ساخت و اعتبارسنجی مدل مفهومی عناصر توانمندساز برای مدیران ورزش آموزشی در عراق
محورهای موضوعی : مدیریت ورزش
انور فاضل محمد المسعودی
1
,
سید احسان امیرحسینی
2
,
محمد جابر کاظم
3
,
رسول نظری
4
1 - گروه مدیریت ورزشی، واحد اصفهان (خوراسگان)، دانشگاه آزاد اسلامی، اصفهان، ایران.
2 - گروه تربیت بدنی و علوم ورزشی، واحد یاسوج، دانشگاه آزاد اسلامی، یاسوج، ایران
3 - استادیار گروه مدیریت ورزشی، گروه تربیت بدنی، دانشگاه کربلا، عراق
4 - گروه مدیریت ورزشی، واحد اصفهان (خوراسگان)، دانشگاه آزاد اسلامی، اصفهان، ایران.
کلید واژه:
چکیده مقاله :
هدف: هدف از مطالعه حاضر، ساخت و اعتبارسنجی یک مدل مفهومی برای شناسایی عناصر توانمندساز مدیران ورزشی آموزشی در عراق بود.
روش پژوهش: این مدل با ادغام مبانی نظری با تجربیات زیسته متخصصان این حوزه توسعه داده شد. رویکرد ترکیبی کیفی-کمی با استفاده از یک طرح اکتشافی متوالی اتخاذ شد. در مرحله کیفی، مصاحبههای نیمهساختاریافته با 23 متخصص، شامل اساتید دانشگاه، مسئولان فدراسیون و مدیران باتجربه در ورزش آموزشی عراق انجام شد. از تحلیل موضوعی برای استخراج مؤلفههای اصلی استفاده شد. در مرحله کمی، پرسشنامه محققساخته برگرفته از یافتههای کیفی(داده بنیاد- اشتراس و کوربین)، بین 150 مدیر ورزشی آموزشی (نمونه گیری هدفمند) در سراسر عراق توزیع شد. از مدلسازی معادلات ساختار برای ارزیابی روابط بین سازهها استفاده شد.
یافته ها: نتایج، اعتبار مدل را تأیید کرد و نشان داد که شایستگی شخصی، حمایت سازمانی، تفکر استراتژیک و اثربخشی رهبری، توانمندسازهای کلیدی مدیریت ورزشی موفق هستند. این مدل، بینشهای عملی برای تصمیمگیرندگان، سیاستگذاران و برنامههای دانشگاهی با هدف توسعه سرمایه انسانی و بهینهسازی عملکرد مدیران ورزشی در بخش آموزشی ارائه میدهد. ورزش تربیتی به سبب ماهیت آموزشی‑پرورشی خود، از یکسو زیر نظارت وزارت ورزش و جوانان قرار دارد و از سوی دیگر، با نظام آموزشوپرورش و خانوادهها در تعامل مستقیم است.
نتیجه گیری: در عراقِ امروز، با اجرای طرح «چشمانداز ۲۰۳۰ ورزش برای توسعه»، انتظارات از مدیران این بخش افزایش یافته است: ایشان باید هم نتایج قهرمانی تولید کنند و هم نقش اجتماعی‑آموزشی خود را ایفا نمایند. تجربه نشان میدهد که این دو هدف گاهی در تعارض ظاهری قرار میگیرند و تنها مدیران توانمند قادرند تعادل هوشمندانهای میانشان برقرار کنند.
Objective: “The present study aimed to construct and validate a conceptual model for identifying the enabling elements of educational sport managers in Iraq.
Methods: This model was developed by integrating theoretical foundations with the lived experiences of experts in the field. A qualitative–quantitative mixed-methods approach was adopted using an exploratory sequential design. In the qualitative phase, semi-structured interviews were conducted with 23 specialists, including university professors, federation officials, and experienced managers in educational sports. Thematic analysis was employed to extract core components. In the quantitative phase, a researcher-made questionnaire (GT) derived from the qualitative findings was administered to 150 educational sport managers across Iraq (Purposive Sampling). Structural equation modeling (SEM) was used to assess the relationships between constructs.
Results: The results confirmed the model’s validity and revealed that personal competence, organizational support, strategic thinking, and leadership effectiveness are key enablers of successful sport management.
Conclusions: This model offers practical insights for decision-makers, policymakers, and university programs aiming to develop human capital and optimize the performance of sports managers in the educational sector.
