ترسآگاهی، مرگآگاهی، غربآگاهی (مطالعه تطبیقی هایدگر و کربن)
محورهای موضوعی :
1 - استادیار گروه علوم سیاسی ، دانشکده حقوق و علوم سیاسی ، دانشگاه تهران ، ایران
کلید واژه: ترسآگاهی, مرگآگاهی, غربآگاهی, حضور, هستی معطوف به مرگ, هستی معطوف به آنسوی مرگ,
چکیده مقاله :
ترسآگاهی، مرگآگاهی و غربآگاهی سه حال و به تبع آن سه نحوۀ بودن در جهاناند که فهم خاص خویش را برای انسان به همراه می آورند. اگرچه ترس آگاهی اصولاً مفهومی اگزیستانسیالیستی است که ریشه در اندیشههای فیلسوف دانمارکیِ قرن نوزدهمی سورن کییرکگور دارد، بعدها توسط فیلسوفانی مانند مارتین هایدگر و ژان پل سارتر بسط یافت. تأکید در ترسآگاهی، حالتی از بودن است که نسبتی با مرگآگاهی دارد و به هستی معطوف به مرگ میانجامد؛ حالتی از بودن در جهان که در هستی معطوف به مرگ ریشه دارد. هانری کربن (فیلسوف و ایرانشناس فرانسوی) تفسیر خاصی بر مبنای فلسفۀ شیعی از این دو مفهوم ارائه کرده و آن را در نسبت به مفهوم اشراقی غربآگاهی شرح داده است. در نظر کربن، غربآگاهی نیز نحوهای از بودن در درون جهان است که امکانات خاص فهم را برای انسان به همراه دارد. ما در این مقاله در صدد تبیین نسبت میان این سه مفهوم در فلسفۀ کربن هستیم.
Fear-Consciousness, Death-Consciousness, and West-Consciousness are three existential moods (Stimmungen), and thus three distinct modes of being-in-the-world, each bringing forth its own unique understanding for human existence. Although Fear-Consciousness is fundamentally an existentialist concept rooted in the thought of the 19th-century Danish philosopher Søren Kierkegaard, it was later expanded by philosophers such as Martin Heidegger and Jean-Paul Sartre. At its core, Fear-Consciousness denotes a state of being intrinsically linked to Death-Consciousness, culminating in a being-toward-death—a mode of existence anchored in mortality. Henry Corbin (the French philosopher and Iranologist) offered a distinctive interpretation of these two concepts through the lens of Shiʿi philosophy, further explicating them in relation to the Illuminationist (Ishraqi) notion of West-Consciousness. For Corbin, West-Consciousness likewise constitutes a mode of being-within-the-world that opens specific epistemic possibilities for human understanding. In this article, we aim to elucidate the interrelations among these three concepts in Corbin’s philosophy.
احمدي، بابك. (1386). هايدگر و تاريخ هستي. تهران: نشر مركز، چاپ چهارم.
جانسون، پاتريشيا آلتنبرند. (1388). راه هايدگر. ترجمه مجيد كمالي. تهران: نشر مهرنيوشا.
رحمتي، انشاء الله. (1388). از ترس آگاهي تا غربت غربي. اطلاعات حکمت و معرفت. 4 (2)، 4-6.
شايگان، داريوش. (1385). هانري كربن؛ آفاق تفكر معنوي در اسلام ايراني. ترجمه باقر پرهام. تهران: انتشارات فرزان.
كامو، آلبر. (بی تا). بيگانه. ترجمه جلال آل احمد و اصغر خبره زاده. تهران: كانون معرفت.
كراوس، پيتر. (1384). مرگ و مابعدالطبيعه (نيستي و معناي هستي در فلسفة هستي هايدگر). ترجمه محمد سعيد حنايي كاشاني. فصلنامة ارغنون.
كربن، هانري. (1387). ابن سينا و تمثيل عرفاني. مقدمه، ترجمه و توضيح انشاء الله رحمتي. تهران: نشر جامي.
كربن، هانري. (1369). فلسفه ايراني و فلسفه تطبيقي. ترجمه سيد جواد طباطبايي. تهران: انتشارات توس.
مصلح، علي اصغر. (1384). پرسش از حقيقت انسان؛ در انديشه ابن عربي و هايدگر. تهران: نشر ط.
نصر، سيد حسين. (1385/ الف). در جست و جوي امر قدسي(گفت و گوي رامين جهانبگلو با سيد حسين نصر). ترجمه سيد مصطفي شهرآييني. تهران: نشر ني.
هايدگر، مارتين. (1383). متافيزيك چيست؟. ترجمه سياوش جمادي. تهران: نشر ققنوس.
هايدگر، مارتين. (1387/ الف). هستي و زمان. ترجمه سياوش جمادي. تهران: نشر ققنوس.
يانگ، جوليان. (1384). مرگ و اصالت. ترجمه محمد سعيد حنايي كاشاني. فصلنامة ارغنون.
Levin, D.M. (1989). The listening self (Personal growth, social change and the closure of methaohysics), London and New York, Routledge.
Mahmood, S. (access date: 1388/4/22.). From Heidegger to Sohrewardi: An Introduction to the thought of Henry Corbin, p 13 in: www.Amiscorbin.com.
Mulhall, S. (1996). Heidegger and Being and Time (Routledge philosophy guidebook), London and New York, Routledge.
