شناسایی چالشهای متناسبسازی ساختار تشکیلات دولت با استفاده از رویکردهای تصمیمگیری چندمعیاره (MCDM)
محورهای موضوعی : آینده پژوهیمسعود بسطامی 1 , رضا نجف بیگی 2 , کرم الله دانشفرد 3 , عادل فاطمی 4
1 - گروه مدیریت بازرگانی دانشگاه آزاد سنندج
2 - نویسنده مسوول
3 - هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات
4 - گروه مدیریت بازرگانی دانشگاه آزاد سنندج
کلید واژه: ساختار تشکیلات دولت, چالشهای متناسبسازی, رویکردهای تصمیمگیری چندمعیاره (MCDM),
چکیده مقاله :
زمینه: ساختار تشکیلاتی دولتها بر اساس اهداف، ضرورتها، نیازها و اقتضائات زمانی و جغرافیایی هر عصر شکل میگیرد. هدف: هدف اصلی این تحقیق شناسایی چالشهای متناسبسازی ساختار تشکیلات دولت با استفاده از رویکردهای تصمیمگیری چند معیاره میباشد. روش: این پژوهش ازنظر نحوه گردآوری دادهها، توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش نیز خبرگان علمی و اجرایی محیطهای دانشگاهی و سازمانهای دولتی میباشند. با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته دادهها جمعآوری شد، و برای تحلیل دادهها از رویکردهای تصمیمگیری چندمعیاره (MCDM) استفاده گردید. یافتهها: در این پژوهش با بررسی ادبیات تحقیق و مصاحبه با خبرگان، تعداد 66 شاخص شناسایی و استخراج گردید، که بعد از قضاوت خبرگان و با استفاده از آزمون دلفی فازی 29 مورد از شاخصها مورد تائید قرار گرفت و در 5 مؤلفه اصلی سازماندهی گردید. نتایج آزمون دیمتل (میزان تأثیرگذاری و تأثیرپذیری متغیرها) نشان داد که متغیرهای خصوصیسازی، تمرکززدایی و متناسبسازی، متغیرهای اثرگذار و متغیرهای ساختار دولت و بوروکراسی زدایی متغیر اثرپذیر میباشند. بر اساس تحلیل مدلسازی ساختاری تفسیری متغیرها در دو سطح طبقهبندی شدند. در بالاترین سطح، مؤلفه بوروکراسی زدایی و در پایینترین سطح، مؤلفههای ساختار دولت، متناسبسازی، خصوصیسازی و تمرکززدایی قرار دارند. نتیجهگیری: بدون تردید هیچ دولت یا سازمانی را نمیتوان یافت که با ساختاری نامتناسب از کارایی و اثربخشی بالایی برخوردار باشد؛ این موضوع ازآنجهت اهمیت بیشتری پیدا میکند که ساختار مناسب بر کیفیت تمام فعالیتهای درون و میان سازمانها تأثیرگذار است.
the structure of organization of states is shaped by the purposes, necessities, needs and necessities of every era. With this aim, the main purpose of this research is to present a model of the challenges of fitting the structure of the government in implementing a comprehensive reform of the administrative system. This research in terms of collecting data is a descriptive-survey research,, and in terms of research purposes is an applied research. The statistical population of the research has been scientific and executive experts in the academic environment and governmental organizations. A researcher-made questionnaire was used to collect data, and to analysis the data multi-criteria decision-making approaches (MCDM) was used. In this research, by examining the literature of research and interviewing with experts, 66 indicators were identified and extracted. After judging the experts, using Fuzzy Delphi test, 29 indicators were approved and organized in 5 main components. The results of the Dematel test (studying the effectiveness and impact of variables) showed that the variables of privatization, decentralization and proportionalization, effectiveness variables, and the state structure and bureaucracy are impact variables. Interpretative structural modeling analysis also showed that variables were classified in two levels. At the highest level, the component of bureaucracy and at the lowest level are the components of government structure, adjustment, privatization and decentralization.
_||_
شناسایی چالشهای متناسبسازی ساختار تشکیلات دولت با استفاده از رویکردهای تصمیمگیری چندمعیاره (MCDM)
چکیده
زمینه: ساختار تشکیلاتی دولتها بر اساس اهداف، ضرورتها، نیازها و اقتضائات زمانی و جغرافیایی هر عصر شکل میگیرد. امروزه دولتها و سازمانها در شرایطی فعالیت کاری خود را انجام میدهند که مهمترین ویژگی آن عدم اطمینان، پیچیدگی، جهانیسازی و تغییرات فزاینده تکنولوژیکی میباشد. در این شرایط موفقیت آنان مستلزم تغییر در فعالیتهای سازمانی، بهویژه تغییر در ساختار سازمانی و تشکیلات تفصیلی خود میباشند.
هدف: هدف اصلی این تحقیق شناسایی چالشهای متناسبسازی ساختار تشکیلات دولت با استفاده از رویکردهای تصمیمگیری چند معیاره میباشد.
روش: این پژوهش ازنظر نحوه گردآوری دادهها، توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش نیز خبرگان علمی و اجرایی محیطهای دانشگاهی و سازمانهای دولتی میباشند. با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته دادهها جمعآوری شد، و برای تحليل دادهها از رویکردهای تصمیمگیری چندمعیاره (MCDM) استفاده گردید.
یافتهها: در این پژوهش با بررسی ادبیات تحقیق و مصاحبه با خبرگان، تعداد 66 شاخص شناسایی و استخراج گردید، که بعد از قضاوت خبرگان و با استفاده از آزمون دلفی فازي 29 مورد از شاخصها مورد تائید قرار گرفت و در 5 مؤلفه اصلی سازماندهی گردید. نتایج آزمون دیمتل (میزان تأثیرگذاری و تأثیرپذیری متغیرها) نشان داد که متغیرهای خصوصیسازی، تمرکززدایی و متناسبسازی، متغیرهای اثرگذار و متغیرهای ساختار دولت و بوروکراسی زدایی متغیر اثرپذیر میباشند. بر اساس تحلیل مدلسازی ساختاری تفسیری متغيرها در دو سطح طبقهبندی شدند. در بالاترين سطح، مؤلفه بوروکراسی زدایی و در پايينترين سطح، مؤلفههای ساختار دولت، متناسبسازی، خصوصیسازی و تمرکززدایی قرار دارند.
نتیجهگیری: بدون تردید هیچ دولت یا سازمانی را نمیتوان یافت که با ساختاری نامتناسب از کارایی و اثربخشی بالایی برخوردار باشد؛ این موضوع ازآنجهت اهمیت بیشتری پیدا میکند که ساختار مناسب بر کیفیت تمام فعالیتهای درون و میان سازمانها تأثیرگذار است.
واژههای کلیدی: چالشهای متناسبسازی، ساختار تشکیلات دولت، رویکردهای تصمیمگیری چندمعیاره (MCDM)
1- مقدمه
ساختار دولت ازآنجهت که بستر جریان تمام امور در دستگاههای اجرایی و تعیینکنندهی مجاری ارتباطی و تعامل میان آنهاست از اهمیت ویژهای برخوردار است، بدون تردید هیچ دولت یا سازمانی را نمیتوان یافت که با ساختاری نامتناسب از کارایی و اثربخشی بالایی برخوردار باشد. تجربه جوامع پیشرفته نشان میدهد که این جوامع تنها پس از اصلاحات اجتماعی و سیاسی همهجانبه ازجمله ایجاد دولتهای مدرن، اصلاح ساختارهای اداری، شکلدهی سازمانهای نوین همراه با توسعه منابع انسانی و بخش خصوصی و گسترش مشارکت بخش غیردولتی در انجام خدمات اجتماعی، فرهنگی، رفاهی و خدماتی توانستهاند سطح زندگی مردم را بالا برند. در همین راستا دولت ایران به علت مشكلات اقتصادي واداری متعدد با چالشهاي عظيمي در اداره امور خود مواجه میباشد. تشكيلات حجيم دولت از كارايي لازم برخوردار نبوده و از هدف اصلي خود، يعني خدمترسانی به مردم و جامعه دورمانده است. اندازه دولت در كشورهاي مختلف، ازجمله ایران بیشازحد لازم رشد کرده و مدیران بهطور منظم برنامههای تغییر سازمانی، مثل بازسازی، مهندسی مجدد، کوچکسازی، ادغام، و مدیریت کیفیت جامع را به کار گرفته تا هزینههای عملیاتی را کاهش دهند، عملکرد را بهبود بخشند و تأثیرگذاری را افزایش دهند (مصدق راد و انصاریان1، 2014). به همین منظور، متناسبسازی ساختار تشکیلات دولت و نظام اداری یکی از بحثبرانگیزترین مباحث مرتبط با ادارهی امور عمومی است (مکگریگور و همکاران2، 1998؛ مارتین و همکاران3، 2013؛ راست4، 1998).
همچنین در اجرای اصل 44 قانون اساسی و بر اساس قانون برنامه پنجم و ششم توسعه، دولت مکلف است تشکیلات کلان دستگاههای اجرایی و وزارتخانهها را متناسب باسیاستها و احکام برنامه و تجربۀ سایر کشورها، برای برطرف کردن تعارض میان دستگاهها، ناکارآمدی، نبود جامعیت، تمرکز امور، موازی کاریها و همچنین بهرهگیری همهجانبه از فناوریهای نوین و روشهای کارآمد، باهدف نوسازی، متناسبسازی، ادغام و تجدید ساختار بهصورت یک مجموعه منسجم، کارآمد، فراگیر و باکفایت، اثربخش و نامتمرکز طراحی کند (قلی پور، 1395). مقايسه شاخصهای سنجش اندازه دولت در ايران با ساير كشورها بيانگر آن است كه دولت ايران، يكي از بزرگترین دولتهاست (پور صفوی و ديگران،1382). همچنین مطالعات تطبیقی کشورهاي مختلف نشان داده است که کشورهاي توسعهیافته موفق در اصلاحات نظام اداري، نخست به استقرار کامل بوروکراسی پرداختهاند. مطالعهی کشورهاي ناموفق نشان میدهد که یکی از اصلیترین دلایل شکست آنان، نامتناسب بودن محورهاي اصلاحات اداري با ساختارهاي موجود بوده است ( کامرون5، 1994). لذا سیاستگذاران اصلاحات نظام اداري باید محورهایی را انتخاب و اجرا کنند که با ویژگیهای ساختار اقتصادي، سیاسی و مشکلات مدیریت دولتی تطابق داشته باشد. اصلاح تشکیلات اداري، مستلزم مشارکت و تعهد به اهداف تغییر و تحول توسط سیاستگذاران، مدیران و تصمیمگیرندگان ارشد جامعه است. مهمترین نکته اصلاحات اداري این است که باید در وهله نخست به استقرار کامل مدل بوروکراسی و ابزارهاي آن مانند شایستهسالاری، تخصص گرایی و قوانین و مقررات و تهیه و تدوین نقشه استراتژي مناسب اقدام گردد (هدی6، 2006).
اصلاح تشکیلات اداری نیز که بیشتر با طرح نظریه «مدیریت دولتی نوین» مطرحشده، رویکردی است که خبر از تغییری اساسی در قالب فکری مدیریت سازمانی میدهد. این نظریه با واژههایی چون «احیای دولت». «مهندسی مجدد» ، «تجدید حیات خدمات عمومی»،«تغییر بنیادین سازمانی» و «مدیریت کیفیت جامع»، همراه بوده است، که همهی آنها بر تمایل اندیشمندان برای هر چه کاراتر و اثربخشتر شدن بوروکراسی دولتی، خبر میدهند. البته کارایی و اثربخشی که به لحاظ فرهنگی و ارزشی متفاوت با بخش بازرگانی یا خصوصی است و نیز تحت معنای حرفه گرایی در بخش دولت تعریف میشود (بیللی7، 2012). مدیریت دولتی برای اینکه در موقعیت تحولگرا قرار گیرد، باید اصلاحاتی در درون خود در دو بخش خرد و کلان ایجاد کند تا ظرفیت سیستم را بهمنظور اجرای مناسبتر سیاستها، افزایش دهد. بنابراین تمرکز اصلی اصلاح مدیریت دولتی، بر اثربخشی در سطح کلان و کارایی در سطح خرد است.
روند کوچکسازی يا متناسبسازی حجم دولت را میتوان در راهكارهاي پیشبینیشده در برنامههای سوم و چهارم و پنجم توسعه بررسي كرد. موارد زير ازجمله برنامههایی است كه در این رابطه بااهمیت به نظر میرسد: محدوديت در ورود به خدمات دولتي. واگذاري امور خدماتي و پشتيباني دستگاههای اجرايي به بخش غیردولتی. ادغام وزارتخانهها، مؤسسات و شرکتهای دولتي. واگذاري سهام و مديريت شرکتهای دولتي به بخش غیردولتی. تفكيك وظايف و فعالیتهای دولتي در امور حاكميتي، تصدیهای اجتماعي، تصدیهای اقتصادي و امور زيربنايي و تأكيد بر انجام وظايف مذكور بهاستثنای وظايف مربوط بر امور حاكميتي از طريق مشاركت مردم و توسعه بخش خصوصي كه اين موضوع در قانون برنامه چهارم توسعه، موردتوجه قرارگرفته است. كاهش هزینههای جاري دولت. كاهش حجم تصدیهای دولت. اجراي كامل ماده 88 قانون تنظيم بخشي از مقررات مالي دولت.
کوچکسازی مزایای متعددی دارد. مهمترین آنها، عبارت است از کاهش هزینه در طول زمان و افزایش درآمد کسبوکار (تیسای و ین، 2008؛ گاندلفی8، 2008؛ گیلسون و همکاران، 2004؛ راث، 1993). مزایای دیگر شامل این باور است که افزایش در بهرهوری میتواند با از بین بردن بخشهای اضافی که عملکرد زائد دارند، به دست آید (کاسیو، 2002). این پیشرفت در بهرهوری، مبتنی بر این باور است که سطوح کمتری از مدیریت، منجر به افزایش احساس مالکیت در دستیابی به اهداف سازمانی میشود (گاندلفی،2005). با کاهش کارکنان، اعتقاد بر این است که کاهش هزینهها به کاهش دائمی هزینههای ثابت، منجر میشود (گاندلفی، 2005؛ گیلسون و همکاران، 2004؛ کاسیو9، 2002).
مهمترین اثر مثبت متناسبسازی اندازه دولت، افزايش رشد اقتصادي كشور است. علاوه بر اين کوچکسازی دولت شايد آثار مثبت زير را هم در برداشته باشد: با کوچکسازی دولت، نقش و مشاركت مردم در توسعه كشور افزايش مییابد و درنتیجه سرعت توسعه كشور افزايش مییافت. بديهي است وقتي دولت در همه امور دخالت میکند، حضور مردم در اداره كشور کمرنگ میشود، عدم حضور مردم در اداره امور كشور مانع بزرگي درراه توسعهیافتگی محسوب میشود. يكي از مشكلات دولت بزرگ، افزايش هزینههای جاري و عدم امكان پرداخت حقوق و مزاياي مكفي براي كاركنان است، كاهش اندازه دولت موجب میشود، كه حقوق و مزاياي كاركنان خود را متناسب با هزینههای زندگي پرداخت كند و بهاینترتیب انگيزه آنها را براي ارائه خدمات بيشتر افزايش دهد.
در حال حاضر ساختار تشکیلات اداری ایران با نارساییهای عمده مواجه است. برخی از این نارساییها عبارتاند از: تداخل وظایف و موازی کاری دستگاههای اجرایی، تقسیم و توزیع غیرمنطقی وظایف دولت بین دستگاههای اجرایی، دخالت واحدهای ستادی دستگاهها در امور صرفاً اجرایی(حقیقی، 1384). ضعف مدیریت، ضعف در نظام انتخاب، انتصاب و آموزش، ضعف شدید نیروی انسانی متخصص، استفاده از یک سیستم کهنه و بوروکراسی اداری منسوخ (خاکی فیروز، 1385) و فقدان سیستم اطلاعاتی و اطلاعرسانی (عالم تبریز و دیگران، 1384).
بر اساس مطالعات سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور؛ «در تشکیلات کلان دولت بین بسیاری از دستگاههای اجرایی تداخل وظایف وجود دارد و بعضاً برای انجام یک مأموریت، دستگاههای موازی ایجاد شد است. وظایف سیاستگذاری و اجرا در وزارتخانه توأماً انجام میشود که امکان رقابت از بخش خصوصی را سلب میکند. طی دو دهه گذشته تعداد پستهای مدیریتی در دستگاههای دولتی حدود 60 درصد افزایشیافته است. گرایش عمومی مدیران به توسعه تشکیلاتی حوزههای تحت مسئولیت خود عمدتاً از تفکر بخشی نگری سرچشمه گرفته و موجب شکلگیری تشکیلات جدید شده است. بدیهی است که بهتدریج ساختار تشکیلاتی دولت بدون کنترل و ضرورت گسترده شده و این امر نهتنها در بزرگ شدن ساختار تشکیلات دولت اثر منفی گذاشته است، بلکه در ایجاد نظام بوروکراسی بیشتر و تصمیمگیریهای متعدد و چهبسا غیرضروری مؤثر بوده است (نجف بیگی، 1388).
سؤالات پژوهش
سؤال اصلی: متناسبسازی ساختار تشکیلات دولت در اجرا با چه چالشها و مشکلاتی مواجه است؟
1) مؤلفهها و شاخصهای متناسبسازی ساختار تشکیلات دولت کدامند؟
2) چه رابطهای میان مؤلفههای متناسبسازی ساختار تشکیلات دولت وجود دارد؟
3) سطحبندی مؤلفههای متناسبسازی ساختار تشکیلات دولت چگونه است؟
2- پیشینه تجربی پژوهش
تاکنون مطالعات مختلفی در زمینه اصلاح نظام اداری در ابعاد تشکیلات، سازماندهی و ساختار اداره امور کشور انجامشده است، که در این مجال به نتایج برخی از این تحقیقات اشاره خواهد شد. الوانی (1385) وی دیدگاه صاحبنظران برای مناسبسازی اندازه دولت و منطقی کردن نقش آن در اداره امور کشور در سه گروه دستهبندی کرده است. دیدگاه اول، تمایل دولت به کنترل، دلیل بزرگی و گسترده شدن آن است دیدگاه دوم، غلبه تصدیگری دولت بر وظایف اصلی آن علت اصلی افزایش اندازه دولت و ناکارآمدی آن معرفیشده ، اما دیدگاه سوم وظیفهای بودن ساختار دولت را علت اصلی ناهماهنگی و جدایی در انجام اهداف کلی دولت میداند
نتايج تحقيقي كه توسط رازيني و همكاران (1390) انجامشده نشان میدهد كه افزايش اندازه دولت موجب افزايش نرخ بيكاري در ايران شده است. محققان در اين تحقيق از متغيرهاي مختلفي نظير اندازه دولت، نرخ بيكاري، نرخ تورم و حداقل دستمزد استفاده نمودهاند. در این پژوهش با استفاده از دادههای سالهای 1350 تا 1386 سه مدل مختلف برآورد شد و نتايج حاصل از مدلها نشان داد كه در ايران بين اندازه دولت و نرخ بيكاري رابطه معناداري وجود دارد افزایش نرخ رشد اقتصادي، نرخ تورم و حداقل دستمزد موجب كاهش نرخ بيكاري و افزايش اندازه دولت به افزايش نرخ بيكاري منجر شده است. بیشک وجود يك دولت بزرگ در اقتصاد از انگيزه مشارکتهای مردمي میکاهد. يك دولت كوچك قدرتمند بهمراتب کاراتر از دولت بزرگ ضعيف است. پس كشورهايي كه دولتهای بزرگي دارند، براي كاهش حجم دولت بايد عزم راسخ داشته باشند، بهویژه آنکه در بخش دولتي بايد به خصوصیسازی اعتقاد جدي وجود داشته باشد.
داناییفرد و عباسی (1387) در تحقیقی به بررسی اصلاحات اداری در ایران: تحلیلی بر کوچکسازی دولت پرداختند. محققان معتقدند دولت ضمن کوچک کردن مقیاس خود باید قادر به حفظ توان و ظرفیتش باشد. بهطوریکه کوچکسازی بدون ضرر قابلتوجه در رفاه اجتماعی (اقشار آسیبپذیر جامعه) صورت گیرد ازآنجاکه هدف کوچکسازی بهبود کار آیی است، بنابراین نیاز است این امر با بررسیهای دقیق درزمینه عدم کاهش ظرفیت سازمانهای دولتی ازنظر نیروی انسانی کارآمد و سایر منابع صورت گیرد
قلی پور (1385) در تحقیقی با عنوان مورد کاوی: اندازه دولت در ایران، به این نتیجه رسیده که معیار اصلی تعیین ساختار، نقش و مأموریت دولت در قانون اساسی و چشمانداز افق 20 ساله تعیینشده است. مأموریت دولت دستیابی به موقعیت اول در منطقه با نقش هدایتگری و تسهیل گری است. کوچک شدن ساختار و اندازۀ دولت، با انجام دادن وظایف حاکمیتی و واگذاری وظایف تصدیگری است. نقش، مأموریت، اندازه و ساختار دولت باید متناسب با بسترهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جامعه باشد.
فقیهی و کاظمی (1393) در تحقیقی با عنوان الگويي براي تدوين و اجراي برنامههاي اصلاح و بهبود نظام اداري در جمهوري اسلامي ايران، نتايج اين مطالعه شامل رهنمودهايي در حوزهي نظريه و عمل بوده، در حوزهي نظري بر نقش عوامل محيطي تأكيد مینماید و معتقدند بدون در نظر گرفتن بستر و محيطي كه اين برنامهها در آن تدوين و اجرا ميشود كاري بيفايده به نظر ميرسد و توجه صرف به عوامل فني- تكنيكي نميتواند معضلات و چالشهاي اين حوزه را در نظام اداري بهصورت كامل شناسايي نمايد محققان معتقدند نتايج بهدستآمده از پژوهشهاي پوزيتيويستي بهتنهایی نميتواند پاسخگوي سؤالهاي موجود در اين حوزه باشد.
میرمحمدی و حسنپور (1390) در تحقیق خود با عنوان نظام اداری ایران: تحلیلی بر مشکلات و چالشها، یافتههای این پژوهش نشان میدهد که مشکلات نظام اداری با توجه به اجزای آن میتوان در هفت بخش: مدیریت منابع انسانی، ساختار، فرآیند، رویهها، قوانین و مقررات، فرهنگ اداری و خدمترسانی، الگوها و شیوههای مدیریتی، نوآوری و بهبود مستمر، فناوری اطلاعات و ارزیابی و نظارت بررسی کرد، که عمدهترین آن، مربوط به بخش مدیریت منابع انسانی است و از سوی دیگر چالشهای عمده نظام اداری ایران شامل عدم حاکمیت حرفه گرایی، ناکارآمدی سیستم نظارتی، عدم حاکمیت تفکر بهبود مستمر و روحیه پژوهشگری و ناکارآمدی ساختارهای سازمانی است.
مصدق راد و انصاریان (2014)، در تحقیقی با عنوان چرا برنامههای تغییر سازمانی با شکست مواجه میشوند؟ محققان با تحلیل مطالعات انجامشده بین سالهای 1980 و 2011 دلایل اصلی شکست تغییرات سازمانی را اینگونه بیان کردهاند برنامههای تغییر ناموفق به آموزشوپرورش ناکافی، بیتفاوتی کارکنان، حمایت مدیریتی ناکافی، رهبری ضعیف، فرهنگسازمانی نامناسب، کمبود منابع، ارتباطات ضعیف، برنامهریزی نامناسب، تمرکز ناکافی بر مشتری و فقدان سیستم نظارتی و مدیریتی میباشد
دیویس (2009) تحقیقی را به موضوع توسعه انسانی و اندازه بهینه و مناسب دولت به سرانجام رساند. این پژوهش به ارائه شواهد در میان چارچوب تحلیل چند کشوری، چندساله و چند دادهای میپردازد که حاکی از اندازه بهینه دولت با توجه به مقیاسهای توسعه انسانی به طرز معنیداری بزرگتر از اندازه بهینه دولت با توجه به مقیاسهای GDPمیپردازد. با اینکه این مطالعه در سطوح تأثیر تجارت روی رفاه اجتماعی تعریفشده است. نتایج اشاره دارد به برخی نواحی که نیازمند مطالعه بیشتر است، برای مثال، برنامه توسعه U.S مقیاسهای اضافی رفاهی اجتماعی را میسازد، همچنین شاخص فقر انسانی (HPI)، شاخص توسعه مرتبط با جنسیت (GDI)، و مقیاس توانمندی جنسیتی (GEM).
گروس (2015)، تحقیقی با موضوع کوچکسازی سازمانی: نگاهی به استراتژی سازمانی درگذشته و حال بیان نموده که: در الگوی کوچکسازی قدیمی، مدیران تصور میکردند هر چه سازمان بزرگتر باشد بهتر است، اما مدیران امروزی بر مسائلی چون ظرافت و انعطافپذیری تأکیددارند مديران كوچكسازي را يك استراتژي مثبت برد- برد ميبينند (برای كارمندان و كارفرمايان)، چون كارمنداني كه مجرب بوده، ولي ديگر وجود آنها در عمليات اصلي شركت ضروري نيست را اكثراً ميتوان به ساير دواير و بخشهاي سازمان انتقال داد. مديران (نيروي كار) را كاهش میدهند تا با ارائه محصولات و خدمات باکیفیت با بازار هدف ارتباط برقرار كنند
جدول شماره 1: خلاصه پیشینه پژوهش
محقق | سال | عنوان پژوهش | نتایج |
فقیهی و کاظمی بیدگلی |
1393 |
الگويي براي تدوين و اجراي برنامههاي اصلاح و بهبود نظام اداري در جمهوري اسلامي ايران | نتايج اين مطالعه شامل رهنمودهايي در حوزهي نظريه و عمل بوده، در حوزهي نظري بر نقش عوامل محيطي تأكيد مینماید و معتقدند پژوهش درزمینهی اصلاح و بهبود نظام اداري بدون در نظر گرفتن بستر و محيطي كه اين برنامهها در آن تدوين و اجرا ميشود كاري بيفايده به نظر ميرسد بهعلاوه توجه صرف به عوامل فني- تكنيكي نميتواند معضلات و چالشهاي اين حوزه را در نظام اداري بهصورت كامل شناسايي نمايد محققان معتقدند نتايج بهدستآمده از پژوهشهاي پوزيتيويستي بهتنهایی نميتواند پاسخگوي سؤالهاي موجود در اين حوزه باشد. |
میرمحمدی و حسنپور |
1390 |
نظام اداری ایران: تحلیلی برمشکلات وچالشها | یافتههای این پژوهش نشان میدهد که مشکلات نظام اداری با توجه به اجزای آن میتوان در هفت بخش: مدیریت منابع انسانی، ساختار، فرآیند، رویهها، قوانین و مقررات، فرهنگ اداری و خدمترسانی، الگوها و شیوههای مدیریتی، نوآوری و بهبود مستمر، فناوری اطلاعات و ارزیابی و نظارت بررسی کرد، که عمدهترین آن، مربوط به بخش مدیریت منابع انسانی است و از سوی دیگر چالشهای عمده نظام اداری ایران شامل عدم حاکمیت حرفه گرایی، ناکارآمدی سیستم نظارتی، عدم حاکمیت تفکر بهبود مستمر و روحیه پژوهشگری و ناکارآمدی ساختارهای سازمانی است.
|
داناییفرد و عباسی |
1387 |
بررسی اصلاحات اداری در ایران: تحلیلی بر کوچکسازی دولت | آنها با رویکردی تحلیلی به این سؤال پاسخ میدهند که آیا کوچکسازی دولت بهعنوان یکی از اقدامات استراتژیک مدیریت دولتی نوین در ایران موفق بوده است یا خیر. یافتهها حکایت از نتایجی ترکیبی دارد. محققان معتقدند که مهم است دولت ضمن کوچک کردن مقیاس خود قادر به حفظ توان و ظرفیتش باشد. بهطوریکه کوچکسازی بدون ضرر قابلتوجه در رفاه اجتماعی (اقشار آسیبپذیر جامعه) صورت گیرد ازآنجاکه هدف کوچکسازی بخش عمومی بهبود کار آیی است، بنابراین نیاز است این امر با بررسیهای دقیق درزمینه عدم کاهش ظرفیت سازمانهای دولتی ازنظر نیروی انسانی کارآمد و سایر منابع صورت گیرد |
الوانی |
1385 |
درآمدی بر نقش و اندازه دولت در ایران | وی دیدگاه صاحبنظران برای مناسبسازی اندازه دولت و منطقی کردن نقش آن در اداره امور کشور در سه گروه دستهبندی کرده است. دیدگاه اول، تمایل دولت به کنترل، دلیل بزرگی و گسترده شدن آن است دیدگاه دوم، غلبه تصدیگری دولت بر وظایف اصلی آن علت اصلی افزایش اندازه دولت و ناکارآمدی آن معرفیشده و کاهش تصدی کردی دولت تقویت سازمانهای غیردولتی و واگذاری امور به بخش خصوصی و مردم بهعنوان راهکارهای اصلی پیشنهادشده است، اما دیدگاه سوم وظیفهای بودن ساختار دولت را علت اصلی ناهماهنگی و جدایی در انجام اهداف کلی دولت می داند |
قلی پور
|
1385 |
مورد کاوی: اندازه دولت در ایران
| معیار اصلی تعیین ساختار، نقش و مأموریتی است که در قانون اساسی برای دولت، منظور شده و اهداف و انتظاراتی است که در چشم انداز افق 20 ساله تعریف شده است. مأموریت دولت دستیابی به موقعیت اول در منطقه با نقش هدایت گری و تسهیل گری است. کوچک شدن ساختار و اندازۀ دولت در نقش جدید، با انجام دادن وظایف حاکمیتی و واگذاری وظایف تصدیگری است. نقش، مأموریت، اندازه و ساختار دولت باید متناسب با بسترهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جامعه باشد.
|
گروس |
2015
|
کوچکسازی سازمانی: نگاهی به استراتژی سازمانی درگذشته و حال | در الگوی کوچکسازی قدیمی، مدیران تصور میکردند هر چه سازمان بزرگتر باشد بهتر است، اما مدیران امروزی بر مسائلی چون ظرافت و انعطافپذیری تاکید دارندمديران كوچكسازي را يك استراتژي مثبت برد- برد ميبينند (براي هر دو طرف، هم كارمندان و هم كارفرمايان)، چون كارمنداني كه مجرب بوده، ولي ديگر وجود آنها در عمليات اصلي شركت ضروري نيست را اكثراً ميتوان به ساير دواير و بخشهاي سازمان انتقال داد مديران سازمانها متوجه شدهاند كه هميشه بزرگتر بودن به معنای بهتر بودن نيست، بهویژه وقتیکه منابع محدود باشند؛ مديران (نيروي كار) را كاهش میدهند تا با ارائه محصولات و خدمات باکیفیت با بازار هدف ارتباط برقرار كنند |
مصدق راد و انصاریان |
2014
|
چرا برنامههای تغییر سازمانی با شکست مواجه میشوند؟ | محققان با تجزیهوتحلیل نوشتههای منتشرشده بین سالهای 1980 و 2011 دلایل اصلی شکست تغییرات سازمانی را اینگونه بیان کردهاند برنامههای تغییر ناموفق به عدم آموزشوپرورش کافی، بیتفاوتی کارکنان، حمایت مدیریتی ناکافی، رهبری ضعیف، فرهنگسازمانی نامناسب، منابع نابسنده، ارتباطات ضعیف، برنامهریزی نامناسب، تمرکز ناکافی بر مشتری و فقدان سیستم نظارتی و مدیریتی |
دیویس |
2009 |
توسعه انسانی و اندازه بهینه و مناسب دولت | نتایج حاکی ازآن است که اندازه بهینه دولت با توجه به مقیاسهای توسعه انسانی به طرز معنیداری بزرگتر از اندازه بهینه دولت با توجه به مقیاسهای GDPمیباشد |
3- روش شناسی پژوهش
پژوهش پیشرو از نوع توصیفی و ازنظر هدف کاربردی است. جامعه آماری این تحقیق نیز دو نمونه آماری مستقل از هم به حجم 14 نفر شامل 7 نفر از اساتید مـديريت دولتی كـه داراي سابقه و تجربه طولاني و نيز تأليفات و مقـالات متعـدد بودند و 7 نفر از مدیران اجرایی با بیش از 25 سال سابقه کار و صاحبنظر در خصوص ساختار تشکیلات دولت بودنــد بهعنوان خبره انتخـاب شدند. جهت انتخاب خبرگان سعی شد افرادی انتخاب شوند که با مسئله موردبحث درگیر باشند، دانش و اطلاعات لازم در خصوص مسئله را داشته باشند همچنین انگیزه همکاری و مشارکت برای حل مسئله را داشته باشند و احساس کنند اطلاعات حاصل از یک توافق گروهی برای خود آنها نیز ارزشمند خواهد بود.
بهمنظور دستیابی به هدف تحقیق در ابتدا با بررسی ادبیات تحقیق و مصاحبه و گفتگو با خبرگان، شاخصهای متعددی برای تبیین چالشهای متناسبسازی ساختار تشکیلات دولت استخراج شد، در ادامه بعد از بررسی همپوشانی شاخصهای ارائهشده، 66 شاخص شناسایی و استخراج گردید. سپس برای شناسایی چالشهای متناسبسازی ساختار تشکیلات دولت پرسشنامه دلفی فازی تهیه و اطلاعات آن گردآوری شد، و بعد از انجام آزمون دلفی فازی، مجموعاً 29 شاخص مورد تائید قرار گرفت که بعد از مصاحبه با خبرگان، این شاخصها در 5 بّعد اصلی (بوروکراسی زدایی، ساختار دولت، متناسبسازی، خصوصیسازی و تمرکززدایی). سازماندهی شدند که مورد تائید خبرگان قرار گرفت درنهایت نیز پرسشنامه پایانی تحقیق برای بررسی روابط علّی و سطحبندی شاخصهای متناسبسازی ساختار تشکیلات دولت تدوین شد.
جدول شماره 2: اطلاعات خبره ها
ردیف | سمت اجرایی | مرتبه علمی | مدرک تحصیلی | سابقه | تعداد |
1 | جانشین سابق معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهور | - | دکترا | 30 سال | 1 |
2 | مشاورعالی سابق معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی و نایب رئیس انجمن آموزش و توسعه منابع انسانی ایران |
استاد |
دکترا |
30 سال |
1 |
3 | معاونت توسعه مدیریت و سرمایه انسانی سازمان | -------- | دکترا | 26 سال | 1 |
4 | مدیرکل برنامه ریزی، تامین و بهسازی نیروی انسانی | -------- | دکترا | 25 سال | 1 |
5 | مدیر کل ساختارهای سازمانی و دولت الکترونیک | -------- | دکترا | 27 سال | 1 |
6 | مدیرکل بهبود تشکیلات و برنامه ریزی نیروی انسانی سازمان امور اداری و استخدامی | -------- | فوق لیسانس | 30 سال | 1 |
7 | قائم مقام مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی | استاد | دکترا | 27 سال | 1 |
8 | ------------------------------------- | استاد | دکترا | 25-30 | 6 |
9 | ------------------------------------- | دانشیار | دکترا | 20 سال | 1 |
در این پژوهش تحليل دادههای دلفی فازی با نرمافزارهاي SPSS و Excel و برای شناسایی زیر شاخص ها از تکنیک دلفی فازی (FDelphi) و بررسی روابط متقابل میان متغیرها از تکنیک دیمتل (DEMATEL)، و به منظور سطح بندی داده ها از تکنیک مدلسازی ساختاری تفسیری مبتنی بر دیمتل (ISM) و برای رتبه بندی متغیرها از تکنیک فرآیند تحلیل شبکه (FAHP) استفاده شده است.
4- يافتههای پژوهش
در اين تحقیق مقدار قابلقبول بودن معيار در حدود 7/0 است. اگر مقدار عدد فازي با توجه به نظر خبرگان نزديك به 7/0 يا بالاتر از آن باشد، بهعنوان معيار قابلقبول، پذيرفته میشود. نتایج برای تحقیق حاضر در جدول زیر قیدشده است.
جدول شماره 3: نتايج آزمون دلفي فازي (شاخصهای پذیرششده)
ردیف | معیارها | شاخص موردبررسی |
|
|
|
|
1 | ساختار دولت | چابک و انعطافپذیر | 0.707 | 0.3 | 0.821 | 1 |
2 | اثربخش و کارا | 0.714 | 0.3 | 0.843 | 1 | |
3 | رعایت اصل عدم تمرکز در توزیع وظایف ملی و استانی | 0.710 | 0.3 | 0.829 | 1 | |
4 | هماهنگی و یکپارچگی | 0.769 | 0.5 | 0.807 | 1 | |
5 | متناسبسازی | تناسب ساختار با مأموریت و وظایف | 0.805 | 0.5 | 0.914 | 1 |
6 | تناسب تعداد سازمانها با مأموریت و وظایف | 0.702 | 0.3 | 0.807 | 1 | |
7 | تناسب تعداد کارکنان با حجم کار | 0.712 | 0.3 | 0.836 | 1 | |
8 | تناسب سیستم حقوق و دستمزد | 0.721 | 0.3 | 0.864 | 1 | |
9 | کاهش سطوح مدیریتی | 0.774 | 0.5 | 0.821 | 1 | |
10 | میزان آشنایی مدیران بااهمیت کوچکسازی | 0.810 | 0.5 | 0.929 | 1 | |
11 | خصوصیسازی | میزان آشنایی مدیران بااهمیت خصوصیسازی | 0.712 | 0.3 | 0.836 | 1 |
12 | بخش خصوصی توانمند | 0.710 | 0.3 | 0.829 | 1 | |
13 | بهرهوری شرکتهای دولتی قابلواگذاری | 0.712 | 0.3 | 0.836 | 1 | |
14 | عزم دولت در کاهش تصدیگری | 0.779 | 0.5 | 0.836 | 1 | |
15 | میزان موفقیت برونسپاریها | 0.783 | 0.5 | 0.850 | 1 | |
16 | زمینه برای خصوصیسازی | 0.705 | 0.3 | 0.814 | 1 | |
17 | شفافیت قوانین و مقررات | 0.776 | 0.5 | 0.829 | 1 | |
18 | تأمین منافع ملی در واگذاریها | 0.714 | 0.3 | 0.843 | 1 | |
19 | تمرکززدایی | تمرکز بر وظایف حاکمیتی | 0.769 | 0.5 | 0.807 | 1 |
20 | واگذاری امور غیر حاکمیتی به بخش خصوصی | 0.783 | 0.5 | 0.850 | 1 | |
21 | کاهش تصدیگری | 0.726 | 0.3 | 0.879 | 1 | |
22 | کاهش هزینهها و صرفهجویی در منابع | 0.702 | 0.3 | 0.807 | 1 | |
23 | پاسخگویی و مسئولیتپذیری | 0.719 | 0.3 | 0.857 | 1 | |
24 | بوروکراسی زدایی | توجه به شایستهسالاری | 0.783 | 0.5 | 0.850 | 1 |
25 |