشجو، که این الگو میتواند کمک شایانی به سیاستگذاران بخش آموزش عالی کشور کند.
در این پژوهش از رویکرد قیاسی استفادهشده است. بدین ترتیب که ابتدا با توجه به سوابق نویسنده، احساس شد که دانشگاهها درزمینه جذب دانشجویان بینالمللی با مشکل مواجه هستند، که جهت آشکار شدن این موضوع به بررسی موضوع پرداختهشده است در مرحله دوم موضوع طی گفتگوهای غیررسمی و مصاحبههای نامنظم از اساتید و صاحبنظران دانشگاهی و همچنین جمعآوری اطلاعات ادبیات تحقیق بهصورت مطالعات کتابخانهای، محقق با انبوهی از اطلاعات از منابع دسته اول و دوم مواجه گردید و درنهایت مراحل تئوریسازی، فرضیهسازی و گردآوری اطلاعات انجام شد و درنهایت تحلیل اطلاعات و نتیجهگیری صورت پذیرفته است.. با توجه به اینکه چارچوب نظری برای سیاستگذاران وجود نداشته است، با بهرهگیری از اطلاعات و خطمشیهای انجامشده کشورهای موفق جهان درزمینه جذب دانشجو در ایران نسبت به تدوین الگویی که برای خطمشیگذاران کشورمان مفید بوده تا آنها این سیاست را در دستور کارهای خود قرار دهند میتوان گفت علاوه بر رویکرد قیاسی، یک پژوهش تطبیقی نیز است.
شیوه گردآوری اطلاعات به روش کتابخانهای بوده که برای این منظور ابتدا از منابع موجود و سپس اسناد، مدارک کتابخانهای و نیز استفاده از اینترنت بر اساس اطلاعات پایگاههای دادههای آنلاین و گزارشهای سازمان ملل متحد و سازمانهای وابسته به آن در دورههای زمانی بین سالهای 2013-2018 پرداختهشده جامعه آماری این تحقیق تمامی کشورهای آسیایی، همسایه و کشورهاي منطقه در سند چشمانداز بیستساله (شامل آسياي ميانه، قفقاز، خاورميانه و کشورهاي همسايه) شامل 49 کشور بود انتخاب شدند که با توجه به اینکه در نظر است از اطلاعات و دادههای معتبر سازمانهای بینالمللی استفاده گردد، برخی از این کشورها دارای دادههای موثق و ثبتشده معتبر در بانکهای اطلاعاتی جهانی را نداشتند (با توجه به شاخصهای تحقیق)، محقق با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند یا قضاوتی درنهایت 23 کشور (سنگاپور، کره، رژیم صهیونیستی، ژاپن، عربستان سعودی، مالزی، لبنان، ایران، ترکیه، گرجستان، آذربایجان، ارمنستان، چین، تایلند، اندونزی، عراق، تاجیکستان، هند، سوریه، بنگلادش، پاکستان، یمن و افغانستان) را با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند بهعنوان نمونه آماری انتخاب شده است.
پایایی (سازگاری درونی) در مدل اندازهگیری ترکیبی ازآنجاکه همبستگی میان متغیرهای مشاهدهپذیر ممکن است مثبت، منفی یا صفر باشد و نیز اینکه مقادیر خطا در سطح متغیرهای مشاهدهپذیر ترکیبی اندازهگیری نمیشود، چندان معنیدار نیست، حتی مباحث مربوط به روایی همگرا و تشخیصی نیز در این نوع مدلها کاربردی ندارد (Bollem, 1989; Bagozzi et al., ). تنها معیار آزمون مدل اندازهگیری ترکیبی، سنجش روایی نوع مدلهای است. این امر هم در این تحقیق صادق است. لذا با کمرنگ شدن نقش پایایی، آزمونهای تعیین روایی در این مدلها نقش محوری به خود میگیرد در کل دو آزمون برای بررسی روایی مدلهای اندازیه گیری ترکیبی استفاده میشود؛ آزمون معناداری وزنهای بیرونی و آزمون همخطی چندگانه. در این تحقیق نیز به منظور بررسی روایی از همین دو آزمون معناداری استفاده شده است. در مدل ساختاری پژوهش نیز با توجه به شاخصهای ضریب تعیین، معناداری ضرایب مسیر، ارتباط پیش بین (Q2) یا اشتراک افزونگی (CVR) و در نهایت جهت برازش کلی مدل از شاخص GOF استفاده شده است.
تجزیهوتحلیل دادهها از نرمافزارهای PLS استفاده گردیده و با توجه به اینکه جامعه آماری ما شامل کشورهای آسیایی، همسایه ایران و حوزه چشمانداز 1404 جمهوری اسلامی ایران فعال در حوزه جذب دانشجوی بینالمللی است پس فاقد بخش آمار توصیفی بوده و لذا در بخش استنباطی از تحلیل عاملی تأییدی، تحلیل مسیر و تکنیک مدل معادلات ساختاری (SEM) استفاده خواهد شد. این مدل بهترین ابزار برای تحلیل تحقیقاتی است که در آن متغیرهای آشکار دارای خطای اندازهگیری هستند و همچنین روابط بین متغیرها پیچیده است. با استفاده از این روش میتوان از یکسو دقت شاخصها و یا متغیرهای قابلمشاهده را اندازه گرفت و از سوی دیگر، روابط علی بین متغیرهای نهفته و میزان واریانس تبیین شده را بررسی کرد.
یافتههای پژوهش
برای تعیین روایی، مقادیر وزنهای عاملی (بارهای متغیرهای مشاهدهپذیر مدل اندازهگیری ترکیبی) را ارجاع دادهاند، ازآنجاکه در مورد وزنها در مدل اندازهگیری ترکیبی، محدودهای مشخص نشده است، محققین به معناداری مقادیر بسنده نمودهاند و درواقع معنادار بودن آن را دلیل روایی مدل اندازهگیری ترکیبی دانستهاند.
دومین روش در آزمون مدل اندازهگیری ترکیبی، بررسی همخطی چندگانه متغیرهای مشاهدهپذیر یا همان روایی واگرا یا تشخیصی مدل اندازهگیری ترکیبی است. برای محاسبه شاخص تورم واریانس یا VIF مدل اندازهگیری از روش زیر استفاده میشود: مقادیر وزنهای عاملی (بارهای متغیرهای مشاهدهپذیر مدل اندازهگیری ترکیبی)، طبق جداول شاخص تورم واریانس ابعاد مدل اندازهگیری ترکیبی دموکراسی، برند ملی و مرتبه دانشگاه، شاخص VIF کلیه مؤلفهها برای متغیرهای پنهان ترکیبی بهدستآمده است که مقادیر کمتر از 5 این شاخص برای کلیه سوالات نشاندهنده روایی مدل اندازهگیری ترکیبی است.
در تحلیل مدلهای ساختاری به کمک رویکرد حداقل مربعات جزئی، سه معیار اصلی برای آزمون مدلهای ساختاری وجود دارد: 1) شاخص ضریب تعیین (R2)؛ 2) معناداری ضرایب مسیر (بتا)؛ و 3) شاخص افزونگی یا ارتباط پیشبین.
معیار اساسی ارزیابی متغیرهای مکنون درونزا مدل مسیر، ضریب تعیین است. این شاخص نشان میدهد چند درصد از تغییرات متغیر درونزا)وابسته) توسط متغیر برونزا (مستقل) صورت میگیرد. مقادیر 67/0، 33/0 و 19/0 شاخص ضریب تعیین، برای متغیرهای مکنون درونزا (وابسته) در مدل مسیر ساختاری (درونی) به ترتیب قابلتوجه، متوسط و ضعیف توصیفشده است (محسنین و اسفیدانی، 1393: 70). مقدار R2 بهدستآمده برای جذب دانشجوی بینالمللی، برند ملی و رتبه دانشگاه به ترتیب برابر با 0.597 ، 0.554 و 0.529 است و نشان میدهد که شاخص ضریب تعیین، برای متغیرهای مکنون درونزا (وابسته) در مدل مسیر ساختاری (درونی) به ترتیب قابلتوجه است.
کیفیت مدل ساختاری توسط شاخص افزونگی محاسبه میشود. هدف این شاخص بررسی توانایی مدل ساختاری در پیشبینی کردن به روش چشمپوشی است. معروفترین و شناختهشدهترین معیار اندازهگیری این توانایی، شاخص Q2 استون – گایسلر است که بر اساس این ملاک مدل باید نشانگرهای متغیرهای مکنون درونزا انعکاسی را پیشبینی کند. مقادیر Q2 بالای صفر نشان میدهند که مقادیر مشاهدهشده خوب بازسازیشدهاند و مدل توانایی پیشبینی دارد(هنسلر و همکاران16، 2009). به عبارتی درصورتیکه کلیه مقادیر بهدستآمده برای شاخص CVRed با در نظر داشتن متغیر پنهان درونزای انعکاسی شده مثبت باشد، میتوان گفت مدل ساختاری از کیفیت مناسبی برخوردار است. طبق نتایج حاصل از خروجی نرمافزار، شاخص CV Red برای متغیر جذب دانشجوی خارجی، رتبه علمی دانشگاهها و برند ملی کشورها برابر 0.5785 ، 0.1578 و 0.4178 است که مثبت و درنتیجه کیفیت مدل ساختاری اثبات میشود.
شکل 2: ضرایب مسیر مدلهای اندازهگیری و ساختاری
شکل 3: مقادیر معناداری مدلهای اندازهگیری و ساختاری در سطح اطمینان 95 درصد
معناداری ضرایب مسیر (بتا)، یکی دیگر از شاخصهای تأیید روابط در مدل ساختاری معنادار بودن ضرایب مسیر است. بر اساس نتایج معناداری ضرایب مسیر، تمامی فرضیه اصلی تحقیق که به بررسی رابطه مستقیم هریک از متغیرها میپردازد، تأییدشدهاند، و در این میان، نتایج نشان میدهد که ساختار حکومتی (دموکراسی) رابطه منفی (معکوس) و معنیداری برجذب دانشجوی بینالمللی دارد.
جدول 2: معناداری ضرایب مسیر در سطح اطمینان 95 درصد
روابط | ضريب مسير | مقدار معناداری | تأیید/رد |
ساختار حکومتی>>جذب دانشجوی بینالمللی | 0.357- | 4.556 | تأیید |
برند ملی کشورها>>> جذب دانشجوی بینالمللی | 0.380 | 5.307 | تأیید |
رتبه علمی دانشگاهها>>>جذب دانشجوی بینالمللی | 0.806 | 13.679 | تأیید |
ساختار حکومتی (دموکراسی)>>> برند ملی کشورها | 0.057 | 2.102 | تأیید |
ساختار حکومتی(دموکراسی)>>>رتبه علمی دانشگاهها | 0.062 | 3.826 | تأیید |
در بررسی ابعاد متغیرهای اصلی پژوهش به شرح زیر اقدام شده است.
الف- ابعاد ساختار حکومتی (دموکراسی)
تمامی ابعاد ساختار حکومتی (دموکراسی) اعم از کارکرد دولت، فرهنگ سیاسی، مشارکت سیاسی و آزادیهای مدنی برجذب دانشجویان بینالمللی تأثیر مثبت دارد. با توجه به ضرایب مسیر و مقدار آماره تی که در سطح اطمینان 95 درصد باید بیشتر از 1.96 باشد نتایج ذیل بهدستآمده است.
جدول 3: معناداری ضرایب مسیر ابعاد ساختار حکومتی (دموکراسی)در سطح اطمینان 95 درصد
روابط | ضريب مسير | مقدار معناداری | تأیید/رد |
کارکرد دولت>>> جذب دانشجوی بینالمللی | 0.158 | 1.289 | رد |
فرهنگ سیاسی>>> جذب دانشجوی بینالمللی | 0.373 | 1.165 | رد |
مشارکت سیاسی>>> جذب دانشجوی بینالمللی | 0.089- | 1.144 | رد |
آزادیهای مدنی>>> جذب دانشجوی بینالمللی | 0.374 | 4.020 | تأیید |
ب- ابعاد برند ملی کشورها
تمامی ابعاد برند ملی کشورها اعم از فعالیتهای دولت، فرهنگ، صادرات، مردم و مهاجرت و سرمایهگذاری برجذب دانشجویان خارجی تأثیر مثبت دارد.
جدول 4: معناداری ضرایب مسیر ابعاد برند ملی کشورها در سطح اطمینان 95 درصد
روابط | ضريب مسير | مقدار معناداری | تأیید/رد |
فعالیتهای دولت >>> جذب دانشجوی بینالمللی | 0.512 | 2.668 | تأیید |
فرهنگ >>> جذب دانشجوی بینالمللی | 0.155 | 0.613 | رد |
صادرات>>> جذب دانشجوی بینالمللی | 0.014- | 0.074 | رد |
مردم>>> جذب دانشجوی بینالمللی | 0.232- | 0.884 | رد |
مهاجرت و سرمایهگذاری>>> جذب دانشجوی بینالمللی | 0.443 | 2.044 | تأیید |
ج) ابعاد رتبه علمی دانشگاهها
تمامی ابعاد رتبه علمی دانشگاه ها اعم از سرانه عملکرد دانشگاهها، درآمد حاصل از صنعت، پژوهش، آموزش و چشمانداز بینالمللی بر جذب دانشجویان خارجی تأثیر مثبت دارد.
جدول 5: معناداری ضرایب مسیر ابعاد رتبه علمی دانشگاهها در سطح اطمینان 95 درصد
روابط | ضريب مسير | مقدار معناداری | تأیید/رد |
سرانه عملکرد سالانه>>> جذب دانشجوی بینالمللی | 0.041 | 0.495 | رد |
درآمد صنعت >>> جذب دانشجوی بینالمللی | 0.060 | 1.306 | رد |
پژوهش >>> جذب دانشجوی بینالمللی | 0.715 | 7.950 | تأیید |
آموزش >>> جذب دانشجوی بینالمللی | 0.161 | 2.843 | تأیید |
چشمانداز بینالمللی>>> جذب دانشجوی بینالمللی | 0.085 | 1.127 | رد |
آخرین مرحله در تحلیل مدلسازی معادلات ساختاری، بررسی مدل کلی تحقیق است. برای بررسی مدل کلی تحقیق از شاخص نیکویی برازش (GOF) استفاده شد. این شاخص بهعنوان معیاری برای سنجش عملکرد کلی مدل به کار میرود. حدود این شاخص بین صفر و یک بوده و سه مقدار 01/0، 25/0 و 36/0 را به ترتیب بیانگر مقادیر ضعیف، متوسط و قوی برای GOF است (محسنین و اسفیدانی، 1393: 73) شاخص GOF برای مدل تحقیق برابر 0.5282 بهدستآمده است که از مطلوبیت کلی مدلهای تحقیق حکایت دارد.
بحث و نتیجه گیری
نتیجهگیری حاصل از پرسش اصلی اول پژوهش، ساختار حکومتی (دموکراسی) کشورها و شاخصهای آن اعم از کارکرد دولت، فرهنگ سیاسی، مشارکت سیاسی، آزادیهای مدنی تا چه اندازه بر سیاستگذاری جذب دانشجویان بینالمللی تأثیرگذار است؟ طبق تجزیهوتحلیل معادلات ساختاری ذکر شد، ازآنجایی که مقدار معناداری در سطح اطمینان 95 درصد بیشتر از 1.96(4.556) و ضریب مسیر 0.357- است و میتوان نتیجه گرفت که ساختار حکومتی (دموکراسی) برجذب دانشجویان بینالمللی، تأثیر منفی و معناداری دارد و از میان ابعاد اصلی ساختار حکومتی (دموکراسی) تنها آزادیهای مدنی با مقدار معناداری 4.020 و ضریب مسیر 0.374 با توجه به بیشتر بودن مقدار معناداری از 1.96 مورد تأیید قرارگرفته است.
این امر نشاندهنده این است که نتایج تحقیق حاضر با نتایج تحقیقات نایت و دی ویت(1995)؛ راسین و همکاران (2002)؛ پرایس و دیگران (2003)؛ راسین و همکاران (2003)؛ مارینگ (2006)؛ سید نورانی (1980)؛ فتحی و اجاره گاه و همکاران (1390)؛ روزند وی (2006-2007)؛ اسپیلمبرگو (2009)؛ یونسکو (2013)؛ توماس جیلی (2018) هم راستا بوده ولیکن با تحقیقات واترز (2012) همراستا نیست. ازاینرو میتوان نتیجهگیری کرد شاخصهای رضایت پاسخدهندگان به احساس امنیت، انتخابات آزاد، رضایت کلی از زندگی، اعتماد بهنظام قضایی، اعتماد به دولت ملی و اقدامات دولت در حفظ محیطزیست از ابعاد آزادیهای مدنی، ساختار حکومتی (دموکراسی) کشورها میتواند باعث بهبود در سیاستگذاریهای جذب دانشجویان بینالمللی شود.
نتیجهگیری از پرسش اصلی دوم پژوهش، برند ملی کشورها و شاخصهای آن اعم از فعالیتهای دولت، فرهنگ، صادرات، مردم، مهاجرت و سرمایهگذاری بر سیاستگذاری جذب دانشجویان بینالمللی تأثیرگذار است؟طبق نتایج بهدستآمده از تجزیهوتحلیل، نشان میدهد که برند ملی کشورها در سطح اطمینان 95 درصد دارای ضریب معناداری بیشتر از 1.96 (5.307) و با ضریب مسیر 0.380 است لذا دارای تأثیر مثبت و معنادار است و از میان ابعاد برند ملی، تنها دو متغیر عملکرد دولت و مهاجرت و سرمایهگذاری برجذب دانشجویان بینالمللی با توجه به مقدار معنیداری بیشتر از 1.96 به ترتیب (2.668 و 2.044) و ضرایب مسیر 0.512 و 0.443 تأثیر مثبت و معنیداری برجذب دانشجویان بینالمللی دارد.
نتایج تحقیقات حاضر با تحقیقات کامیلیگر و مک ماهون (1992-1984) ؛ نایت و دی ویت(1995)؛ جیمز و همکاران (1999)؛ دیویس (1995)؛ پرایس و دیگران (2003)؛ راسین و همکاران(2003)؛ بورجاز (2004)؛ درهر و پوتیوار (2005)؛ وایتهد (2006)؛ رونزویگ(2006-2007)؛ روزان ویگ (2006-2008)؛ لفتر و باگدن (2007)؛ زمانیمنش و مالی تازه کند (1995)؛ فتحی و اجارهگاه و همکاران (1390)؛ ذاکر صالحی (1394)همراستا است. ازاینرو میتوان نتیجهگیری کرد شاخصهای سرانه درآمد ناخالص ملی، تولید ناخالص داخلی و اعتبارهای غیرمستقیم از بعد دولت (فعالیتها) و همچنین شاخصهای ورود گردشگران بینالمللی، نرخ خالص مهاجرت، نسبت مهاجرین به درصدی از جمعیت و سرمایهگذاری مستقیم خارجی (جریان خالص) از ابعاد مهاجرت و سرمایهگذاری، برند ملی کشورها میتواند باعث بهبود در سیاستگذاریهای جذب دانشجویان بینالمللی شود.
نتیجهگیری از پرسش اصلی سوم پژوهش، رتبه علمی دانشگاهها و شاخصهای آن اعم از سرانه عملکرد دانشگاهها، درآمد حاصل از صنعت، پژوهش، آموزش و چشمانداز بینالمللی بر سیاستگذاری جذب دانشجویان بینالمللی تأثیرگذار است؟ طبق نتایج بهدستآمده از تجزیهوتحلیل نشان میدهد که مرتبه علمی دانشگاهها در سطح اطمینان 95 درصد دارای ضریب معناداری بیشتر از 1.96 (13.679) و با ضریب مسیر 0.806 است لذا دارای تأثیر مثبت و معنادار است، از میان ابعاد رتبه علمی دانشگاهها نیز، تنها دو متغیر پژوهش و آموزش با توجه به مقادیر معناداری 7.950 و 2.843 که بیشتر از عدد معیار 1.96 و با توجه به ضریب مسیر 0.715 و 0.161 نشاندهنده تأثیر مثبت و معنیدار این دو بعد رتبه علمی دانشگاهها برجذب دانشجویان بینالمللی است.
نتایج تحقیق حاضر با نتایج تحقیقات نایت و دی ویت(1995)؛ باتالا و نرسی (2002)؛ ترمیس (2002)؛ راسین و همکاران (2003)؛ پیمپا (2005)؛ بسی (2007)؛ ون بوول (2009)؛ هاوپت کریگور و لانگ (2011)؛ ذاکر صالحی و صالحی نجفیآبادی (1391)؛ فتحی اجارهگاه و همکاران (1390؛ ذاکر صالحی(1394) سازگار است. ازاینرو میتوان نتیجهگیری کرد شاخصهای تعداد طرحهای صنعتی طراحیشده یک کشور، درخواستهای ثبت اختراع (پتنت) برای افراد ساکن و غیرساکن، تعداد درخواستهای ثبت اختراع (پتنت) برای افراد خارج از کشور و تعداد مقالات علمی و فنی منتشره در مجلات علمی و مهندسی از ابعاد پژوهش و همچنین نسبت ثبتنام ناخالص دانشجویان بهکل ثبتنام کنندگان تحصیلات تکمیلی، نسبت متوسط دانشجو به استاد در مقاطع تحصیلات تکمیلی، نسبت سهم کارکنان زن دانشگاهی بهکل کارکنان در آموزش عالی و نسبت ثبتنام ناخالص در آموزش عالی نسبت به زنان و مردان ثبتنامی در دانشگاههای دولتی و خصوصی از ابعاد آموزش، رتبه علمی دانشگاهها میتواند باعث بهبود در سیاستگذاریهای جذب دانشجویان بینالمللی شود.
نتیجهگیری از پرسش چهارم پژوهش، تاثیر ساختار حکومتی(دموکراسی) بر برند ملی کشورها چیست؟ نتایج تجزیهوتحلیل نشان میدهد که تأثیر ساختار حکومتی (دموکراسی) بر برند ملی کشورها با توجه به ضریب مسیر 0.057 و مقدار معناداری 2.102 که در سطح اطمینان 95 درصد بیشتر از حد معیار 1.96 است که نشان از تأثیر مثبت و معنادار این متغیر بر برند ملی کشورها است، اما با توجه به ضریب مسیر 0.057 شدت تأثیر این متغیر بر برند ملی بسیار ناچیز و نزدیک صفر است. ازاینرو میتوان نتیجهگیری کرد که ساختار حکومتی (دموکراسی) و ابعاد آن اعم از کارکردهای دولت، توسعه فرهنگ سیاسی، مشارکت سیاسی و آزادیهای مدنی در کشورها میتواند باعث بهبود در برند ملی کشورها و ایجاد حسن شهرت آنها شود.
نتیجهگیری از پرسش پنجم پژوهش، تاثیر ساختار حکومتی(دموکراسی) بر رتبه علمی دانشگاهها چیست؟ نتایج تجزیهوتحلیل فرضیه پنجم نیز نشان میدهد ساختار حکومتی (دموکراسی)کشورها با توجه به ضریب مسیر 0.062 و مقدار معنیداری 3.826 که در سطح اطمینان 95درصد بیشتر از 1.96 است؛ این امر میزان تأثیر متغیر با 95 درصد اطمینان دارای تأثیر مثبت و معنیدار بر رتبه علمی دانشگاهها است. اما با توجه به ضریب مسیر 0.062 که شدت جهت این تأثیر را نشان میدهد، بیانگر شدت تأثیر ناچیز بر این متغیر است. ازاینرو میتوان نتیجهگیری کرد ساختار حکومتی (دموکراسی) و ابعاد آن اعم از کارکردهای دولت، توسعه فرهنگ سیاسی، مشارکت سیاسی و آزادیهای مدنی در کشورها میتواند باعث بهبود در رتبه و جایگاه علمی کشورها شود.
به نظر میرسد دانشجویان بینالمللی به دلیل نیاز به حداقل آزادیهای لازم برای زندگی در کشوری که در آن تحصیل میکنند، علاقهای به مشارکت سیاسی و شرکت در انتخابات ندارد. ضمن آنکه این دانشجویان فرصت مشارکت سیاسی زنان در اختصاص کرسیهای مجلس به خود در کشور مقصد را به عنوان شاخصی مهمی تلقی نمینمایند که میتواند به علت عدم توجه آنها به مباحث زنان در جامعه باشد. به نظر میرسد دانشجویان بینالمللی در وحله اول و طول زمان تحصیل علاقهای توجهای به مباحث فرهنگ سیاسی و نابرابری در توزیع درآمد خانوارها یا نابرابری در آموزش بین زنان و مردان و امید به زندگی افراد ساکن در کشور مقصد را نداشته و داشتن حداقل استانداردهای زندگی جهت گذران دوران تحصیل برای آنها کفایت مینماید.
با توجه به اینکه بیشتر دانشجویان حوزه مورد بررسی این تحقیق فقط به دلیل کسب دانش و مهارت به کشور مقصد جهت تحصیل مراجعه میکنند و پس از اتمام دوره تحصیل به کشور خود باز میگردند. لذا برای این دانشجویان میزان رضایت از زندگی ساکنین آن کشور و همچنین نسبت جمعیت شاغل آنها به عنوان شاخصی مهم محسوب نمیشود. در مورد ابعاد چشمانداز بینالمللی حاصل ار رتبه دانشگاهها به نظر میرسد مهاجرانی که به یک کشور عزیمت میکنند بیشتر مولفههای امنیتی و شغلی مد نظر آنها است و مولفههای مربوط به تحصیل در اولویتهای دیگر آنها بوده و تاثیرچندانی در جذب دانشجوی بینالملی ندارد. به نظر میرسد دانشجوی بینالمللی در انتخاب دانشگاه جهت تحصیل خود فقط به مولفههای پژوهشی و آموزشی و شهرت دانشگاه توجه داشته و در خصوص تراکم کسب و کارها و تعداد آنها و یا ارزش افزدهای که بخش صنعت آن کشور ایجاد میکند توجه کمتری را به خود جلب مینماید و به عنوان یک اولویت مد نظر قرار ندارد.
با توجه به نتایج تحقیق پیشنهاد میشود برای بعد دموکراسی طیفی در نظر گرفته شود از رژیم اقتدارگرا تا دموکراسی کامل که با توجه به رابطه معکوس آن با جذب دانشجویان بینالمللی نشاندهنده این امر باشد که هر چه ساختار حکومتی به سمت اقتدارگرایی نزدیک میشود جذب دانشجو کمتر و درصورتیکه ساختار حکومتی به سمت دموکراسی کامل پیش رود جذب دانشجوی بینالمللی بیشتر شود. ضمناً بهمنظور ارتقاء و بهبود هر چه بيشتر اعتماد مردم به دولـت و نهادهـاي عمـومي كشور، تمركز و سرمایهگذاری به عنصر پاسخگويي دنبال میشود. پیشنهاد میشود مؤثرترین راه برای ترغیب ورود گردشگر و دانشجوی خارجی به انتخاب ایران، ترسیم چهرهای متعادل از کشور همراه با امنیت و معرفی جاذبههای گردشگری با استفاده از فناوریهای نوین در عرصه تبلیغات جهانی و ترسیم تصویر مناسب از برند کشور ایران است.
مراجع
اوحدی، وحیدرضا (1368). علم و پژوهش: معیارهای رتبه بندی دانشگاهها. فصلنامه رهیافت، 41،24-34.
ذاکر صالحی، غلامرضا (1395). آموزش عالی و جذب دانشجویان خارجی، موسسه پژوهش و برنامهریزی آموزش عالی.
ذاکر صالحی، غلامرضا و صالحی نجف آبادی، مائده (1391). ارائه راهبردهایی برای جذب دانشجویان خارجی در ایران، فصلنامه آموزش عالی ایران، شماره 15.
رسولی، بهروز (1396)؛ نمای 2016، جایگاه علم، فناوری و نوآوری ایران در جهان ؛ تهران: پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران، 166.
سو، آلوین (1388)؛ تغییر اجتماعی و توسعه: مروری بر نظریات نوسازی، وابستگی و نظام جهانی، ترجمۀ محمود حبیبی مظاهری، تهران: پژوهشکده مطالعات راهبردی.
شاهی، مهسا؛ علوی مقدم، سید محمدرضا (1396)؛ مقایسه رتبه دانشگاههای صنعتی امیرکبیر و صنعتی شریف بر اساس نظام های رتبه بندی جهانی منتخب، سیاست نامه علم و فناوری، دوره7، شماره 1، 31-40.
صلواتی، بهرام و ملکی، علی (1379)، جابجایی بینالمللی دانشجویان و تحصیلکردگان در سطح ایران و جهان، پژوهشکده سیاستگذاری علم، فناوری و صنعت دانشگاه صنعتی شریف
فتحی و اجارگاه، کورش و همکاران (1390). بررسی موانع پذیرش دانشجویان خارجی در دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی، فصلنامه پژوهش و برنامه ریزی در آموزش عالی، شماره 62، صص 80-65.
معصومزاده زواره، ابوالفضل؛ شمسی،جعفر (1393)؛ برند سازی ملی؛ چاپ و نشر بازرگانی، چاپ دوم.
لیپست، سیمور مارتین (1383)، دایره المعارف دموکراسی: ترجمه کامران فانی و نورا... مرادی، انتشارات وزارت امور خارجه، چاپ سوم.
Altbach, P.G.(2012). “The globalization of college and university rankings” The Magazine of Higher Learning, 44(1), 26-31.
Beine, M., Noel, R., Ragot., L (2012). The Determinants of international mobility of Students CESIJO Working Paper: Economics of Education (38-48)..
Bessey, Donata (2007). International student Migration to Germany, Emperical Economices. 42(1) Available at: https://www.researchgate.net/publication/5130126_International_Student_Migration_to_Germany
Bollen, K.A. (1989), Structural Equation with Latent Variables, New York, NY: Wiley
Davis, T. (1995); “Flows of International Students: Trends and Issues”; International Higher Education, Vol. 1, No. 2, Available at: www.bc.edu/research/cihe.html
Gargano,T. (2009). Conceptualizing international student mobility: the potential of transnational social fields. Journal of Studies in International Educcation, 13(3), 331-346.
Guruz,K. (2011). Higher education and international student mobility in the global knowledge economy: revised and updated. Second edition. SUNY Press.
Haupt, A., Kriege, T., & Lange., T. (2010), A note an brain zain and brin Drain: Permanent migration and education policy, CESIJO Working Paper Series n(31-45).
Hazelkorn, E. (2011). Globalization and the Reputation Race in Rankings and the Reshaping of Higher Education: the Battle for World Class Excellence. Palgrave MacMillan.
https://monitor.icef.com/about-icef-mointor./
Knight, J. and de Wit, H. (1995); Strategies for Internationalization of Higher Education: A Comparative Study of Australia, Canada, Europe, and the USA; Amsterdam: European Association for International Education.
Knight, J. (2012). Student mobility and internationalization: Trends and tribulations. Research in Comparative and International education, 7(1), 20-33.
Lefter, V. and Bogdan, A.M. (2007); “Managementul Academical Relaţiilor Internaţionale”; Revista Management & Marketing, Issue 1/2007, Bucharest
Lipset, M.S. (1959). Some Social Requisites of Democracy. The American political science Review, (53): 69-105.
Morshidi, S. (2008); “The Impact of September 11 on International Student Flow In to Malaysia: Lessons Learned”; International Journal of Asia-Pacific Studies, Vol. 4, No. 1, pp. 79-95. ISSN 1823-624.
OECD. (2002). Education at a Glance. OECD Indicators.
Robertson, S.L.(2010). Critical response to special section: International academic mobility. Discourse: studies in the Cultural politics of Education.31(5), 641-647.
Sharma, A. A., Rao, V.R., & Popli, S. (2013). Measuring customer-based brand equity for Indian business schools. Journal of marketing for Higher Education, 23(2), 175-203.
Spilimbergo, Antonio (2009). Democracy and Foreign Education. Americand Economic Review, 99(1), 528-43.
Waters, JL (2012). Geographies of international education: Mobilities and the reproduction of social (Dis) advantage. Johanna L. Geography Compass, 6(3), 123-136.
UNESCO (2013). The International mobility of students in Asia and the pacific, United Nations Educational Scientific and Cultural Organization, 1-89.Available at: https://unesdoc.unesco.org/arاسk:/48223/pf00002262191
[1] یادداشت ها
--------------------
- Ecomonic integration
2- Lipset
3 - Global Ranking
4- sharma, Rao & Popli
5- Knight and de Wit
6- Lefter and Bogdan
7-Racine et al., 2003
8- Davis, 1995
9- Kemal Guruz
10- Rosenzweig
11- OECD
12- Haupt, Krieger &Lange
13-Splimbergo
14- Waters
15-Ratanakarn
16-Henseler atal