بررسی گفتمان روایی در شاهنامة فردوسی
محورهای موضوعی : حماسهذوالفقار علامی 1 , آرزو حیدری 2
1 - دانشیار دانشگاه الزهرا
2 - دانشجوی دکتری الزهرا
کلید واژه: شاهنامه, گفتمان روایی, کارکرد ارتباطی, کارکرد ایدؤلوژی, لینت ولت,
چکیده مقاله :
شاهنامۀ فردوسی دارای ظرفیّت های علمی جالب توجّهی در حوزۀ روایت شناسی و دستور زبان روایت است. آن چه در پی می آید، بررسی یک گونۀ روایی به عنوان گفتمان روایی در شاهنامه است که راوی پس از روایت، به یک باره از جهان داستان خارج می شود و روی سخن را به سوی خواننده می گرداند و با او به گفت وگو و مخاطبه می نشیند. اتّخاذ این شیوۀ روایی، معمولاً در پایان هر داستان، بر محور اغراض بلاغی و مقاصد گفتمانی معیّن بنا شده است و در القای حسِّ باور پذیری داستان مؤثّر است و حضور خواننده را به طور برجسته در قاب تصویر قرار می دهد. در این فضای ترسیم شده می توان کارکرد ارتباطی و عاطفی گفتمان روایی را بویژه با تغییر زمان از گذشته به حال ملاحظه کرد. همچنین روی کرد روایت شناختی این نوع زاویۀ دید، انتقال عواطف، ایدؤلوژی، حالت های ذهنی و ایجاد حس و درگیری عاطفی مستقیم راوی با خواننده است. حالات ذهنی و دیدگاههای ایدؤلوژیکی نویسنده با فرجام کنش ها و روی دادها، ارتباط مستقیم و منطقی دارد و به نوعی نویسنده به نقد و قضاوت اعمال و رفتار کنش گران می پردازد و باورهای فکری خود را ابراز می دارد و خواننده نیز ناخودآگاه همان برداشتی را اتّخاذ می کند که نویسنده ابراز داشته است و قضاوت او را می پذیرد. هدف نگارنده در مقالۀ پیشِ رو، ضمن تأکید بر اهمّیّت این گونۀ روایی، تشریح و تبیین مقاصد راوی در گفت وگوی مستقیم با مخاطب است که بر پایۀ نقد روایی و آرای روایت شناسان ساختارگرا چون ولت انجام گرفته است.
Shahnameh enjoys significant scientific capacities in the domain of narratology and the grammar of narration. This article is concerned with the study of a genre of narration namely narrative discourse in Shahnameh in which the narrator upon narrating, all of a sudden exits from the world of the story and addresses the reader in order to have a dialogue with him. Adopting this narrative genre usually at the end of every story is based on rhetorical and exact discourse purposes and is quite influential in inducing the sense of believability of the story and it accentuates the presence of the reader. In such depicted atmosphere one can observe the communicative and emotional function of narrative discourse especially with the time change from the past to present. Also, the narratological approach of this point of view, brings about transmission of emotions, ideology, and mental states which in turn evokes direct emotional involvement with the reader. Author’s mental states and his ideological perspectives has direct logical connection with the outcome of actions and events. In a way the author criticizes and judges the actions and behavior of the characters, reveals his own beliefs so that the reader unconsciously perceives the same notion understood by the author and hence accepts his judgment. The purpose of this article is not only to put emphasis on the significance of this genre of narration but also to fully explain the objectives of the narrator in direct dialogue with the audience. This has been done on the basis of narrative criticism and structuralist narratologists’ views such as Lintvel’s.
- آبرامز، مایر هاوارد و جفری گالت هرفم. (1387). فرهنگ توصیفی اصطلاحات ادبی، ترجمۀ سعید سبزیان مرآبادی، تهران: راهنما.
- برگر، آرتور آسا. (1380). روایت در فرهنگ عامیانه، رسانه و زندگی روزمره، ترجمۀ محمّدرضا لیراوی، تهران: سروش.
- بینیاز، فتحالله. (1387). درآمدی بر داستاننویسی و روایتشناسی، تهران: افراز.
- بیاد، مریم و فاطمه نعمتی. (1384). «کانونسازی در روایت»، فصلنامۀ پژوهشهای ادبی، شمارة 7، صص 83-108.
- توکّلی، حمیدرضا. (1389). از اشارتهای دریا (بوطیقای روایت در شعر مولوی)، تهران: مروارید.
- خالقیمطلق، جلال. (1381). سخنهای دیرینه، تهران: افکار.
- خطیبی، ابوالفضل. (1374). «راوی و روایت مرگ جهانپهلوان در شاهنامه»، زبان و ادبیات فارسی، شمارة 6، 7، 8، صص133-146.
- ریمون کنان، شلومیت. (1387). «روایت داستانی: بوطیقای معاصر»، ترجمۀ ابوالفضل حرّی، تهران: نیلوفر.
- عبّاسی، علی. (1381). «گونههای روایتی»، پژوهشنامۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهید بهشتی، شمارة 33، صص51-74.
- غفوری مهدیآباد، فاطمه. (1391). «کانون روایت در شاهنامه»، بهارستان سخن، سال هشتم، شمارة 20، صص145-174.
- فردوسی، ابوالقاسم. (1366). شاهنامه، به کوشش جلال خالقی مطلق، نیویورک: BibLiotheca Persica.
- کوری،گرگوری. (1390). روایتها و راویها، ترجمۀ محمّد شهبا، تهران: مینوی خرد.
- گیلمت لوسی. (1386). «روایتشناسی ژرارد ژنت»، فصلنامۀ ادبی خوانش، ترجمۀ محمّدعلی مسعودی، سال دوم، شمارة 8، صص50-58.
- لینت، وات ژپ. (1390). رسالهای در باب گونهشناسی روایت نقطۀ دید، ترجمۀ علی عبّاسی و نصرت حجازی، تهران: علمی و فرهنگی.
- مارتین، والاس. (1386). نظریّههای روایت، ترجمة محمّد شهبا، تهران: هرمس.
- محمّدی، علی و نوشین بهرامیپور. (1390). «تحلیل داستان رستم و سهراب بر اساس نظریّههای روایتشناسی»، ادب پژوهی، دانشگاه گیلان، شمارۀ پانزدهم، صص141-168.
- راشد محصّل، محمّدرضا و فاطمه حسینزاده هرویان. (1392). «بررسی پیرنگ، شخصیّتپردازی، زاویة دید و تصویرپردازی در داستان رستم با دیو سپید»، متنشناسی ادب فارسی، سال 49، شمارة 2، صص121-138.
- یاحقّی، محمّدجعفر و مینا بهنام. (1392). «روایتشناسی داستان فرود سیاوش»، کاوشنامۀ زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه یزد، سال چهاردهم، شمارة 26، صص9-34.
_||_