مقایسه ی دلبستگی اجتنابی و نقصان همدلی در آزارگران جنسی و افراد عادی
محورهای موضوعی : اندیشه و رفتار در روان شناسی بالینیمرتضی بهادر 1 , محمد مهدی طالبی مجرد 2 , عباس ذبیح زاده 3
1 - دپارتمان حقوق، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
2 - دپارتمان حقوق، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
3 - دپارتمان روان شناسی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
کلید واژه: دلبستگی, همدلی, آزارگری جنسی,
چکیده مقاله :
وسعت خشونت جنسی به گستردگی تاریخ بشر و از جمله معضلاتی است که بشر همواره با آن دست به گریبان بوده است و می توان آن را یکی از انحرافات جدی روانی- اجتماعی به شمار آورد. آزارگری جنسی یکی از نابهنجاریهاست که در آن فرد مبتلا، با آزاردادن فرد دیگر خود را به لذت جنسی می رساند. در ادبیات پژوهشی مرتبط با آسیب شناسی روانی شخصیت های آزارگر جنسی، ارتباط بین مشکلات دلبستگی آن ها با رفتار آزارگرانه ، مورد توجه خاص محققین و روان شناسان بالینی بوده است. هدف پژوهش حاضر، مقایسه ی سبک های دلبستگی و توانایی همدلی در نمونه ای از آزارگران جنسی کودک و افراد عادی بود. بدین منظور، طی یک پژوهش مقایسه ای، 33 آزارگر جنسی و 33 فرد عادی به عنوان نمونه ی در دسترس از نظر سبک دلبستگی، واکنش های بین فردی و توانایی همدلی مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد که سبک دلبستگی ایمن، سبک غالب دلبستگی در افراد عادی و سبک دلبستگی اجتنابی، سبک غالب دلبستگی در متجاوزین جنسی است. علاوه بر این، نتایج حاکی از توانایی بالاتر افراد عادی در شاخص توجه همدلانه و نمره ی بالاتر آزارگران جنسی در شاخص پریشانی فردی است. به نظر می رسد، ناایمنی در سبک دلبستگی با ایجاد تداخل در فرایند همدلی، می تواند با آزارگری جنسی مرتبط باشد.
The extent of sexual violence is to the extent of human history and it is one of the problems that humanity has been grappling with and can be considered one of the serious psychosocial deviations. Sexual abusiveness is one of the anomalies through which a person seeks and reaches sexual pleasure and satisfaction by abusing another person. In the research literature related to psychopathology of sexual abusers’ personalities, the relationship between their attachment patterns and problems with abusive behavior has been of a particular interest to researchers and clinicians. The aim of this study is to compare attachment styles and the ability to empathy between offenders of child sexual abuse and ordinary people. In order to do this, in a comparative study, 33 sexual abuser and 33 normal person were selected through availability sampling method, and evaluated for attachment style, interpersonal reactions and the ability to empathy. Multivariate analysis of variances showed that secure attachment style is the prevailing attachment style among the ordinary individuals and avoidant attachment style is the dominant style among the sexual abusers. In addition, the results showed a higher ability of ordinary people in sympathetic attention index and a higher score in individual distress index among the sexual abusers. It seems, insecure attachment style with interference in the process of empathy, may be associated with sexual abusiveness.